دم مرامش گرم
که اگه سختی داده ..
کنارش امام حسین هم داده!(:
-السلام علی الحسین "
ڪُنج حـࢪم🌱
میگفت: فطرس خطایی کرده بود و بال و پرش سوخته بود. زمانی دید ملائکه همه دارن میرن،گفت کجا دارید میرید
میگفت:
توکربلا یه خادمی بود!
به هرکسی میرسید بهش یه بسته خاک تربت میداد برای همین بهش میگفتن حسن تربتی...
یه روز وقتی میره گنبد رو تعمیر کنه آچار میوفته رو انگشتاش و انگشتاش قطع میشه.
میگن انقدر وضعش وخیمه اینجا نمیشه کاریش کرد ببریدش ایران
حسن تربتی رو میارن ایران،دکتر تا اوضاعش رو میبینه بهش میگه اگه پیوند هم بزنیم بازم دستت فلج میمونه برو پیش صاحب کارت ازش شکایت کن گله کن بیمه بگیر یه کاری کن تا عمرداری تامین بشی...
حسن تربتی هم میگه اقای دکتر میدونی صاحبکار و ارباب من کیه!
دکتر گفت نه
گفت صاحبکار من حسینه(:
میگن همین که حسن تربتی گفت حسین یهو دیدیم دکتر افتاد...
بعد از اینکه بهوش امد گفتیم چیشد؟!
گفت دیشب خواب دیده بودم امام حسین امدِ به خوابم گفت خادم من فردا میاد پیشت کار از تو شفاعت ازمن...🌱❤️🩹
eitaa.com/imamrezaeme
34.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- ذکر ِجهانی ؛ نقل ِدهانی ¹²⁸ 🫀 '
#گروهنجمالثاقب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امام هنگام ورود به ایران گفت هیچ احساسی ندارم؟!
#بصیرتی