خوبه آدم اگه میخواد دستش و دراز کنه دَرِ این خونه دراز کنه، خوبه آدم اگه میخواد گردنش رو کج کنه اینجا کج کنه خوبه آدم اگه میخواد التماس کنه اینجا التماس کنه، آره گدایی اگه بلد باشیم این خونه خونه ای نیست جواب رَد بده،
امشب بخونیم دعای فرج رو خانم فاطمه زهرا رو قسم بدیم تا فرج مولامون هر چه زود تر برسه
بین در و دیوار هم پهلوش رو شکستند … هم بچه اش کشته شده … اما تا چشمش رو باز کرد… سراغ مولا رو گرفت، گفتند: بی بی جان! دارن تو
کوچه می برنش … همه ی دردایِ خودش یادش رفت دوید میون کوچه… نگاه کرد ، یه جا نوشتند: لباس های امیرالمؤمنین رو دور مولا پیچیده بودند می کشیدن…
یه جا نوشتند: با بی ادبی توهین می کردند مولا رو می کشیدند… یه عده ایستاده بودند، مولا کمک می خواست همه نگاه می کردند….
انگار سالها گذشته از سفارش پیغمبر… فقط یه یهودی تو این شهر بلند شد …تا این منظره رو دید گفت؛ “اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اَلله وَ اَنَّ مُحَمَّدا رسولُالله”
گفتن: تو توی زمان پیغمبر ایمان نیاوردی این همه گذشته چی شده ایمان آوُردی؟ گفت: آره اما امروز حقیقت دین رو
دیدم….. من خودم با چشمایِ خودم دیدم این آقا دَرِ قلعۀ خیبر رو یه تنه کند و رو دست گرفت، سپاه اسلام از رویِ این در رد شدند… اما امروز می بینم خودش راضی شده شما روباه صفت ها دستاش رو ببندید…
بی بی نگاه کرد دید دارن علی رو می برن
اومد کمربند مولا رو گرفت …. نه یه نفر ، نه دو نفر، هر کی رسید میزد تا این دست رو از دامن علی کوتاه کنه … اینجا هم بی بی از هوش رفت ..چمش رو باز کرد، گفتن: مولا رو بردن مسجد… اومد دید نانجیب شمشیر رویِ سر علی گرفته …
فرمود: دورِ پسر عموم رو خالی کنید نا نجیب ها … تو رو به ما چه کار ؟ تو کجا و علی کجا؟ شمشیر رو سر علی گرفتی؟ اگه شمشیر رو بر نداری الان کنار قبر بابام میرم .. دستار از روی
سر برمی دارم .. موهام رو پریشون می کنم نفرینتون می کنم …
مولا سریع سلمان رو صدا زد، سلمان میگه امیرالمؤمنین فرمود: زود باش، فاطمه دست به دعا و نفرین برداره مدینه زیر و رو میشه …
آی قربون این علی برم چقدر مهربونِ، زیر شمشیر دشمنِ اما نمیخواد مردم آسيب ببینن …
فرمود: برو به فاطمه بگو دست نگه دار…
سلمان میگه وقتی گفتم، بی بی فرمود: کنار برو سلمان مگه نمی بینی میخوان علی رو گردن بزنن؟ گفتم امر خود مولاست … عرضه داشت اگه مولا میگه روی چشمم اما من جلو درِ مسجد می ایستم ، تا علی نیاد بر نمی گردم .. چه جور وقتی مولا اومد دست مولا
رو گرفته بود …هی می گفت: “نَفسی لَکَ الفِدا یا اباالحَسن ….”جونم فدات…
اما می خوام بگم بی بی جان! یه شمشیر برهنه دیدی اینطور بی قرار شدی … فرمودید : نفرین می کنم، الهی بمیرم برا اون ساعتی که دخترت اومد بالای گودال …نگاه کرد “عِدَةٌ بِسّیوف…” یه عده شمشیر ، یه عده نیزه… “وَ عِدّةٌ بِالحِجاره …” یه عده دارن با سنگ می زنن، صدا زد : “یَومٌ عَلَی صَدرِ المُصطفی وَ یَومٌ عَلی وَجهِ الثری…” حسین …..
Mehdi Rasouli - Sedam Milarzeh.mp3
27.73M
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
enc_16400435578892036699643.mp3
6.3M
🖤مداحی فاطمیه...
◼️زبان حال حضرت زهرا
با امام حسن
🥀 چیزی نشده فقط یه کم خاکی شده چادر من گریه نکن💔
🥀 چیزی نشده فقط یه کم سنگین شده سرم حسن گریه نکن💔
🎤حاج مهدی رسولی
#فاطمیه
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
صلی الله علیک یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ یا بنتَ محمدٍ یا قرَّةَ عینِ الرَّسول یا سیدتنا و موْلاتنا إنا توَجهنا وَ استشفعنا وَ توَسلنا بکِ إلى اللَّه و قدَّمناک بین یدیْ حاجاتنا یا وَجیهةً عندَ اللَّه اشفعی لنا عندالله😢