eitaa logo
✧══•یٓـاوَرانـِ ظُـهـُور•══✧
113 دنبال‌کننده
1هزار عکس
316 ویدیو
1 فایل
تاسیس کانال ۱۳۹۹/۱۲/۱۰ برای‌انتقادات سوالات و.... به پیوی خادم کانال مراجعه کنید @alireza313iar برای تبادلات و تبلبغات‌به پیوی مربوطه مراجعه کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ روزے پیامبر و حضرت علے(؏) کنار هم خرما می خوردند... پیامبر (ص) هر خرمایے را که مے خورد به آرامے، هسته اش را نزد هسته هاے.. علے(؏) می گذاشتند. هنگامےکه‌از خوردن‌خرما دست‌کشیدند همه هسته ها جلوے حضرت علے (؏) بود....!!😁🌱 پیامبر در این‌موقع،رو به‌حضرت‌علے(؏) کردند و فرمودند : علے جآن....!! خیلے گرسنه بودے که برادر..): خرما زیاد تناول کردے،نوش جانت☺️ حضرت علے فرمودند : آرے!☹️ اما آنکس که خرما را با هسته خورده گویا گرسنہ تر بوده😅♥️ [😎😂]🦋 _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
335.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍فایده در 🔰مناسب @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
☝️ آقاپسرےڪه‌عڪستومیزاری‌پروفایل‌و استوری‌میڪنی! شایددل‌یہ‌دخترلرزید(:🙂💔 اونوقت‌گناه‌اونم‌مینویسن‌بہ‌پای‌تو! ؟!🖐🏼 :/ @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Γ🌱•• غیر از شما؛ کسی که خریدار من نشد... در اوج بی کسی؛ به کجاها رسیده ام ... دریابم اربابم. @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه طور میخاییم جوابشون رو بدیم؟؟ واقعا یه دختر نیاز نداره پدرش کنارش باشه ... که بعد مدافعان حرم‌ ‌‌‌،،شهدا ،،رفتن به خاطر ما مگه فرزندان اونا پدر نمیخاستن؟ @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌱✨ بہ تعبیر استاد برجستہ مرحوم آیت اللہ بهجت هر جا ڪم آوردۍ، حوصلہ نداشتے،گرفتہ بودۍ، پول نداشتے، باطریت تموم شد، تسبیح📿 را بردار و صد مرتبہ بگو: استغفراللہ ربے و اتوب الیہ آروم میشوۍ. استغفار فقط براۍ توبہ و آمرزش از گناهان نیست...♥️🍃 🥀 @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
... ❌⚠️ 🚫اگر یک اسکناس💸 از جیب ما به زمین بیفته، چند نفر به ما میگن که آقا پولت افتاد؟! 🌸چرا وقتی مردم داره از دست میره کسی چیزی نمیگه⁉️🧐 ❌آقا دزدی... ! ♨️ آقا غارت بیت‌المال... ! ❌آقا دروغ... ! ♨️ آقا غیبت... ! ❌ خانم حجابتون... ! 🌼چرا نسبت به ایمان همدیگر شدیم⁉️🧐 ✍ استاد علی تقوی @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
-بزرگۍ‌میگفٺ..🌻✨" تڪیه‌ڪن‌به‌شہـداء' شہـداتڪیه‌شان‌خداسټ؛ اصلا‌ڪنارگـݪ‌بشینےبوۍگل‌میگیرے' پس‌گݪستان‌ڪن‌زندگیټ را‌با‌یادشہـدآ (: ••🤤🌼•• 🌪⃟📓¦⇢ @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
-ماه‌رمضان‌برای‌احمد‌طعم‌دیگری‌داشت..!🕯🖤 ماه‌ها‌انتظار‌ماه‌رمضان‌را‌میکشیدکه‌اعتکاف‌کند..(: و‌شب‌‌های‌قدر‌احیا‌وشب‌زنده‌داری‌کند . .🕊🖤. اوماه‌رمضان‌را‌ایستگاهی‌برای‌توقف‌‌وبه‌راافتادن‌با‌نیروی‌بیشتر‌میدانست..📓⛓. سفارش‌میکرد‌تا‌به‌ایتام‌رسیدگی‌کنیم‌و‌از‌بچه‌های‌ کشافه‌میخواست‌هرکس‌چیزی‌با‌خود‌از‌خانه‌بیاورد و‌همه‌را‌به‌خانواده‌های‌مستضعفی‌که‌میشناخت‌ میداد . .⚖🌪. با‌این‌کار‌هم‌بخشندگی‌‌را‌به‌اعضای‌کشافه‌آموزش‌ میداد‌وهم‌انجام‌کارگروهی..! ودر‌واقع‌میخواست‌همه‌را‌در‌این‌امر‌مستحب‌ شریک‌کند..🏴🔗-! و‌‌بچه‌هاهمچنان‌‌راه‌احمد‌را‌ادامه‌داده‌و‌این‌کار‌را انجام‌میدهند!..🖇✔️ 🌪⃟📓¦⇢ 🌪⃟📓¦⇢ ((ملاقات‌در‌ملکوت)) @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕊🦋 چی‌کار‌کنیم‌که‌از‌گناه‌کردن‌بترسیم؟! فرمودند:🍃 🖐🏻🌱؛ چطوره‌هر‌روز‌حداقل‌پنج‌دقیقه‌، وقت‌بزاریم‌و‌به‌عاقبت‌گناهامون‌ فکر‌کنیم‌؟!👀 کافران‌هنگام‌روبه‌رو‌شدن‌با‌عذاب‌، چه‌بسیارآرزو‌میکنندکه‌کاش‌تسلیم‌ فرمان‌های‌خدا‌بودند..( :🥀 •سوره‌حجرآیه۲• رفیق‌میای‌تسلیم‌بشیم🖐🏻🔏؟! @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
←تا‌اونجا‌ڪہ‌یادمہ🙃☝🏼 هراقا‌پسرے‌ نمیتونہ‌لباس‌ائمه‌رو،‌تن‌ڪنہ💛°• اما‌دختر‌خانوما همشون‌اجازه‌دارن چادر‌حضرت‌زهرارو‌امانت سر‌ڪنن…ッ♥✨ @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•||🌙✨||• 🍃💜 -خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟☹️ -خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟😏 -خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟😣 ایـنها جملاتی بود که دختــرک در طول مسـیر خوابگـ🏠ـاه تا دانشگـ🏢ـاه می شنید!😞 بیچــاره اصــلاً اهـ✋ـل این حرفــها نبود…😔 این قضیه به شــ😠ـدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصــ☝️ـمیم گرفت بی خیــال درســ📚 و مــدرک📄 شود و به محـ🏘ــل زندگیــش بازگردد... به امامـ🕌ـزاده‌ی نزدیک دانشگــاه رفت، شـاید می خواست گِـلـ😥ـه کند؛ از وضعیت آن شهـ🏙ـرِ لعنتی!! دختــرک وارد حیــاط امامـ🕌ـزاده شد… خسته…😓 انگار فقــط آمده بود گریه😭 کند… دردش گفتنی نبود….!!!😔 رفت و از روی آویــز چــ🍃ــادری برداشت و سر کرد… وارد حــ✨ــرم شد و کنــار ضــریحـ🌸 نشست. زیر لبــ😞 چیــزی می گفت انگــار!!! خـدایـا کـمکـم کـن…🙌❤️ چـند ساعـتــ⏰ بعــد، دختــر که کنار ضــریح خوابیـ🛌ـده بود با صــ🗣ــدای زنی بیدار شد… خانوم! خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی...😒 مردم میخــوان زیارت کنن!!! دختــرک سراسیمه😧 بلند شد و یادش افتاد😱 که باید قبل از ساعت۸ خود رابه خوابگـ🏠ـاه برساند… به سرعتــ🏃 از آنجــا خارج شد… وارد شــ🏙ــهر شد… امــ👌ــا… امــا انگــار چیزی شده بود…😕 دیگــر کسی او را بد نگـ👀ـاه نمی کــرد..!😳 انگار نگــاه هوس آلودی😈 تعـقــیبش نمی کرد!!!😳 احساس امنیت کرد…😌 با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعــام مستجاب شده باشه!!!🤔 فکر کرد شاید اشتباه میکند☹️ اما اینطــ☝️ــور نبود! یک لحظه به خود آمد…😮 دید چــ🌹ـادر امامـ🕌ـزاده را سر جـــایــش نگذاشته…😍 @iavaranezohor ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