💞کارگاه صمیمیت بین زوجین💞
۴جلسه به صورت آنلاین
🗓 تاریخ برگزاری:
شنبه ۳آبان
شنبه ۱۰آبان
شنبه ۱۷آبان
شنبه ۲۴آبان
🕒 ساعت ۱۵
💰هزینه کارگاه: ۴۰تومان
جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با ادمین کانال کانون توانمندسازی دختران آفتاب ارتباط برقرار نمایید.
─┅─┅─═ঊঈ🌻️ঊঈ═─
دختران آفتاب در بله، ایتا، تلگرام، اینستاگرام
@kanonedokhtaran
❌ شرافت رسانهای چیست؟
👈 یعنی اگه یه جوون با اراذل و اوباش به خاطر امر به معروف و نهی از منکر درگیر شد و به شهادت رسید، تو رسانهات نزنی"مرگ یک بسیجی"
🔻اخلاق و شرافت جایی تو رسانهتون داره؟
@Afsaran_ir
🍃🌹خلاصهای از زندگینامه شهید بهنام محمدی 🌹🍃
🍃🌹 بهنام در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۴۵ در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.
🍃🌹شهریور ۵۹ بود که شایعه حمله عراقیها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلیها داشتند شهر را ترک میکردند. باور نمیکرد که خرمشهر دست عراقیها بیفتد، اما جنگ واقعاً شروع شده بود. بهنام تصمیم گرفت بماند؛ بمباران هم که میشد بهنام ۱۳ ساله بود که میدوید و به مجروحین میرسید.
🍃🌹از دست بنیصدر آه میکشید که چرا وعده سر خرمن میدهد؛ مدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ۳) مقابل عراقیها ایستاده بودند، بعد رئیسجمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید.
🍃🌹به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام میرفت شناسایی. چند بار او گفته بود: «دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه ۱۳ ساله برود شناسایی؛ رهایش میکردند.
🍃🌹یکبار رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند؛ جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود.
🍃🌹وقتی بر میگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچچیز نمیگفت فقط به بچهها اشاره میکرد عراقیها کجا هستند و بچهها راه میافتادند.
🍃🌹 یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه ۷ عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت میکرد. به او گفتند که باید اسلحه را تحویل دهی؛ میگفت به شرطی اسلحه را تحویل میدهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن. دست آخر به او یک نارنجک دادند. یکی گفت: «دلم برای عراقیهای مادر مرده میسوزد که گیر بیفتند.» بهنام خندید.
🍃🌹برای نگهبانی داوطلب شده بود؛ به او گفتند: «به تو اسلحه نمیدهیمها» بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت: «ندهید خودم نارنجک دارم.» با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد.
شهر دست عراقیها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا میشد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت میکردند. خودش را خاکی میکرد. موهایش را آشفته میکرد و گریهکنان میگشت خانههایی را که پر از عراقی بود بهخاطر میسپرد. عراقیها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه میرفت داخل خانهها پیش عراقیها مینشست مثل کرولالها از غفلت عراقیها استفاده میکرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمیداشت.
🍃🌹نحوه شهادت🌹🍃
🍃🌹خمپارهها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. مثل همیشه بهنام سر رسید، اما نارحتی بچهها دیگر تأثیری نداشت؛ او کار خودش را میکرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچهها متوجه شدند که بهنام گوشهای افتاده است و از سر و سینهاش خون میجوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸/مهر/۱۳۵۹ پر کشید و امروز آشیانه بهنام، این کبوتر خونین بال، در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است.🌹🍃
🕋 @imamhousein
▪️تشییع پیکر شهید محمد محمدی، شهید امر به معروف و نهی از منکر
▪️ چهارشنبه ۸:۳۰ صبح | خیابان استخر، ۲۴۴ شرقی (صفایی فراهانی) از مقابل بیت شهید
#عند_ربهم_یرزقون
@imamhousein
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی...
تو را سپاس میگويم
از اينکه دوباره خورشيد مهرت
از پشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند
" سلام صبح عالیتان متعالی "
@imamhousein
✍امام رضا (علیه السّلام):
بر #نماز_شب و تهجّد، مراقبت و مداومت کنید؛ زیرا که نماز شب، #احترام به ساحت اقدس پروردگار است.
✅ موجب افزایش #روزی میگردد و چهرهها را زیبا میسازد و رزق آن روز را ضمانت میکند.
🔶 و در نماز #وتر خود، درنگ و وقوف بسیار کنید؛ زیرا که درحدیث آمده است که: هر کس در نماز وتر خود، درنگ کند، #وقوف و درنگ او در محشر و روز قیامت، اندک خواهد گشت.
📚 فقه الرضا(ع) / نشان از بی نشانها، ص۴۲۷
🖊نماز شب را با ما تجربه کنید.
@imamhousein