روز شلوغ دفتر طنز
🔹 امروز عصر #حوزه_هنری حسابی رنگوبوی طنز میگیرد. به همت #دفتر_طنز از ساعت ۱۷ دومین جلسهی #طنزآمیز با تدریس دکتر اسماعیل امینی برگزار میشود.
🔸 در ادامهی این روز پُرطنز، محفل #در_حلقه_رندان که همیشه آخرین یکشنبهی هرماه برگزار میشود، سنتشکنی کرده و در آخرین ماه سال، اولین دوشنبهی ماه را برای میزبانی از علاقمندان انتخاب کرده تا از ساعت ۱۸:۳۰ امروز به ایستگاه ۱۸۲ برسد.
🆔 @hozehonari_ir
طنزهای آقای سعدی در بوستان!
🔹 #دفتر_طنز حوزه هنری هفتمین گردهمی طنز دیروز و امروز یا همان#طنزآمیز را برگزار میکند.
🔸دکتر اسماعیل امینی در این گردهمی در مورد طنزهای آقای سعدی در بوستان صحبت میکند.
🔹دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ در طبقه چهارم سالن اجتماعات اتاق ۴۰۲ منتظرتان هستیم.
📌 ورود برای عموم هم آزاد است و هم رایگان!
🆔 @hozehonari_ir
«طنزآمیز»؛ واکاوی در اشعار سلیم تهرانی
🔸 #اسماعیل_امینی در بیست و چهارمین جلسه شعر طنز دیروز و امروز «#طنزآمیز» به خوانش و کاوش طنز در اشعار «سلیم تهرانی» پرداخت.
🔸دکتر اسماعیل امینی با اشاره به شعر «پیش زاهد توبه کردم از شراب/ سادهلوحی بین که باور کرده است» به سادهلوحی در توبه اشاره کرد و در قیاس با شعر «هرکس برای خود سرزلفی گرفته است/ زنجیر از آن کم است که دیوانه پر شده است» گفت: دو چیزی که شباهت به هم دارد و تداعیگر زنجیر اسارت و دیوانگی است و اینجا شاعر با این تکنیک با زیاد بودن دیوانگان شوخی کرده است.
🔸امینی در اشاره به بیت «سلیم، هند جگرخوار خورد خون مرا/ چه روز بود که راهم به این خراب افتاد» گفت: چراغ صبح وقتی به آفتاب میرسد میمیرد یعنی من هجران را در وصال تحمل کردم و ممکن است بمیرم. شوخی این شعر این است که اسم هند را به هنرجگرخوار تلمیح کرده است. شاعر در اینجا به هجرانی که به او تحمیل شده و مجبور به رفتن به هند شده اشاره دارد.
📌مشروح گزارش را اینجا بخوانید.
🆔 @hozehonari_ir