عشق یعنی رو پاهات نتونی بایستی، ولی ایستاده برا امام حسین سینه بزنی 💔 / 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

میدونستین که لوگوی DOGS که براساس‌ سن اکانت تلگرامتون بهتون ارز دیجیتال میده نقاشی ۱۴ سال پیش ‏پاول دورفه؟! :) 14 سال پیش پاول دوروف (مالک تلگرام) این لوگو رو که طرح غیر رسمی شبکه‌ اجتماعی روسی VK بوده طراحی کردن و این روزا اخباری مبنی بر اینکه ربات داگز DOGS میتونه میم کوین تلگرام باشه در شبکه‌های مجازی منتشر شده نکته جالب این ربات اینه که بهتون سن اکانت تلگرامتون رو میگه داگز نزدیکترین ایردراپ به ارز دیجیتال است که تخمین قیمت آن هم‌اکنون به 0.02 دلار رسیده است. لینک ورود به داگز

چرا عزاداری میکنیم ؟ 👤حجت الاسلام بندانی نیشابوری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

قهرمان زن ژیمناستیک به دلیل کشیدن سیگار و مصرف مشروب از حضور در المپیک حذف شد البته این زن ژاپنی بود و در این مواقع برای خودتحقیران ارزش پرداختن نداره شاید اگر ایرانی بود بالاترین امتیاز برای حضور در وزارت ورزش را از شورای راهبری دریافت میکرد! 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

📹 #نقاشی_شنی | «رفیق» 🎞️قسمت سیزدهم 🏷 شهید حسین بادپا به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🎥 اذعان کارشناسان بی‌بی‌سی و اینترنشنال به بی‌فائده بودن حملات نمایشی رژیم صهیونیستی به یمن: 🔺عربستان چند سال با یمن جنگید اما نتوانست از پس آن‌ها بر بیاید، اسرائیل هم نمی‌تواند! 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

به این خاندان ارادت دارم❤️ خاطره ای از خسرو شکیبایی از زبان کارگردان فیلم دلشکسته🥺 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

♦️شهیدی که از آمریکا به جبهه رفت 🔹شهین حاجی‌طالب یکی از همکلاسی‌های شهید طیب در دوران دانشجویی می‌گوید: " وقتی دختر آمریکایی از رفتار هدایت الله طیب خوشش آمد، به او پیشنهاد ازدواج داد. هدایت خیلی سرخ شد و پیش من آمد و گفت: خواهر به او بگو که خانواده‌ام دختر یکی از فامیل‌مان را از بدو تولد برایم «ناف‌برون» کردند." 🔹هدایت الله طیب بعد از تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، شهید طیب درس در امریکا را نیمه‌کاره رها می‌کند و به ایران برمی‌گردد. #معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

مدافع حرمی که از ۵۰۰ روز پیش اسیر آمریکاست 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

دسیسۀ آمریکایی‌‌ها برای فعال خبری ایرانی محور مقاومت 🔹فیلم دعای فرزند «محمدرضا نوری» معروف به ابوعباس برای آزادی پدرش در شب تاسوعای حسینی از جمله ویدیوهای پربازدید در فضای مجازی بود. در میانه عزاداری تاسوعای حسینی کودکی به مداح نزدیک می‌شود و از عزاداران می‌خواهد با استمداد از «حضرت عباس» برای آزادی پدرش دعا کنند. ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ

دسیسۀ آمریکایی‌‌ها برای فعال خبری ایرانی محور مقاومت 🔹فیلم دعای فرزند «محمدرضا نوری» معروف به ابوعباس برای آزادی پدرش در شب تاسوعای حسینی از جمله ویدیوهای پربازدید در فضای مجازی بود. در میانه عزاداری تاسوعای حسینی کودکی به مداح نزدیک می‌شود و از عزاداران می‌خواهد با استمداد از «حضرت عباس» برای آزادی پدرش دعا کنند. 🔹ابوعباس یکی از افراد نام آشنای حوزۀ مقاومت در سوریه و عراق است که اگرچه پشت دوربین‌ها بوده اما لحظات مهمی را از سال ۲۰۱۱ تاکنون ماندگار کرده که بخشی از آشنایی مردم ایران با اقدامات محور مقاومت را شکل می‌دهد. 🔹ماجرا از آبان ۱۴۰۱ شروع شده که یک تبعۀ آمریکایی به نام «استیون ادوارد ترول»‌ از نیروهای آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID) در جریان تیراندازی افراد مسلح ناشناس به خودرویی در منطقه الکراده در بغداد کشته می‌شود. 🔹نوری از سوی نیروهای نیابتی آمریکا به بهانه دست داشتن در ترور این تبعه آمریکایی در منطقۀ زیونه بغداد به اسارت گرفته می‌شود. 🔹این درحالی است که او در زمان قتل این شهروند آمریکایی در فرودگاه نجف بوده و تصاویر اسناد هویتی گیت فرودگاه نجف این موضوع را اثبات می‌کند اما دادگاه بدون توجه به این اسناد این مدافع حرم را به حکم حبس ابد در کنار ۴ شهروند دیگر عراقی محکوم می‌کند. 🔹اما نکتۀ حائز توجه دیگری که وجود دارد تغییر عنوان اتهامی نوری از اقدام تروریستی به عناوین دیگر است که با پیگیری قضائی و دیپلماتیک ایران صورت گرفته است. این مسئله نیز دو وجه دارد. اول اینکه نشان می‌دهد این اتهام‌سازی‌ها تا چه میزان بدون مبناست و از سوی دیگر می‌توان با تلاش و فشار دیپلماتیک این فعال رسانه‌ای را به کشور بازگرداند. 🔹حالا اخباری نگران‌کننده از وضعیت سلامتی نوری شنیده شده که او دچار آسیب‌ در چشم راستش و مشکل در بینایی و عارضه‌های ریوی شده است. 🔹شهید امیرعبداللهیان در این حوزه مجال پیگیری این مسئله را پیدا نکرد اما با توجه به اینکه در فضای رسانه‌ای ایران و عراق این موضوع مطرح شده باید دیپلماسی فعال حقوقی شکل بگیرد تا این هموطن نیز به آغوش خانواده خود باز گردد. ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ

❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ 🔻 قسمت #هفتاد_هشت سمانه که آن همه وقت بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیده بود باید از کمیل تشکر کند ،این فرصت را طلایی دانست‌. ــ خیلی ممنون ــ بابت چی؟ سمانه نمی دانست چه بگوید،بگوید یه خاطر دعوا یا بخاطر دفاع کردنش یا بخاطر مشت زدن تو صورت کوروش،آنقدر حرص خورد که دوبار بدون فکر کردن حرفس زده،با استیصال به کمیل نگاه کرد،از وقتی که کیل به او پیشنهاد ازدواج داد بود،برایش سخت بود که با او صحبت کند و همه وقت هول میکرد. به کمیل نگاه کرد و دعا می کرد که منظورش را از چشمانش بخواند،کمیل نگاه کوتاهی به چشمانش می اندازد و با لحنی دلنشین گفت: ــ تشکر لازم نیست وظیفمه،اینقدر بی غیرتم که ببینم یکی داره به ناموسم تهمت بزنه و ساکت باشم؟ و چه می دانشت که با این جمله ی کوتاهش چه بلایی بر سر قلبی که عشق به تازگی در آن جوانه زده،چه آورد. * سمانه تشکری کرد و چایی را از دست محمد گرفت. محمد روبه رویش روی صندلی نشست و گفت: ــ چی شده که سمانه خانم یادی از دایی اش بکنه،و بیاد محل کار ــ ببخشید دایی نمیخواستم بیام محل کارت اما مجبور بودم ــ نشنوم این حرفو ازت،بگو ببینم چی شده سمانه که همیشه برای تصمیم های مهم زندگی اش محمد را برای مشاوره انتخاب می کرد اینبار هم انتخابش او بود،آرام گفت: ــ کمیل ازم خواستگاری کرد لبخندی بر لبان محمد نشست ،سمانه انتظار داشت که محمد از این حرفش شوکه شود اما با دیدن این عکس العملش مشکوک گفت: ــ خبر داشتید؟ ــ کمیل به من گفت،خب پس دلیل این پریشانی و آشفتگی چیه؟ سمانه ببخندی به این تیز بینی دایی اش زد. ــ نمیدونم دایی، خجالت میکشید صحبت کند و از احساسش بگوید،محمد دستانش را در دست گرفت و فشرد، ــ به این فکر کن که میتونی زندگی در کنار کمیلو تحمل کنی؟کمیلو میشناسی؟با اعتقاداتش کنار میای؟یا اصلا برای ازدواج و تشکیل خانواده آماده ای؟ سمانه سرش را پایین انداخت و زمزمه کرد: ــ نمیدونم دایی تا میام جواب منفی بدم چیزی به یاد میارم و منصرف میشم ،تا میام جواب مثبت بدم هم همینطور میشه. ناراحت گفت: ــ اصلا گیج شدم،نمیدونم چیکار کنم، محمد لبخندی به سمانه زد و گفت: ــ کمیلو دوست داری؟ ↩️ #ادامہ_دارد... ○⭕️ ✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran