eitaa logo
حوزه هنری خراسان شمالی
291 دنبال‌کننده
416 عکس
83 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قابل توجه علاقمندان به هنر خوشنویسی حوزه هنری خراسان شمالی دوره آموزشی خط ثلث را با تدریس استاد «عبدالله قهرمان» برگزار می‌کند از علاقمندان دعوت به عمل می‌آید جهت ثبت نام با شماره های ۰۹۱۵۲۵۹۷۲۴۶ و ۰۵۸۳۲۲۸۸۱۱۳ تماس حاصل فرمایند https://eitaa.com/hoze_nkh
فراخوان «تولید تئاتر صحنه‌ای» به همت واحد هنرهای نمایشی حوزه هنری خراسان شمالی منتشر شد این فراخوان در راستای تولید آثار فاخر نمایشی و حمایت از اجرای عمومی تئاتر منتشر شده است. علاقمندان تا پایان تیرماه فرصت دارند آثار خود را به واحد هنرهای نمایشی حوزه هنری استان ارسال نمایند. https://eitaa.com/hoze_nkh
هارداسان؟! موقع انتخابات ریاست جمهوری و سفر کاندیداها به استان شروع شده بود، خبر آمد که طرفدارانش به بجنوردد عوتش کردند. آیت الله رئیسی برای سخنرانی و دیدار مردمی به مصلی بجنورد آمد. اولین بار آنجا دیدم. مطمئن بودم که اگر رئیس جمهور بشود، برای مردم بهتر کار می کند ... چون با تحقیق و شناختی که از ایشان داشتم مطمئن بودم مشکلات کشور را در حد توان حل می‌کند. بعد از منتخب شدن ایشان، این اواخر از سیاست دور شده بودم و گرم زندگی و از اخبار بی اطلاع ... کم کم وقتی حرف و حدیث ها شروع شد که رئیسی هیچکار نکرد، داشت باورم میشد. آن روز، خانه خواب بودم که همسرم مرتضی، داد زد: وای هواپیمای رئیسی سقوط کرده ... پریشان از خواب پریدم، گفتم: نه دروغه! کجا نوشته! ... گفت: زیر نویس شبکه خبرو ببین ... تا لحظه ای که خبر شهادتش قطعی نشد خواب به چشمم نیامد ... همین که شهادتش قطعی شد، مطمئن بودم حتما در مشهد تشییع و تدفین می شود. به همسرم گفتم: هر طور شده باید برای تدفینش بروم. صبح روز پنج شنبه با اتوبوس راه افتادم و خودم را رساندم به مشهد ... محشر و غوغایی به پا بود ... وقتی شهدا را آوردند، متوجه چیزی نبودم، فقط داد میزدم: کجا رفته بودی مرد؟؟؟ روایت مشهد[۳ خرداد] زهرا حق پناه خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
بسم الله الرحمن الرحیم هیچکس از دل پردرد تو آگاه نشد هیچکس با غم چشمان تو همراه نشد حرفهایی به دلت بود که هرگز نزدی همدم بغض فرو خورده تو چاه نشد همه جا دغدغه ات دغدغه مردم بود و دلت در گرو منزلت و جاه نشد خاک پرچین عبایت به همه فخر فروخت خواستم خاک عبایت بشوم،اه نشد! نوکر و شاه به یک سفره ندیدم هرگز دست تو از کرم و لطف که کوتاه نشد پای خدمت به وطن سوختی و آب شدی اشک هم مرهم این غصه جانکاه نشد بی تو در سوگ و سیاهی همه درگیر غمیم هیچکس مثل تو در ظلمت شب ماه نشد مهین_خادمی https://eitaa.com/hoze_nkh
42.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی پیکرت آمد، فقط ناله های یا حسین بود که می شنیدی! سید و اولاد پیغمبر(ص) ... روایت مشهد[۳ خرداد، باب الجواد، ساعت ۱۸] سارا عصمتی خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
