❌آثار و نتایج وضعی ظلم وستم
سیره الهی و سنّت خداوند بر این اقامه شده است که هر ستمی را به همان صورت جزا دهد.
علی (ع) در این باره می فرماید : «مَنْ حَفَرَ لَاخیهِ بِئراً اوْ قَعَهُ اللَّهُ فیهِ»[1]کسی که برای برادرش چاهی حفر کند، خدای او را در همان خواهد انداخت.
و البته این پژواک و انعکاس هر عملی است.
«کما تَدینُ تُدانُ»[2]همان گونه که رفتار کنی پاداش دریافت می کنی
لذا آنکه شمشیر ستم بر کسی کشد، با همان شمشیر کشته می شود.
«مَنْ سَلَّ سَیفَ الْبَغی قُتِلَ بِهِ»[3]علی (ع) : کسی که شمشیر ستم کشد، خود به آن کشته می شود.
ناگفته نماند این سنّت خداوندی خاص انسان نیست بلکه بر تمام چرخه طبیعت حاکم می باشد.
بچشم خویش دیدم در گذرگاه
که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقارش نپرداخت
که مرغ دیگر آمد کار او ساخت
آن حضرت برای در امان ماندن از آثارستم به همگان سفارش میکنند:
«ایاک وَالْبَغْی فَانِّهُ یعَجِّلُ الصَّرْعَةَ وَیحُلُّ بِالْعامِلِ بِهِ الْعَبَرَ (الغیر[4]بر تو باد دوری از ستم که افتادن را نزدیک کرده و اندوه آور است.
امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است.«انَّ اعْجَلَ الشَرِّ عُقُوبةً الْبَغْی»[5]
گناهی که کیفرش از همه زودتر میرسد، ستم است.
حتی در این بار ه تصریح می فرمایند :«لَوْ بَغی جَبَلٌ عَلی جَبَلٍ لَجَعَلَ اللَّهُ الباغی مِنْهُما دَکاً»[6]اگر کوهی به کوهی ستم کند، خداوند، کوهی که ستم کرده است در هم می کوبد.
ولی اگر ظالم به واسطه برخی مصالح چون احسان زیاد، صله رحم، اکرام والدین، تکریم علماء، سادات و ریش سفیدان و... موجبات راحتی دنیوی را برای خود فراهم کرده باشد و یا اینکه قبل از انتقام مظلوم از وی به علت دیگری هلاک شود، بالاخره انتقام از ذریه او گرفته خواهد شد.امام صادق (ع) می فرماید: «مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً اخِذَ بِها فی نَفْسِهِ اوْ فِی مالِهِ اوْ فِی وَلَدِهِ»[7]کسی که ستمی به کسی روا دارد خود یا اموالش و یا اولادش به همان ستم گرفتار میشوند.
در روایت دیگری علاوه بر بیان همین مطلب، امام علیه السلام در پاسخ اینکه چرا ستم به اولاد و ذریه می رسد؟ به آیه حرمت خوردن مال یتیم اشاره نموده است. در آن آیه برای ترغیب دیگران به پرهیز از اموال ایتام به ناحقّ، خداوند می فرماید: آیا خورنده مال یتیم نمی ترسد در مورد ایتام او نیز همین رفتار را داشته باشند.
قال الصادق علیه السلام:«مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِ مَنْ یظْلِمُهُ اوْ عَلی عَقِبِهِ او عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ»[8]
هرکس ستم کند، خداوند کسی را مسلط می کند تا به او یا فرزندان و نوادگانش ستم کند.
« راوی می گوید: عرض کردم او ستم کرده و خداوند به فرزند یا نوه اش ستمکاری را مسلط می سازد؟! حضرت فرمودند:
«انَّ اللَّه عَزَّوَجَلّ یقول «وَلْیخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیةً ضِعافاً خافُوا عَلَیهِمْ فَلْیتَّقُوا اللَّهَ وَلْیقُولُوا قَوْلًا سَدیداً»[9]کسانی که از آینده فرزندان ضعیف خود می ترسند، باید از ستم نسبت به یتیمان بهراسند و تقوا پیشه کنند و سخن راست و درست بگویند.
بهرحال اثر طبیعی ظلم این است که همان ظلم به ستمکار برسد، و اگر او شرایط آثار آن ظلم را نداشته باشد، این پیامد در اولاد او ظاهر شود، همانند اثر آتش که سوزندگی است، حال اگر بر قطعه آهنی تأثیری جدی نداشته باشد، چوب را می تواند بسوازند.
پس در واقع این اثر وضعی ظلم است و بایستی جاری گردد. البته چه بسا فرزندانی که تاوان ستم پدرشان را می بینند، به خاطر تحمل اثر ستم پدر، در دنیا و یا آخرت از پاداش خداوند بهره مند گردند.
[1] غررالحكم.
[2] نهج البلاغه- خطبه 152
[3] بحار الانوار- جلد 77- صفحه 211.
[4] غرر الحكم.
[5] اصول كافى- جلد 2- صفحه 327.
[6] وسايل الشيعه- جلد 11- صفحه 334.
[7] وسايل الشيعه- جلد 11- صفحه 338.
[8] اصول كافى- جلد 2- صفحه 332.
[9] نساء- 9.
@irc_ir
🌹قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام –: ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّهُ .
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: قبیحترین و زشتترین حالت و خصلت برای مؤمن آن حالتی است که دارای آرزوئی باشد که سبب ذلّت و خواری او گردد . ( تحف العقول، ص. ۴۹۸ )
@irc_ir
نقشه دشمن در شایعه افکنی و تبلیغات مسموم
اکنون که نقشه های شوم دشمنان خارجی و داخلی اسلام و مسلمین با بیداری و وفاداری ملت و دولت باطل گردید و توطئه هایشان برای اختلاف بین دولتمردان - که در نتیجه اختلاف بین قشرهای ملت می شد- با هوشیاری ملت عزیز خنثی شد، از راه شایعه افکنی و تبلیغات بی پایه که به خیال خامشان موجب دلسردی و بی تفاوتی ملت سلحشور اسلامی گردد مشغول به فعالیت مذبوحانه شدند که به گمان باطل خود ملت را از صحنه خارج و اسلام و مسلمین را به پرتگاه هلاکت بکشند و راه را برای اربابان ستمگر خویش صاف نمایند. بر ملت هوشیار و عزیز است که به شایعات و قلمهای مسموم که مع الأسف گاهی به دست دوستان جاهل نیز می باشد اعتنا نکنند و اسلام عزیز را که از دسترنج زحمتهای طاقت فرسای پیامبر اسلام صلی اللَّه علیه وآله و اصحاب کبارش به ما رسیده است با بیهوده گویی مشتی توطئه گر و جاهل از دست ندهند . ( صحيفه امام، ج14، ص 215؛ پيام به مردم و مسئولين در آغاز سال نو، 29 اسفند 1359 . )
@irc_ir
🔹هشت سفارش امام حسن عسکری(ع) به شیعیان
شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و کار و کوشش برای خدا و راستگویی .
و ادای امانت به کسی که امانتی به شما سپرده است، نیکوکار باشد یا تبهکار .
و سجده طولانی و نیکو همسایه داری؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله برای این امور آمده است.در میان عشیره هایشان، نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان، شرکت ورزید، از بیمارانشان، عیادت کنید، حقوق آنان، را بگزارید .
زیرا هرگاه فردی از شما در دینش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را ادا کند و با مردم خوشخویی کند، گفته شود: این شیعه است و این، مرا شاد می سازد .
از خدا پروا کنید و مایه آراستگی ما باشید، نه باعث ننگ و زشتی .
هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هرگونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدی که درباره ما گفته آید، نه چنانیم .
ما را در کتاب خدا، حقّی است و با رسول خدا، خویشاوندیم وخداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنین ادعایی کند، دروغ گوست .
خدا و مرگ را، فراوان یاد کنید و بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد . "آن چه را به شما سفارش کردم پاس دارید، شما را به خدا می سپارم و بدرودتان می گویم . ( تحف العقول، صفحه ۴۸۷ )
@irc_ir
🔹چند سخن از حاج اسماعیل دولابی ره :
1- هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است .
2- زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3- اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم .
4- . گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه .
5- . موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود . ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن .
6- . اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد .
7- تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند .
8- هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود .
9- تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است .
10- با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود . عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود .
11- خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم .
12- لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود .
13- ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
14- دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است . وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند ."
15- هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند .
@irc_ir
🌹قال الامام المهدی (ع) : أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِیاتِ الْفِتَنِ :
امام مهدی (عج) : « به خدا پناه میبرم از کوری بعد از بینایی و از گمراهی بعد از هدایت و از کارهای هلاکت کننده و از فتنه های نابود کننده ».
کمال الدین و تمام النعمة ، جلد 2 ، صفحه 189
@irc_ir
🔹راه مقابله با تهاجم همه جانبه دشمنان از نگاه مقام معظم رهبری:
در دنیای مادی برای اینکه بتوانند دشمن را از تهاجم به خود منصرف کنند، نیروی نظامی را تقویت میکنند. آن روزی که ابرقدرتهای متعددی وجود داشت، آنها برای اینکه خود را از شر سلاح اتمیِ طرف مقابل حفظ کنند، سلاح اتمی تولید میکردند؛ در حالیکه میدانستند این سلاح هرگز مصرف نخواهد شد؛ اما برای اینکه خودشان را مصون نگه دارند، سلاح اتمی را به عنوان تهدید حفظ میکردند. اقتدار خود را در داخل تأمین میکردند، برای اینکه در مقابل دشمن از خودشان صیانت و حفاظت کنند . اقتداری که ما میتوانیم در داخل بهوجود بیاوریم، با بمب اتمی و سلاح هستهیی و تقویت نیروی نظامی نیست. البته تقویت نیروی نظامی در حد متعارف لازم است؛ اما آنچه میتواند ما را در مقابل تهاجم همهجانبهی دشمنان در سطوح مختلف حفظ کند، همین ... : تقویت ایمان، تقویت علم، تقویت فناوری، تسلط بر فنون روز، پیشاهنگ شدن در تولید علم، شکوفایی استعدادهای آحاد ملت و جوانان در رشتههای مختلف - چه علوم انسانی، چه علوم طبیعی، چه انواع گوناگون علوم تجربی - همبستگی ملی و تقویت همدلی در میان مردم؛ اینهاست که میتواند یک ملت را تقویت کند؛ میتواند هم دنیای خودشان را آباد کند، هم آنها را از آسیب دشمنان محفوظ نگه دارد. اینها وسیلهیی است برای حفظ و صیانت؛ ما باید اینها را دنبال کنیم و خود را متعهد به انجام آن بدانیم.
۱۳۸۴/۰۲/۱۱بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان
@irc_ir
❓چگونه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ناظر بر اعمال همگان بوده و به دعاهای همه توجه دارد؟
در متون دینی ما آمده است که همه کس و همه چیز نزد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حاضر است و امام بر احوال مردم آگاه است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: (وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَی اللهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ) [1]؛ «بگو عمل کنید، خداوند و فرستادة او و مؤمنان اعمال شما را می بینند .»
دربارة این آیه شریفه، روایات بسیاری نقل شده و شاید به حد تواتر برسد[2] که علاوه بر خداوند متعال، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام از اعمال همة امت آگاه می شوند .
در باب «عرضة اعمال» کتاب اصول کافی روایات متعددی در ذیل همین آیة شریفه ذکر شده است که مراد از «مؤمنون»، ائمه اطهار علیهم السلام هستند، از جمله این روایت: شخصی خدمت امام رضا علیه السلام آمد و عرض کرد: برای من و خانواده ام دعا کنید. امام علیه السلام فرمودند: «مگر دعا نمی کنم؛ وَاللهِ إنَّ أعمالَکُم لَتَعرضُ علَی فی کلِّ یوم وَ لَیلَة؛ به خدا سوگند، اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه می شود.» راوی می گوید: این سخن بر من گران آمد، امام علیه السلام متوجه شد و به من فرمود :
« أمَا تَقرَأُ کِتابَ اللهِ عزَّوجلَّ : ) وَ قُل اعْمَلُوا فَسَیرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ)، و هُوَ وَاللهِ علی بنَ أبی طالِب؛[3] آیا کتاب خداوند عزوجل را نمی خوانی که می فرماید: عمل کنید خدا و پیامبرش و مؤمنان، عمل شما را می بینند. به خدا سوگند! منظور از مؤمنان علی بن ابی طالب (و امامان دیگر از فرزندان او) هستند .»
