فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سخنان تکان دهنده یکی از عاشقان اباعبدالله
ببینید شرط بالارفتن اعمال و عبادات و عزاداری ها چیه؟؟؟
🌱اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
⭕️ صحنه به دار کشیدن آزادیخواهان تبریزی بدست لشگر قزاق روس به سال ۱۲۹۰ روز عاشورا
🔻 هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران تبریز در روز عاشورای سال ۱۲۹۰ بودند صدای طبل و سنج از کوچه پس کوچه های تبریز شنیده میشد و مردم تبریز در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند.
عده ای زنجیر زن، عده ای سینه زن و عده ای قمه زن...
فرمانده روس اینگونه گفت: میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز تبریزی بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما می آمد !!
اما جمعیت عظیم! مردم شیعه (سکولار)! عزادار فقط عزاداری و گریه کردند.
زنجیر و سینه و قمه زدند و به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند.
آری این است نتیجه اسلام سکولار، این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که #شیعه_انگلیسی به شدت به دنبال آن است و برای آن هزینه های میلیاردی میکند.
براستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل و آمریکا نباشد ابن زیاد هم سینه میزند، شمر اشک میریزد و یزید ضجه میزند...
آری این است نتیجه بی بصیرتی و هیئت سکولار!
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
2.22M
🍃🌸
💫💎 دُرِّ یکتا
بیان یک نکته ی قرآنی ازحزب ۲۰آیه ۱۲۵ نسا
▫️لطیفی
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
⭕️ داستان ملا عباس چاوش
مرحوم حاج شيخ مهدى مازندرانى رضوان اللّه تعالى عليه در كربلا بود، پنجاه سال صبحها در رواق حرم امام حسين ع منبر مى رفت ، آدم خوب ومعروفى بود. چند جلد كتاب نوشته بنامهاى كوكب درّى ، معال السبطين ، شجره طوبى ، آثار الحسين ع در كتاب آثار الحسينش نوشته :
در آن مازندران ما يك نفر به نام ملا عباس چاوش بود، اين هر سال يك پرچم مى گرفت روى دوشش و مى رفت طرف كربلا، يك عده از مردم هم دنبال اين پرچم چاوشيش مى رفتند.
مى گويد: يك سال تصميم گرفت كربلا نرود چون يك گرفتارى برايش پيش آمده بود، سى و دو نفر از اين جوانهاى اطراف ده اش آمدند و گفتند: ملاعباس بيا برويم كربلا؟ گفت : من امسال يك گرفتارى دارم كه نمى توانم بيايم . گرفتاريش را بر طرف كردند.
ملاعباس چاوش پرچم را برداشت و گفت : هركه دارد هوس كربلا خوش باشد، ملاعباس چاوش براه افتاد، جمعيتى از مردم از اين ده و آن شهر جمع شدند و شهر به شهر آمدند تا رسيدند نزديكى هاى كربلا، منزلگاه منزل كردند دورهم نشتند، سر شب يك وقت ملاعباس گفت رفقا امشب چه شبى است ؟!
گفتند: امشب شب جمعه است . گفت : رفقا آن چراغها را مى بينيد؟ گفتند: آرى . گفت : آنها چراغهاى گلدسته هاى حرم امام حسين ع است يك منزل بيشتر نمانده ، مى دانم خسته و مانده وناراحتيد، امّا بياييد چون شب جمعه است اين منزل ديگر را هم برويم ، شب جمعه يك زيارتى از امام حسين ع بكنيم .
گفتند: باشد مى رويم همه راه افتادند آمدند آن وقتها مسافرخانه و هتل نبود سراهايى بود، اينها با اسبها و الاغها رفتند توى سراى ، اسب هايشان را بستند طبقه پائين ، خودشان هم بارها رفتند اطاقهاى بالا منزل كردند، اثاثها را گذاشتند. ملاعباس گفت : رفقا اثاثها را رها كنيد بايد تا صبح نشده برويم حرم آقا امام حسين ع .
همه آمدند توى صحن امام حسين ع كه رسيدند يك مشت جوانها آمدند دورش را گرفتند و گفتند: ملاعباس آن شبهاى جمعه اى كه ما مازندران بوديم توى ده مان مى آمديم دورت جمع مى شديم تو يك نوحه مى خواندى . ما براى امام حسين ع سينه مى زديم ، حالا شب جمعه آمديم كربلا توى صحن و حرمش .
گفت : چَشم . امشب هم برايتان نوحه مى خوانم .
ملاعباس مى گويد: من با خودم گفتم مى رويم توى حرم آقا امام حسين ع و زيارت مى خوانم برايشان . بعد مى رويم بالاى سر امام حسين ع اين دفترچه نوحه ام را در مى آورم لايش را باز مى كنم هر نوحه اى آمد همان نوحه را مى خوانم . گفت : آمدم بالاى سر امام حسين ع دفترچه را در آوردم لاى دفتر را باز كردم ديدم سرصفحه نوحه على اكبر ع آمد. فهميدم اين اشاره خود ابى عبداللّه ع است : گفت : نوحه على اكبر خواندم حالا شما مناسبتها را ببينيد. يك مشت جوان و سفر اول و توى حرم امام حسين ع و دل شب جمعه و نوحه على اكبر و يك حالى پيدا كردند. بعد صدا زد رفقا بس است برويم استراحت كنيم همه را برداشت آمد توى سرى . همه خسته ومانده افتاديم ، خوابمان برد.
ملاعباس مى گويد: تا خوابم برد، در عالم خواب يكوقت ديدم يك كسى در سرى را مى زند. مى گويد: من بلند شدم آمدم ببينم كيست ؟ ديدم يك غلام سياهى است . به من سلام كرد گفت : ملاعباس چاوش شمائيد؟! گفتم : بله . گفت : آقا فرمودند به رفقا بگوئيد مهيا بشويد ما مى خواهيم به ديدن شما بيائيم . گفتم . آقا كيه ؟!
گفت : آقا كيه ؟! آقا همانى است كه اين همه راه به عشق و علاقه او آمدى . گفتم آقا حسين ع را مى گوئى ؟! گفت : آرى .
گفتم : امام حسين ع مى خواهد بيايد اينجا؟! گفت : آرى .
گفتم : كجاست ما مى رويم براى پا بوسيش . گفت : نه آقا فرموده مى آيم .
ملا عباس مى گويد: آمدم تو عالم خواب رفقا را خبر كردم و همه مؤ دّب نشستيم كه الا ن آقا مى آيند. طولى نكشيد يك وقت ديدم دَرِ سرى باز شد مثل اينكه خورشيد طلوع كند، همچنين نورى ظاهر شد، يكدفعه من با رفقايم آمديم بلند شويم يكوقت ديديم آقا اشاره كرد و فرمود: ملاعباس تو را به جان حسين بنشينيد، شما خسته ايد تازه رسيده ايد راحت باشيد. يك يك احوال ما را پرسيد، يكوقت فرمود: ملاعباس ؟! گفتم : بله آقا جان . فرمود: مى دانى چرا من امشب اينجا آمدم ؟! گفتم : نه آقا جان . فرمود من سه تا كار داشتم گفتم : چيست آقا جانم ؟ فرمود: اولا بدان هر كس زائر ما باشد به ديدنش مى رويم مرحوم كافى فرمود: حسين جان هركس تو را زيارت كند بديدنش مى روى اگر اينجوره من الا ن امشب به همه اين مردم مى گويم بگويند السلام عليك يا اباعبداللّه . اى حسين ترا به خدا امشب يك پا بيا مهديه يك سرى به اين مردم بزن آى پسر فاطمه ... فرمود: ملاعباس كار دوم اين است كه شبهاى جمعه وقتى مازندران هستى و جلسه داريد دورهم مى نشينيد يك پى رمردى دَمِ در مى نشيند و كفش ها را درست مى كند سلام حسين را به او برسان اى حسين ... اى مردم هركارى از دست تان مى آيد براى امام حسين ع مضايقه نكنيد همه اش را منظور دارد.👇
صدا زد ملاعباس كار سوّم هم اين است آمدم بِهِتْ بگويم اگر دو مرتبه رفقا را شب جمعه حرم آوردى . گفتم : بله آقا. يك وقت ديدم بغض راه گلويش را گرفت گفتم آقا چيه ؟! فرمود: ملا عباس اگر دومرتبه رفقايت را شب جمع حرم آوردى و خواستى نوحه بخوانى ديگر نوحه على اكبر نخوانى . گفتم : چرا نخوانم ، مگر بد خواندم ، غلط خواندم ؟! فرمود: نه گفتم : چرا نخوانم ؟!
صدا زد: ملا عباس مگر نمى دانى شبهاى جمعه مادرم فاطمه زهرا سلام اللّه عليها كربلا مى آيد.
خدا قسمت همه كند برويم كربلا شب هاى جمعه عده اى از طرف حرم ابى الفضل ع دسته سينه زنى در مى آورند و مى روند به حرم امام حسين ع و اين دو شعر را مى خواندند من هم براى شما بخوانم .
شبهاى جمعه فاطمه ، با اضطراب و واهمه
آيد به دشت كربلا گويد حسين من چه شد
گردد به دور خيمه گاه آيد ميان قتلگاه
گويد حسين من چه شدنور دوعين من چه شد.
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپ بسیارقدیمی
از
مراسم تعزیه خوانی
وقربانی کردن شتر در عزاداری محرم
درپایتخت و قبل از کشف حجاب
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
❣روایات صبر بر داغ فرزند
🌱کسی که داغ یک فرزند را ببیند ثوابش از داشتن هفتاد فرزندی که در رکاب امام زمان (عج) حضور داشته باشند بیشتر است.
🌱حضرت به فردی که خانه نشین شده بود و فرزندش را از دست داده بود فرمود: از هر دری بخواهی وارد بهشت بشوی فرزند تو آنجا نشسته است و دامن تو را می گیرد و می گوید که باید با هم وارد بهشت بشویم.
🌱اگرکسانی که هنوز فرزندشان بدنیا نیامده است و دچار مشکل صدق جنین می شود به حدیث بعدی توجه کنند. این حدیث در کافی است.
🌱پیامبر فرمود: این فرزند سقطی در کنار در بهشت منتظر است و وارد نمی شود. او می گوید: تا پدر و مادرم نیایند من وارد بهشت نمی شوم. این وعده های الهی به صابران را باور کنیم.
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
♥️🍃
زندگی یک کتاب است
که هدیه گرفته اید
شما نمیدانید
برگ بعدی آن چه خواهد بود؟
پس باید یاد بگیرید
روی تک تک
روزهای آن حساب کنید
و از تک تک
روزهای زندگی تان استفاده کنید.
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هشدار_به_چادری_ها
⚠️خطر در کمین زنان چادری....
🚨زنگ خطر برای چادری ها از اربعین امسال به صدا در آمد...
👈اگر مراقب نباشید یک روز سر بلند می کنید و می گوئید من چادری و محجبه بودم نمی دانم چطور چادر از سرم برداشتم؟؟
⛔️مراقبت ویژه نسبت به خودتان و عقایدتان داشته باشید که دشمن لحظه ای بیکار ننشسته😔
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مژده امام حسین(ع) به دوستدارانش
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
⚫️اشکی را که برای امام حسین
علیه السلام جاری شده پاک نکنید!
💥سر منشأ این اشک چشمی که در مجالس و محافل عزاداری حضرت ارباب سیدالشهدا علیه السلام از چشم شما بیرون می آید #حوض_کوثر است..
🌹 والله العظیم این آب حیاتی که فرمودن همین اشک بر امام حسین علیه السلام است.
⛔️مبادا این اشک چشم را با دستمال کاغذی پاک کنید که بزرگترین کفران نعمت است!
🌷 ای محبین امام حسین ولله اگر دوست دارید که آبرومندترین افراد بین خلق بشید این اشکهاتون رو به صورتتون بکشید هم نورانی میشید و هم آبرومند...
📓عارف سوخته دل،کربلایی سید احمد نجفی
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
امام صادق علیه السلام است که فرمودند زمین کعبه به خود افتخار کرد و گفت کیست مانند من در حالی که خداوند خانه خویش را بر روی من بنا نموده و مردم از راه های دور به جانب من می آیند و من حرم خدا و محل امن او شده ام پس خداوند به او وحی نمود که ساکت باش سوگند به عزّت و جلالم که فضیلت تو در مقایسه با آنچه به زمین کربلا عطا نموده ام نیست مگر به مقدار رطوبتی که یک سوزن به هنگام فرو رفتن در دریا به خود می گیرد و اگر خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمی دادم و اگر نبود آن کسی که سرزمین کربلا او را در بر گرفته تو را نمی آفریدم پس آرام، خاموش، متواضع و خاشع باش هرگز به زمین کربلا فخرفروشی مکن و گرنه تو را در زمین فرو می برم و در آتش جهنّم سرنگونت می نمایم.
کامل الزیارات ص 267، ج 33 ؛ بحارالانوار: 101 ص 106 ؛ وسائل الشیعه 14ص 514.
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بوسه داور عراقی بر دستان نوجوان نوحهخوان ایرانی | عراقیها مبهوت صدای نوجوان ایرانی شدند
🔸️ سید محمد حسینی مداح نوجوان ایرانی به سه زبان ترکی، فارسی و عربی در مسابقه استعدادیابی مداحی وجیها بالحسین (ع) هنرنمایی کرد.
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
⭕️ عنایت امام حسین علیه السلام به کریم سیاه
🌱آیة الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه (1253 – 1337 ق) برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودش خریده در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت براطراف آن نوشته بود، در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانش استراحت می کند، حضرت
🌱سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش
آمده می فرماید:
یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود.
بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود، لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند.
تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند.
🌱مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟ می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.
🌱مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام «کریم سیاه» است، یک فرد معمولی، ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود، در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد.
جرعه ای از کرامات امام حسین، ص 97.
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیومدم بازی کنم من اومدم نوکری🖤
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊اینو ببینید حالتون خوب بشه...
@hussainiyah135
انتشارحداکثری🔺