رئیس جمهور مستضعفین ببن مسیر، راننده چشمهایش خسته شد، ماشین را نگه داشت تا قهوه ای چیزی بخورد، ما هم سریع پیاده شدیم که هوایی تازه کنیم، سارا بخاطر شغل و علاقه اش، یک جا بند نمیشد، چشم بر هم زدنی، از مقابل چشمم محو شد، برگشتم که ببینم کجاست، دیدم به سمت جاده دوان دوان میرود، آن هم دنبال پیرمرد چوپانی که او هم دوان دوان دنبال گوسفندانش بود. سریع چند قدمی به سمتشان رفتم تا مواظب باشم که حین مصاحبه و گفتگو در کنار جاده، خدای نکرده اتفاقی نیفتد. پا به پای چوپان رفت و سوالاتش را در مورد شهادت رئیس جمهور پرسید، پیرمرد زیاد اهل حرف نبود ولی تمام حرفش این بود، آدم خوبی بود، به مستضعفین کمک می کرد، ... به سمتم که آمد گفتم: چرا چوپان؟! گفت: رئیس جمهور همه بود حتی این چوپان ... روایت مشهد[۳خرداد، ساعت ۹ صبح] حکیمه وقاری خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
التماس دعا از قوچان حرکت کردیم چوپان لاغر اندامِ بلندقدی با چوبی که در دست داشت و گوسفندانش را کنترل میکرد توجه ام را جلب کرد. رفتم نزدیک. خسته نباشید گفتم، اهل کجایین؟ با دست به تابلوی آبی رنگی که کمی اونورتر بود اشاره کرد و گفت سُرک چناران. پرسیدم احوال مردم کشور چطوره؟ آهسته تر حرکت کرد، با لهجه محلی خراسانی گفت: رئیس جمهورمون رو از دست دادیم، خادم الرضا رو از دست دادیم، میخوایین حالمون چطور باشه! دلِ همه درد میکنه براش!! گفتم: چقد میشناختینشون؟ گفت: همه دوست داشتنشون، چون به مردم خدمت کرد، برای ملت خوب بود به فکر مردم بود. گفتم: داریم میریم حرم، گفت: تشیعشون ؟ بغض کرد و گفت: التماس دعا دارم ازشون ... روایت مشهد[۳ خرداد، ۱۰صبح] سارا عصمتی، خراسان شمالی ╭─┅-🖤─┅─╮ ╰─┅-🖤─┅─╯ https://eitaa.com/hoze_nkh
همش نگران مردم هستم با لباس امدادگران بود، اینو از آستینش که از چادر بیرون زده بود متوجه شدم. روی زمین نشسته بود و به بازویش تکیه داده بود و سینه می زد. میخواستم اجازه بگیرم و عکس ماندگاری ازشون به تصویر بکشم. گفت: حالم خیلی بده ...، از صب تا الان سروپا هستم و مشغول کمک رسانی، درد و دل کرد، گفت: همش نگران مردم هستم که تو این سیل و ازدحام جمعیت آسیب نبینن، اینها به گردن ما حق دارند، این همه راه آمدند تا در تشییع رئیس جمهورشونو نقش داشته باشند. روایت مشهد[۳ خرداد، ساعت ۱۶] زهرا حق پناه خراسان شمالی https://t.me/NorthKhorasan_HozeHonari
خواب می بیند پشت سیستم کامپیوتر مشغول کار بود و کمتر به اطرافیانش توجه میکرد. دقت او به تصویری که داشت رسم میکرد باعث شد تا از خودم بپرسم چه چیزی در وجود این نوجوان می‌گذرد که اینطور مشتاقانه وقت خودش را صرف کارش می‌کند! شاید اگر او را در خیابان در حال گذر میدیدم درباره ی او اینطور قضاوت میکردم که به قول خودمانی در این فازها نیست که بخواهد برای شهدا کاری بکند! آرام کنارش ایستادم و به کارش دقت کردم. کمی با او صحبت کردم و خندیدم تا با من احساس راحتی کند. میخواست دوستش اول صحبت کند، اما او آنقدر خجالتی بود که هرچه اصرار کردم حاضر نشد از احساساتش چیزی بگوید. دوباره سراغ خودش رفتم که وقتی مصمم بودن من برای صحبت کردن با خودش را دید، درهای ذهنش را به روی من باز کرد. از او پرسیدم که انگیزه اش برای کاری که انجام می‌دهد چیست و چه احساسی دارد؟! کمی فکر کرد و بعد سعی کرد کلمات را جفت و جور کند. می‌گفت از نظر او هنر پوستر، یک زبان بین المللی است. زبانی که همه آدم ها آن را با قلبشان می‌شناسند، که می‌تواند حس درونی آدم را به همه مردم نشان دهد! نیازی نیست حتما آدم لب وا کند. به چشم هایش که حالا مصمم به من خیره شده بود، نگاه کردم که در ادامه توضیح داد؛ وقتی خبر شهادت را شنید، تازه از خواب بیدار شده بود. مادرش سراسیمه خبر سقوط هلی کوپتر را به او رسانده بود و او در همان شوک خبر، فکر می‌کرد هنوز دارد خواب میبیند ... از نظرش کسی که به آدمها خدمت می‌کند و در این راه از دنیا می‌رود خودش از مرگی که داشته حس خوبی می‌گیرد و خوشبخت می‌شود. عدد هشت برای او فال نیک بود. عددی که در سرنوشت رئیس‌جمهور که خادم حرم امام رضا علیه السلام امام هشتم بوده و خبر شهادتش در ولادت ایشان به عنوان هشتمین رئیس جمهور منتشر شده، گره خورده. روایت ورکشاپ بجنورد[۲ خرداد، ساعت ۱۷:۳۰] مائده گوهری خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
عصر یکشنبه به سختی خودم را به جمعیت حاضر در مسیر مراسم تشییع شهدا رساندم. آرام و قرار نداشتم، کمی که جلوتر رفتم، جوانی رشید را میبینیم که مقوا نوشته ای در دستانش هست، توجه ام را جلب کرد، جلوتر رفتم تا چشمانم یاری کند که نوشته پلاکارد را بخوانم. با خط خوش نوشته بود: ماهم صبح با خبر شدیم! اما نه صبح جمعه! آسمانی شدنت مبارک _ برخادم به مردم، رحمت الهی _ بر خائن به مردم، لعنت الهی ** روایت مشهد[سوم خرداد، ساعت ۱۷] سیده فاطمه دامن جان[۱۲ ساله] خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
❁﷽❁ نوسفیر قابل توجه دانش آموزان شهرستان بجنورد: 📌دوره یک روزه برگزار می گردد. 1⃣تیم پنج نفری دانش آموزی تشکیل دهید. 2⃣مربی و یا سرگروه تیم جهت ثبت نام طی ۴۸ ⏰️ آینده با شماره ☎️ ۰۹۱۵۱۸۹۹۵۵۴ جهت ثبت نام اقدام نماید. 3⃣صرفا ۱۶ تیم اولی که اقدام به ثبت نام نمایند شرایط حضور خواهند داشت. 4⃣مکان برگزاری متعاقبا اعلام خواهد شد. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ اَللّهُــــمَّ‌عَجـِّــل‌لِوَلیِّـــکَ‌الفَــــرَج ╭┅────────┅╮ 💠لیگ‌جت‌دانش‌آموزی‌خراسان‌شمالی 🆔 @jet_nkh ╰┅────────┅╯ •┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈ https://eitaa.com/hoze_nkh
قدر نشناسی نزدیک باب الهادی که رسیدم، صدای زیبای قران همه جا شنیده می شد. مرد میانسالی که عکس رئیس جمهور را محکم به سینه اش فشار می داد و سرگردان به این طرف و آن طرف می رفت، نظرم را جلب کرد. سمتش رفتم و باب گفتگو را باز کردم. گفتم: ان شاالله ادامه دهنده راهش باشیم. چشمانش پر از اشک شد و گفت: ما آمدیم تشییع جنازه پدرمان، سیدابراهیم رئیسی و زد زیر گریه، مات و مبهوت بودم از گریه مرد. اهل قاسم آباد بیرجند بود. حرف قشنگی زد که به دلم نشست، گفت: فقط مردمی بود، شهید بهشتی زنده بود. دوباره شهید بهشتی رو از دست دادیم. باید مثل ایشون متواضع باشیم، فروتن باشیم، مردمی باشیم، خاکی باشیم، اهل تقوا باشیم، پیرو رهبری و ولایت باشیم ... با حسرت می گفت: دیگر مثل این رئیس جمهور گیرمان نمی آید، نمی آید، نمی اید. تنها رئیس جمهوری بود که برای مردم دوندگی کرد. شبانه روز برای مردم دوندگی کرد، برای رفاه مردم، همین مردمی که می بینی. دلش نمی آمد ولی به مردمش توصیه ای برادرانه و پدرانه کرد: مردم مثل رئیسی انتخاب کنید که شبانه روز برای شما کار کند. از صبح تا شب بدود. رئیسی نه تعطیلات داشت نه اوقات فراغت، نه مرخصی. فقط شیفته مردم بود، تیر آخر را زدم: قدرش را دانستیم؟ _ ندانستیم، ما که ندانستیم و زد زیر گریه و های های گریه کرد. دلم آشوب گریه بود ولی خوم را حفظ کردم بغضم را بلعیدم خداحافظی کردم تا دلی سیر برای قدرنشناسیمان گریه کند ... روایت مشهد[۳ خرداد، ساعت حوالی ۱۶] سارا عصمتی خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
رفیق سردار: قدِ بلند و هیکل درشتی داشت، پوستر عکس شهید رئیسی رو با دوتا دستش بالای سرش گرفته بود و هر از چند گاهی روی پنجه پا می‌ایستاد تا ببینه پیکر شهدا رسیدن یا نه! ازش پرسیدم از کجا اومدی؟ گفت: ما أدري! (نمی‌دونم) فهمیدم ایرانی نیست دوباره گفتم: أنت من وین؟ (اهل کجایی) گفت: کربلا گفتم: لیش أتیت بالجنازه؟ (چرا اومدی تشیع جنازه) أ تعرف الشهید الرئیسي! (شهید رئیسی رو میشناسی!) گفت: أي! (آره) صدیق سلیماني، صدیق سلیماني... (رفیق شهید سلیمانی بود...) زیر لب گفت: رحمَ الله... (خدا رحمتش کنه) و دوباره روی پنجه پا ایستاد و به جمعیت سمت خیابون امام رضا (ع) نگاه کرد تا ببینه پیکر شهدا رو آوردن یا نه! علی مینایی سوم خرداد ۱۴۰۳ مشهد، میدان بیت‌المقدس (فلکه آب) ساعت ۱۶:۰۵ خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
سبزی سجاده‌ ات سرسبزی تبریز بود اشکهای آسمان پشت سرت لبریز بود خستگی را خسته کردی خواب شب را خسته‌تر سهم خواب از چشمهایت اینقدر ناچیز بود کوه بودی که تو را کوهی در آغوشش کشید آنکه حسرت خورد بیش از ما برایت میز بود صبح می فهمید دختر از سفر برگشته ای از عبای خاکی‌ات که روی رخت‌آویز بود از شهیدان برگزیدی در صف کابینه ات تازه فهمیدم چرا کابین شهادت‌خیز بود بازگرد ای بالگرد از آسمان ورزقان خواب دیدم آسمان ورزقان پائیز بود غیر یاران شهیدت لحظه تشییع تو حضرت موسی‌الرضا شاه خراسان نیز بود شاعر: میثم آذری https://eitaa.com/hoze_nkh
پنجره فولاد بخاطر ازدحام جمعیت و جلوگیری از حادثه در مراسم تشییع پیکر شهدای خدمت، تمام درهای ورودی حرم امام رضا علیه السلام را بسته بودند. مسافرانی که برای مراسم تشییع و بدرقه رئیس جمهورشان از شهرهای دیگر آمده بودند، دیگر به زیارت پنجره فولاد صحن گوهرشاد بسنده میکردند ... روایت مشهد[ساعت ۱۷] زهرا حق پناه خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معیار انتخاب ما ملت داغدار: کسی مثل خودت را انتخاب خواهیم کرد ... روایت مشهد[۳ خرداد، باب الجواد، ساعت ۱۸] سارا عصمتی خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
عَلَم اسلام در سیل جمعیت این پرچم، عجیب اقتدارش را به رخ جهانیان که تماشاگر مراسم بودند، کشید. پرچم جمهوری اسلامی ایران مثل علم اسلام است، این علم بر زمین نمی افتد تا به دست قائم آل محمد(عج) برسد ... روایت تصویری مشهد[تشییع شهید جمهور ساعت ۱۵:۰۴] زهرا حق پناه خراسان شمالی https://eitaa.com/hoze_nkh
خادم ملت بالاخره بعد از هزاران راهِ رفته و نرفته، قسمتم شد مراسم تشییع مشهد را شرکت کنم! راست می‌گویند که قدرتِ شهید رئیسی از رئیس جمهور رئیسی بیشتر است... ، توسلی ساده به ایشان کلا دعوت نشده را مهمان ویژه کرده چه برسد به اینکه تلاش کنی و نشود! قرارمان میدانِ امام رضای‌ بجنورد است. همانجا که هرکسی تو را با کیف یا کوله ببیند یک زیارت قبول یا التماسِ دعا می‌گوید! برای من هم همین شد. خانمِ مسنِ آبنبات فروشی تا چشمش به کیفم خورد، با یک آه جان سوزی گفت: التماس دعا مادر، سلامِ منِ پیرزن رو به حاج آقا برسون، خدا رحمتش کنه... گفتم: حتماً حاج خانم، حتماً! اصلاً میرم مشهد که سلامِ یه خراسان رو به سید برسونم. وظیفه ی رفتنِ من همینه ... سفر به سلامتی گفت و با چشمانش مرا بدرقه کرد. ماشینی که منتظرش ایستاده بودم رسید. رسماً که حرکت کردیم داشتم به این موضوع فکر می¬کردم که: آقا سید! شما چطور در قلب این مردم جا باز کرده ای؟ چطور با حسرت از، از دست رفتن شما یاد می‌کنند و چشمی نیست که اشکبار نباشد؟! فکر می¬کنم جواب سؤال¬هایم را در مشهد بیابم، میان خیل عظیمِ مردم که از جاده های شلوغ محورِ بجنورد- مشهد پیداست. کاروان های خودرویی و هیئات که بسیج شده اند این خراسان را به قیام وادار کنند، مردمی که بار بسته و نبسته به دل جاده زده اند و قرارشان نماز ظهر و عصر در مشهد است...، سه ساعتی تا مشهد باقی مانده و من همچنان خودم را آماده ی رویایی میکنم. روایت مشهد فاطمه نیکویی¬مقدم، خراسان شمالی بجنورد https://eitaa.com/hoze_nkh
پایان ماموریت گفتم ناراحت نیستی ؟؟؟ گفت شهادت پایان ماموریت ماست ... میگفت از اول انقلاب تا الان ملت ما امتحانات زیادی را از سر گذرانده، در کمتر از ۴۰ روز تعدادی زیادی از نخبگان و شخصیت‌های کشوری را ترور کردند، آن روزی که هنور یک نهال نوپا بودیم ... اما امروز یک درخت تنومند هستیم و بعد از تشییع دوباره در کنار هم دست در دست هم بلند می شویم و میسازیم ایرانمان را ... روایت مشهد[تشییع شهید جمهور، ساعت ۱۵:۵۳] زهرا حق پناه خراسان شمالی                                              https://eitaa.com/hoze_nkh