امام علی علیه السلام هم می فرماید :
« لیسَ یغیبُ عَنّا مُؤمنٌ فی شَرقِ الأرضِ و لا فی غَربِها ؛[ 4] هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست .»
امام صادق علیه السلام هم می فرماید: «إنَّ الدُّنیا لَتَمَثَّلَ لِلإمامِ مِثل فَلقَةِ الجَوز فَلایعزُبُ عَنهُ شَیءٌ...؛ [5] دنیا (آسمان و زمین) در نزد امام چون پاره گردویی حاضر و نمایان است و چیزی از او پوشیده نیست .»
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشید
شاید که نگاهی کند آگاه نباشید
روشن است که اعمال، اعم از جوارحی (بدنی) و جوانحی (قلبی) است، لذا امام از هر نوع نیت و عملی که در کارنامة انسان ثبت شود، آگاه است. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم در این زمان، چشم خدا در میان خلایق است[6] و بر احوال و اعمال ما آگاهی دارد .
نکته قابل توجه در این باره آن است که علم امام همانند علم ما نیست؛ زیرا انسان ها معمولاً علومشان از راه تحصیل به دست می آید و در محدودة عالم شهود و مادی است، در حالی که علم امام منحصر به عالم شهود نیست، بلکه عالم به غیب نیز هست. لذا به راحتی و در کم ترین زمان از دعاها و خواسته های ما اطلاع پیدا می کند؛ مثلاً سید بن طاووس نقل می کند که شخصی طی نامه ای از امام رضا علیه السلام سؤال می کند: «ما وقتی به شما احتیاج داریم چه کنیم؟» حضرت در جواب فرمودند: «اگر حاجتی داری لب هایت را تکان بده، جوابت می رسد؛»[7] یعنی اگر تنها زمزمه کنی و صدایت را هم کسی نشنود، من می شنوم .
برای توضیح این مطلب لازم است نکاتی را متذکر شویم :
🔹1. مأموریت امام از لحاظ زمان و مکان، بسیار گسترده است. او تنها امام زمین و زمان نیست، بلکه امام ملک و ملکوت است .
🔹2. مأموریت و تسلط امام تنها به ظاهر عالم ختم نمی شود، بلکه در برگیرندة ظاهر و باطن اجتماع و انسان ها نیز هست .
🔹3. علم امام حضوری است، نه کسبی و از راه تحصیل؛ یعنی ما به دلایل متعدد ( مذکور در کتب کلامی شیعه) معتقدیم که علم امام موهبتی الهی و علم لدنّی است .[ 8 ]
🔹4. علم الهی نیز از ویژگی های خاصی برخوردار است که آن را در مقایسه با سایر علوم ممتاز می کند :
الف) علم الهی روشن است و هیچ نقطة تاریکی در آن نیست. لذا در آن اختلافی نیست و چیزی به نام واضح و واضح تر در آن وجود ندارد؛
ب) علم الهی نزد ائمه علیهم السلام حاضر است، لذا آنان در هیچ پرسشی نگفتند بعداً جواب می دهیم و یا نیاز به تأمل و تفکر داریم؛
ج) علم الهی نیازمند مقدمه چینی نیست؛ چون در آن اختلافی دیده نمی شود، لذا بین انبیا و امامان علیهم السلام در هیچ امری اختلاف نیست؛
د) علم الهی نیاز به تجدید نظر ندارد، بلکه به قوّت و ظهور آغازین خود باقی است؛[9 ]
🔹5. روایات به کیفیت علوم ائمه علیهم السلام اشاره دارند :
الف) امام نسبت به هرچه دربارة آسمان و زمین و بهشت و جهنم (تا قیامت ) واقع می شود، عالم است و چیزی نیست که ائمه علیهم السلام نسبت به آن علم نداشته باشند؛[10 ]
ب) جمیع علوم ملائکه و انبیا نزد ائمه علیهم السلام موجود است و هر امامی جمیع علوم امام قبل از خود را داراست؛[11 ]
ج)
روایاتی داریم که دلالت بر این دارند که ائمه علیهم السلام بر همة احتیاجات و اعمال بشر و بر احوال شیعی
ان آگاهی دارند، و حتی اگر بلا یا مصیبتی به آنان برسد آگاهند؛ یعنی به همة بلایا و منایا، (زمان و کیفیت آنها) آگاهی دارند؛ همچنین به آن چه در دل انسان ها می گذرد، آگاهی دارند؛[12] در این زمینه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی که برای شیخ مفید فرستاده فرمودند: «انّا نحیط علماً بانبائکم و لمایعزب عنّا شیءٌ من اخبارکم؛ به همه خبرهای شما آگاهیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست .»
نکتة آخر این که، اگرچه علم امام از ناحیه خداوند است، ولی بین علم خداوند و علم امام تفاوت وجود دارد؛ زیرا علوم الهی برای خداوند ذاتی و استقلالی است (علم بر اموری که بر ما غیب است، ذاتی خداوند است). به عبارت دیگر، تنها کسی که ذاتاً و به خودی خود بر همه امور آگاه است، خدای سبحان است و این بدان معنا نیست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ائمه یا ملائکه به غیب علم نداشته باشند؛ بلکه علم دارند، اما علم آنها ذاتی نیست، بلکه تبعی است و به خواست پروردگار، عالِم اند.[13 ]
[1]. سوره توبه/105 .
[2]. تفسیر نمونه، ج8، ص125 .
[3]. کافی، ج1، ص171 .
[4]. الزام الناصب، ص6، روزگار رهایی، ص648 .
[5]. شیخ مفید، اختصاص، ص217 .
[6]. « السلام علیک یا عین الله فی خلقه»، (مفاتیح الجنان، دعای روز جمعه ).
[7]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج50، ص155، ح42 .
[8]. حبیب الله طاهری، تحقیقی پیرامون امامت عامه وخاصه، ص76-85 .
[9]. محسن خرازی، بدایة المعارف، بحث صفات امام (علم امام ).
[10]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج26، ص109، (حدود22 روایت نقل شده است ).
[11]. همان، باب 12، ص159 به بعد .
[12]. همان، باب 8و9، ص132، 154 .
[13]. مهدویت، پرسش ها و پاسخ های، معاونت پژوهش مؤسسه آینده روشن .
@irc_ir
💠حضرت آیت الله مرعشی نجفی می فرمودند : چند شب بعد از ارتحال آیت الله شیخ مرتضی حائری، او را در عالم خواب دیدم . حواسم بود که از دنیا رفته است . کنجکاو شدم که بدانم در آنطرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟ !
پرسیدم : آقای حائری، اوضاع تان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه،انگار که از گذشته ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن …همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند … بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می دیدم . خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم .
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می آید . صداهایی رعب آور و وحشت افزا ! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می کرد .
به زیر پاهایم نگاهی انداختم . از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود . بیابانی بود برهوت با افقی بی انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست، به من نزدیک می شدند .
تمام وجودشان از آتش بود . آتشی که زبانه می کشید و مانع از آن می شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم . انگار داشتند با هم حرف می زدند و مرا به یکدیگر نشان می دادند . ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن . خواستم جیغ بزنم ولی صدایم در نمی آمد . تنها دهانم باز و بسته می شد و داشت نفسم بند می آمد . بدجوری احساس بی کسی غربت کردم . در دل گفتم : خدایا به فریادم برس ! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….
همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم .صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین ! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد . هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند . نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم . آقایی را دیدم از جنس نور . نوری چشم نواز آرامش بخش . ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید : آقای حائری ! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که : بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی ! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم . اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک می شدم و خدا می داند چه بلایی بر سر من میآوردند . بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم : راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید؟
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگریستند فرمودند : من علی بن موسی الرّضا هستم . آقای حائری ! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدتان خواهم آمد، این اولین مرتبه اش بود؛ ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد … [کرامات امام رضا علیه السلام از زبان بزرگان ؛ صفحه ۹۲]
@irc_ir