eitaa logo
『شہید ابࢪاهیـــم هـادے』
958 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @Mohammad_Alinia_313 همسایه‌مون← @Eashagh_reza (اعشاق الرضا(ع)) همسایه‌مون← @Ashghaneemamezaman313 همسایه‌مون← @feraghe_hossein همسایه‌مون← @Sajad110j ݪینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17205132310756
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 رفیق‌! :) وقتی‌بھ‌دلت‌میفتہ‌کھ‌‌برگردی! وقتی‌شوق‌پیدا‌میڪنی‌برای‌ترڪ‌گناھ همش‌کار‌خداست...!🙂 مگه میشھ‌خدایی‌ڪہ‌شوق‌توبہ رو‌بھ‌دلت‌انداختھ‌؛ نبخشہ..!؟ @ibrahim_hadi
✍نگران زیر و رو شدن زندگی‌ات نباش، از کجا معلوم زیر زندگی‌ات، بهتر از رویش نباشد؟بعضی وقت‌ها با وجود تلاش اگه کاری از دستت برنمیاد، خودتو به تقدیر بسپار! بعضی وقت‌ها لازم است که به‌جای مقاومت در برابر تغییراتی که خداوند برایت در نظر گرفته، تسلیم خواست او شوی و اصرار بر چیزی که نمی‌شود، نکنی! ولی این رو همیشه بدون، زمانی که زندگی‌ات واقعا دشوار می‌شود، در حال تغییر و تحولی و از اینجا به بعدت بهتر خواهد شد. @ibrahim_hadi
🌱 رفیق‌! :) وقتی‌بھ‌دلت‌میفتہ‌کھ‌‌برگردی! وقتی‌شوق‌پیدا‌میڪنی‌برای‌ترڪ‌گناھ همش‌کار‌خداست...!🙂 مگه میشھ‌خدایی‌ڪہ‌شوق‌توبہ رو‌بھ‌دلت‌انداختھ‌؛ نبخشہ..!؟ @ibrahim_hadi
✍ از بزرگی پرسیدند مردم در چه حالت شناخته می‌شوند؟ پاسخ داد: 1⃣ اقوام در هنگامِ غربت 2⃣ مرد در بیماریِ همسرش 3⃣ دوست در هنگامِ سختی 4⃣ زن در هنگامِ فقرِ شوهرش 5⃣ مؤمن در بلا و امتحانِ الهی 6⃣ فرزندان در پیریِ پدر و مادر 7⃣ برادر و خواهر در تقسیمِ ارث @ibrahim_hadi
<🕊☁️› ‌- - ✨﷽✨ 🔴آب و سنگ ✍دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر را می‌دهند اما دو تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی‌شوند! پس هر چه سخت‌تر و قالبی‌تر باشیم، فهم دیگران برایمان مشکل‌تر و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می‌یابد.آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سرسخت‌تر و در رسیدن به هدف خود لجوج‌تر و مصمم‌تر است. سنگ، پشت اولین مانع جدی می‌ایستد اما آب راه خود را به سمت دریا می‌یابد.در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد. گاهی لازم است کوتاه بیایی، گاهی نمی‌توان بخشید و گذشت... اما می‌توان چشمان را بست و عبور کرد، گاهی مجبور می‌شوی نادیده بگیری، گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی ولی با آگاهی و شناخت آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت. - ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜•@ibrahim_hadi
<💐💐> - - 🌸 هر روزت را خوب زندگی کن 🌺شخصی از عالمی پرسید: 🌼برای خوب بودن کدام روز بهتر است؟ 🌸عالم فرمود: 🌺یک روز قبل از مرگ. 🌼شخص حیران شد و گفت: 🌸ولی مرگ را هیچ‌کس نمی‌داند! 🌺عالم فرمود: 🌼پس هر روز زندگی را روزِ آخر فکر کن و خوب باش، شاید فردایی نباشد. - - 🔗⃟🐚¦⇢ 🔗⃟🐚¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜•@ibrahim_hadi
🤚🏻 عارفے گفت: اۍ جوان قرآن بخوان قبل ازآنڪہ برایت قرآن بخوانند. نماز بخوان قبل ازآنڪہ برایت نماز بخوانند. ازتجربہ دیگران استفادہ ڪن قبل ازآنڪہ تجربه دیگران شوۍ. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🙃 ‌‌‌‌ 🌻
<🕊☁️› ‌- - ✨﷽✨ ✍ هر کسی‌که به مقام قرب الهی رسیده است، با یک عمل آن درب بر روی او گشوده شده و معمولا با اتفاقی همراه بوده است. مانند دوری از یک موقعیت گناه، یا یک بخشش، یا یک صبر و... که به آن تغییر مبدا میل می‌گویند؛ که امری آسمانی است. مثال: کسی‌که می‌داند، کبوتر بازی بد است، ولی نمی‌تواند این کار را رها کند، در لحظه‌ای کار نیکی می‌کند که مقبول خدا می‌افتد و خدا مبدا میل او را عوض می‌کند و در یک روز از کبوتر متنفر می‌شود و آن را رها می‌کند. طوری که امروز به کار دیروز خود می‌خندد. یکی از اساتید اخلاق حقیر که از اولیاالله بود پرده از راز زندگی خود برداشت. گفت: روزی در ایام جوانی از کوچه‌ای رد می‌شدم، جوانی را دیدم که با حالتی آشفته به من رسید و یقه مرا گرفت؛ و بر سینه‌ی من کوبید و فحش داد و گریه کرد. فهمیدم دلش از جایی پر است. سکوت کردم تا مشت خوردم و فحش شنیدم. بعد فهمیدم، چند جوان به او توهین کرده و او را زده بودند٬ از دست آن‌ها فرار کرده و چون دلش پر بود، به من حمله کرد و ته دلش را به من خالی کرد. به‌خاطر خدا صبر و سکوت کردم تا خالی شد و رفت. از آن روز به مقام صبر عظیمی دست یافتم که هرچه به من توفیق شد٬ از اتفاق آن روز بود. - - 🔗⃟🐚¦⇢ 🔗⃟🐚¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜•@ibrahim_hadi
<🕊☁️› ‌- - ✨﷽✨ 🔴 گوزنی که به شاخ‌هایش مغرور شد ✍گوزنی بر لب آب چشمه‌ای رفت تا آب بنوشد.عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد، غمگین شد اما شاخ‌های بلند و قشنگش را که دید، شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک می‌دوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ‌هایش به شاخه درخت گیر کرد و نتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ، پاهایم که از آن‌ها ناخشنود بودم، نجاتم دادند اما شاخ‌هایم که به زیبایی آن‌ها می‌بالیدم، گرفتارم کردند. چه بسا چیزهایی که از آن‌ها ناشکر و گله‌مندیم پله صعودمان باشند و چیزهایی که در رابطه با آن‌ها مغروریم، مایه سقوطمان باشند. - - 🔗⃟🐚¦⇢ 🔗⃟🐚¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜•@ibrahim_hadi
• 💠 ♨️👌🏻 بهترین سوغات مکه، خواندن چند رکعت نماز کنار کعبه است 🔹کاروانی از حجاج در بازار مکه مشغول انتخاب کفن برای تبرک بودند. 🔸پیرمردی در بازار دنبال کفنی خاص می‌گشت. از صبح دنبال کفن بود و هر کفنی را نمی‌پسندید چون از جهالت و حماقت فکر می‌کرد اگر روی کفنش دعا یا ذکر خاصی نوشته شده باشد، بهشتی می‌شود، و باید کفن نیک با خود سوغات از مکه ببرد. 🔹نزدیک اذان ظهر در مغازه‌ای مشغول خرید کفن بود، چون اذان ظهر شد، صاحب مغازه دست حاجی را از روی کفن‌ها برداشت و گفت:  حَیِّ عَلی خَیرِ العَمل وَ لَا حَیِّ عَلی خَیرِ الكَفَن. 🔸یعنی ای حاجی! مکه آمده‌ای و می‌بینی منادی ندا می‌دهد بشتاب به سوی انجام بهترین عمل، ولی تو (از بس احمقی در این سن پیری) برای انجام خرید بهترین کفن شتافته‌ای و وقت عبادت خود را هدر می‌دهی که هیچ سودی برای تو ندارد. ☘ بهترین سوغات مکه خواندن چند رکعت نماز در کنار کعبه است نه پیداکردن چند متر پارچه برای کفن که همه جای دنیا پیدا می‌شود. ════•✧•🌻•✧•════ @ibrahim_hadi
مواظب چشم، گوش و زبان خود باشید گناه سم مهلکی است و امام حسین (ع) را از آدم میگیرد‌... 📚 آیت‌الله‌‌ ‌ ✳️ @Akhlagh_Et
🙏💚 ✍️ نماز اول وقت و کار نیک در اول وقت هم اطاعت امر خداست 🔹روزی پیرمردی به پسرش گفت: آفتابه و لگن برایم بیاور تا برای نماز وضو بسازم. 🔸پسر در اجرای امر پدر درنگ کرد و چَشم را گفت ولی خواستۀ پدر به تأخیر انداخت. پدر از او شاکی شد که چرا امر پدر به تأخیر افکندی؟ 🔹پسر گفت: پدرم! زمانی که مرا امر کردی هنوز به غروب آفتاب مانده بود. من در اطاعت امر تو درنگی نکردم که به تو ضرر رسد و نماز مغربت از اول وقت أدای آن بگذرد. 🔸پدر سکوت کرد تا جواب پسر به‌وقت بهتری بدهد‌. 🔹روزی پسر نان سنگک داغی خرید و سفره را برای صبحانه با پدر گشود. 🔸پدر نان سنگک در زیر سفره پنهان کرد و نان سنگکی که از روز قبل مانده بود را بر چراغ گرم ساخت و به پسر داد. 🔹پسر وقتی لقمه‌ای خورد، گفت: پدر، نان امروز را بده. این نان را داغ کرده‌ای و تازه نیست . 🔸پدر گفت: نان گرم و نانی که گرم شده است هردو گرم هستند ولی اولی سردی بر خود ندیده و دومی سردی بر خود دیده و سپس گرم شده است. 🔹امر خدا و امر والدین بر فرزند هم به مَثَل آن مانَد. آن روز تو امر پدر اطاعت کردی و آفتابه و لگن آوردی ولی کلام پدر سرد نمودی و سپس داغ کردی. 🔸طعم و مزه‌اش بر من آن‌گاه بود که کلام من تا شنیدی همان دم، داغ‌داغ اجرا می‌کردی. 💢 بدان! نماز اول وقت و کار نیک در اول وقت هم اطاعت امر خداست و حکم نان داغ را دارد