🔻 شما نیز دعوتید... 🔻به یاد مجاهدت‌ها، به پاس ایثار ✨ مراسم یادواره شهدای خانواده طلاب در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و تکریم خانواده‌های معزز ایشان 🗓 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ 🕰 ساعت ۸:۳۰ تا ۱۱ 📍 مصلی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) 🕊️ با حضور طلاب، اساتید، مسئولان و خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران #یادواره_شهدا #شهدای_روحانیت #طلاب_شهید #حوزه_تهران #گرامیداشت_ایثار 📚پژوهش حوزه علمیه خواهران استان تهران https://eitaa.com/howzehkhaharantehranpajohesh

🎙چیزی که پیامبر فرموده بود اگر کنار بره اراذل بر شما مسلط میشن، از رساله‌ها حذف شده بود!! امام بود که به رساله برگردوند 🔰 استاد #رحیم_پور_ازغدی

♦️ نقش‌آفرینی زنان در عرصه مقاومت و جنگ 🔸📽 تفاوت دو رویکرد در نقش زنان در جنگ ⭕️📽 نقش‌آفرینی زنان در عرصه مقاومت و جنگ 🔸📽 زنان ستون‌های مقاومت و توسعه ⭕️📽 تکلیف زنان آشنا کردن نسل جوان با تاریخ ⭕️📽 روایتگری زنان از جنگ برای فرزندان 🔸📽 امپریالیسم در روایت سازی ⭕️📽 فوروارد بی جا نکنیم! 🔸📽 تبیین منطق استعمار و همراه نمودن جامعه ⭕️📽 جنگ ایدئولوژی‌ها 🔸📽 جلال زن مستتر در جمال او #روایت_صادق

📽جلال زن مستتر در جمال او 🔘 سرکار خانم دکتر رودگر مدیرگروه فلسفه و عرفان جامعه المصطفی 🔸 هم‌اندیشی بانوان فرهیخته انقلابی ♦️ نقش‌آفرینی زنان در عرصه مقاومت و جنگ #زن_مقاومت

⬅️ دوره خانواده و ظرفیت‌های عاشورا در مقاومت ۱۲ روزه 🎙 استاد دکتر محمدجواد فلاح 🔻مدیر کارگروه مطالعات خانواده و تربیت پژوهشکده باقرالعلوم (علیه‌السلام) 1️⃣ خانواده مقاوم و اقامه حق 2️⃣ خانواده ظرف ابتلا 3️⃣ صیانت و حمایت از خانواده 4️⃣ عاشورا و خانواده تاب‌آور و صبور 5️⃣ ادب و احترام سرمایه خانواده مقاوم 6️⃣ همدلی و بهره از ظرفیت‌های خانواده مقاوم 7️⃣ خانواده مقاوم، آمادگی و مسئولیت 8️⃣ خانواده مقاوم، روحیه بخشندگی و گذشت 9️⃣ خانواده غیور در پرتو حماسه حسینی 🔟 خانواده مقاوم: حب و بغض مبتنی بر ایمان

به نظرت تو این شرایط جنگی بازم باید به فکر فرزند آوری باشیم⁉️ ⁉️⁉️⁉️ 🧐🧐🤨😏 چرا فرزند آوری در دنیای کنونی به ویژه برای محور مقاومت یک عنصر قدرت محسوب می‌شود؟⁉️⁉️⁉️ از زبان خانم زینب شریعتمدار فعال بین الملل اهمیت #فرزندآوری و #جمعیت را بشنویم...

قرآن کریم اینگونه به زنان اهمیت داده است بعد برخی بدون مطالعۀ قرآن معتقدند اسلام زن را بعنوان جنس دوم می‌شناسد❌

ببینید و اشک بریزید حکایت شیرین حضرت آیت الله هسته‌ای  #یاحسین #زنان‌گمنام #مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران 🌸@howzehkhaharantehran 🌸@kowsarnews_Tehran

⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش #داستان_فکت 🔸 قسمت اول: لانه امن 🔻در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان معنایی نداشت، دنیای من آغاز شد. دنیایی کوچک و گرم، با نبضی آرام که لالایی شبانه‌ام بود. ضربان قلب مادرم، موسیقی دلنشینی بود که مرا در آغوش می‌کشید و آرامم می‌کرد.☺️ هر روز، با لمس نوازش‌هایش، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد. انگار که او با هر حرکتش، آیه‌ای از عشق را در وجودم زمزمه می‌کرد.🥰 🔺پاهای کوچکم، اولین لمس‌هایشان را به دیوار نرم رحم او می‌رساندند و قلبم از شوق این کشف کوچک، تندتر می‌تپید. من در این لانه امن، رویا می‌بافتم. دنیایی پر از رنگ و نور را تصور می‌کردم که روزی در آن قدم خواهم زد. دنیایی که مادرم در آن منتظرم خواهد بود.🤩 🔻در این تاریکی مطلق، من تنها نبودم. مادرم همیشه همراه من بود. گرمای وجودش مرا احاطه کرده بود و به من آرامش می‌داد.❤️ هر روز، با او صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر مشتاقم که او را ببینم.😍 🔺هر لحظه، برای من یک معجزه بود. من در حال رشد بودم، قوی‌تر می‌شدم و به دنیای بیرون نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد و من با شوق و اشتیاق، این تغییرات را در خودم احساس می‌کردم.👼 🔻اما هنوز نمی‌دانستم که این آرامش و امنیت، چقدر کوتاه خواهد بود...🥺 ادامه دارد... 📚 #داستان‌های_تبیینی #سقط_جنین #مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران 🌸@howzehkhaharantehran 🌸@kowsarnews_Tehran

⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش #داستان_فکت 🔸 قسمت دوم: سایه شوم شک 🔻آرامش لانه امنم به تدریج جای خود را به نگرانی داد. کلماتی مبهم و نگران‌کننده‌ای را از مکالمات مادر و پدر می‌شنیدم. «ناخواسته»، «اشتباه»، «مشکل»؛ این کلمات در ذهنم اکو می‌شدند و ترس عجیبی را در دلم ایجاد می‌کردند.🥺 🔺در ابتدا، این صداها را نادیده می‌گرفتم. دنیای من، دنیای عشق و آرامش بود و نمی‌خواستم به این صداهای ناهنجار توجه کنم. اما با گذشت زمان، این صداها بلندتر و واضح‌تر شدند. من متوجه می‌شدم که چیزی درست نیست.😥 مادرم دیگر آن آرامش سابق را نداشت. صدایش لرزان شده بود و گاهی اوقات می‌شنیدم که گریه می‌کند.😪 🔻نوازش‌های مادرم دیگر آنقدرها آرام‌بخش نبودند.🙍‍♀انگار که او هم درگیر یک نبرد درونی بود. من سعی می‌کردم با حرکاتم به او آرامش بدهم، اما فایده‌ای نداشت.😔 🔺یک روز، مادرم با صدایی لرزان به شکم من دست کشید و گفت: «تو ناخواسته بودی». قلبم از این جمله فشرده شد.💔 من نمی‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما می‌فهمیدم که چیزی اشتباه است. 🔻من به مادرم نیاز داشتم. به نوازش‌هایش، به صدای آرامش‌بخشش. اما او خودش به آرامش نیاز داشت.🥺 من در این تاریکی مطلق، تنها بودم و از آینده می‌ترسیدم...😞 ادامه دارد... 📚 #داستان‌های_تبیینی #سقط_جنین #مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران 🌸@howzehkhaharantehran 🌸@kowsarnews_Tehran

⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش #داستان_فکت قسمت آخر: درد مشترک 🔻دردی جانکاه به سراغم آمد، دردی که از عمق وجودم می‌آمد و تا اعماق روحم نفوذ می‌کرد. انگار که دنیایم در حال ترکیدن بود.🥺 صدای گریه‌های مادر را می‌شنیدم، صدایی که قلبم را می‌شکست. من بیشتر از خودم نگران او بودم. نگران این بودم که مبادا این درد، به او آسیب برساند.😰 🔺در آن لحظات تاریک، به چشمانش خیره شدم. چشمانی که زمانی پر از عشق و امید بودند، حالا غرق در غم و اندوه شده بودند. دلم می‌خواست به او بگویم که همه چیز خوب می‌شود، که این درد زودگذر است. اما می‌دانستم که این حرف‌ها، دروغ محض است.😞 🔻من به او نیاز داشتم. به نوازش‌های گرمش، به صدای آرام‌بخشش. می‌خواستم به او بگویم که چقدر دوستش دارم، که حضورش در زندگی‌ام، بزرگترین نعمت من بوده است. اما کلمات در گلویم حبس شده بودند.😓 🔺در آخرین لحظات، سعی کردم با تمام وجودم، به او عشق بورزم. می‌خواستم که این عشق، آخرین چیزی باشد که احساس می‌کند. من نمی‌خواستم او را با این درد تنها بگذارم. اما انبر درحال تکه‌تکه کردن بدنم بود.😫 🔻در آن تاریکی مطلق، به این فکر می‌کردم که چرا باید مادرم مرا قطعه قطعه کند؟ من که او را از خودم بیشتر دوست داشتم!💔 من که هنوز هم نگرانم که نکند به او آسیبی برسد! 🔺در آن لحظات، من فهمیدم که عشق، قوی‌تر از هر دردی است. عشقی که من به مادرم داشتم، و عشقی که او به من داشت. عشقی که در تاریکی مطلق، همچنان می‌درخشید.🤱 🔻در آغوش تاریکی، با دردی زیاد به خواب ابدی فرو رفتم. با این امید که روزی دوباره او را ببینم و به او بگویم که چقدر دوستش دارم.❤️‍🔥 پایان 📚 #داستان‌های_تبیینی #سقط_جنین #مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران 🌸@howzehkhaharantehran 🌸@kowsarnews_Tehran