🔻موشکباران مقر تروریستها در شمال عراق تکرار میشود؟
🔹حضور گروهکهای تروریستی در شمال عراق موجب شده هرازگاهی ناامنیهایی در مرزهای ما ایجاد شود. برهمین اساس رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بهتازگی گفته: اگر دولت عراق تا شهریور به تعهداتش در مورد گروهکهای تروریستی در شمال عراق عمل نکند و این گروهکها مسلح باقی بمانند، عملیات علیه آنها را با شدت بیشتری تکرار میکنیم.
🔹اقلیم شمال عراق که عمدتاً همه از آن بهعنوان «کردستان عراق» یاد میکنند، یک منطقه خودمختار است که از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون محلی برای فعالیت احزاب ضدانقلاب و تجزیهطلب علیه ایران تبدیل شده.
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺کم کم صدای پای محرم رسد به گوش . . .
🔹آماده سازی پرچم مشکی گنبد حرم مطهر حسینی
🌐 @Iran_Iran
هـیـــس...!
آرام تر..
بیدار مـی شود
شاید دارد خوابــ پـدر می بیند
هیـس!
آرام بخــواب عزیزجانم..
آقا امیر سجاد ،نازدانه
🌷شهید #حسن_رجایی_فر🌷
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ شیطان، آدما رو خرجِ خودش میکنه!
حتی اهل دین و مذهب رو.
فقط یک نقطه هست که از خرج شدن برای شیطان، در امان میشیم!
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
آن فروریخته
گلهای پریشان در باد
کز می
جام شهادت
همه مدهوشانند
نامشان زمزمه
نیمه شـب
مستان باد
تا نگویند
که از یاد
فراموشانند . . .
🏴 کلنا فداک یا زیــنب(س)
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید سلیمانی با چشمی اشکآلود: افتخار ما در زمان جنگ این بود درجههایی که روی شانه من است نبود و همه یکدیگر را برادر خطاب میکردند
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
💢این یکی از بهترین ایده های مجازات برای کشف حجابه 🤣🤣
🔹خانم جعفری مراقب باش نفر بعدی خودت نباشی
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیحه سرایی با نوای گرم شهید مدافع امنیت 🌷جواد تیموری🌷
با اذن تو سینه میزنم . . .
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
ترویج کتابخوانی و ایجاد دغدغه؛ ارثی که حامد به جای گذاشت
🔹 اگر روزی شهید حامد کوچکزاده یک کم ناراحت بود همه دنبالش بودند تا بدانند که حامد چرا امروز ناراحت است و شاد نیست؛ آنقدر که شهید حامد خوش اخلاق و خوش برخورد و شاد بوده هیچکسی دوست نداشت ناراحتیش را ببیند.
🔹همسر شهید کوچک زاده با بیان اینکه یکی دیگر از دغدغه های حامد مطالعه و کتابخوانی بود که در دفتر خاطراتش برای من نوشته است، میگوید: " از وقتی که حامد وارد خانواده ما شد بچه های ما کتابخوانتر شدند و همه آنها این دغدغه بیشتر برایشان به وجود آمد. "
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎پیشنهاد دانلود
🌷شهيد موحد دانش🌷خبر شهادتش را به پدرش داد.
روايت سيد ابوالفضل كاظمی، فرمانده گردان ميثم از شهيد علی موحد
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
بسم رب العشق #قسمت هشتاد وسوم #علمدار_عشق مرتضی بردن اتاق عمل بعداز ۵-۶ساعت دکتر ارغوانی هم به
بسم رب العشق
#قسمت هشتاد وچهارم
#علمدار_عشق
نرگس سادات عزیزم
آروم باش
بیا بریم ببیننداداش
وارد راهرو سردخانه
یاد خوابم افتاد
حرکاتم دست خودم نبود
تو راهرو داد زد
امام رضا
مگه نگفتی آقا بسپرش به من
پس چرا رفت
چرا شهیدشد
چرا
برادرزاده جوانم پرپر شد
آقا شوهر جوانم بهم بده
واردسردخونه شدم
انقدر سرد بود
من با لباس داشتم منجمد میشدم
زیرلب گفتم
مادرجان
تاحالا ازتون چیزی نخاستم
شمارا ب حسینتون قسم میدم
شوهرم بهم برگردونید
یخچال بازشد
زیب کاور پایین اومد
یهو اون دکتر سردخونه گفت
کاور دوم بخار کرده
یاامام رضا
مرتضی خیلی سریع منتقل شد بخش مراقب ویژه
سه چهار روز طول کشید تا حالتش صداش طبیعی بشه
امروز ده روز مرتضی من برگشته
قراره منتقل بشه بخش
-مرتضی جان اجازه میدی من برم خونه
برگردم
چشماش باز بسته کرد گفت برو اما زود بیا
-چشم
وارد خونه شدم
نرجس سادات رو تاب تو حیاط نشسته بود
تمام سعیم کردم نشون ندم خستم
-سلام آبجی خانم
چه عجب از اینورا
سلام عجب به جمالت
-چیه آبجی خانم قرمزشدی
من مامان شدم
-ای جانم
عزیزم
امروز چه روز خوبیه
مرتضی هم قراره بخش
من برم لباسهام جمع کنم برگردم تهران
بهش قول دادم زود برگردم
نرگس لباسات جمع کردی
قبل از رفتن بیا میخام باهات حرف بزنم
-چشم
لباسام جمع کردم
گذاشتم تو ماشینم
-آبجی خانم بفرمایید بنده در خدمتم
&&نرگس تصمیمت برای آینده چیه؟
-یعنی چی حرفت ؟
&&تو که نمیخای مرتضی تنها بذاری -نرجس میفهمی چی میگی
پاشدم وایستادم
اشکام جاری شد
اون مردی که تو بیمارستان هست عشق منه
نفسم به نفسش وصله
شیمیایی ،پیوند و قطع دست چیزی نیست که
اگه حتی یه تیکه گوشت برمیگشت همسرم بود
فهمیدی نرجس خانم
خواهرت انقدر نامرد فرض کردی
نرگس
من منظورم این نبود،
- بسه
به همه بگو نفس نرگس به نفس مرتضی وصله
پس فکر بیخود نکنن
راهی تهران شدم تمام راه اشک میرختم
سرراهم یه شاخه گل رز قرمز براش خریدم
وارد بخش شدم
پرستار :خانم کرمی دکتر ارغوانی گفتن اومدیم حتما برید پیششون
-چشم
وارد اتاق مرتضی شدم
چشمام قرمز بود
لب زد طوری که مادر نبینه چیزی شده
سرم به چپ و راست تکان دادم یعنی نه
با صدای بغض آلودی گفتم این گل مال تو خریدم عزیزم
رو کردم به مادر :مامان چند دقیقه دیگه میشه باشید من برم پیش دکتر برگردم
مادر: آره عزیزم
درزدم صدای خانم دکتر بود که گفت بفرمایید
-خانم دکتر گفتید بودید بیام پیشتون
خانم دکتر:آره دخترم بشین
ببین دخترگلم
معجزه است شوهرت برگشته شاید همکاری دیگه بگن من خرافاتیم اما من باوردارم
خانمی ببین شوهرت از اینجا رفت تا شش ماه باید غذاش میکس بشه چون پیوند ریه زده
-چشم ممنونم
خاستم خارج بشم
صدام کرد
دخترم
-بله
میشه از امام رضا بخای گمشده ی منم برگرده
با تعجب نگاش کردم گفت میشه بشینی چندلحظه
-بله
۳۰سال پیش که بعث به ایران حمله کرد
مردمنم رفت جبهه
الان ۲۷ساله تو مجنون گم شده دعا کن برگرده
سرم انداختم پایین گفتم چشم
وارد اتاق مرتضی شدم
مادر داشت میرفت
از ما خداحافظی کرد رفت
+ساداتم چی شده خانم
-مرتضی من عاشقتم قبول کن
+میدونم عزیزم
-پس چرا ازم میخان نرن
+کی گفته
گریه ام گرفت تو چشماش نگاه کردم گفتم دوستت دارم
سرم گذاشت
رو سینه اش گفت میدونم
نویسنده بانو.....ش
38.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 غبارروبی از اسناد
اثبات مشاهدات در تجربه نزدیک به مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran