فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ففرو الی حسین ..
-به سـوی حسین فـرار کن ..
#امام_حسین
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
#میلاد_امام_جواد
#امام_جواد
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :
بهترين فرد شما كسى است كه نيكو سخن بگويد و طعام بدهد و هنگامى كه مردم خوابند نماز (شب) بخواند.
بحارالأنوار، ج 87، ص 142
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
#میلاد_امام_جواد
#امام_جواد
به جز خدا که هُوالعِشق ؛
هرگز از احدی مخواه درد دلی
هیچ کس خدای تو نیست ..
#خدای_من
هیچ چیز در دنیا ارزش آن را ندارد
که به خاطرش به ماتم بنشینی
و هیچ چیز لیاقت آن را ندارد که
به خاطرش مستانه فریاد شادی سرکشی..
-مولاعلیعلیهالسلام-
˹
و آنگاه که تنها شدی
و در جستجوی تکیه گاه مطمئنی هستی
بر من توکل کن …🤲
خُذ بِیَدِكَ و رَحمَتك...
مانند کودکی که
جز در آغوش مادر آرام نمیشود
به آغوشت محتاجم
جز تو پناهی نیست.
#سلام_امام_زمانم💚
گر چہ گذشتہ بی سر و سامانے ات ز حد
چندان غمے ز بی سر و سامانے تو نیست
دعوت چہ میڪنے به سر سفره، خلق را؟
وقتے ڪہ میل رفتن مهمانے تو نیست
•نرگس کنعانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شورش #بلبلان ، سحر باشد
خفته ، از #صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق #خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند🕊
هرکه زنده ست درخطر باشد
#صبحتون_شهدایی🌷
.
ای پیک صبا حال پری چهرهٔ ما چیست
وی مرغ سلیمان خبر آخر ز سبا چیست
در سلسلهٔ زلف سراسیمهٔ لیلی
حال دل مجنون پراکندهٔ ما چیست
🌸خواجوی_کرمانی
|مِــــــــعــــــــراج|
مذهبی ها عاشقترند ...
وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم....از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من درآشپزخانه کار می کرد..ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. میگفت لباسهای کثیفم خیلی سنگین است؛ نمی توانی چنگ بزنی. گاهی فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش.
#شهید_محمد_رضا_دستواره🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
📌روایت_کرمان
باشه برو
✨زهرا همه کاره ی خونه بود، سواد دارمون بود، قسط های وام و درس و مشق برادر هاش با اون بود. سرش بود و رخت و لباس شستن و کارهای خونه. اصلا دوست و رفیقی نداشت، هوایی اینجا و اونجا رفتن نبود، اولین بار بود که اینطور اصرار داشت بره مشهد
یک طوری چشماش نگام می کرد که انگار داشت، التماس می کرد
🌿برا مشهد باید می رفت کرمون و از اونجا با خاله اش می رفت، خیلی بهش عادت داشتم نمی تونستم خونه رو بدون زهرا ببینم. مادرش گفت حالا قبول کن بره خیلی دلش هوای امام رضا کرده... سرتاسرسال همراه مادرش برا گلچینی رفته بود بهش حق دادم بره یه زیارتی بکنه و دلش باز بشه .
قبول کردم...از مشهد که برگشت شد نزدیک سالگرد حاجی. سالها قبل از تلویزیون گلزار کرمان رو می دید و حسرت می خورد، چند روز مونده بود به سالگرد گفت، اگر برگردم راین برای مراسم حاجی نمی تونم دوباره برم کرمون.
🌱ما هم می دونستیم خیلی دوست داره بره سر مزار حاجی، مانع موندنش نشدیم.
از اون روز مدام با خودم میگم زهرا بابا، رفتی پیش امام رضا از آقا چی خواستی؟
📝راوی: رحیمه ملازاده
🥀شهیده زهرا شادکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما اهل اینجا نیستیم!!!
شهید حاج احمد کاظمی