eitaa logo
حوزه هنری انقلاب اسلامی
3.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
حوزه هنری انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ با ما نگفت و ردِّ غمی ناگهان گذاشت رازی که با امام رضا، در میان گذاشت آتش گرفته گوشه‌ای از باغ، باز سوخت داغی دوباره بر جگر باغبان گذاشت با اینکه سوخت بال و پرش، باز پر گشود این بود رسمِ تازه که در آسمان گذاشت او پر کشید و خاطره‌ای از رها شدن در ذهن نیمه‌سوختۀ وَرزقان گذاشت این شعر گفت از مِه و از ماهِ سوخته این شعر باز سر به سرِ داستان گذاشت این شعر از حوالی شمعی شروع شد در انتها به جای دل، آتشفشان گذاشت این شعر سر به خانۀ او زد ولی دریغ وقتی که رفت، قدِّ زنی را کمان گذاشت . در راهِ دستگیری و خدمت از این و آن پیشی گرفت و بر سرِ این کار، جان گذاشت می‌گفت بارها که به غیر از تلاش نیست چیزی به یادگار اگر می‌توان گذاشت حکم شهید بودن خود را هم از نخست در اختیارِ صاحب عصر و زمان گذاشت امیر رسولی/ استان زنجان 🆔 @hozehonari_ir
▪️ استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی شهید دکتر مالک رحمتی 🆔 @hozehonari_ir
51.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ شاعر: مرتضی آل کثیر تنظیم و آهنگساز: خالد طرفي سرپرست گروه: جواد ناصری مربی گروه: حسن سواری کاری از گروه سرود بین المللی خدام الزهرا 🆔 @hozehonari_ir
▪️ مدافع قدس شهید دکتر حسین امیرعبداللهیان 🆔 @hozehonari_ir
▪️ از زخم زبان، اگرچه رنجور شدی از خدمت بی دریغ، مشهور شدی اجر تو همین بس! که شب میلادش با حکم "رضا" شهید جمهور شدی وحید اجاقی/ استان همدان 🆔 @hozehonari_ir
▪️ تقدیم به روح آسمانی شهدای خدمت اثر از سید محمد جواد طاهری از تولیدات حوزه‌هنری مازندران 🆔 @hozehonari_ir
▪️ بارید باران ، گونه های کوه، تَر می‌شد طوفان و مِه از هر طرف نزدیک‌تر می‌شد یک بالگرد افتاد و آه از آسمان برخاست جنگل برای کل دنیا پرخبر می‌شد جنگل چه در دل داشت؟ گنجی ناب، رازی سرخ رازی که با گفتن، جهان زیر و زِبَر می‌شد آری خبر پیچید، داغی روی داغ آمد پروانه‌ای با "مرد میدان" همسفر می‌شد... مریم زندی/ استان همدان 🆔 @hozehonari_ir
▪️ بر سینه ی تو، مدال، زرین شده بود با نام رضا، کام تو شیرین شده بود بوسیدن پیشانی تو یعنی که: ای عشق! شهادت تو تضمین شده بود شعر: محمدسینا برنده گرافیک: مریم وهابی 🆔 @hozehonari_ir
Shahid Raeisi Mix 02.1 Hossein 84Bpm.mp3
11.99M
▪️ سرود عزیزِ جمهور اثری از گروه شمیم ولایت یزد شاعر و آهنگساز : سید صادق آتشی تنظیم و میکس: استودیو روشنا تهیه شده در حوزه هنری استان یزد 🆔 @hozehonari_ir
▪️ مرد بی‌تکرار میدان‌های سخت! ایستاده بین طوفان‌های سخت در چکاد قله‌ها ققنوس، تو صبر را بودی تو اقیانوس، تو! بین ما هم گاه غربت داشتی گرچه با لبخند نسبت داشتی ای رها از لحظه‌های پشت میز وی گریزان از فضای پشت میز در سفر هستی، بلا از تو به دور هست راه دوریت صعب‌العبور کرده‌ای آب و گلم را کربلا کربلا کردی دلم را کربلا شد خزان در زیر باران باغ، آه کوه‌ کم می‌آورد زین داغ، آه از بهشتی ها بهشتی تر شدی از بهار اردیبهشتی تر شدی از دل آتش گذر کردی عزیز مثنوی را شعله‌ور کردی عزیز فارغ از تک تمجید و از تکریم ما آه آه ای سید ابراهیم ما! داغ تو آنقدر که سرکش شده بر گلستان وطن آتش شده مستعد بودی برای سوختن داشتی در سر هوای سوختن آه، ای در اوج خوش نامی، غریب مثل جمهوری اسلامی، غریب با تو بد کردند بد، بی‌شرم ها شرمسارت تا ابد بی‌شرم ها دیده‌ایم آخر سپاه رفته را برنمیگردیم راه رفته را جسم ها تا روح دارد، غم مخور کشتی ما نوح دارد غم مخور مالکا! تلخ است کام ما ولی پشت ما گرم است بر سیدعلی شور غم هرگز نخواهد اوفتاد این علم هرگز نخواهد اوفتاد تا رسد از راه، تنها صاحبش می‌رسد امروز فردا صاحبش. علی حنیفه/ استان زنجان 🆔 @hozehonari_ir
▪️ مدافع فلسطین تمامی سرزمین فلسطین، از بحر تا نهر، فقط متعلق به فلسطینی‌های اصیل شامل مسیحیان، یهودیان و مسلمانان است و هیچ نهاد و کشوری نیز نه حق دارد و نه می‌تواند وجبی از آن را در اختیار فرد یا گروه دیگری قرار دهد. (از بیانات شهید حسین امیرعبداللهیان) اثری از محمد مهدی طاهری تبار کاری از حوزه‌هنری بروجرد 🆔 @hozehonari_ir
▪️ نیمه ی شب و بی خوابی از داغ... خواب ديدم تگرگ میبارد روی ایوان و صحن های حرم آسمان بغض تلخ وا کرده ست درد دل کرده در هوای حرم هر تگرگی به قدر تکه ی سنگ بر سر و روی زائران میخورد زخم و خون بود و اشک! میبارید روی بال کبوتران میخورد خواب دیدم که زائران با اشک صحن هارا مدام میگردند زیر این اسمان ابر الود مثل اینکه ستاره گم کردند گفت خادم کبوتری زخمی گم شده زیر بارش باران زخم بر بال و سینه اش دارد _یا امام رضا مدد برسان_ صحن غرق تگرگ و همهمه بود همه حیران و خیس و دل نگران شب به صبح آمد و خبر نرسید آخ! آخر تمام شد باران گوشه ای از رواق بالا سر تن بی جان آن کبوتر بود بسکه زیر تگرگ و باران بود پر و بالش تمام، پر پر بود ناگهانی پریدم از این خواب ساعت پنج، صبح بی خورشید خبر آمد: شهید پیدا شد سید ما پرنده بود و پرید... ر. ابوترابی 🆔 @hozehonari_ir