🌷امام باقر (علیه السلام) : مَن حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ في رِزقِهِ، و مَن حَسُنَ بِرُّهُ بأهلِهِ زیدَ في عُمرِهِ.
🔸هر کس نیتش خیر باشد روزی اش زیاد گردد، و هر که با خانوادۀ خود خوشرفتاری کند عمرش طولانی شود.
(بحار الأنوار، ج 75، ص 175)
🆔@irc_ir
📌نیت ونقش آن در عمل
🌱نیّت در لغت یعنی قصـد وآنچه انسان به قلب خطور می دهد از خیر یا شر و در اصل از ریشـهی «النَّوَی» به معنای هستهی خـرماست همچنین به معنای عـزم، حاجت، نیاز و خواسته آمده است.
🌱در اصطلاح، نیت را به این خــاطر نیت گوینــد که همزمان با فعل در قلب خطور می کند و در واقــع، مخفی در قلـب است، یعنی همـانطور که هستـه در بطن شیئی مخفی است، نیت هم در قلب پنهان است.
🌱در اصطلاح فقه، نیّت، آن قصـدیست که شرایط خاصّی در آن اعتبار شده، از جمله قصد فعل، تعیین نوع آن و قصد قربت. یعنی در هر عبادتی بی شک مقصود و هدفی باید منظور باشد. چــرا که عمل بدون قصــد، بیهوده و باطل است. به این معنـا که عمل سهوی و بدون اختیار ارزشی ندارد. نیز باید نوع فعل (مثلاً نماز عصر یا ظهر ) را تعیین کرد و عمل را به نیت قربة الی الله انجام داد.
📌منشأ نیت
هر حــرکتی در انسان از سه منـبع سرچشمه می گیــرد که عبــارتنـد از:
🔹دانــش
🔹خواست
🔹توانـایی.
نیت از نوع خواست و انگیزه است که فرد را به کار وا می دارد. گاه این خواسته یکی است که به آن نیـت خالص گفته اند و آنرا به فرار از حملهی شیر تشبیه کرده اند، چون فقط به قصد نجات است و گاه چند تاست.
🔺توضیح اینکه در هر عملی ابتــداء باید مبــادی علمی آن در ذهن و بــاطن انسان تحقق یابد و پس از آن شخص اراده کنــد که آن را انجام دهد و همزمان با اراده، انگیزه نیز بــرای فعل لازم است که از آن به نیت تعبیر می شودو در اعمال فرد نقش مهمی دارد چنانکه در فقــه صحت و بطلان عبادات و سـایر افعال بر اساس آن پی ریزی شده است، یعنی همـانگونه که روح، حیــات بخش جسم انسان است، نیت نیز روح اعمال می باشد.
🔅در بسیـاری از دعاهای وارده به نیت و درخواست نیت صادقه از خداوند اشاره شده اســت، از جملــه در دعــای امام زمــان (عج) آمـده «اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصية و صدق النية (ترجمه:خدایا توفیق طاعت و دوری از نافرمانی و نیت پاک را روزی ما کن).
🔅در دعــای بعــد از زیارت آل یاسیــن به جایگاه نیت یعنی قوهی تفکر اشاره شده است: «و أن تملأ قلبی نورالیقین و صدری نورالایمان و فکری نورالنیات] (ترجمه: خــدایا از تو می خواهم دلم را از نور یقین و سینه ام را از نور ایمـان و اندیشه ام را از نور نیتهای خیر پر کنی).
اینکه در عبارت فوق جایگاه نیت یک بار در تفکــر و بار دیگر در قلب ذکر شده است، شاید به این معنــا باشد که منشأ نیت در فکر انســان و محـل استقرار آن در قلب است .
از مجمـوع آنچه که پیرامون نیت در قرآن، روایات و فقه ما انعکاس یافته می توان چنین نتیجـه گرفت که:
📌حقیقت همهی اعمال و عبادات وابسته به نیت است و رابطهی بین عمل ونیت مانند رابطهی جسم با روح بوده و هر عملی ریشه در نیت آن دارد؛ فعل ما هر چند که به ظاهر کامل و زیبا باشد، اگـر از نیت صــادقه نشــأت نگرفته باشـد ارزشی نداشته و ثوابی به همراه ندارد و به عکس، نیــت خیر حتی اگر به دلایلی منجر به عمــل نشود، سودمنــد بوده و پاداش به آن تعلق می گیـرد؛ در واقع ارزش نیت ذاتیست ولی ارزش عمل تابع نیت است.
@irc_ir
#کلام_نور
📌همه در معرض فساد هستیم
هیچ امر فاسدی یک دفعه سراغ آدم نمی آید. شیطان باطنی انسان بسیار استاد است. و او همچو نیست که ابتدا انسان را به فساد بکشد- ابتدا قدم کوچکی را وا می دارد که انسان بردارد. این قدم که برداشت، فردایش یک قدم یک قدری بلندتری.
انسان را یواش یواش به جهنم می فرستند؛ یواش یواش به فساد می کشد. همه اینهایی که می بینید فاسد شدند این طور نبودند که اینها از اول به این درجه از فساد بودند؛ بلکه «کلُّ مَوْلُودٍ یولَدُ عَلَی الفِطرَه» و این طور هم نبودند که یکدفعه جهش کرده باشند از یک مرتبه ای به مرتبه بالای فساد. این طور هیچ وقت نبوده است. این بتدریج واقع شده است.
اینهایی که دیکتاتور شدند این طور نبوده است که از اول دیکتاتور زاییده شده باشند.
آنها هم مثل سایر مردم [بودند.] بعد هم وقتی که به مقامی رسیدند، این طور نبوده است که از اول دیکتاتوری کرده باشند. لکن قدم بقدم، ذره به ذره، رو به دیکتاتوری رفتند، یک وقت هیتلر از کار درآمدند؛ یک وقت استالین از کار درآمدند. شیطانی که در باطن انسان است با کمال استادی انسان را به تباهی می کشد. اگر از اول بگوید که تو بیا برو یک آدمی را بکش، هرگز نخواهد رفت. از اول انسان را وادار می کند که این آدم چه طور است، یک غیظی به او بکن. بعد یک قدری زیادتر. تا کم کم مهیا می کند انسان را از برای اینکه آدم هم می کشد! همه اینهایی که فاسد هستند بتدریج فاسد شدند؛ هیچ کس یکدفعه فاسد نشده است. و هیچیک از ماها هم تصور نکنیم که مأمون از این هستیم که فاسد بشویم. همه در معرض فساد هستیم. همه ما دست به گریبان شیطان [هستیم.] و خصوصاً شیطان نفس، همه گریبانمان به دست اوست. هیچ کس هم ازابتدا فاسدِ فاسد نبوده است. و هیچ کس هم مأمون نیست از اینکه به فساد و به دام شیطان نیفتد.
@irc.ir
📌آغاز هفته قوه قضائيه
جهت ارج نهادن به مقام والاى قضاء و قضاوت و تكريم از مقام شامخ شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتى اولين مسئول دستگاه قضائى جمهورى اسلامى ايران ، پيشنهاد مورخه 17/5/1372 قوه قضائيه ، مبتنى برنامگذارى هفته اول تير ماه به عنوان هفته قوه قضائيه در تاريخ 27/4/1373 در شوراى فرهنگ عمومى مطرح شد و به تصويب رسيد.
@irc_ir
#کلام_نور
🔹مقام معظم رهبرى و قوه قضائيه
(... تكليف اصلى قوّه ى قضاييه ، عبارت از اقامه ى قسط و عدل است . اين ، در حركت و دعوت انبيا، شايد اصليترين امر مربوط به زندگى مردم باشد. حالا آن مسايل معنوى و تعالى روحى و امثال اينها، به جاى خود محفوظ است . در عين حال ، آنچه كه مربوط به اداره ى زندگى مردم مى شود، هيچ چيزى به قدر عدل و قسط - نه در قرآن و نه در حديث - مورد توجه قرار نگرفته است . البته ، رفاه زندگى مردم و تاءمين امنيت كه يكى از لوازم زندگى آنهاست ، وجود دارد؛ اما تكيه يى كه روى عدل شده - كه قيام همه ى امور بر قيام عدل مى باشد - روى هيچ چيز ديگر نشده است .
... البته ، عدل فقط به وسيله ى قوّه ى قضاييه اجرا نمى شود؛ بلكه همه ى دست اندركاران حكومت اسلامى به سهم خود در اقامه ى عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوّه ى قضاييه است ... .
... بنابراين ، قوّه ى قضاييه بايد به معناى واقعى ، مرجع و ملجاء و پناهگاه همه مردم باشد. اين هم نمى شود جز به همان استقلال . استقلال به اين معناست كه وقتى قاضى مى خواهد حكم بكند، نگاه نكند كه اين حكم موجب خوشايند يا عدم خوشايند چه كسانى مى شود.
به نظر من ، قانون گرايى در قوّه ى قضاييه ، اهم امور است . اصلا ملاك عدل و اقامه ى آن ، قانون است . اگر چيزى بر طبق قانون تحقق پيدا كرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است كه برخلاف قانون انجام بشود...
@irc_ir
🌷امام صادق (عليه السلام): إیّاکُمْ وَالخُصُومَةََ فَإنَّهَا تَشْغَلُ القَلْبَ وَتُورِثُ النِّفاقَ وَتَکْسِبُ الصَّغائِنَ.
🔸از خصومت بپرهیزید، زیرا که دل را به خود مشغول دارد و نفاق به ارث گذارد و باعث کینهتوزی شود.
(کافی، ج 2، ص 301 )
🆔@irc_ir
خصومت و راه درمان
يكى ديگر از بيمارى هاى زبان كه مايه پديد آمدن دشمنى و از هم گسيختگى جامعه بشرى مى شود (خصومت ) است.
خصومت بيمارى رايجى است كه بسيارى از انسان ها به آن دچارند. خصومت پيكارى لفظى است كه موجب نفاق و زنده شدن كينه مى شود.پيكار لفظى با ديگران به سه شكل مراء، جدل و خصومت است.
تعريف خصومت:
خصومت در لغت به معناى دشمنى و ستيزه ، و نزد دانشمندان اخلاق به معناى پيكار لفظى با ديگران به قصد تحصيل مال يا استيفاى حق است. مشاجره لفظى انسان با ديگران هنگامى كه بخواهد وجهى را بگيرد يا چيزى را كه به حق يا ناحق از او سلب شده ، استيفا كند، خصومت ناميده مى شود؛ پس هدف از اين پيكار، جنبه مالى يا حقوقى است؛ البته گاه خصومت در معناى نزاع لفظى با ديگران براى اثبات عقيده خويش نيز به كار رفته است كه شايد بتوان آن را هم نوعى استيفاى حق ناميد.
@irc_ir
📌خصومت نكوهش شده
آن جا كه شخص خصومت كننده بداند حق با او نيست يا در حقانيت خويش ترديد داشته باشد، رفتار او از رذايل اخلاقى به شمار رفته ، نكوهيده است .
🔅رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:ان ابغض الرجا الى الله الالد الخصيم.
مبغوض ترين مردان نزد خدا، انسان لجوج خصومت كننده است .
🔹من جادل فى خصومه بغير علم لم يزل فى سخط الله حتى ينزع هر كس بدون آگاهى در خصومتى لجاجت ورزد تا زمانى كه در آن حال قرار دارد، مورد خشم الاهى است.
🔸همچنين هنگامى كه وكيل انسان بداند حق با موكلش نيست و با اين حال براى او به مخاصمه با ديگرى برخيزد، رفتارى زشت و حرام انجام داده و مزدى كه براى اين كار مى گيرد نيز حرام است؛ اما در صورتى كه حق با خصومت كننده باشد، اگر به قصد خرد كردن و ريختن آبروى طرف مقابل به خصومت برخيزد، رفتارش نكوهيده است ؛ زيرا گرچه حق با او و طلبكار است ، انگيزه اى نفسانى از مخاصمه دارد و تمام رفتارهايى كه با انگيزه نفسانى پديد آيند، از رذايل اخلاقى به شمار مى روند؛ زيرا ابزارى در دست نفس اماره خواهند بود كه نفس به وسيله آن ها به آمال خويش مى رسد.
🔺اگر شخص در مخاصمه از سخنان اهانت آميز استفاده كند - اگر چه حق با او باشد - رفتارش ناپسند و مورد نكوهش عقل و شرع خواهد بود؛ البته در اين جا اصل مخاصمه مورد نكوهش نيست؛ بلكه اهانت ، تحقير، ناسزا و... زشت و نادرست است و شخص را مشمول سرزنش عاقلان و عذاب الاهى مى كند.
در صورتى كه نيازى به مخاصمه نيست و راه درست ديگرى براى گرفتن حق وجود دارد، ترك خصومت نيكو و پسنديده است ؛ زيرا خصومت مايه دشمنى و سلب آسايش و آرامش بوده ، انسان را خوار مى كند.
🔅اميرمؤمنان على (عليه السلام ) مى فرمايد: اياكم والخصومه فانها تشغل القلب و تورث النفاق و تكسب الضغائن . از خصومت بپرهيزيد. همانا خصومت دل را مشغول مى كند و نفاق را بر جاى گذاشته ، كينه ها را به بار مى آورد.
🔅حضرت رضا (عليه السلام ) هم ضمن بر حذر داشتن از خصومت فرمود:فانها... تردى بصاحبها.
خصومت ، انجام دهنده خويش را خوار كند.
خصومت لبه پرتگاهى است كه حتى در صورت حقانيت خصومت كننده ، احتمال سقوط او به دره هولناك گناهان زبان وجود دارد.
🔹سرور پرهيزكاران امير مؤ منان على (عليه السلام ) فرمود:من بالغ فى الخصومه اثم و من قصر فيها ظلم و لا يستطيع ان يتقى الله من خاصم .هر كس در خصومت زياده روى كند، گناه كرده است و هر كس كوتاهى كند، مظلوم واقع مى شود و كسى كه خصومت مى كند، توان رعايت تقواى الاهى را ندارد.
🔹امام رضا (عليه السلام ) نيز ضمن بر حذر داشتن از خصومت فرمود:...عسى ان يتكلم بشى ء لا يغفر له .
چه بسا (خصومت كننده ) سخنى بگويد كه آمرزيده نشود.
🔅خصومت نكوهيده ، در يكى از صفات زشت نفسانى انسان ريشه دارد كه عبارتند از:
1 - دشمنى و كينه جويى2 - حسد3 - حب مال يا مقام
🔸پيامدهاى زشت خصومت:
1 - تشويش و اضطراب درونى
2 - ايجاد نفاق
3 - پيدايش كينه
4 - نابودى دين
5 - نابودى اعمال نيك
6 - مايه سفاهت
@irc_ir
📌راه هاى درمان خصومت:
خصومت نيز همانند ديگر بيمارى هاى اخلاقى از دو راه ((علمى )) و ((عملى )) قابل درمان است .
🔹درمان علمى خصومت:
انديشه در پيامدهاى نازيباى اين بيمارى، مايه تحريك سرشت پاك آدمى در كنار گذاشتن آن مى شود.
يادآورى مستمر اين آثار زشت و زيان بار، روان انسان را به ترك اين آفت ترغيب و شويق مى كند و حس نفرت و انزجار از آن را پديد مى آورد.
فطرت و نهاد انسانى خواهان آرامش و مهر و محبت است و هنگامى كه رفتارى را مايه تشويش و نگرانى ، و كينه و دشمنى بيابد، از آن دورى خواهند گزيد. آن كس كه با وجود سرشتى پاك به خصومت آلوده شود، از آثار و پيامدهاى آن ناآگاه است .
@irc_ir
📌درمان عملی خصومت
يكى از راه هاى عملى براى درمان اين بيمارى به كار بستن ضد آن يعنى ((طيب كلام )) است .
🌷طيب كلام يعنى استفاده از گفتار خوش و سخن زيبا و مودبانه .
🔹انسان بايد خود را به داشتن طيب كلام ملزم كند؛ يعنى هنگام صحبت با ديگرى ، در رعايت ادب بكوشد و از مطالبى استفاده كند كه نيكو و پسنديده باشد؛
🔸البته مراد از خوش سخنى ، چاپلوسى نيست؛ زيرا هدف از تملق و چرب زبانى، جلب توجه ديگران است.
از سويى در تملق ، خوبى هايى را كه در شخص نيست ، به او نسبت مى دهند؛ در حالى كه صاحب گفتار خوش ، آن چه را نمى داند نمى گويد و قصد خودنمايى هم ندارد؛ بلكه در سخن از كلمات و جملاتى استفاده مى كند كه منشاء دشمنى نمى شود و بر كيفيت آن نيز مراقبت مى كند.
🔅همان گونه كه خصومت و مراء و مجادله دشمنى ساز است، عكس آن ها يعنى طيب كلام، موجب دوستى مى شود و مودت آفرين است. وقتى مخاطب، شخص را در گفتارش مراقب ببيند، جذب او مى شود. حال اگر اين ويژگى در جامعه باشد، موجب وحدت و اتحاد مى شود؛ بر خلاف خصومت كه اختلاف انگيز است.
🔹رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
ان فى الجنه غرفا يرى ظاهرها من باطنها من ظاهرها لا يسكنها من امتى الا من اطاب الكلام و اطعم الطعام ... .
🔅همانا در بهشت غرفه هايى است كه (از درخشندگى و شفافيت ) بيرون آن ها از درون و درون آن ها از بيرون ، ديده مى شود. از امت من كسى در اين غرفه ها ساكن نمى شود، مگر آن كه خوش سخن باشد و مردم را اطعام كند... .
🔺الكلمه الطيبه صدقه .
گفتار طيب و زيبا، نوعى صدقه است .
صدقه براى انسان فقط در امور مادى نيست . خوش سخنى نيز مى تواند اثر صدقه را داشته باشد؛ پس بايد در موقعيت هاى خاص بحرانى نيز زبان خود را حفظ كرد و آن را به خوش كلامى عادت داد و براى پيشگيرى از ابتلاء به مراء يا مجادله باطل و خصومت زشت، طيب كلام را به دست آورد و آن را در وجود خود ملكه كرد.
@irc_ir
#کلام_نور
📌انتخاب کردن کارگزار بر اساس شایسته سالاری نه دوستی و رفاقت
یک جملهی دیگر از این نامهی مبارک این است:
🔹«ثم انظر فی امور عمّالک»؛ کارها و امور کارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب کارگزاران است؛ «فاستعملهم اختباراً»؛ با آزمایش آنها را انتخاب کن؛ یعنی نگاه کن ببین چه کسی شایستهتر است.
🔸همین شایستهسالارییی که امروز بر زبان ماها تکرار میشود، به معنای واقعی کلمه باید مورد توجه باشد. امیرالمؤمنین )علیهالسّلام) هم در اینجا به آن سفارش میکنند. «و لا تولهم محاباة و اثرة»؛ نه از روی دوستی و رفاقت کسی را انتخاب کن، که ملاکها را در او رعایت نکنی - فقط چون رفیق ماست، انتخابش میکنیم - نه از روی استبداد و خودکامگی؛ انسان بگوید میخواهم این فرد باشد؛ بدون اینکه ملاک و معیاری را رعایت کند یا با اهل فکر و نظر مشورت کند.
بعد خصوصیات این افراد را ذکر میکند: اهل تجربه باشند، اهل حیا باشند و ...؛ بعد میرسد به اینجا که «ثم اسبغ علیهم الارزاق»؛ وقتی کارگزار خوبی را انتخاب کردی، زندگیاش را تأمین کن. من همیشه به مدیران میگویم، در گذشته هم گفتهام….. و به شماها میگویم؛ دائم مأموران و منتخبان خودتان را زیر نظر داشته باشید؛ دائم نگاه کنید و از اینها غافل نشوید.
دیدهاید که نگهبانها در شب نورافکنهایی را دائم میچرخانند و گوشهها را نگاه میکنند؛ شما هم همینطور باید بهطور دائم امور را زیر نظر داشته باشید و نگاه کنید؛ بنابراین از کار کارگزارانتان غفلت نکنید.
«ثم تفقد اعمالهم»؛ یعنی از کارهای اینها جستجو کن، ببین کار انجام میدهند یا نه؛ درست انجام میدهند یا نه؛ آیا تخلفی در کارهایشان وجود دارد یا خیر.
🔺«و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم»؛ کسانی را که چشم و گوش تو هستند، بگمار تا کارهای اینها را نگاه کنند. «فأن تعاهدک فیالسّر لامورهم حدوة لهم علی استعمال الامانة و الرفق بالرعیة»؛ این موجب میشود که اینها بتوانند امانت را بیشتر حفظ کنند.
🔅بعد میفرمایند: «فانّ احد منهم بسط یده الی خیانة اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک»؛ اگر ثابت شد که کسی خیانت کرده - نه اینکه تا گزارشی رسید، فوراً به آن ترتیب اثر بدهید؛ نه، همه متفق باشند؛ یعنی معلوم باشد و گزارشهای متواتر و مسلّمی برسد که این شخص خیانت کرده - آنوقت «اکتفیت بذلک شاهداً فبسطت علیه العقوبة فی بدنه و اخذته بما اصاب من عمله»
دیگر باید مجازات شود. البته مجازات انواع و اقسامی دارد، شکلهای گوناگونی دارد، اقتضائات گوناگونی دارد؛ هر طور که اقتضای مجازات است، عمل شود.
۱۳۸۴ /۰۷/۱۷بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت
@irc_ir