🌹عن حسن بن علی علیه السلام: انه قال فی تفسیر قوله «وقفوهم انهم مسئولون » انه لا یجاوز قدما عبد حتی یسئل عن اربع: عن شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه،و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت.
امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز موردبازجوئی و پرسش قرار می گیرد:
1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده.
2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته.
3- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده.
4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم.
(بحار، ج 44، ص 13-12)
@irc_ir
🔹حفظ پشتوانه مردمى نظام
مقام معظم رهبری مدظله العالی:
این قلبهاى صافِ پاکِ مردم را نگه دارید. این کشاورزها و - نمى دانم- کارگرها و اینها بودند که شما را به استاندارى رساندند، و الّا شما را استاندار نمى کردند. زمان رضا شاه هیچ کدام شما استاندار بوده اید؟! راه نمى دادند شما را توى ادارات. این مردم بودند که این دولت را به وجود آوردند و این رئیس جمهور را رئیس جمهور کردند. و- عرض مى کنم- این مملکت را برگرداندند از آن حال که یک حاکمى که وارد یک جایى مى شد، هزار جور فساد مى کرد، حالا آن جور نباشد. ما باید درست توجّه داشته باشیم به این مسائل، و خدا را حاضر ببینیم همه جا. در قلوب ما حاضر است، در هر مجلس حاضر است، ما در محضر خدا هستیم. وقتى ما در محضر خدا هستیم، بندگان خدا که عزیز خدا هستند، در محضر خدا ما به آنها اذیّت بکنیم؛ این جرم بخشودنى نیست. باید نگه داریم اینها را. اگر بخواهید کشور شما دوباره اسیر نشود و همه چیز را از شما نگیرند و این پنجاه سال اختناقى که بعضى از شماها یادتان هست و ده- پانزده سالش را بعضى یادتان هست، همه یادتان هست. آن اختناق دوباره به وجود نیاید. و آن ذلّتى که براى همه بود، براى بزرگها بیشتر بود، منتها نمى فهمیدند. اینها این قدر قلبشان ظلمانى شده بود که نمى توانستند ادراک کنند. من خدا مى داند این مطلب هیچ از یادم نمى رود که وقتى دیدم یک کسى که خودش را شاه یک کشورى مى داند- ما البته هیچ وقت او را نپذیرفته بودیم به اینکه این شاه است، این یک دزدى بود آمده بود اینجا به زور- اما یک کسى که به عنوان شاهى، مردم ممالک دیگر شناخته بودند او را، در مقابل نیکسون بود، جانسون گمان مى کنم بود. جانسون بود. او آنجا ایستاده بود و او اینجا ایستاده بود. او اصلًا توى صورت او نگاه نکرد. از شأن خودش، عینکش را برداشته بود، چشمش را از آن طرف دوخته بود، این هم مثل یک بچّه مکتبى که مقابل آن معلّمهاى سابق بود نه حالا، معلّمهاى سابق، این طور ایستاده بود. من خجالت مى کشیدم از اینکه، خوب، ما در مملکتمان یک نفر مقامى که عالم او را شناخته اند به اینکه او مثلًا شاه ایران است. او در مقابل یک رئیس جمهور آن طور ذلیل هست. چرا باید باشد؟ بارى اینکه مى خواهد از آنجا اجازه حکومت بگیرد و اینجا بچاپد. همان کارى که خود آن سلاطین سابق هم مى کردند و نخست وزیرهاى آن وقت، و- نمى دانم- فرمانفرماهاى آن وقت مى کردند که به تیول مى دادند کشور را، حکومتهاى تکه تکه را. همین کار را مى خواهد او بکند که آنها اجازه غارت بدهند. بیاید هر کارى بکند آنها هم نگذارند کسى صدایش در بیاید.
خوب اگر بخواهید که برنگردد این اوضاع، من چند روز دیگر بیشتر نیستم، امّا مملکت، مملکت شماست، مملکت، مملکت ایران است. اگر ایرانیها از آن صدر تا آن ذیل بخواهند که این مملکتشان این طورى که حالا پیش خودشان هست، و ان شاء اللَّه این غائله ها هم ختم مى شود، به خیر ختم مى شود- ان شاء اللَّه- اگر بخواهید مملکتتان مال خودتان باشد و مال خود این ملت باشد، باید این ملت را به همان گرمیى که هست نگه دارید. و تخیّل اینکه ما یا به شرق متمایل باشیم یا به غرب متمایل باشیم، این در ذهنتان اصلًا دیگر وارد نشود. و نگذارید در ذهن کسانى دیگرى که با شما تماس دارند یا ملت وارد بشود. اینها را همین طور منسجم نگه دارید. یک ملت [است که ] اصلًا نظیر ندارد این. اگر زمان محمد رضا یک جنگى واقع مى شد، مثلًا فرض کنید در اهواز واقع مى شد، در خراسان برایش زنها نان مى پختند؟! دعا مى کردند که- ان شاء اللَّه- شکست بخورد. حالا وضع این طورى است. در کجاى دنیا شما سراغ دارید یک همچو مطلبى. یک همچو پشتیبانى مردم از حکومت، از ارتش.
سراغ نداریم ما جایى در این، نظیر نداشته است این، در تاریخ هم نمى توانید پیدا بکنید. از بچه هاى کوچکى که ده تومان دارند مى دهند براى ارتشى که آنجا، قواى مسلّحه اى که آنجا کار مى کنند. با آن پیر زن هشتاد ساله اى که چند تا تخم مرغ دارد، اینها ارزش دارد. ارزش اینها زیاد است، و ما باید حفظ کنیم این ارزش را. پیروزى مملکت ما براى همین ارزشهاست. این پیروزى قلوب، بالاتر از پیروزى کشور است. از قلوب این طور، این طور فتح قلوب بالاتر از فتح کشورهاست. این را حفظش بکنید. و دائماً در نظرتان باشد که ما یک بنده خدایى هستیم که این مردم ما را به این محل رساندند، و ما براى آنها باید خدمت بکنیم.
رئیس جمهور باید فکر بکند که این مردم کوچه و بازار من را از پاریس آوردند اینجا و رئیس جمهور کردند؛ من باید خدمت بکنم به مردم. نخست وزیر باید فکر همین معنا باشد که این مردم بودند که من را از حبسها و زجرهاى آنجا بیرون آوردند و نخست وزیر کردند، من باید خدمت به آنها بکنم. شما آقایان هم همین طور. هر کدام که در آن وقت زجر کشیدید و حبس رفتید، همین ملت، شما را نجات داده است. هر کدام هم که نبودید، اصلش مملکت یک حبسى بود، تمام کشور یک زندانى بود براى همه. بنا بر این، آن چیزى که اساس است در این مملکت، هم سیاست اقتضا مى کند، هم دیانت اقتضا مى کند، هم انصاف و وجدان اقتضا مى کند؛ این است که این خدمتگزارهایى که مجانى براى شما دارند خدمت مى کنند، و براى حکومت دارند خدمت مى کنند، اینها را ارجشان را بدانید. و بدانید که اگر خداى نخواسته این پیوند سست بشود و گسسته بشود.
خداى نخواسته کار همان است که اوّل بود. حال نشود چند وقت دیگر، چند وقت دیگر، از حالا باید این بنیان، محکم باشد، این بنیان را باید همیشه دنبال استحکامش باشید. و این استحکام را هر کدام شما در محلتان عهده دارش هستید، یعنى یک تکلیف شرعى- وجدانى است که شما نگذارید در هر جایى که هستید آن کسانى که در زیر نظر شما وزیر- عرض کنم- حکومت شما هست به مردم بدسلوکى کنند، مردم را بپذیرید براى خودتان، بروید تو مردم، جدا نشوید از مردم. آن وقت این طور بود که مردم را نمى پذیرفتند، جدا بودند از مردم. اگر محمد رضا مى خواست از یک راهى برود، چند روز قبلش باید همه آنجا را، خانه ها را کنترل کنند تا بتواند از آنجا عبور کند. این سلطنت نیست که، این ذلّت است. اسمش را سلطنت مى گذارند.
روز پانزدهم آذر ماه سال 1359 استانداران سراسر کشور و معاونان وزارت کشور
@irc_ir
❌آثار و نتایج وضعی ظلم وستم
سیره الهی و سنّت خداوند بر این اقامه شده است که هر ستمی را به همان صورت جزا دهد.
علی (ع) در این باره می فرماید : «مَنْ حَفَرَ لَاخیهِ بِئراً اوْ قَعَهُ اللَّهُ فیهِ»[1]کسی که برای برادرش چاهی حفر کند، خدای او را در همان خواهد انداخت.
و البته این پژواک و انعکاس هر عملی است.
«کما تَدینُ تُدانُ»[2]همان گونه که رفتار کنی پاداش دریافت می کنی
لذا آنکه شمشیر ستم بر کسی کشد، با همان شمشیر کشته می شود.
«مَنْ سَلَّ سَیفَ الْبَغی قُتِلَ بِهِ»[3]علی (ع) : کسی که شمشیر ستم کشد، خود به آن کشته می شود.
ناگفته نماند این سنّت خداوندی خاص انسان نیست بلکه بر تمام چرخه طبیعت حاکم می باشد.
بچشم خویش دیدم در گذرگاه
که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقارش نپرداخت
که مرغ دیگر آمد کار او ساخت
آن حضرت برای در امان ماندن از آثارستم به همگان سفارش میکنند:
«ایاک وَالْبَغْی فَانِّهُ یعَجِّلُ الصَّرْعَةَ وَیحُلُّ بِالْعامِلِ بِهِ الْعَبَرَ (الغیر[4]بر تو باد دوری از ستم که افتادن را نزدیک کرده و اندوه آور است.
امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است.«انَّ اعْجَلَ الشَرِّ عُقُوبةً الْبَغْی»[5]
گناهی که کیفرش از همه زودتر میرسد، ستم است.
حتی در این بار ه تصریح می فرمایند :«لَوْ بَغی جَبَلٌ عَلی جَبَلٍ لَجَعَلَ اللَّهُ الباغی مِنْهُما دَکاً»[6]اگر کوهی به کوهی ستم کند، خداوند، کوهی که ستم کرده است در هم می کوبد.
ولی اگر ظالم به واسطه برخی مصالح چون احسان زیاد، صله رحم، اکرام والدین، تکریم علماء، سادات و ریش سفیدان و... موجبات راحتی دنیوی را برای خود فراهم کرده باشد و یا اینکه قبل از انتقام مظلوم از وی به علت دیگری هلاک شود، بالاخره انتقام از ذریه او گرفته خواهد شد.امام صادق (ع) می فرماید: «مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً اخِذَ بِها فی نَفْسِهِ اوْ فِی مالِهِ اوْ فِی وَلَدِهِ»[7]کسی که ستمی به کسی روا دارد خود یا اموالش و یا اولادش به همان ستم گرفتار میشوند.
در روایت دیگری علاوه بر بیان همین مطلب، امام علیه السلام در پاسخ اینکه چرا ستم به اولاد و ذریه می رسد؟ به آیه حرمت خوردن مال یتیم اشاره نموده است. در آن آیه برای ترغیب دیگران به پرهیز از اموال ایتام به ناحقّ، خداوند می فرماید: آیا خورنده مال یتیم نمی ترسد در مورد ایتام او نیز همین رفتار را داشته باشند.
قال الصادق علیه السلام:«مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِ مَنْ یظْلِمُهُ اوْ عَلی عَقِبِهِ او عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ»[8]
هرکس ستم کند، خداوند کسی را مسلط می کند تا به او یا فرزندان و نوادگانش ستم کند.
« راوی می گوید: عرض کردم او ستم کرده و خداوند به فرزند یا نوه اش ستمکاری را مسلط می سازد؟! حضرت فرمودند:
«انَّ اللَّه عَزَّوَجَلّ یقول «وَلْیخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیةً ضِعافاً خافُوا عَلَیهِمْ فَلْیتَّقُوا اللَّهَ وَلْیقُولُوا قَوْلًا سَدیداً»[9]کسانی که از آینده فرزندان ضعیف خود می ترسند، باید از ستم نسبت به یتیمان بهراسند و تقوا پیشه کنند و سخن راست و درست بگویند.
بهرحال اثر طبیعی ظلم این است که همان ظلم به ستمکار برسد، و اگر او شرایط آثار آن ظلم را نداشته باشد، این پیامد در اولاد او ظاهر شود، همانند اثر آتش که سوزندگی است، حال اگر بر قطعه آهنی تأثیری جدی نداشته باشد، چوب را می تواند بسوازند.
پس در واقع این اثر وضعی ظلم است و بایستی جاری گردد. البته چه بسا فرزندانی که تاوان ستم پدرشان را می بینند، به خاطر تحمل اثر ستم پدر، در دنیا و یا آخرت از پاداش خداوند بهره مند گردند.
[1] غررالحكم.
[2] نهج البلاغه- خطبه 152
[3] بحار الانوار- جلد 77- صفحه 211.
[4] غرر الحكم.
[5] اصول كافى- جلد 2- صفحه 327.
[6] وسايل الشيعه- جلد 11- صفحه 334.
[7] وسايل الشيعه- جلد 11- صفحه 338.
[8] اصول كافى- جلد 2- صفحه 332.
[9] نساء- 9.
@irc_ir
🌹قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام –: ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّهُ .
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: قبیحترین و زشتترین حالت و خصلت برای مؤمن آن حالتی است که دارای آرزوئی باشد که سبب ذلّت و خواری او گردد . ( تحف العقول، ص. ۴۹۸ )
@irc_ir
نقشه دشمن در شایعه افکنی و تبلیغات مسموم
اکنون که نقشه های شوم دشمنان خارجی و داخلی اسلام و مسلمین با بیداری و وفاداری ملت و دولت باطل گردید و توطئه هایشان برای اختلاف بین دولتمردان - که در نتیجه اختلاف بین قشرهای ملت می شد- با هوشیاری ملت عزیز خنثی شد، از راه شایعه افکنی و تبلیغات بی پایه که به خیال خامشان موجب دلسردی و بی تفاوتی ملت سلحشور اسلامی گردد مشغول به فعالیت مذبوحانه شدند که به گمان باطل خود ملت را از صحنه خارج و اسلام و مسلمین را به پرتگاه هلاکت بکشند و راه را برای اربابان ستمگر خویش صاف نمایند. بر ملت هوشیار و عزیز است که به شایعات و قلمهای مسموم که مع الأسف گاهی به دست دوستان جاهل نیز می باشد اعتنا نکنند و اسلام عزیز را که از دسترنج زحمتهای طاقت فرسای پیامبر اسلام صلی اللَّه علیه وآله و اصحاب کبارش به ما رسیده است با بیهوده گویی مشتی توطئه گر و جاهل از دست ندهند . ( صحيفه امام، ج14، ص 215؛ پيام به مردم و مسئولين در آغاز سال نو، 29 اسفند 1359 . )
@irc_ir
🔹هشت سفارش امام حسن عسکری(ع) به شیعیان
شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و کار و کوشش برای خدا و راستگویی .
و ادای امانت به کسی که امانتی به شما سپرده است، نیکوکار باشد یا تبهکار .
و سجده طولانی و نیکو همسایه داری؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله برای این امور آمده است.در میان عشیره هایشان، نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان، شرکت ورزید، از بیمارانشان، عیادت کنید، حقوق آنان، را بگزارید .
زیرا هرگاه فردی از شما در دینش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را ادا کند و با مردم خوشخویی کند، گفته شود: این شیعه است و این، مرا شاد می سازد .
از خدا پروا کنید و مایه آراستگی ما باشید، نه باعث ننگ و زشتی .
هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هرگونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدی که درباره ما گفته آید، نه چنانیم .
ما را در کتاب خدا، حقّی است و با رسول خدا، خویشاوندیم وخداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنین ادعایی کند، دروغ گوست .
خدا و مرگ را، فراوان یاد کنید و بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد . "آن چه را به شما سفارش کردم پاس دارید، شما را به خدا می سپارم و بدرودتان می گویم . ( تحف العقول، صفحه ۴۸۷ )
@irc_ir
🔹چند سخن از حاج اسماعیل دولابی ره :
1- هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است .
2- زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3- اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم .
4- . گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه .
5- . موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود . ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن .
6- . اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد .
7- تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند .
8- هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود .
9- تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است .
10- با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود . عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود .
11- خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم .
12- لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود .
13- ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
14- دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است . وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند ."
15- هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند .
@irc_ir
🌹قال الامام المهدی (ع) : أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِیاتِ الْفِتَنِ :
امام مهدی (عج) : « به خدا پناه میبرم از کوری بعد از بینایی و از گمراهی بعد از هدایت و از کارهای هلاکت کننده و از فتنه های نابود کننده ».
کمال الدین و تمام النعمة ، جلد 2 ، صفحه 189
@irc_ir