فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عامل فسادقلب در دزفول کشف شد
حالا هی برین قلیون بکشین
بقول خودتان کام عمیق بگیر و حبسش کن توی سینه دود حروم نشه
قدر سلامتی خودتان را بدانید
﷼روشنگری کنید
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستندساز انگلیسی
recording-20230824-125809.mp3
5.63M
❇️💥 چند نکته خییییلی مهم برای همه اربعینی ها
هم کسانی که مشرف میشن و هم کسانی که نمیتونن مشرف بشن
حجت الاسلام حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفت دزدی به سومین پالایشگاه بزرگ #آمریکا نساخت و پالایشگاه کلاً سوخت و نابود شد!!!
وقتی شاه دزد کره زمین، #نفت_ایران را میدزدید به ریسک تلافی آن در این حد فکر نکرده بود.
فاعتبروا یا اولی الابصار!
✍ رضا حاتمی
✳️ سوار تاکسی شدم آمدم!
🔻از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچههای هیئت صحبت کند. آن شب جمعیتی منتظر بود؛ هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخستوزیری تلفن زدم و پرسوجو کردم؛ گفتند: «آقای رجایی خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.»
🔸 در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش میگشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفر بغلدست من نشسته که با آقای رجایی مو نمیزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بله؛ خود آقای رجایی است. وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمیآمد! رفتم جلو و گفتم: «آقا، سلام. شما اینجایی؟! دو ساعته حيرون شما هستم؛ تیم حفاظت را چی کار کردید؟!» گفت: «تیم حفاظت نمیخوام! سوار تاکسی شدم آمدم!»
📚 از کتاب #کوچه_نقاشها | خاطرات مرحوم #سید_ابوالفضل_کاظمی (فرمانده گردان میثم لشکر حضرت رسول (ص))
✍ راحله صبوری
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
📌 8 شهریور؛ سالروز انفجار در دفتر نخستوزیری و روز مبارزه با تروریسم
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشکل امروز ما از نگاه شهید حاج قاسم سلیمانی
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ریشه ضرب المثل
در دروازهرامیشودبست،امادردهانمردمرانه
👇👇
🎋داستان) حکایت لقمان و پسرش
✅روزی لقمان به پسرش گفت:
مرکبی آماده کن تا به سفری برویم و درطول راه رازی را برایت بگویم
لقمان سوار شد و به پسرش گفت پیاده به دنبال ما بیا
قومی درحال زراعت بودند که آنها را دیدند و به ایشان گفتند:چه مرد بیرحمی خودش سواره و کودک ضعیفش پیاده؟!
لقمان پسر را سوار کرد وخودش پیاده در پی او روان شد
گروهی ایشان را دیدند با اعتراض گفتند:
چه فرزند بیادبی؛خودش سواره و پدر پیرش پیاده؟!
لقمان پشت سر پسرش سوار شد تا به قوم عیبجوی دیگری رسیدند،آنها نیز گفتند:
چقدر بیرحمید؛ دو نفری بر پشت حیوانی ضعیف سوار شدهاید؟!
لقمان و پسر هر دو از مرکب به زیر آمدند و پیاده روان شدند تا به دهی رسیدند
مردم ده از سر نکوهش گفتند:این پیر سالخورده و جوان خردسال را بنگرید که با سختی پیاده میروند درصورتی که مرکبشان بدون سوار است؛ گویی که جان این چارپا را بیشتر از جان خود دوست دارند؟!
👌چون کار سفر بهاین مرحله رسید لقمان با تبسمی آمیخته به تحسر گفت:
ببین پسرم!این نمونهای ازآن حقیقت و رازی بود که با تو گفتم. اکنون خودت دریافتی که خشنودساختن مردم و بستن زبان عیبجویان امکانپذیر نیست
پس خردمند باش و گفتار و کردارت را صرف جلب رضایت خداوند و وجدان خودت قرار بده ؛ نه تمجید و یا عیبجویی مردم...
📚بحار،ج۱۳، ص۴۳۵