🔴 غواصها بوی نعنا میدهند
✅ صفحه دفاع مقدس سایت khamenei.ir در اینستاگرام به مناسبت فرارسیدن سالگرد عملیات کربلای چهار در دیماه سال ۱۳۶۵ به نقل خاطره ای از "کتاب غواصها بوی نعنا نمیدهند" حمید حسام پرداخت که در ادامه خواهیم خواند.
🔶 به بچه ها خیره شدم که سعی می کردند از تیررس بیایند بیرون و نشوند آن جنازه هایی که روی دست آن موج های وحشی می رفتند سمت خلیج و تیر می خوردند و باز هم و باز هم. نارنجکی آماده کردم و همان طور خوابیده انداختمش طرف سنگر تیربار و دیدم که خاک پیچید تو هم و سنگر دیگر سنگر نماند. قدرت گرفتم و فریاد زدم: سریع بلند شوید بیایید تو کانال!
🔶چطورش را نمی دانستم. فقط می دانستم باید بیایند. گذشتن از آن چند متر سیم خاردار حلقوی لازم بود و حتمی، آن هم در میان آن آتش و هلهله و فریادهای دیوانه وار سربازهای عراقی و زوزه تیرهای رسامی که از لای سیم خاردارها رد می شدند و صدای عجیبی می دادند. سریع سیم خادارها را برانداز کردم و دیدم هیچ کدام شان هنوز باز نشده اند و این فاجعه بود و چاره ای هم جز غلتیدن روی آنها نبود. نایستادم. حتی به کسی دستور ندادم که پیش قدم بقیه شود.
🔶خودم را غلتاندم روی سیم خاردارها و خورشیدی ها و درد را تحمل کردم و فقط دعا می کردم لباس غواصی ام زیاد پاره نشود و آن آرپی جی زن عراقی بیاید لب سنگر و در تیررس من، که آمد. کلاش را گرفتم طرفش و شلیک کردم و چند جای بدنم گُر گرفت و سوخت و سنگین شدم و با صورت افتادم روی باتلاق.
🔶آمدم دست راستم را ستون تنم کنم و بلند شوم که یک نارنجک آمد افتاد کنار زانوی چپم، توی گِل. فقط توانستم صورتم را برگردانم و صدای انفجار را بشنوم و آن گرگرفتگی باز بیاید، حالا از مچ پا تا کتف را ترکش شکافته بود. آسمان و زمین و خط سرخ تیرها و آتش دور سرم میچرخیدند و من به خودم میگفتم چیزی نیست و صلوات می فرستادم و بو می کشیدم، تا باز بوی نعنا بیاید. که آن هم آمد و من فکر کردم نکند همه چیز دارد تمام می شود و خیلی آنی و حتی بلند گفتم: نه. گفتم: نمی گذارم. تیر می آمد می خورد به گل های دور و برم و می پاشیدشان به صورتم و من به بچه ها، به آنها که لای سیم خاردار تیر می خوردند می گفتم: بیایید بیرون بیایید این ور! تیربار عراقی هنوز آتش می ریخت و من بی اختیار و معلوم نبود به کی فریاد زدم خاموشش کن! شاید اغراق باشد و نشود باور کرد. اما تیربار درست همان لحظه خاموش شد و من درست در همان لحظه، زیر نور منور چندتا از بچه ها را دیدم خندیدم، آن هم همه زخم و درد و تیر و بوی نعنایی که داشت دیوانه ام میکرد.
گفتم به خودم: این هم از خط اول.
و حس کردم حالا درد کشیدن راحت تر است.
🆔 @hvasl_ir
✅ مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرد:
♨️ برشی از خاطرات منتشر نشده از آیت هاشمی شاهرودی در باره تکفیر محمد رضا شاه+تصاویر
📌آیتالله هاشمی شاهرودی در دوران حیات خود طی جلساتی خاطرات تاریخی خود را در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی بهثبت و ضبط رساند. پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضمن تسلیت درگذشت آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی، بخشی از این خاطرات را برای نخستین بار منتشر میکند.
http://hvasl.ir/content/55535
🆔 @hvasl_ir
🔴 عصر روز چهارشنبه صورت گرفت؛
✅ عیادت جمعی از فعالان فرهنگی از یک هنرمند انقلابی
🔷جمعی از فعالان فرهنگی با حضور در منزل حجتالاسلام مرتضی امینالرعایا که طراحی لوگوی دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بنیاد شهید و امور ایثارگران را برعهده داشته، با وی دیدار کرده و از وی تقدیر به عمل آورند.
http://hvasl.ir/content/55536
🆔 @hvasl_ir
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽گوشه هایی از مراسم بزرگداشت آیت الله هاشمی شاهرودی در حسینیه امام خمینی (ره) با حضور رهبر معظم انقلاب
🆔 @hvasl_ir
♨️ زیارتگاهی برای یک شهید
💠 مستند «عزیز بلد» با موضوع زندگی شهید تقوی فر از شهدای مبارزه با تکفیری ها در عراق، پنجشنبه 6 دی از شبکه افق پخش می شود.
♻️ میثم پوررشیدی تهیه کننده و محمد صادقی کارگردانی این مستند را بر عهده داشته اند. #عزیز_بلد را می توانید پنجشنبه 6 دی ماه ساعت 19:40 و تکرار آن را ساعت های 1:30 و 7:00 روز بعد از شبکه افق ببینید.
🆔 @hvasl_ir
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 پخش مستند «امير ادامه دارد» امروز از شبكه٣
🔹این مستند به روايت زندگي مجاهد شهيد، امير محمد اژدري از زبان دوستان و همرزمانش میپردازد
🔹 تازه ترین اثر سيد محمود رضوي ساعت 17:30 از شبکه سه پخش خواهد شد
🆔 @hvasl_ir