آه هیا جانم !
دخترکم ، تو را چه به وصیتنامه نوشتن ؟! قریب به ۱۳ سال داشتم که اولین وصیتنامهام را نوشتم ، من امّا حرفی از انفاق نزده بودم. داراییهایم را هم با کسی قسمت نکرده بودم. در این حوالی دختـران همسن و سالت با رژلب آشـنا ترند تا سُرخیخون و وصیتنامه. اینجا حرف زدن از [جنگ] آرامشروانی کودکان را بهم میزند ، رها کن قلمَت را بیشتر از این با آن پنـجهای وارونهات دلها را نسوزان ، برو پی بازیهای کودکانهات ، تو را چه به وصیتنامه نوشتن ؟! الفـبای زندگی را چگونه آموختی که اینگونه به - واو - وصیتنامه رسیدی ؟! عزیزکم ؛ شاید اگر تو هم یک دختر مو بلوند اوکراینی بودی ، برایت متنها ، پوستـرها و هشتگهای زیادی میزدند. شـاید #وصیت_نامه را بخاطرت ترند میکردند و نامت را فریاد میزدند. اما چهکنم که تو یک کودکفلسطینی هستی. هیای عزیزم ، تو از لباسها ، کفشها و حتی اسباببازیهـایت گذشتی. تمام داراییات را بخشیدی ، ولی میدانی ؟! هنوز هم وجدانهای خفتهای وجود دارند که حاضـر نیستند از #فلسطین حمایت کنند ، مبـادا موقعیتشان خدشـهدار شود.
« هیا »
🇵🇸 #طوفان_الاقصی
✍🏻 #موسوی
۲۸ مهر ۱۴۰۲
[ ناتمام ، خیلی ناتمام ]
باید داغ شود و کوبیده شود بهپای تکتک
این سـیاهیهای قلم ِ شکسـته ! ✍🏻🌚°•
۱ آبان ۱۴۰۲
میپسندم پاییـز را که معافم میکند از پنهان کردن
دردی که در صدایم میپیچد و اشکی که در نگاهـم
میچرخد و به همه میگویم : سرما خوردهام . . .
۲ آبان ۱۴۰۲
۳ آبان ۱۴۰۲
۳ آبان ۱۴۰۲
۵ آبان ۱۴۰۲
۵ آبان ۱۴۰۲
[أمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ]🤲🏻
آیتاللهجاودان : برای آزادی مردم غزه
10هـزار ( أمَّن یُّجیبُ ) بخوانیـد . . .
برای ثبت ذکر روی لینک زیر کلیک کنید.👇🏻
https://EitaaBot.ir/counter/gabz
✊🏻 #طوفان_الاقصی
🇵🇸 #فلسطین
✅ #فور
۵ آبان ۱۴۰۲
۱۲ آبان ۱۴۰۲
امّا امّا ، آدمی با نوایبارون روحش جلا میگیره.
حیف که هوایِ بارونی قابلیت ِ سیو کردن نداره !
۱۳ آبان ۱۴۰۲
زندگیاست دیگر !
گاهی خستهات میکند ، آنقدر که دوست داری
خودکارت را بگذاری لای صفحاتش ، دست از
نوشـتـن برداری و بروی. کجایش را نمیدانم !
ولی فقط بروی و دور شوی ، هیچکاری نکنی ،
با هیچکس حرفی نزنی حتی نفس هـم نکشی.
۱۴ آبان ۱۴۰۲
📪 #ناشناس
اگه قرار باشه برگردی به یه دوره یا یه سنی از
زندگیت اون چه سنی هس؟
__
💬 #me
[ به هیچ سن و دورهای ] الانم رو بیشتر دوست دارم و حتی فردای ندیدهام رو بیشتر از دیروز گذشته ، ترجیح میدم زمان دستم رو بگیره و با خودش ببره حتی میتونه کمرم رو خم کنه و رو صورتم گرد پیری بنشونه حتی اجازه داره رو پوستم چین و چروك بندازه یا حتی همین حالا جوونیم رو بگیره ! ولی ولی دیدید وقتی دارید یه فیلمی رو نگاه میکنید ، یه سکانس قشنگ داره ؟! میزنیم عقب ، دوباره و دوباره نگاهش میکنیم. یا از همون تیکههای قشنگی که تو آهنگا میشنویم و بارها گوشش میکنیم. خلاصه از همون قشنگیایی که به دلتون میشینه و حتی باعث میشه اون فیلم یا آهنگ بشه موردعلاقتون ، شاید. ولی میخواستم بگم زندگی من و شما همینه ! یه جاهایش زیادی قشنگه ، من اگر قرار باشه برگردم به عقب هیچ دوره و سن خاصی رو انتخاب نمیکنم فقط برمیگردم به همون تیکههای قشنگ و دوباره نگاهشون میکنم شاید هم برگشتم و دست گذاشتم روی یهسری از اشتباهاتم و دوباره مرورشون کردم نه برای اینکه خود آزارم ، نه ! فقط میخوام یادم بمونه و تکرارشون نکنم ...
چون حالا دیگه برای جبران خیلی دیره.
۱۴ آبان ۱۴۰۲