#سفرنامه_سوریه
🔻گعده ای با #مجاهدین جنگ اقتصاد مردمی
مکان: حرم حضرت زینب سلام الله علیها
قسمت دوم
🔹مصطفی ابوعباس:
- دویست هزار لیر #حقوق_کارگر است.
کارمند نهایت پانصد هزار تا ۶۰۰ هزار لیتر.
- هزینه کپسول گاز آزاد ۳۰۰ هزار لیر است. اینجا هر خانوادهای هر سه ماه یکبار یک #سهمیه_کپسول دارد، آن هم ۱۶۰۰۰ لیر. یعنی کسی در روز دوبار غذا پختنی داشته باشد، جزو طبقه پولدار حساب میشود. یعنی میرود کپسول ۳۰۰ هزار لیری آزاد میخرد. وضعیت بنزین افتضاح است و گران. نان صفهای طولانی و سهمیهبندی.
🔹یک کار باید شروع شود.
از اینجا باید جنس برود و از آن طرف جنس بیاید.
مثلا از این طرف صابون و روغن زیتون، از آن طرف مثل زرشک و برنج.
تا برسد اقلام اساسی.
🔹ما آمدیم یک #آشپزخانه راه انداختیم. هدف هم ایجاد ارتباط با #بدنه_مردم بود. اصلا مردم بفهمند یک ایرانی مثل خودشان با شرایط سخت زندگی میکند. غذایی که میدهیم، ارزان بدهیم بهشان. این خیلی تاثیر دارد.
یک بازاری در همین زینبیه بعد از یک ماه به من گفت: تو چرا آمده ای اینجا منزل گرفتی. آن هم در یک زیرزمین. چرا نرفتی فلان منطقه که مسئولان و ایرانیها هستند و ۲۴ ساعته برق دارند و امکانات رفاهی هست آنجا اجاره کنید.
🔹گفتم آمده ایم با هم زندگی کنیم. وقتی ما را اینگونه میبینند باور میکنند. اینجا سریع میپیچد. چهارتا جوان ایرانی با خانواده آمدهاند، مثلا گرانفروشی نمیکنند، ارزانتر از بقیه جاها خدمات میدهند، مثل ما زندگی میکنند. این تاثیر دارد.
🔹مثلا یکی آمد گفت غذا رایگان به من بدهید، گفتیم امروز دادیم، فردا چطور؟ پس فردا چطور؟
گفتیم حاضری بروی غذا بفروشی؟ غذا نیم پرس را ۱۱هزار لیر میفروشیم، به شما میدهیم ۸ لیر، شما بفروش ده لیر. برای خودت درآمد داشته باش.
🔹اینجا طرف ادعا دارد روزی دویست روتختی و روبالشی میزند. خب همینها را اگر بشود فعال کرد و بازار فروش ایجاد کرد خودش خیلی موثر است.
🔹رفتیم یک #کارگاه_تولید و پخش صابون در زینبیه
بنده خدا نیم ساعت حرف زد فقط نالید، از اینکه اینجا رشوه زیاد است، تا گرانی وجود دارد و... درست هم میگوید. ده دقیقه ما حرف زدیم امید دادیم. گفتم آمریکا و چین و ایران را ول کن، خودمان با هم، همانطور که در ایام جنگ کنار هم بودیم الان در جنگ اقتصادی کنار هم باشیم.
۱۵۰ کیلو از او صابون طبیعی دست ساز خریدیم و فرستادیم ایران. همین تلاش کوچک او را امیدوار کرد.
🔹به هر جهت نباید معطل مسئولین ... شد. آنها هم دغدغه دارند ولی راه را دارند اشتباه میروند. و خودشان هم فهمیدهاند با این وضعیتی که داریم جلو میرویم اتفاق بوسنی خواهد افتاد.
🔹مثلا اگر بتوان در کنار مردمی سازی تجارت ، خدمات اجتماعی هم داد، ظرفیتهای طب اسلامی فعال شوند، رفقا بیایند و مردم را رایگان درمان کنند. این خودش خیلی تاثیر دارد. خودش یک تمرین برای معماری نظامات اجتماعی و تلاشی برای گره زدن اقتصاد و طب در کف میدان است.
ادامه دارد
#سفرنامه_سوریه
#معماری_اجتماعی
#تجارت_مردمی
#طب_اسلامی
#امتداد_فرهنگ_اربعینی
شذرات؛ (پراکنده نویسیهای منظومهوار یک طلبه)
https://eitaa.com/iman_norozi
📌گفتگویی پیرامون #انتقام_نرمافزاری و تمهید اندیشهای جریان مقاومت
🔹اولین بار شیخ را در مرصاد دیده بودم.
#میز_عراق اندیشکده مرصاد فراخوان نیرو داده بود.
یک رزومه فرستاده بود.
ارشد فیزیک، طلبه درس خارج، فلسفه و عرفان را نزد استاد امینی نژاد خوانده بود و بعدها بریده بود و شاگرد آقای میرباقری شده بود.
🔹رزومه کت و کلفتی داشت. مشتاق بودم ببینمش.
متواضعانه آمده بود برای مصاحبه. البته خودش میگفت دنبال این بودم ببینم مرصاد کجا ست و چه میکند.
🔹از معدود طلبه هایی بود که تا حالا دیده بودم. هم فضای علمی را خوب داشت و هم در فضای میدانی جهان اسلام شناخت دقیقی داشت.
یکی مثل خودم را پیدا کردم.
🔹بعدها که از #فلسفه بریدم. در درس #فلسفه_اصول و حدیث #استاد_میرباقری هم درس شدیم.
🔹مدتی غیبش زد. خبر رسید رفته نجف.
امروز بعد از یکسالی از باب روایت
تَزاوَروا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکرُوا وَ احیَوا اَمرَنا؛ به ملاقاتش رفتم.
🔹یک گعده حدود دوساعتهای داشتیم. به #برکت_امیرالمومنین ایدههای خوبی مطرح شد. آخرین اخبار کویت و عراق و حوزه نجف و مسئله اردن و فلسطین و سوریه و لبنان را با هم مرور کردیم.
انشالله خداوند توفیق دهد أحیوا أمرنا را در گستره #وطن_توحیدی اقامه کنیم.
🔹قرار شد غروب پنجشنبه با هم برویم آشپزخانه مدرسه علمیهای را ببینیم. امام صادق #کتاب_الحجه و کتاب الصلاه را امتدادش دهیم تا کتاب أطعمه و أشربه. و امام صادق کتاب أطعمه و أشربه را در عینیت #آشپزخانه مدرسه حوزه علمیه مشق کنیم.
سرش شلوغ بود و پیچاند.
ترجمه روایت:
به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و #امر ما را (کنایه از حکومت و رهبری) زنده کنید.
پنجشنبه ۹ آذرماه
#سفرنامه
#تبلیغ_فاطمیه
#نجف
#جبهه_مقاومت
#سیلی_سختتر
#گام_دوم
شذرات؛ (پراکنده نویسیهای منظومهوار طلبهای #وطن_توحیدی)
@iman_norozi