هدایت شده از پیام ناشناس
📪 پیام جدید
واقعا نمیدونم در مورد محفلچی بگم
ولی احساس میکنم حرف دل منه که داره تایپ میشه
قبل از محفل سر مسائلی قسم خورده بود تا آخر عمر پای عقایدم بمونم حالا هم که محفل شما رو خوندم احساس میکنم که این منم که به جای شما نوشتم
در هر حال از محفلتون واقعا متشکرم
انشاءالله که تا آخر عمر پای عقایدمون بمونیم...
#دایگو
هدایت شده از پیام ناشناس
📪 پیام جدید
فدای اون. قدر دونیت برم. عزیز دلم. تو خودت زاتت خوب. بوده. ما که کاری. برات نکردیم تو خودت اقای به تمام. معنا هستی. تو گل سر سبد زندگی. ما هستی. عزیز دلم. من. همیشه. شرمنده ی تو هستم. که نتوانستم. کاری. برات کنم. تو خودت زندگیت را ساختی. تک وتنها فقط خدا را داشتی. ما که تا عمر داریم شرمنده ی تو هستیم که نتوانستیم زندگی راحتی. برات فراهم. کنیم گل همیشه بهارم. تو باعث افتخار. منی تو سرور و سلطان منی. تو همه ی. هستی. من پس مراقب خودت باش. تا من هم. باشم چون اگر خاری به پای تو بزنه کمر من هم. خم. می. شه و می. شکنم پس اگر ما را دوست داری. مراقب خودت همسرت و فرشته. ی زندگیت باش فدای داری. به خدا می سپارمت مادرت. مادر ما هیچی. هیچی. برات نکرده ایم خودت مرد بودی. و زندگیت را ساخت
#دایگو
محبین
📪 پیام جدید فدای اون. قدر دونیت برم. عزیز دلم. تو خودت زاتت خوب. بوده. ما که کاری. برات نکردیم تو خ
پیام مادرم...😭
دورت بگردم که مثل بقیه برام ناشناس مینویسی
برکت کانال منی❤️
دعاهای تو بود فقط همین!
@ir_mohebin
هدایت شده از پیام ناشناس
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/ir_mohebin/49448سلام و رحمت مادر جان قطعا تربیت و دعای خیر شما نگهدار آقای رستگار بوده و هست ان شاءالله🙂♥️چقدر حس وصف نشدنی میگیرم وقتی تو گروه ابراز محبت میکنید🌱
خداحفظتون کنه ان شاءالله💚
#دایگو
هدایت شده از پیام ناشناس
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/ir_mohebin/49421
داداش با این پیامت دلم شکست
واقعا نون حلال برکت داره❤️
#دایگو
هدایت شده از پیام ناشناس
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/ir_mohebin/49437
خداروشکر میکنم که عضو کانال شما شدم
#دایگو
خیلی پیام ناشناس دادید...
من خاک پای تک تک شمام❤️🩹
شرمندم که همه رو نمیزارم
اما همه رو میخونم...
امیدوارم که قدر پدر و مادراتون رو بدونید
تا دیر نشده دستشون رو ببوسید
محبتتون رو خرج خانوادتون کنید
یه وقت میبینید دیگه خیلی دیر شده
و کاری از دستتون بر نمیاد...
@ir_mohebin
هدایت شده از پیام ناشناس
📪 پیام جدید
یاد دوران کودکی خودم افتادم
مامانم صبح تا ظهر میرفت خونه یمادربزرگم براش آشپزی و کارای خونه میکرد
ظهر که از مدرسه برمیگشتیم میدیدم مامانم یه غذای حاضری برامون آماده میکرد
میگفت نرسیدم براتون آشپزی کنم
منم همش بداخلاقی میکردم که چرا غذا درست مکرده
بعد چند سال که خودم مادر شدم و چیزی نداشتم تو خونه برا پسرم درست کنم اون موقع همه خاطرات برام زنده شد و فهمیدم که مادرم
چیزی تو خونه نداشت برامون درست کنه.نه اینکه به خاطر رفتن خونه مادر بزرگم باشه
خدا ازم بگذره که چقدر ندونسته دل مادرمو شکستم
#دایگو