هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" #خروج امام #حسین«ع»از مکه بسوی عراق "
سپس سخنانی بین آن دو رد وبدل شد، تا آنکه حسین علیه السلام به او فرمودند: اکنون که شما [ کوفیان ] برخلاف نامه ها و فرستادگان که به سوی من آمده اند، رفتار می کنید ، به همان جایی که از آن آمده ام باز می گردد .
ولی" حر " و یارانش حضرت را از بازگشت بازداشتند."حر" گفت: نه، یابن رسول الله ! راهی در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه، تا من نیز نزد ابن زیاد عذری داشته باشم که راه تو با من متفاوت بود [ و من تو را ندیدم ] حسین علیه السلام نیز به جانب چپ رفت ، تا آن که به منطقه ای به نام " عذیب هجانات " رسید.
راوی می گوید : عبیدالله بن زیاد نامه ای به حر نوشت و او را درباره امام حسین علیه السلام سرزنش کرده ، دستور داد بر آن حضرت سخت بگیرد.
حر و یارانش نیز به سراغ امام حسین علیه السلام رفته آن حضرت را از ادامه مسیر بازداشتند .
امام حسین علیه السلام به او فرمودند: مگر تو دستور ندادی که از راه [ معمول ] کناره بگیرم ؟ عرض کرد: چرا، ولی نامه ای از امیر عببدالله رسیده است که در آن دستور داده است بر تو تنگ بگیرم ، مأموری نیز قرار داده است، تا مرا به اجرای این دستور وادارد...
✍برگرفتهازڪتاب #لهوف
#قسمتبیستوهفتم نشردهید🏴
#محرم #اربعین
.
#یڪڪتاب_یڪزندگے
↺. #قسمتبیستوهفتم 🌷
.
☘.•[راوی:امیرسپهرنژاد]
.
❃↠نیمههای شب در میان دشت یک جاده خاکی پیدا کردیم. مسیر آنرا ادامه دادیم.
به یک منطقه نظامی رسیدیم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت.
.
❃↠چندین نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگرهایی هم در داخل مقر دیده میشد.
ما نمیدانستیم در کجا هستیم. هیچ امیدی هم به زنده ماندن خودمان نداشتیم ، برای همین تصمیم عجیبی گرفتیم!
.
❃↠بعد هم با تسبیح استخاره کردم و خوب آمد. ما هم شروع کردیم!
با یاری خدا توانستیم با پرتاب نارنجک و شلیک گلوله ، آن مقر نظامی را به هم بریزیم.
.
❃↠وقتی رادار از کار افتاد ، هر سه از آنجا دور شدیم. ساعتی بعد دوباره به راهمان ادامه دادیم.
نزدیک صبح محل امنی را پیدا کردیم و مشغول استراحت شدیم. کل روز را استراحت کردیم.
.
❃↠باور کردنی نبود ، آرامش عجیبی داشتیم. با تاریک شدن هوا به راهمان ادامه دادیم و با یاری خدا به نیروهای خودی رسیدیم.
.
❃↠ابراهیم ادامه داد: آنچه ما در این مدت دیدیم فقط عنایات خدا بود. تسبیحات حضرت زهرا(س) گره بسیاری از مشکلات ما را گشود.
.
❃↠بعد گفت: دشمن به خاطر نداشتن ایمان ، از نیروهای ما میترسد.
ما باید تا میتوانیم نبردهای نامنظم را گسترش دهیم تا جلوی حملات دشمن گرفته شود.
.
#ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم¹
⇲🕸🌿••
「 @bezibaeeyekrooya 」