🔶🔹#هرروزیک_حدیث
🔶 امام صادق(علیه السلام) :
🔹 من بر شما درعالم برزخ میترسم(چون شفاعت دربرزخ وجود ندارد)
🔶پرسیدند : عالم برزخ كجاست؟
🔹فرمود : قبر است. زندگى در آن از زمان مرگ تا روز رستاخیز ادامه دارد.
🔶كافی ؛ ج3 ؛ ص242
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#مشاورخانواده
🔶 فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان میگذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بیخیال شوید...!
🔹چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار زیادی شده است.
🔶پس بهتر است که دست از شوریدگی و نامرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید و به خودتان برسید!
🔹همسرتان دوست دارد به بهترین شکل شکل شما رو ببیند. با این حال چرا سعی نمیکنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟
🔶به این ترتیب به او نشان میدهید که حضور او و تاثیری که بر او میگذارید برایتان مهم است.
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#دانستنیها
🔶 سیستم گوارشی کرکسها میتواند در برابر قویترین خطرهای بیولوژیکی مانند طاعون، وبا و سیاه زخم و میکروارگانیسمهای مهلک مقاومت کند!
🔹اسید معده قدرتمند کرکسها به راحتی استخوانها و فلزات را آب میکند تا جایی که اگر کرکسها گوشت حاوی گلوله را بخورند، گلوله در دستگاه گوارش آنها هضم میشود.
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#احکام_آیت_الله_خامنه_ای
🔶عقد موقتِ طولانی مدت
🔹 سؤال: اگر عقد موقتی به مدت طولانی (مثلا 99 ساله) منعقد شود، آیا صحیح است و حکم عقد دائم را دارد؟
🔶جواب: به طور کلی صحت عقد موقتِ طولانی مدت که عادتا احتمال بقای زوجین تا آن مدت وجود ندارد، محل اشکال است.
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#باهم_بخندیم
🔶 عطر مشهدی چیست؟
🔹به ظاهر عطر است؛ ولی در واقع بمب شیمیایی با قابلیت خفه کردن قربانی در عرض ۳ ثانیه!
🔶قابلیت پخش بو تا ۲ کیلومتر!
🔹 ماندگاری مادام العمر!
🔶برای از بین بردن بوی آن از روی بدن تنها کاری که میتوان انجام داد این است که آن عضو از بدن را قطع کرد!!!😂😂😂
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#پزشکی
🔶 بیش از حد از نخ دندان استفاده نکنید
🔹گرچه استفاده از نخ دندان یکی از بخشهای اساسی بهداشت دهان و دندان و برای لثهها ضروری است، اما ممکن است در انجام این کار مفید زیاده روی کنید.
🔶لازم نیست بیشتر از یک بار در روز از نخ دندان استفاده کنید، چون رشد باکتریهای مضر ۴ تا ۱۲ ساعت به طول میانجامد. در حالی که استفاده صحیح از نخ دندان میتواند جلوی ابتلا به بیماری لثه را بگیرد، انجام این کار به شیوه نادرست ممکن است اثر معکوس داشته باشد و حتی باعث منجر به آسیب دیدن لثهها شود
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#ایده_خلاقیت
🔶ایده ساخت گلدون یا جای مداد و خودکار با قوطی کمپوت یا کنسرو و چندتا چوب بستنی و چسب😍😍
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#نوستالژی
🔶 شبی رو یادمه که از ترس اینکه فرداش امتحانمو خوب ندم تا خود صبح بیدار بودم؛الان که به اون شب فکر میکنم خندم میگیره.
دنیامون چقد کوچیک بود.
فرضا ک امتحانمون رو بد میدادم خب ک چی؟!مگه دنیا به اخر میرسید؟!نه!
میخوام بگم یه زمانی یه چیزی برات اونقدر مهمه ک به خاطرش روح و روانتو ازار میدی اما همون چیز یه سال بعد ممکنه کاملا برات بی اهمیت باشه.
میدونم همین الان یاد یکی از دغدغه هات افتادی اره همونی ک تو ذهنته! زیاد به خاطرش خودتو اذیت نکن. میدونی شاید سال بعد،دیگ حتی بهش فکرم نکنی. بیخیال.
سعی کن فقط بزرگش نکنی
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#ایده_خلاقیت
🔶ایده تزئین سالاد فصل
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
🔶🔹#دانستنیها
🔶ترفندهای باور نکردی با نوشابه کوکا کولا !
۱ ) جدا کردن آدمس از مو
۲ ) از بین بردن رسوبات کتری برقی
۳ ) ضد عفونی کردن توالت
۴ ) رفع زنگ زدگی
🦋 دوستای خوبم لطفا برای بهتر دیده شدن کانال، ما رو به دوستاتون معرفی کنید🙏🏻
📌لینک عضویت در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1094189264C457f933ca8
هدایت شده از داستان زندگی
#بی_توهرگز
#قسمت_پانزدهم
با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود…
چشم های بی رمقش رو باز کرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد ...
- برو بگو یکی دیگه بیاد ...
بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ...
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ...
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ...
- خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ...
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ...
- برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ...
محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ...
علی رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ...
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود
بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ... کیفیت صدای بد ... و کوتاه
برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... علی حالش خیلی بهتر شده بود ... اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ... به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ...
- فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ...
خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ...
خیلی لجم گرفت ... آخر به روی علی آوردم ...
- تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ ... من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه ...
و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ... وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ...
👈ادامه دارد…