ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ

#خدا را صدا بزن 📿 #نماز اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

#رمان #مدافع_عشق #قسمت_58 هوالعشـــق در فاصله بین بحث های دوباره پدرم، من و فاطمه به طبقه بالا میرود و برای من چادر و روسری سفید می آورد. مادرم که کوتاه امده اشاره میکند به دستهای پر فاطمه و میگوید _ من که دیگه چیزی ندارم برای گفتن...چادر عروستونم آوردید. سجاد هم بعد از دیدن چادر و روسری به عجله به اتاقش میرود و با یڪ کت مشکی و اتو خورده پایین می آید. پدرم پوزخند میزند _ عجب!...بقول خانومم چی بگم دیگه...دخترم خودش باید به عاقبت تصمیمش فکر کنه! 💞 💞 حسین اقا که با تمام صبوری تا بحال سکوت کرده بود. دستهایش را بهم میمالد و میگوید: خب پس مبارڪه و حاج اقا هم با لبخند صلوات میفرستد و پشت بندش همه صلواتی بلند تر و قشنگ تر میفرستند. فاطمه و زینب دست مرا میگیرند و به آشپزخانه میبرند. روسری و چادر را سرم میکنند. و هر دو با هم صورتم را میبوسند. از شوق گریه ام میگیرد.هرسه با هم به هال می رویم. روی مبل نشسته ای باکت و شلوار نظامی! خنده ام میگیرد. عجب دامـــادی! سروبه زیر کنار مینشینم. اینبار با دفعه قبل فرق دارد. تو میخندی و نزدیکم نشسته ای...و من میدانم که دوستم داری! نه نه...بگذار بهتر بگویم تو از اول دوستم داشتی! خم میشوی و درگوشم زمزمه میکنی _ چه ماه شدی ریحانم با خجالت ریز میخندم _ ممنون آقا شمام خیلی... خنده ات میگیرد _ مسخره شدم! نری برا دوستات تعریف کنیا هردو میخندیم حاج آقا مینشیند.ددفترش را باز میکند 💞 💞 + بسم الله الرحمن الرحیم. ... .... هیچ چیز را نمیشنوم. تنها اشک و اشک و صدای تپیدن نبض هایمان کنارهم. دیدی آخر برای هم شدیم؟ خدایا از تو ممنونم! من برای داشتن حلالم جنگیدم... و الان .... با کنار چادرم اشکم را پاک میکنم. هر چه به آخر خطبه میرسیم. نزدیک شدن صدای نفسهایمان بهم را بیشتر احساس میکنم. مگر میشد جشن از این ساده تر! حقا که تو هم طلبه ای و هم رزمنده! ازهمان ابتدا سادگی ات راد وست داشتم. به خودم می آیم که _ آیا وڪیلم؟... به چهره پدر و مادرم نگاه میکنم و با اشاره لب میگویم _ مرسی بابا...مرسی ماما و بعد بلند جواب میدهم _ با اجازه پدرو مادرم ،بزرگترای مجلس و...و آقا امام زمان عج بله! دستم را در دستت فشار میدهی. فاطمه تندتند شروع میکند به دست زدن که حاج اقا صلوات میفرستد و همه میخندیم. شیرینی عقدمانم میشود شکلات نباتی روی عسلی تان... نگاهم میکنی _ حالا شدی ریحانه ی علی! ادامہ دارد... نویسنده این متن: #میم_سادات_هاشمے 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

💠 روایت شگفت آور امام باقر علیه السلام درباره رشته نوری اتصال روح و نفس #زندگی_پس_از_زندگی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

📸 در حاشیه دیدار امروز، رهبر انقلاب از نمایشگاه تولیدات فرهنگی هنری پیرامون شهید سلیمانی بازدید کردند. ۱۴۰۱/۱۰/۱۱ 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

📸 رهبر انقلاب در ابتدای ورود به محل دیدار با خانواده شهید سلیمانی و ستاد بزرگداشت این شهید عزیز. ۱۴۰۱/۱۰/۱۱ 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

ماجرای تاثیرگذار رسول ترک و نگاه سیدالشهدا #برای_دیگران_بفرستید 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

﷽ 📲#استوری شکر لله تو حرم! روزی ما رو دادی💔 حرف آخرت بوده! رحیم فیروزآبادی💔 #شهید #عبدالرحیم_فیروزآبادی 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

#وصیت_نامه شہــ🌷ـید #محسن_حججی بہ خـواهـران📝 همیشہ این بیت شعر را بہ یاد آورید...↓ آن زمانے ڪہ"حضرت رقیہ س" خطاب بہ پدرش فرمودند: غصہ‌یِ حجابِ من را نخورے باباجان...! 『چادرم』 #سوختہ اما بہ سرم هست هنوز ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ

🎥 ببینید | ویدئویی از حضور شهید حاج #قاسم_سلیمانی در حرم مطهر امام رضا‌(ع) جان‌فدا #جانفدا 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

🎥محمد طاها پسر شهید مدافع امنیت #محسن_رضایی : پدرم را دوست دارم چون برای کشورم جنگید و شهید شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran

📹 ببینید | مراسم رونمایی از پی‌نمای کتاب «ازچیزی نمی‌ترسیدم» در رویداد سرود روایت سرباز با حضور فرزندان شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون و فرزندان شهید حاج #قاسم_سلیمانی جان‌فدا #جانفدا 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran