eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.8هزار دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
23.9هزار ویدیو
236 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
مریضم و مرکز درمان من نجف دارالشفای حضرت مولایم آرزوست را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
وقتى به يه مگس بال هاى پروانه رو بدى نه قشنگ ميشه نه ميتونه باهاش پرواز کنه ميدونىد دارم از چى حرف ميزنم؟! اصالت بیاییم به اندازه ظرفیت آدم ها دست نزنيم 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمودند: خداوند به صورت ها و اموال نمى نگرد، بلکه به دلها و اعمال شما نگاه مى کند. کتاب محجّة البیضاء، جلد 6، صفحه 312 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
‍🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 💔 🌹همسر شهید مدافع‌حرم میثم مدواری از خونه‌مون تا معراج خیلی راه بود یا نه، برای من طولانی گذشت و بنظرم طولانی اومد!!!⏳ تمام دلمُ آشوب و دلهره گرفته بود😥 تو راه به خودم میگفتم شــــاید اشتباه شده یا خــــدا کُنه اشتباه شده باشه! آقا میثمُ حتمــــا با کسی دیگه اشتبــــاه گرفتــــن🤒 همش میگفتم خدایا میشه این اتفاق خواب باشه؟ خدایا امیدوارم واقعیت نباشه! خدایا بیدارم کن این خوابو دوست ندارم🙏 من تو راه معراج⚰ آقا میثم تو معراج منتظر ما💞 (آقا میثم هر وقت از ماموریت برمی‌گشتند، میومدن خونه! ولی اون سری که از مأموریت برگشتند، نیومدن خونه! ما همه چشم‌انتظــــارش بودیم ولی نیومدن)😔 رسیدیم به معراج! بله درسته عکــــس آقا میثم رو تابــــوت بود و بــــزرگ نوشته شــــده بود 😔 🥀🥀 دنیا رو سرم خراب شد، بله واقعیت داشت، من خواب نبودم، آقا میثم بود! همسر نازنینم، بابای خوب دخترام♥️ و این آخریــــن دیدارم بود🌻 من نمیدونستم آقا میثم از کدام ناحیه بدن به شهادت رسیدند🕊 وارد معراج که شدیم، بعد از چند دقیقه به من گفتند تشریف بیارید داخل! انگار اتاقی متفاوت بود! منم رفتم تا آخرین دیدارُ با همسرم داشته باشم و آقا میثمُ برای آخرین‌بار ببینم😭 تابوتُ باز کردند، باورم نمیشد! میثمِ من، همسر من همانطور که خودشون آرزوشُ داشتند، شهید شده بودند! همون موقع یادِ خاطــــره‌ای از آقا میثم افتادم🗒 «یک‌ماه قبل از رفتش به ماموریت، بهم گفت خانم اگر من پیکرم برگشت و پیکرم بی‌سر بود، چی کار میکنی؟! یکم سکوت کردم، پیش خودم گفتم شاید میخواد منو امتحان کنه و بدونه عکس‌العمل من چیه؟🤔 بعداز چند دقیقه بهش گفتم آقا میثم! من کاری نمیتونم انجام بدم جز این که نگاهت کنم! بعد بهم گفت خانم قول بده اگر پیکرم بی‌سر برگشت، جلوی هیچکس گریه نکنی»🙏 بخاطر همین وقتی تابوتُ باز کردند، من واقعاً شوکه شدم! دیدم آقا میثم همون طوری که خودشون از من سوال کرده بود و خودشون دوست داشتند، بی‌سر شهید شده بودند😭 همیشه می‌گفتند دوست دارم مثل اربابم امام حسیــــن علیه‌السلام، بی‌سر شهید بشم💚 همانطور هم شد! وقتی درِ تابوت باز کردند، کلامی حرف نزدم و فقط بهش نگاه کردم و گفتم دیــــدی آقا میثم؟ کاری نمیتونم انجام بدم جــــز این که فقط پیکر بی‌ســــرتُ نظاره کنم ولی چون بهت قول دادم جلوی کسی گریــــه نکنم، گریه نمیکنم❤️‍🔥 به عنوان همسر شهید خوشحالم آقا میثم به آرزوشون رسیدند و همانطوری که خودشون دوست داشتند و آرزوشُ داشتند، شهید شدند🕊 مبارکشون باشه شهادت💝 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀کلیپ بسیار زیبا و تکان دهنده و تاثیر گذار از قبر و مرگ🍀 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
مــادرانه 🌺 کسی چه می‌داند من امروز چند بار فرو‌ ریختم و چند بار دلتنگ شدم؟!! از دیدنِ کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود ...! 🌷شهید 🌷 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
آن مقدار پولی که برای کربلا رفتن کنار گذاشته بود یک روز قبل از شهادت، به کسی که نیازمند بود انفاق نمود 🌷شهید 🌷 کربلایی شدنت را مادرت حضرت زهرا(س)برایت امضا کرد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
16.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیان خاطره بسیار زیبایی از حاج در رابطه با یک شهید و اهمیت مقام پدر. واقعآ که، عجب عوالمی داشتند این شهدا!!! 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🔰مقام معظم رهبری: شما دختران فاطمه(س) هستید .. فرزندان فاطمه زهرا(س) هستید .. دنباله روان فاطمه زهرا(س) هستید ... 📎شهــ🌷ــدا و مـــادران‌ آسمـانی را یاد کنید با ذکـر صلــوات🌺 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«بخدا از همه فقیرتر است/ آنکه عشق تو را فروخت به نان» 🔸نماهنگ «چراغ» باصدای 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
هوالعشــــــق +اسمع و افهم... اسمع وافهم... چه جمعیتی برای تشییع پیکر پاکت آمده! سجاد ر چهار چوب عمیق قبر مینشیند و صورتت را روی خاک میگذارد. خم میشود و چیزی در گوشت میگوید... بعد از قبر بیرون می آید.چشمهایش قرمز است و محاسنش خاکی شده.برای بار آخر به صورتت نگاه میکنم...نیم رخت به من است!لبخند میزنی...!برو خیالت تخت که من گریه نخواهم کرد! برو علی...برو دل کندم...برو!! این چند روز مدام قرآن و زیارت عاشورا خواندم و به حلقه ی عقیقی که تو برایم خریده ای و رویش دعا حک شده،فوت کردم. حلقه را از انگشتم بیرون میکشم و داخل قبر میندازم...مردی چهارشانه سنگ لحد را برمیدارد... یکدفعه میگویم _بزارید یه بار دیگه ببینمش... کمی کنارمیکشدومن خیره به چهره ی سوخته و زخم شده ات زمزمه میکنم _راستی اونروز پشت تلفن یادم رفت بگم... منم دوستت دارم! و سنگ لحد را میگذارد زهرا خانوم با ناخن از زیر چادر صورتش را خراش میدهد.. مرد بیل را برمیدارد،یک بسم الله میگوید و خاک میریزد... با هربار خاک ریختن گویی مرا جای تو دفن میکنند چطور شد...که تاب آوردم تو رابه خاک بسپارم! باد چادرم را به بازی میگیرد... چشمهایم پر از اشک میشود...وبالاخره یک قطره پلکم را خیس میکند... _ببخش علی...اینا اشک نیست... ذره ذره جونمه... نگاهم خیره میماند... تداعی آخرین جمله ات... _میخواستم بگم دوستت دارم ریحانه! روی خاک میفتم... خداحافظ همراز... خاڪ، موسیقیِ احساس تو را میشنود. ادامہ دارد... نویسنده این متن: 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran