eitaa logo
🎀پِرَنسِــ👑ــس🎀
431 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
638 ویدیو
35 فایل
رمان فعلے : # 💗 روزانه دو پارت درکانال قرار میگیره💌 کپے بدون ذکرلینک کانال و منبع حرام☺🌙 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . #ترک_‌کانال 💕💛💙💜💚💕💛💙💜💚💕
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم ما از زندگی! همان قهوهٔ تلخ و سردی است. که از قضا از دهن هم افتاده. ❤️✨❤️ ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
مــن پــرى ڪــوچــڪ غــمــگــیــنــى را مــیــشــنــاســمــ ڪــه در اقــیــانــوســى مــســڪــن دارد و دلــش را در یــڪ نــى لــبــڪ چــوبــیــن مــى نــوازد مـــــــى نــوازد آرام آرامــ پــرى ڪــوچــڪ غــمــگــیــنــى ڪــه شــب از یــڪ بــوســه مـــــــى مــیــرد و ســحــرگــاه از یــڪ بــوســه بــه دنــیــا خــواهد آمــد ☆ فــروغ فــرخــزاد °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
رو پاره ی تنمو بهش هدیه میدم ادامه دارد... دوستان خود را به کانال دعوت کنید😍👇 🎈 @roman_mazhabi ╭┅═ঊঈ🎈ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═ঊ 💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد.....
قدرت دستان مادر، هر دو ما را به سمت زمین پرتاب کرد.اما صدای تکه تکه شدنِ شیشه ی الکلِ پدر،زودتر از شوکِ پرتاب شدن، به گوشم رسیدم. پدرنقش زمین بود و من نقشِ سینه اش.. این اولین تجربه بود.. شنیدنِ ضربانِ قلبِ بی محبت مردی به نام بابا.آنالیز ذهنم تمام نشده بود که به ضرب مادر از جایم کنده شدم.رو به رویم ایستاد و بی توجه به مردِ بیهوش و نقش زمین اش، بی صدا براندازم کرد. سپس بدونِ گفتنِ حتی کلمه ایی راهی اتاقش شد و در را بست. گیج بودم. از حرفای پدر.. از زمین خوردن.. از شنیدن صدای تپشهای ضعیف و یکی در میان.. از برخورد مادر.بالای سرش ایستادم.. دهانش باز بود و بوی الکل از آن فاصله، باز هم بینی ام را مچاله میکرد. سینه اش به سختی بالاو پایین میرفت. وسوسه شدم. به بهانه ی اطمینان از زنده بودنش. دوباره سینه و صدای ضربانش را امتحان کردم. کاش دنیا کمی هم با من دوست میشد. گوشهایم یخ زد.. تپیدنهایش بی جان بود و بی خبر از ذره ایی عشق. همان حسی که اگر میدیمش هم نمیشناختم. روی دو زانو نشسته، نگاهش کردم. انگار جانهایش داشت ته میکشید.. نمیدانستم باید چه احساسی داشته باشم.. نگرانی..شادی.. یا غمگینی..اصلا هیچ کدامشان نبود و من در این بین فقط با خلاء، همان همزاد همیشگیم یک حس بودم! چند ثانیه خیره به چشمان بسته اش ماندم.گوشیم زنگ خورد. یک بار.. دوبار.. سه بار.. جواب دادم. صدای عثمان بود.... ادامه دارد... دوستان خود را به کانال دعوت کنید😍👇 🎈 @roman_mazhabi ╭┅═ঊঈ🎈ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═ঊ 💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد.....
🎀🎊🎊 🎀 💖 ٔ ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺میگن شبا فرشته ها 💜از آرزوی آدما 🌺قصه میگن واسه خدا 💜خدا کنه همین حالا 🌺رویای تو هر چی باشه 💜گفته بشه پیش خدا 🌹شبتون غرق در عطر گل🌹 🌟 شبتون ماه 🌟
🌺انسانهای خوب 🌸خوشه های مرواریدند 🌺ڪه داشتن آنها ثروت 🌸و دیدن آنها لذت است 🌺مثل شما دوستان گلم 🌷صبحتون آرام و زیبا🌷 🌹🍃
بیو☟ باید رفت اون روزا دیگه بر نمیگرده... °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS