eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
66 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهشکده تاریخ معاصر
#در_آینه_تاریخ ؛ آخرین سلام نوروزی #جمشید_آموزگار و هیئت‌وزیران شماره آرشیو: 403-112گ http://yon.i
✳️ برنامه های برای بقای حکومت پهلوی؛ چرا سیاست ریاضت اقتصادی شکست خورد؟ ✅ دلایل موفق نشدن سیاست ریاضت اقتصادی جمشید آموزگار را نمی‌توان در چند جمله و چند مورد خلاصه کرد. مجموعه‌ای از دلایل، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی باعث شد که این سیاست به سرانجام درستی نرسد. آموزگار در ابتدای کار و برای نشان دادن اینکه با تمام وجود به دنبال اجرای سیاست ریاضت اقتصادی است، اقدامات متنوعی از قبیل کاهش بودجه دولتی، گماردن افرادی برای مبارزه با فساد اداری، برنامه مبارزه با گران‌فروشی و ... انجام داد. ✅ با این حال بخشی از برنامه‌های وی باهم در تضاد بود. به طور مثال وی از طرفی کنترل بر قیمتهای اقلام را از دستور خود خارج کرد و از سوی دیگر، خواستار تثبیت حقوق کارکنان و کارگران شد. طبیعتاً چنانچه کنترلی بر قیمت اجناس وجود نداشته باشد، قدرت خرید اقشار با درآمد پایین بسیار کاهش پیدا خواهد کرد و این مسئله به معنای شکست برنامه ریاضت اقتصادی و البته افزایش اعتراضها است. از سوی دیگر وی یکی از مهمترین برنامه‌های خود را مهار تورم اعلام کرد، این در حالی است که سیاست آزادسازی قیمتها به معنای افزایش تورم است. در چنین شرایطی وی برای کنترل تورم و افزایش قدرت خرید مردم، اجازه افزایش دستمزدها را صادر کرد ولی این افزایش دستمزد با بودجه‌ای که وی برای پرداخت حقوق در نظر گرفته بود، همخوانی نداشت. در این وضعیت دولت دو راهکار بیشتر ندارد؛ یا باید اقدام به استقراض از بانک مرکزی و چاپ اسکناس کند و این به معنای افزایش تورم و باز هم شکست برنامه ریاضت اقتصادی است، و یا با افزایش مالیات مردم، کسری بودجه تأمین شود که این مسئله نیز به معنای دزدیدن قانونی از جیب مردم است. آموزگار راهکار دوم را اتخاذ کرد که اعتراضات تجار و اصناف مختلف را به همراه داشت. در کنار تمامی این موارد، اشتباهات استراتژیک آموزگار نیز مزید بر علت شد تا سیاستهای وی با شکست مواجه شود. ✅ در شرایطی که حکومت پهلوی از سوی روحانیون سرشناس به رهبری امام خمینی مورد نقد جدی قرار گرفته بود و مبارزه برای سرنگونی این رژیم به روزهای حساسش رسیده بود، وی برای برطرف کردن کسری بودجه دولت، کلیه وجوهی را که به روحانیت و حوزه‌های علمیه در جهت کمک به طلاب داده می‌شد قطع کرد. چنین اقدامی آن هم در شرایطی که مردم پشت سر روحانیون علیه رژیم پهلوی قیام کرده بودند، نشان دهنده آن است که جمشید آموزگار نه تنها در برنامه‌های اقتصادی شکست خورد بلکه در سیاست‌ورزی و انجام تصمیمات در زمان مناسب خود نیز با شکست مواجه شده است. برای طرحهای متنقاضی که در راستای اجرای برنامه ریاضت اقتصادی به کار می‌بست، مجبور بود خسارتهای زیادی را متحمل شود. بخشی از این خسارتها مربوط به فشار سیاسی بود که از سوی دربار به وی انجام می‌شد و بخشی دیگر به موضع مردم نسبت به وی باز می‌گشت. در کنار برنامه ناموفق ریاضت اقتصادی، آموزگار در اجرای برنامه فضای باز سیاسی نیز با تناقض عمل کرد. وی در ماههای ابتدایی تلاش کرد خود را یک دموکرات و آزادیخواه جلوه دهد و از سرکوب اعتراضات جلوگیری نماید ولی در ماههای پایانی نخست‌وزیری دقیقاً عکس آن را انجام داد. ✅ در پایان باید گفت که که در بازی سیاسی با شکست مواجه شده بود، تلاش کرد با استفاده از آموزگار که نسبت به وزیرانی چون منصور و هویدا از بدنامی کمتری برخوردار بود، اوضاع را تغییر دهد. بر همین اساس وی به جای ورود به حوزه سیاست، بازی اقتصاد را به عنوان راه حل برون رفت از مشکلات مطرح کرد ولی نه تنها این راهبرد نیز با شکست مواجه شد، بلکه دوران کوتاه نخست وزیری آموزگار و البته حکومت پهلوی نیز به پایان رسید. http://yon.ir/V6DLy @iichs_ir
✳️ادعای عجیب شاه در سالگرد ؛ در دوره پهلوی پایه های دمکراسی در ایران رشد و توسعه یافت! 14 مرداد 1340 ❇️ در دوره پهلوی پایه های دمکراسی در ایران رشد و توسعه یافته است! ساعت هفت بامداد امروز به مناسبت آغاز پنجاه و ششمین سال مشروطیت ایران، پیامی از رادیو ایران ایراد کرد. در بخشی از این پیام آمده است: در تاریخ کشور ما این دوران 55 ساله دورانی واقعا میمون بوده است؛ زیرا رستاخیز ملی ایران و تحول اساسی و عمیقی که اکنون در همه شئون حیاتی این کشور در جریان است همزمان با این نهضت، مخصوصا در چهل ساله اخیر آن، انجام گرفته است. در این مدت عواملی که پایه اصلی دمکراسی به‌شمار می روند، یعنی رشد فکری و فرهنگی و حکومت قانون، روز به روز در کشور ما توسعه یافته و در آموزشگاه ها و مراکز فرهنگی ما، که خوشبختانه تعدادشان سال به سال در افزایش است، نسل تازه ای تربیت شده است که می تواند در پرتو این رشد فکری خود آمادگی زیادتری برای درک و قبول اصول واقعی مشروطیت داشته باشد. این که می گویم «اصول واقعی مشروطیت» برای آن است که مشروطیت واقعی با مشروطیت ظاهری و آزادی واقعی با تظاهر به آزادی طلبی فرق دارد. در تظاهر به آزادی خواهی می توان مواعید و اصول فریبنده درخشانی را مطرح کرد و سراب ها را به جای آب در نظرها جلوه گر ساخت، ولی دمکراسی حقیقی آن طور که در کشورهای واقعی دمکرات جهان می توان دید، بیش از هر چیز متکی به انضباط و قیودی است که از هر انضباط دیگر سخت تر است؛ زیرا حفظ هر قانون و هر آزادی جز با رعایت و اجرای کامل اصول آن میسر نیست و دفاع از حقوق مشروع فردی و اجتماعی مستلزم آن است که به همین حقوق در نزد دیگران نیز احترام گذاشته شود. ❇️ مشروطیت به معنای دروغ و عوام فریبی نیست سال گذشته در چنین روزی، به هیئت رئیسه مجلسین گفتم: باید متوجه بود که معنی مشروطیت دروغ و عوام فریبی و تزویر یا آن آزادی که به زیان آزادی دیگران تمام شود نیست. امروز نیز تذکر این حقیقت را لازم می دانم که هر ملتی بخواهد واقعا از نعمت دمکراسی برخوردار گردد می باید عملا خود را شایسته حفظ اصول این دمکراسی نشان دهد و گرنه تظاهر به مشروطه طلبی و آزادیخواهی بدون مسئولیت و بدون واقع بینی کار آسانی است، منتها جز زیان چیزی از آن عاید نمی گردد. باید همه افراد ملت ایران بدانند که آزادی عبارت از لگام گسیختگی و هرج و مرج نیست. ❇️ به سوگند ابتدای سلطنت خود پایبندم! برای من که بیست سال است مسئولیت سنگین حفظ استقلال و تمامیت و حاکمیت این کشور پرافتخار باستانی را در دنیای پرآشوب و طوفانی برعهده دارم، سوگندی که در نخستین روز سلطنت خودم به حفظ قانون اساسی و نگاهبانی اصول مشروطیت یاد کردم همواره راهنمای اصلی و معنوی بوده است. در تمام این مدت من با توجه به مسئولیت خطیر خویش در مقابل ملت خودم و در مقابل تاریخ این کشور این اصل مقدس را که در قلب خود بدان ایمان کامل داشته ام و دارم و همواره نیز خواهم داشت از دستبرد خطرات خارجی و داخلی و از دشمنی هایی که در لباس دوستی با آن می شود حفظ کرده ام و چون قانون اساسی مرا نگاهبان و مظهر مشروطیت ایران قرار داده است، بدون احتیاج به تظاهر کوشیده ام تا روح و ماهیت واقعی مشروطیت را تقویت کنم و با حفظ امنیت و استقلال و ثبات کشور، که بدون آن مملکتی وجود نخواهد داشت تا مشروطیتی وجود داشته باشد، ملت خویش را روز به روز به سمت دمکراسی استوار و پایداری رهبری نمایم. چرا دو سال گذشته باطل شد؟ بر همین اصل بود که در انتخابات تابستان گذشته، به راهنمایی و توصیه من، نمایندگان داوطلبانه استعفا کردند و در اردیبهشت ماه سال جاری نیز فرمان انحلال انتخابات دوره بیستم صادر گردید؛ زیرا احساس می کردم که این انتخابات با آن شایستگی و درستی که من و همه مردم انتظار داشتیم صورت نگرفته است. قسمت مهمی از این معایبی که در کار انتخابات دیده می شود مربوط به نواقص آشکار قانون انتخابات ما است و تا وقتی که با همین قانون رای گرفته شود نتیجه ای که از هر جهت بی عیب و نقص باشد به دست نخواهد آمد. با این وصف، دولت سعی خواهد کرد با توجه به کلیه مقدورات و جوانب امر وسائلی را فراهم سازد که انتخابات به بهترین نحو ممکن انجام گیرد و از تکرار وضعی که مورد نارضایی همه ما بوده تا سر حد امکان جلوگیری گردد. کشور ما وقتی دارای مجالس صحیح قانون گذاری خواهد گشت که ملت هوشمند ایران آزادی را از هرج و مرج و احزاب واقعی ملی را از دسته بندی های مغرضانه تشخیص دهد. http://yon.ir/75rCk @iichs_ir
✳️ به مناسبت توافق تقسیم ایران(1907) استمرار بازی بزرگ ❇️ تاثیر و نفوذ در ایران از سال 1800 میلادی با فشار نظامی و سپس آغاز شد. روسها که به سلاحهای جدید مجهز بودند با عبور از آسیای مرکزی و قفقاز، نیروهای متفرق قبیله‌ای ایران را به آسانی شکست دادند و معاهده‌های خفت‌بار گلستان و ترکمن‌چای را به فتحعلی‌شاه تحمیل کردند. از همین جا طرح «بازی بزرگ» ریخته شد و بریتانیا نیز که می‌خواست از روس‌ها در دریافت امتیازات در منطقه عقب نماند و علاوه بر آن از ایران، به عنوان منطقه‌ای حائل برای محافظت از کمپانی هند شرقی در هندوستان در برابر تزار‌ها استفاده کند، نواحی جنوبی ایران را اشغال کرد و قرارداد پاریس را به شاه قاجار قبولاند. ❇️با وجود سقوط امپراتوری تزاری و روی کار آمدن کمونیستها و قرارداد 1907، طرح «بازی بزرگ» برای به‌دست آوردن امتیازات بین دو کشور اتحاد و ادامه پیدا کرد. در این میان حکومت بریتانیا بیم این را داشت که پس از انقلاب شوروی، ایران ابتدای یک دومینو باشد و منافع خود در ایران، به عنوان حیاتی‌ترین حلقه «دولتهای حایل» برای دفاع از کمپانی هند شرقی را از دست بدهد. بنابراین حکومت بریتانیا به منظور حفظ موقعیت برتر نسبت به اتحاد شوروی در ایران، تلاش گسترده‌ای را آغاز کرد، که مهمترین آن تغییر حکومت مرکزی ایران از طریق یک کودتا بود. در این میان انگلیسیها را مرد قدرتمندی می‌دیدند که می‌توانست منافع و نفت آنها را در ایران حفظ کند و جلوی پیشروی بلشویکها را بگیرد، به همین منظور حمایت از رضاخان را در دستور کار خود قرار دادند. ❇️در بحبوحه جنگ جهانی دوم، دو دولت بریتانیا و شوروی برای مقابله با فاشیستی، همکاری نزدیکی را در ایران دنبال کردند و باز به ظاهر بازی بزرگ به انتهای خود رسیده بود، اما پس از شکست آلمان و اتمام جنگ جهانی دوم، میان این دو قدرت دوباره تنشی جدید بر سر مناطق حایل و استراتژیک خاومیانه پدید آمد و طرح « » دوباره ادامه یافت و به بعد از جنگ جهانی دوم نیز کشیده شد، و همچون گذشته ایران به عنوان حیاتی‌ترین کشور حائل به لحاظ ژئوپلیتیکی، نقش کلیدی در این بازی ایفا می‌کرد. بدین ترتیب پس از استقرار در سال 1320، دوباره بریتانیا بر صنعت نفت ایران کنترل یافت و علاوه بر آن خود را به عنوان برجسته‌ترین بازیگر خارجی در اقتصاد ایران تحمیل کرد و سود سرشاری برد. ❇️ از نظر سیاسی نیز بریتانیا بر سران ایالات ایران، روزنامه‌نگاران و سایر گروه‌های سلطنت‌طلب و ضد کمونیستی، خاصه حزب اراده ملی نفوذ شدیدی پیدا کرد. شوروی نیز برای خنثی کردن اعمال رقیب خود در این بازی بزرگ، با استفاده از حضور نیروهای اشغالگر خود در صفحات شمالی، کوشید نفوذ خود در کشور را استمرار دهد و خواستار امتیاز نفت شمال ایران شد و حتی از جدایی آذربایجان و کردستان برای فشار بر انگلستان و دولت ایران حمایت کرد، و از بُعد اقتصادی نیز توانست امتیاز 17 درصد واردات ایران را در دست بگیرد. ❇️ بدین ترتیب حضور روسها در ایران و انجام مصاحبه‌های تهدید کننده برای خنثی سازی اقدامات انگلیسیها، اوضاع سیاسی ایران را روز به روز ناامن‌تر می‌کرد. تمام این اعمال در حالی بود که طبق فصل پنجم معاهده سه جانبه ایران، شوروی و انگلستان، نیروهای متفقین موظف بودند پس از خاتمه جنگ، حداکثر تا شش ماه نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرند، ولی شوروی به دلیل رد درخواست کسب امتیاز نفت شمال توسط مجلس ایران و دادن امتیاز نفت جنوب به انگلیسیها، حاضر نمی‌شد نیروهای خود را از ایران بیرون ببرد و در انتهای امضای قرارداد قوام-سادچیکف، رضایت به تخلیه ایران دادند. ❇️ یکی دیگر از این قراردادهای تحمیلی در قالب طرح بازی بزرگ توسط روسها، امضای قراردادی در 13 آبان 1329 است که بر طبق آن مقرر شد در مدت زمان یک سال معادل 100 میلیون تومان کالا بین ایران و شوری مبادله شود. ❇️بازی بزرگ که حتی فراتر از مرزهای ایران توسط دو ابرقدرت برای خنثی سازی اقدامات یکدیگر ادامه داشت، در انتها با مرگ استالین و به قدرت رسیدن کادر جدید حزبی کمونیستها در اسفند 1331 و تغییر سیاستهای خارجی شوروی از یک سو و از سوی دیگر افول امپراتوری بریتانیا و دادن جای خود در منطقه به آمریکا، ابرقدرت تازه ظهور کرده، بازی بزرگ بین بریتانیا و روسیه به مرور به اتمام رسید و به ایالات متحده و شوروی به ارث رسید. http://yon.ir/J8OBK @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
مقامات کشوری و لشکری با همسرانشان (در سفارت بریتانیا در تهران) همگی بر گرد بولارد؛ در زمان اشغال ایر
✳️ نگاهی به عملکرد در ایران در ؛ ؛ کسی که محمدرضا را بر تخت سلطنت نشاند نقش بولارد پس از رفتن از کشور، پررنگ‌تر شد به شکلی که وی توانسته بود به طور کامل توجه و اعتماد محمدرضاشاه را به خود جلب کند. این مسئله به‌حدی بود که شکایت و گله‌مندی از وزرای خود را نزد بولارد مطرح می‌کرد. در همین خصوص او در نامه‌ای که 24 مهر 1320 به وزارت خارجه انگلیس ارسال می‌کند، به این موضوع می‌پردازد. بخشی از این نامه بدین شرح است: «من اخیرا یک پیغام محرمانه از شاه دریافت کردم حاکی از اینکه او مایل است بیشتر اوقات من را، تنها و بدون اطلاع دیگر سیاستمداران، ملاقات کند. شاه گفت که احساس می‌کند بعضی از وزیران واقعیت را به خاطر منافع خودشان تحریف می‌کنند».6 به طور کلی باید گفت که بولارد در دوران 5 ساله سفارت خود در ایران، نه تنها با تمام وجود منافع انگلیس را در ایران و منطقه، حفظ کرد بلکه اساساً وی نقش چشمگیری در سیاست خارجی و حتی داخلی ایران نیز ایفا کرد به شکلی که شرایط را برای عزل رضاشاه آماده ساخت و مانع از فروپاشی حکومت پهلوی شد. http://yon.ir/JMHXt @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
#در_آینه_تاریخ ؛ از چپ؛ #شجاع_الدین_شفا و #سیدحسین_نصر شماره آرشیو: 260-455ن http://yon.ir/1UMKh
✳️ تألیف علمی یا تلاش برای پر کردن خلأ شخصیتی؛ شاه برای چه و برای که می‌نوشت؟ آنچه در کتابهای به چشم می‌خورد چیزی نیست جز تلاش برای پر کردن خلأ شخصیتی که از دوران کودکی وی سرچشمه گرفته بود. به گونه ای که ماروین زونیس با کمک نظریات روانشناسی، ویژگیهای وی را ضعف، سستی و تزلزل شخصیتی ناشی از دوران کودکی، نداشتن شخصیتی قوی و مردانه می داند. بنابراین چنین شخصی همواره در تلاش است تا هم خودبرتربینی را دنبال کند و هم خلأ شخصیتی خود را با توسل به تعریف، تملق و مورد ستایش قرار گرفتن، پر کند و نوشتن کتاب یکی از ابزارهایی بود که محمدرضاشاه از آن برای دستیابی به این مهم استفاده می کرد. http://yon.ir/fgAnw @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
❌ #محمدرضا_پهلوی در لباس نظامی هنگام ورود به مجلس شورای ملی جهت ادای سوگند پادشاهی https://instagra
✳️ مجلس چهاردهم و وضعیت سیاسی کشور! «... در مجلس چهاردهم اثر فعالانه‌ای نداشت؛ زیرا علنا می‌دید که اولا ملتی تشنه انتخابات آزاد پس از نُه دوره انتخابات از طرف پدرش تصمیم قطعی گرفته است در این میدان وارد شود؛ ثانیا هنوز جنگ متحدین و متفقین ادامه دارد و کشور ایران در اشغال ارتش روس و انگیس و آمریکاست و باید در مقابل این عامل نیز رویه احتیاط و ظاهرا تماشاچی را در امر انتخابات بازی کند؛ ثالثا راهی برای اعمال نفوذ کافی نداشت؛ زیرا علی سهیلی،‌ نخست‌وزیر وقت، به خوبی واقف بود شرط روی کار آمدن و یا سقوط کابینه‌اش این نیست که شاه باید از او راضی یا ناراضی باشد، بلکه عوامل مختلف خارجی و داخلی از قبیل تمایل مأمورین سیاسی روس و انگلیس و رأی مجلس و هیاهوی مطبوعات مؤثرتر از تمایل شاه است که فقط باید فرمان نخست‌وزیرش را پس از ابراز رأی تمایل مجلس شورا امضا کند. این بود که نه شاه به او می‌گفت لیست انتخابات درست کن که من آن را تصویب نمایم و از آن حق نداری تخلف ورزی و نه اینکه همچه قدرتی در علی سهیلی بود که انتخابات لیستی برای مجلس چهاردهم انجام دهد. بنابراین موردی برای چنین تصوری باقی نبود. بدین جهت است که محمدرضاشاه در انتخابات مجلس چهاردهم بسیار ناراضی بود؛ چنان‌که در نطق‌ها و نوشته‌های پس از سال 1332 که حاکم بر اختیارات مطلق کشور شده بود در مقام تخطئه انتخابات مجلس ایران از فساد آن انتخابات که روس و انگلیس کاندیدای خود را علنا حمایت می‌نمودند دلیل و شاهد می‌آورد منتها نتیجه‌ای که گرفته این است که خودش قائم‌مقام روس و انگلیس و مالک و آزادی‌خواه و [دارای] پول و نفوذ و قدرت روحانی شده، شخصا به میل خود لیست انتخابات تهیه نماید و ظرف 24 ساعت نیز آن لیست را به صورت انعکاس صوت خود از صندوق‌ها از طرف مأمورین دولت خود با تلگراف دریافت دارد.»1 در لباس نظامی هنگام ورود به مجلس شورای ملی جهت ادای سوگند پادشاهی شماره آرشیو: 2769-1ع 1. ابوالحسن ،‌ یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار (تحولات نیم‌قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)،‌ به کوشش: مختاری حدیدی ـ جلال فرهمند،‌ ج 2،‌ تهران،‌ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،‌ 1384، ص 210. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir