eitaa logo
حسینیه الزهرا ،خانه مادری
403 دنبال‌کننده
2هزار عکس
3هزار ویدیو
33 فایل
•{﷽}• شکرخدا که درپناهِ مادرساداتیم🌱 . . . . السَّلام عَلیک یافاطمَه الزَّهرا(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎖🎖 برایم خبر نیاورید که چه کسی از من بدش می‌‌آید، یا پشت سرم حرف می‌‌زند. بگذارید همه را دوست داشته باشم و‌ گمان کنم آن‌ها نیز مرا دوست دارند... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 @hussainiyah135
💛🍃 📣 امام علی علیه السلام: دل هاى پاك بندگان، نظرگاه هاى خداوند سبحان است. پس هر كه دلش را پاك سازد خداوند به آن بنگرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔸غرر الحكم، ح ۶۷۷۷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤍 حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 @hussainiyah135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ روحِ خدا آمد 🔹‌پس از ۱۵ سال دوری از وطن، ساعت ۹:۲۷ صبح پنج‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی به آغوش میهن بازگشت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤍 حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 @hussainiyah135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز ویژه روز پنج شنبه که به آن نماز آرزوها هم گفته می شود. ❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 https://eitaa.com/hussainiyah135
📖 «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» 🌙اعلام زمان در بهمن‌ماه 🔻شروع: از 0:10 دقیقه بامداد جمعه 13 بهمن ماه 🔹خروج: ساعت 09:50 صبج یکشنبه 15 بهمن ماه 🔸و احتیاط موکد از نظر از زمان شروع تا ساعت 12:40 دقیقه سه شنبه 17 بهمن ماه است. ✍️پرهیز از عقد ازدواج، آغاز مسافرت، انعقاد نطفه، نوشتن ختومات، امورات مهم ...صدقه هم فراموش نشود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️ حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 @hussainiyah135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 نماز شب بیست و یکم ماه رجب برای نوشته نشدن یکسال گناهان 🔵 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: 🌕 هر كس در شب بيست و يكم ماه رجب شش ركعت نماز بخواند در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک بار و سوره‌ى «كوثر» ده بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» را ده بار بخواند، خداوند به فرشتگان بزرگوار كه اعمال بندگان را مى‌نويسند، دستور مى‌دهد تا يك سال هيچ گناهى بر او ننويسند و تا گردش يك سال، اعمال نيك براى او بنويسند. سوگند به خدايى كه جانم به دست او است و سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت، هركس من و خدا را دوست بدارد و اين نماز را بخواند و اگر نتوانست ايستاده بخواند، در حال نشسته بخواند، خداوند به فرشتگان مباهات مى‌كند و مى‌فرمايد: من او را بخشيدم. 📚 اقبال ص ۶۵۵/وسائل الشیعه ج۵ص۲۲۸ 🌸 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هدیه کنیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚 حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 @hussainiyah135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۲۴_۰۹_۵۲_۵۳_۵۴۰.mp3
6.79M
❤️🍃 نفسم بنده به شبای جمعه کرب و بلای تو حسین خلجی 🤍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حسینیه الزهرا؛خانه مادری👇 @hussainiyah135
یكى از بانوان محترم از رانده شدگان عراقى مى نویسد: من با مشكل بزرگى مواجه شدم كه زندگى مرا تهدید مى كردو براى آن مشكل راه حلى نیافتم و حقیقتاً امیدم از هر چیزى قطع شده بود و به همه دعاهایى كه در كتابهاى ((مفاتیح الجنان )) و ((التحفة الرضویة )) و ((المخازن )) و... یافت مى شد متوسل شدم . این دعاها را در نیمه شب و زیر آسمان مى خواندم و بالا خره به كمك زیارت عاشورا و به شكل شگفت انگیزى به حاجت خود رسیدم ، مشروح این داستان بدین قرار است : من همسر محترمى داشتم ، او داراى شخصیت متمایز، منحصر به فرد و داراى كمالات معنوى ، خلق و خویى بلند مرتبه بود. وى در احترام به زن و فرزندان و نزدیكانش مرد نمونه اى بود، روزى با برادران و نزدیكانم مشاجره كرد به طورى كه به من گفت : حتماً باید روابط خود را با نزدیكانت قطع كنى ، همسر من در گفتارش جدى و مصمم بود به طورى كه امكان مخالفت با گفته هایش نبود. من متحیر و سرگردان ماندم ، چگونه رابطه ام را با نزدیكان و خویشاوندانم قطع كنم ؟! در حالى كه همسرم مى گفت : تا انتقامم را از آنها نگیرم ساكت نمى مانم . مرا به قم منتقل نمود، و از قم به ... و همیشه مى گفت : انتقام مى گیرم ، من نمى دانستم هدفش چیست ، و چه مى خواهد بكند، بعد از آن بدون آنكه به كسى خبر دهد ما را ترك كرد و به خارج مسافرت كرد، بعداً مطلع شدیم مى خواهد درخواست پناهندگى از آلمان و یا فرانسه كند، سپس پیغام داد كه دیگر باز نخواهد گشت و سوگند یاد كرد زندگى مشترك ما منتفى شده ، هر كس از دوستان و نزدیكانش آنجا درباره بازگشتش با او سخن گفت پاسخش منفى بود. مى گفت : همسرم هر كارى مى خواهد بكند!! اما من همه دعاها و توسلهایى كه دوستان و نزدیكانم به من مى گفتند مى خواندم ، مانده بودم با فرزندانم چه كنم ؟ وقتى خبر فوت آیت اللّه حاج سیّد مرتضى موحد ابطحى پدر مؤ لف در تاریخ جمعه هشتم جمادى آخر سال 1413 منتشر شد در مراسم تشییع او شركت كردم و در نزدیكى قبر آن مرحوم . آیت اللّه سیّد محمد باقر موحد ابطحى فرزند ارشد ایشان گفت : در دهان متوفى قدرى خاص از تربت امام حسین علیه السلام را كه از فاصله یك مترى آرامگاه شریف سرور آزادگان حسین بن على علیه السلام در سال ... برداشته شده قرار دادیم ، و در روز دهم محرم الحرام این تربت چون خون سرخ رنگ به نظر مى رسد . بنا بر این هر كس حاجتى مهم دارد نذر كند زیارت عاشورا را ختم كند، انشااللّه حاجتش بر آورده مى شود. بدون آنكه بدانم اشكهایم جارى بود، و در طى این مدت همیشه در خواب مى دیدم مشغول خواندن زیارت عاشورا هستم ، و هنگام سجده از خواب بر مى خواستم . از شدت ناراحتى و تأ ثر بعضى از روزها زیارت عاشورا را دوبار مى خواندم ، در یكى از شبها در عالم خواب دیدم گویى مجلس عزاى امام حسین علیه السلام بر پا شده و من در آن شركت جسته ام ، از میهمانان با حلوا پذیرایى مى كردند، یكى از آنها را برداشتم و آن را گشودم ، نامه اى یافتم كه در آن شعرى بود و اكنون آن را به خاطر نمى آوردم دستمالى سرخ رنگ و قدحى به شكل تقویم در آن بود كه بر آن نوشته شده بود: جمادى اوّل ، جمادى دوّم . از خواب برخاستم و خوابم را تلفنى براى یكى از مفسران خواب گفتم ، خواب را چنین برایم تفسیر كرد: شما براى حاجت مهمى مشغول به توسل شده اید، و آنچه را كه مى خواهید در ماه جمادى اول یا جمادى دوم به دست مى آید. سپس خواندن زیارت عاشورا را ادامه دادم در یكى از شبها در عالم خواب دیدم گویى از حمام خارج شده ام لیكن قسمتى كوچك از كمرم تمیز نشده مانده بود، من مجدداً به حمّام بازگشتم و آن را خوب شستم تا تمیز شد. خوابم را براى مفسر خواب گفتم . او گفت : همه اعمال تو پذیرفته شد، و معنى غسل دوم كه آن را ذكر كردى این است : از مشكلى كه گرفتار شده اى خلاصى مى یابى ، دعاها وتوسّلهاى انجام شده توسط شما به صورت آشكارى اثر نموده . با خود گفتم : توسل خود را با زیارت عاشورا به پایان رساندم ، و به حاجتم مى رسم ، در روز بیستم ، بعد از خواندن دوباره زیارت عاشورا و دعاى علقمه ، نماز خواندم و آرامگاه مرحوم آیت اللّه سیّد مرتضى موحد ابطحى را زیارت كردم مبلغى نیز به خادم او دادم و از او خواستم روضه اى بخواند و ثواب آن را نثار روح مرحوم كند، پس از آن به منزل بازگشتم ، در آن شب در خواب دیدم گویى در خیابان اسیر گشته ام ، و من به شكل زیبا و به شخصیتى عجیب بودم و حجابى كامل داشتم و به دستم تسبیحى بلند و سبزرنگ بود، در برابرم سیّد محترمى بود، رو به من كرد و با لبخندى به من فرمود: خداوند تو را به آنچه مى خواهى مى رساند. سپس همراه او سوار ماشین شدم . این خواب را براى كسى تعریف نكردم در روز جمعه شب ساعت هشت و نیم زنگ تلفن به صدا در آمد، وقتى گوشى را برداشتم صدایى را شنیدم كه آشنا بود، ولى نمى توانستم آن را تشخیص دهم . او گفت : من فلانم (شوهرت هستم ) من گفتم :چه مى گویى ؟!! تو كجایى ؟ گفت : من اكنون در شهر👇