دوستان عزیز امشب ان شاالله ادامه جلسات درسی (که در باب معانی حروف جر بود) رو به ترتیب درس گفته شده حضرت استاد ، بارگذاری میکنم.
86.mp3
19.21M
جلسه 86
درس 24 معانی حروف الجر
شروع: "اللام" و لها ثمانیه معانٍ ص 167
پایان: و. التأکید، و هی الزّائده، ص 168
زمان: 40:00
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
87.MP3_Default_1551213091.mp3
19.76M
جلسه 87
درس 24 معانی حروف الجر
شروع: و. التأکید، و هی الزّائده، ص 168
پایان: أحکام "ربّ"
حکم سوم از ربّ: أنه قد تلحقها"ما" ص 169
زمان: 41:09
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
88.mp3
24.12M
جلسه 88
درس 24 معانی حروف الجر
شروع: سومین حکم از ربّ: (3.أنه قد تلحقها"ما" الکافه...) ص 169
پایان: د. معنی البدل(چهارمین معنا از حرف "عن" ) ص. 169
زمان: 50:14
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
89.MP3
26.78M
جلسه 89
درس 24 معانی حروف الجر
شروع: د. معنی البدل(چهارمین معنا از حرف "عن" ) ص. 169
پایان: انتهاء درس بیست چهارم ص. 170
زمان: 18:35
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
بسم الله الرحمن الرحیم
نکاتی در مورد تاکید با «کل، جمیع، عامه»
در تاکید به کل و جمیع و عامه نکته مهم این است که در این کلمات، مراد، احاطه حکم به همه افراد است و این افراد حتما باید جمع باشند. برای احاطه حکم بر دو نفر از کلا و کلتا استفاده می کنیم. این افراد ممکن است افراد وجودی باشند. البته گاهی گفته می شود افراد حسی و مراد از افراد حسی این نیست که این افراد با حس درک شوند بلکه مراد این است که هر فردی یک فرد مجزا باشد. لذا برای دفع این توهم بهتر است بگوییم افراد وجودی یعنی یک وجود در کنار وجودهای دیگر. همچنین ممکن است این افراد، افراد حکمی باشند یعنی در حکم یک فرد در حالی که واقعا یک فرد نیستند. معنای این کلام زمانی آشکار می شود که ما یک شیء را بخواهیم جز جز در نظر بگیریم. مثلا یک خانه که از حیث مالکیت می تواند تقسیم شود به شش دانگ.
در این صورت ما یک شیء وجودی داریم و یک اجزاء حکمی.
گاهی ما کلمه ای را ذکر می کنیم که جمع است و مراد ما از آن کلمه، همان معنای جمع و افراد وجودی است . در این صورت جزء حکمی نداریم. مثلا می گوییم جاء المجاهدون کلهم.
در این جا کل اشاره به همه افراد وجودی دارد و «هم» هم به همان افراد بازمی گردد.
اما گاهی ما کلمه ای را می گوییم و مراد ما از آن جزء حکمی است. مثلا می گوییم اشتریت الدار کلها. در این جا کل ناظر به افراد حکمی است و برای دار افراد حکمی در نظر گرفته شده است. به طور کلی ضمیر به فرد وجودی ناظر است. مثلا ما در این مثال یک فرد وجودی داریم و لذا می گوییم کلها. کل ناظر به آن فرد حکمی است اما ها به دار که دارای افراد حکمی است برمیگردد. در مثال بالا هم ضمیر جمع آمد چون افراد وجودی جمع بودند.
به همین بیان می توان گفت اشتریت الدارین کلَّهما. اگر گفتیم اشتریت الدارین کلیهما در اینصورت ما دو جزء باید داشته باشیم که این دو جزء عبارتند از خانه اول و خانه دوم. اما اگر گفتیم اشتریت الدارین کلهما، باید چند جز داشته باشیم یعنی خانه اول و دوم به عنوان یک جزء به حساب نمی آیند بلکه هر کدام نیز دارای اجزائی فرض می شوند تا مجموع اجزاء بیش از دو جزء باشد.
دو موقعیت را فرض کنید. در موقعیت اول شخص بین خرید خانه اول و دوم مردد است و در این مورد با دوستش صحبت می کند. بعد از مدتی پولی به دست می آورد و هر دو خانه را می خرد. دوستش از او می پرسد چه کردی. می گوید اشتریت الدارین کلیهما.
در موقعیت دوم شخص بین خرید سه دانگ یا چهار دانگ از خانه اول و خانه دوم مردد است و پس از مدتی کل هر دو خانه را می خرد. در این صورت به دوست خود می گوید اشتریت الدارین کلهما.
با همین بیان ممکن است شخصی می خواسته 50% همه درختان یک باغ را بخرد به این صورت که نصف هر درخت مال او باشد. در این حالت اگر همه درختان را بخرد می گوید اشتریت الاشجار کلهن. در این بیان، کل اشاره به اجزاء حکمی است. همچنین ممکن است می خواسته نصف درختان یک باغ را بخرد اما همه را بخرد که در این صورت هم می گوید اشتریت الاشجار کلهن. یعنی لفظ کل ناظر به افراد وجودی است. بنابراین جمله اشتریت الاشجار کلهن هم می تواند ناظر به افراد حکمی باشد و هم ناظر به افراد وجودی. ضمیر هن ناظر به افراد وجودی است. اما کلمه کل هم می تواند ناظر به افراد وجودی باشد هم افراد حکمی.
اینکه در هر موقعیتی چه لفظی را باید به کار برد یا از چنین امری چه می توان فهیمد به قرائن مربوط است.
برای جمع بندی باید گفت، کلمه کل یا جمیع یا عامه ناظر به اجزاء یا افراد وجودی یا حکمی است و این بستگی به توهم مخاطب دارد یا آنچه که متکلم می خواهد تاکید کند. ضمیر مضاف الیه همیشه ناظر به افراد وجودی است که می تواند مفرد، مثنی یا جمع باشد.
این روایت هم می تواند شاهدی بر این مطلب باشد. این روایت از نامه های حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) است بنا به نقل:
مکاتیب الرسول ج1 ص 478 در نرم افزار الشامله
مکاتیب الرسول، علی احمدی میانجی، ج3 ص 511
" بسم الله الرحمن الرحيم هذا كتاب من محمد رسول الله لتميم بن أوس الداري أن له قرية جيرون و بيت عينون قريتهما كلهما، و سهلهما و جبلهما، و ماؤهما و حرثهما، و أنباطهما و بقرهما، و لعقبه من بعده لا يحاقه فيهما أحد بظلم، فمن ظلم واحدا منهم شيئا فإن عليه لعنة الله".
https://eitaa.com/ArabicTeaching
90.mp3
19.46M
جلسه 90
المقصد الخامس (توابع)
درس 25 النعت
شروع: المقصد الخامس (مقدمه) ص 176
پایان: المطابقه بین النعت و المنعوت ص 177
زمان: 40:32
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم نکاتی در مورد تاکید با «کل، جمیع، عامه» در تاکید به کل و جمیع و عامه نکته م
من لا یحضر ج1 ص 549
وَ رُوِيَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ أَنَّهُمَا قَالا قُلْنَا لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ يَقْضِي صَلَاةَ الْكُسُوفِ مَنْ إِذَا أَصْبَحَ فَعَلِمَ وَ إِذَا أَمْسَى فَعَلِمَ قَالَ إِنْ كَانَ الْقُرْصَانِ احْتَرَقَا كُلُّهُمَا قَضَيْتَ وَ إِنْ كَانَ إِنَّمَا احْتَرَقَ بَعْضُهُمَا فَلَيْسَ عَلَيْكَ قَضَاؤُهُ
شاهد در احترقا کلهما است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب سوال در مورد لای نفی جنس
لای نفی جنس جزء نواسخ نیست.
زمان: 8:44
#لای_نفی_جنس #نواسخ #نحو #ادبیات_عرب #هدایه
@ArabicTeaching
91.mp3
23.58M
جلسه 91
درس 25 النعت
شروع: بیان نکاتی در مورد نعت حقیقی و سببی
و ادامه متن کتاب(المطابقه بین النعت و المنعوت) ص 177
پایان: فتقول فی النعت الحقیقی ص 178
زمان: 49:07
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
مؤسسه حیات طیبه
جلسه 91 درس 25 النعت شروع: بیان نکاتی در مورد نعت حقیقی و سببی و ادامه متن کتاب(المطابقه بین
دوستان عزیز در این جلسه حضرت استاد مطالب مهمی در مورد علل مطابقت نعت حقیقی با منعوتش در تمام ویژگی ها ( "اعراب ثلاثه" و "تعریف و تنکیر" و "افراد و تثنیه و جمع" و "تذکیر و تانیث") و عدم مطابقت نعت سببی با منعوتش در ( "تذکیر و تانیث" و "افراد و تثنیه و جمع" ) متذکر شدند که در کتاب بیان نشده.
92.mp3
23.45M
جلسه 92
درس 25 النعت
شروع: النعت الحقیقی یجب أن یتبع...(خط آخر) ص 177
پایان: أحکام النعت: ... ص 178
زمان: :48:51
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
@ArabicTeaching
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم نکاتی در مورد تاکید با «کل، جمیع، عامه» در تاکید به کل و جمیع و عامه نکته م
در عبارت (اشتریت الاشجار کلهن) اگر قرینه نباشد باید آن را حمل بر افراد وجودی کرد نه افراد حکمی. برای افراد حکمی می توان از عبارت (اشتریت کل اجزاء الاشجار) استفاده کرد. مرحوم رضی به این مطلب اشاره دارند. رک شرح الرضی علی الکافیه بخش تاکید.
سلام علیکم
با عرض معذرت اگر دوستانی نظریه مرحوم رضی در باب عطف بیان را مطالعه کرده اند و اشکال ایشان بر عنوانی به نام عطف بیان و الحاق همه آن موارد به بدل کل از کل را دیده اند و بازهم معتقد به وجود عطف بیان هستند لطف بفرمایند دلیلشان را برای حقیر ارسال کنند. فعلا هیچ مثال یا توضیح صحیحی دال بر وجود عنوانی به نام عطف بیان پیدا نکردم.
با تشکر
قربانی
مؤسسه حیات طیبه
سلام علیکم با عرض معذرت اگر دوستانی نظریه مرحوم رضی در باب عطف بیان را مطالعه کرده اند و اشکال ایشا
به نظر می رسد مواردی که تحت عنوان عطف بیان مطرح شده یا بدل کل از کل است مانند آنچه مرحوم رضی و برخی دیگر معتقدند و یا نعت است. با این بیان که نحویون نعت را مشتق می دانند اما در تعریف مشتق، به جای مشتق صرفی مشتق اصولی را تعریف می کنند. این خلط باعث شده مواردی را به عنوان اینکه جامدند از نعت خارج کنند درحالی که این موارد مشتق اصولی اند و برای نعت واقع شدن، مشتق اصولی ملاک است نه مشتق صرفی.
مثلا در (قال الحسین ابن علی علیهما السلام) گفته می شود که (ابن) جامد است و نعت نیست درحالی که جامد صرفی است اما مشتق اصولی است و لذا نعت است نه عطف بیان. یکی از ویژگی های امام حسین علیه السلام این است که فرزند امیرالمومنین علی علیه السلام هستند.
@ArabicTeaching
مؤسسه حیات طیبه
جواب سوال در مورد لای نفی جنس لای نفی جنس جزء نواسخ نیست. زمان: 8:44 #لای_نفی_جنس #نواسخ #نحو #ا
در زبان انگلیسی هم چنین ساختاری وجود دارد. وقتی می گوییم there was no bus در این جمله فعل جمله مثبت است و کل جمله مثبت اما معنای جمله منفی است. البته در فارسی چنین نیست زیرا ما در ترجمه از دو ادات نفی استفاده می کنیم و جمله هم منفی است مانند اینکه می گوییم هیچ اتوبوسی وجود نداشت. اینکه لا در لای نفی جنس برای نفی مفرد است نه نفی جمله با مقایسه با زبان انگلیسی واضح تر می شود.
اگر در عربی از دو ادات نفی استفاده کنیم معنای جمله مثبت می شود. مانند لیس زید غیر مومن که به معنای مومن بودن زید است.
@ArabicTeaching
عرض سلام و ادب خدمت اعضای محترم کانال.
حقیر به دلیل تداخل برنامه امتحاناتم با کلاس های حضرت استاد، چند روزیه که فرصت نکردم که صوت ها رو مرتب
و بارگذاریشون کنم.
ان شاالله به فضل الهی از هفته آینده که امتحانات حقیر تموم میشه فایل ها به صورت منظم و دقیق بارگذاری خواهند شد.
به خاطر این تاخیر از همه ی دوستان و استاد عزیز عذر خواهی میکنم.
اگه امری بود حقیر در خدمتم.
و من الله توفیق
May 11
عرض سلام و ادب خدمت دوستان بزرگوار.
فرا رسیدن سال نو رو تبریک عرض میکنم
.بابت تاخیر در بارگزاری فایل ها عذر خواهی میکنم.
ان شاالله از امشب ادامه جلسات بارگزاری میشه.
آخرین جلسه بار گزاری جلسه 92 بوده.
93.mp3
22.16M
جلسه 93
درس 25 النعت
شروع: احکام النعت ص 178
پایان: الضمیر لا یوصف و لا یوصف به ص 179
زمان: 46:09
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
https://eitaa.com/hedayeh
94.mp3
21.35M
جلسه 94
درس 25 النعت
شروع: الضمیر لا یوصف و لا یوصف به ص 179
پایان: انتهاء درس ص 179
زمان: 44:28
#هدایه #الهدایه #الهدایه_فی_النحو #تدریس_هدایه #دروس_حوزه #ادبیات_عرب
https://eitaa.com/hedayeh