📌15 شوال سالروز واقعه ردالشمس
در اين روز در سال 7 يا 8 هـ بازگشت خورشيد براي اميرالمومنين(ع) به وقوع پيوسته است. به قولي اين واقعه در 17شوال بوده است. بار ديگر در 6 شوال سال 36 هـ بازگشت خورشيد براي آن حضرت اتفاق افتاده است.
لازم به يادآوري است كه ردشمس براي اميرالمومنين(ع) دوبار اتفاق افتاده است. يكي در زمان پيامبر(ع) در نزديكي مسجد قبا، و ديگري پس از رحلت آن حضرت در سرزمين بابل در نزديكي حله.
@irc_ir
📌معجزه رد الشمس چيست و چگونه اتفاق افتاده است؟
معجزه، كار خارق العاده اي است كه مدعي نبوت آن را براي اثبات ارتباط خود با خداي جهان، انجام مي دهد و همه مردم را براي مقابله و معارضه دعوت مي نمايد؛ چرا كه ديگران از انجام آن عاجزند. [۱]
انجام چنين كاري اگر همراه با ادعاي نبوت نباشد، به آن كرامت مي گويند؛ [۲] چنان كه ائمه معصومين(عليهم السلام) داراي كراماتي بوده اند كه گاهي اين نوع كرامات به معجزه تعبير شده است. [۳]
قرآن كريم، وقوع امر خارق العاده و معجزه را تصديق كرده و بعضي از مصاديق آن را براي پيامبران پيشين اثبات نموده است، مانند داستان اژدها شدن عصاي حضرت موسي و بلعيدن سحر ساحران، داستان يد بيضا، [۴] خون شدن آشاميدني ها و تسلط وزغ و بيماري بر قوم فرعون، [۵] سخن گفتن حضرت عيسي(عليه السلام) در گهواره و شفا دادن افراد كور و معالجه بيماران مبتلا به مرض و زنده كردن مردگان. [۶]
درباره اوليا و اوصياي الهي كرامات و امور خارق العاده اي در روايات و تاريخ آمده است كه از مجموع آنها مي توان اثبات كرد ائمه اطهار(عليهم السلام) مي توانند به هنگام ضرورت امور خارق العاده اي انجام دهند؛ البته بايد توجه نمود كه معجزات آنها هرگز با ادعاي نبوت همراه نبوده، بلكه با انگيزه هاي ديگري بوده است.
كتاب هايي مانند عيون المعجزات، بحارالانوار، اثبات الهداة، اصول كافي، مدينة المعاجز، مناقب ابن شهرآشوب، اثبات الوصيه مسعودي، شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، دلايل الامامه طبري و... به تفصيل بسياري از اين كرامات را نقل كرده اند كه براي اطلاع بيش تر مي توان به آنها رجوع كرد.
شكي نيست كه از حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) كرامات و معجزه هاي فراواني نقل شده است.
يكي از كرامات ويژه آن حضرت، «ردالشمس» كه دو مرتبه براي آن حضرت اتفاق افتاده است: يكي در زمان پيغمبر(صلي الله عليه وآله) و ديگري پس از آن حضرت.
🔹شرح رويداد نخست، به نقل از اسما، ام سلمه، جابر بن عبدالله انصاري، ابو سعيد خدري و عده اي ديگر چنين است: روزي علي(عليه السلام) در منزل پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله) حضور داشتند كه ناگهان جبرييل براي ابلاغ وحي الهي فرود آمد. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) سر مبارك خود را روي پاي علي(عليه السلام) گذارد و سربرنداشت تا هنگامي كه آفتاب غروب كرد. علي(عليه السلام) كه نماز عصر را نگذارده بود، بي اندازه پريشان شد؛ زيرا نمي توانست سر پيامبر را از روي زانوي خود بردارد و نه مي توانست نماز را به طور معمول به جا آورد. حضرت علي(عليه السلام) چاره اي نداشت جز اين كه هم چنان كه نشسته است، نماز بخواند. ركوع و سجود را با اشاره به جا آورد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) پس از آن كه از آن حالت روحاني خارج شد، به علي(عليه السلام) فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ عرض كرد: چاره اي جز این نداشتم؛ زيرا حالت وحي كه براي شما پيش آمده بود، مرا از انجام وظيفه بازداشت.
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: اينك از خدا بخواه تا خورشيد را به جاي اول برگرداند تا نمازت را در اول وقتش به جاي آوري. خداوند دعاي تو را مستجاب مي كند؛ چرا كه از خدا و رسول او اطاعت كرده اي. علي(عليه السلام) دعا فرمود و دعاي او مستجاب شد و خورشيد به محلي بازگشت كه امكان خواندن نماز عصر به وجود آمد و آنگاه غروب كرد.
🔹واقعه دوم ردالشمس، پس از رحلت پيامبر(صلي الله عليه وآله)، هنگامي واقع شد كه حضرت علي(عليه السلام) در بابل حضور داشت و مي خواست از فرات عبور كند. در اين هنگام، وقت نماز عصر فرا رسيد و آن حضرت بلافاصله به همراه گروهي از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولي از آن جا كه بسياري از ياران حضرت مشغول عبور دادن مركب ها و توشه خود از رود فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند.
اصحاب در اين خصوص با آن حضرت گفتگو كردند. حضرت علي(عليه السلام) كه اصحاب خود را آن گونه نگران ديد، از خداوند متعال درخواست كرد تا خورشيد را به محل پيشين خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداوند متعال دعاي او را اجابت كرد و خورشيد را در افق وقت عصر ظاهر گردانيد، آن هنگام كه مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشيد غروب كرد. [۷]
قضيه ردالشمس ممكن است براي برخي قابل هضم نباشد و بگويند چگونه ممكن است اين كره عظيم آسماني از مسير گردش خود برگردد و...؛ اما بايد توجه داشته باشيم كه اين مسأله به صورت كرامت و اعجاز انجام گرفته است و روايات فراواني در كتب اسلامي درباره وقوع چنين اعجازي نقل شده است كه در حد شهرت مي باشد. [۸] معجزات ديگري نيز از حضرت علي(عليه السلام) نقل شده است؛ مانند زنده كردن مردگان، شفا دادن بيماران، خبر دادن از غيب، سخن گفتن با حيوانات، و... كه در اين مقام مجال بيان آنها نيست. [۹]
پاورقي:
[۱] الهيات و معارف اسلامي، استاد جعفر سبحاني، ص ۱۹۵، نشر مؤسسه امام صادق.
[۲] همان، ص ۱۹۹.
[۳] كشف المراد، (شرح تجريد الاعتقاد خواجه نصيرالدين طوسي)، ترجمه ابوالحسن شعراني، ص ۵۲۰ ـ ۵۱۹ ـ ۴۸۸، مقصد چهارم و پنجم، (نبوت و امامت)، (انتشارات كتابفروشي اسلاميه تهران).
[۴] سوره اعراف، آيه ۱۱۷ ـ ۱۰۷.
[۵] سوره نمل، آيه ۱۲; سوره اعراف، آيه ۳۳; سوره اسرا، آيه ۱۰۱.
[۶] سوره بقره، آيه ۲۳; سوره مائده، آيه ۱۱.
[۷] ارشاد، شيخ مفيد، ج ۱، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۷، (نشردارالمفيد) ; مدينة المعاجز، سيدهاشم بحراني، ج ۱، ص ۱۹۴ ـ ۲۰۵، ح ۱۱۵، (نشر مؤسسة المعارف الاسلامية).
[۸] الغدير، علامه اميني، ج ۳، ص ۱۴۱ ـ ۱۲۶، ش ۱۱، (دارالكتب العربي، بيروت).
[۹] عيون المعجزات، حسين بن عبدالوهاب، ص ۴ ـ ۶، (المطبعة الحيدريه، نجف) ; مدينة المعاجز، سيدهاشم بحراني، ج ۱، ص ۴۵ ـ ۵۴۹; بحارالانوار، علامه مجلسي، ج ۴۱، ص ۱۶۶ ـ ۱۹۱، (ابواب معجزات باب ۱۰۹)، (مؤسسة الوفا، بيروت).
@irc_ir
🌷امام باقر (علیه السلام) : مَن حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ في رِزقِهِ، و مَن حَسُنَ بِرُّهُ بأهلِهِ زیدَ في عُمرِهِ.
🔸هر کس نیتش خیر باشد روزی اش زیاد گردد، و هر که با خانوادۀ خود خوشرفتاری کند عمرش طولانی شود.
(بحار الأنوار، ج 75، ص 175)
🆔@irc_ir
📌نیت ونقش آن در عمل
🌱نیّت در لغت یعنی قصـد وآنچه انسان به قلب خطور می دهد از خیر یا شر و در اصل از ریشـهی «النَّوَی» به معنای هستهی خـرماست همچنین به معنای عـزم، حاجت، نیاز و خواسته آمده است.
🌱در اصطلاح، نیت را به این خــاطر نیت گوینــد که همزمان با فعل در قلب خطور می کند و در واقــع، مخفی در قلـب است، یعنی همـانطور که هستـه در بطن شیئی مخفی است، نیت هم در قلب پنهان است.
🌱در اصطلاح فقه، نیّت، آن قصـدیست که شرایط خاصّی در آن اعتبار شده، از جمله قصد فعل، تعیین نوع آن و قصد قربت. یعنی در هر عبادتی بی شک مقصود و هدفی باید منظور باشد. چــرا که عمل بدون قصــد، بیهوده و باطل است. به این معنـا که عمل سهوی و بدون اختیار ارزشی ندارد. نیز باید نوع فعل (مثلاً نماز عصر یا ظهر ) را تعیین کرد و عمل را به نیت قربة الی الله انجام داد.
📌منشأ نیت
هر حــرکتی در انسان از سه منـبع سرچشمه می گیــرد که عبــارتنـد از:
🔹دانــش
🔹خواست
🔹توانـایی.
نیت از نوع خواست و انگیزه است که فرد را به کار وا می دارد. گاه این خواسته یکی است که به آن نیـت خالص گفته اند و آنرا به فرار از حملهی شیر تشبیه کرده اند، چون فقط به قصد نجات است و گاه چند تاست.
🔺توضیح اینکه در هر عملی ابتــداء باید مبــادی علمی آن در ذهن و بــاطن انسان تحقق یابد و پس از آن شخص اراده کنــد که آن را انجام دهد و همزمان با اراده، انگیزه نیز بــرای فعل لازم است که از آن به نیت تعبیر می شودو در اعمال فرد نقش مهمی دارد چنانکه در فقــه صحت و بطلان عبادات و سـایر افعال بر اساس آن پی ریزی شده است، یعنی همـانگونه که روح، حیــات بخش جسم انسان است، نیت نیز روح اعمال می باشد.
🔅در بسیـاری از دعاهای وارده به نیت و درخواست نیت صادقه از خداوند اشاره شده اســت، از جملــه در دعــای امام زمــان (عج) آمـده «اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصية و صدق النية (ترجمه:خدایا توفیق طاعت و دوری از نافرمانی و نیت پاک را روزی ما کن).
🔅در دعــای بعــد از زیارت آل یاسیــن به جایگاه نیت یعنی قوهی تفکر اشاره شده است: «و أن تملأ قلبی نورالیقین و صدری نورالایمان و فکری نورالنیات] (ترجمه: خــدایا از تو می خواهم دلم را از نور یقین و سینه ام را از نور ایمـان و اندیشه ام را از نور نیتهای خیر پر کنی).
اینکه در عبارت فوق جایگاه نیت یک بار در تفکــر و بار دیگر در قلب ذکر شده است، شاید به این معنــا باشد که منشأ نیت در فکر انســان و محـل استقرار آن در قلب است .
از مجمـوع آنچه که پیرامون نیت در قرآن، روایات و فقه ما انعکاس یافته می توان چنین نتیجـه گرفت که:
📌حقیقت همهی اعمال و عبادات وابسته به نیت است و رابطهی بین عمل ونیت مانند رابطهی جسم با روح بوده و هر عملی ریشه در نیت آن دارد؛ فعل ما هر چند که به ظاهر کامل و زیبا باشد، اگـر از نیت صــادقه نشــأت نگرفته باشـد ارزشی نداشته و ثوابی به همراه ندارد و به عکس، نیــت خیر حتی اگر به دلایلی منجر به عمــل نشود، سودمنــد بوده و پاداش به آن تعلق می گیـرد؛ در واقع ارزش نیت ذاتیست ولی ارزش عمل تابع نیت است.
@irc_ir
#کلام_نور
📌همه در معرض فساد هستیم
هیچ امر فاسدی یک دفعه سراغ آدم نمی آید. شیطان باطنی انسان بسیار استاد است. و او همچو نیست که ابتدا انسان را به فساد بکشد- ابتدا قدم کوچکی را وا می دارد که انسان بردارد. این قدم که برداشت، فردایش یک قدم یک قدری بلندتری.
انسان را یواش یواش به جهنم می فرستند؛ یواش یواش به فساد می کشد. همه اینهایی که می بینید فاسد شدند این طور نبودند که اینها از اول به این درجه از فساد بودند؛ بلکه «کلُّ مَوْلُودٍ یولَدُ عَلَی الفِطرَه» و این طور هم نبودند که یکدفعه جهش کرده باشند از یک مرتبه ای به مرتبه بالای فساد. این طور هیچ وقت نبوده است. این بتدریج واقع شده است.
اینهایی که دیکتاتور شدند این طور نبوده است که از اول دیکتاتور زاییده شده باشند.
آنها هم مثل سایر مردم [بودند.] بعد هم وقتی که به مقامی رسیدند، این طور نبوده است که از اول دیکتاتوری کرده باشند. لکن قدم بقدم، ذره به ذره، رو به دیکتاتوری رفتند، یک وقت هیتلر از کار درآمدند؛ یک وقت استالین از کار درآمدند. شیطانی که در باطن انسان است با کمال استادی انسان را به تباهی می کشد. اگر از اول بگوید که تو بیا برو یک آدمی را بکش، هرگز نخواهد رفت. از اول انسان را وادار می کند که این آدم چه طور است، یک غیظی به او بکن. بعد یک قدری زیادتر. تا کم کم مهیا می کند انسان را از برای اینکه آدم هم می کشد! همه اینهایی که فاسد هستند بتدریج فاسد شدند؛ هیچ کس یکدفعه فاسد نشده است. و هیچیک از ماها هم تصور نکنیم که مأمون از این هستیم که فاسد بشویم. همه در معرض فساد هستیم. همه ما دست به گریبان شیطان [هستیم.] و خصوصاً شیطان نفس، همه گریبانمان به دست اوست. هیچ کس هم ازابتدا فاسدِ فاسد نبوده است. و هیچ کس هم مأمون نیست از اینکه به فساد و به دام شیطان نیفتد.
@irc.ir
📌آغاز هفته قوه قضائيه
جهت ارج نهادن به مقام والاى قضاء و قضاوت و تكريم از مقام شامخ شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتى اولين مسئول دستگاه قضائى جمهورى اسلامى ايران ، پيشنهاد مورخه 17/5/1372 قوه قضائيه ، مبتنى برنامگذارى هفته اول تير ماه به عنوان هفته قوه قضائيه در تاريخ 27/4/1373 در شوراى فرهنگ عمومى مطرح شد و به تصويب رسيد.
@irc_ir
#کلام_نور
🔹مقام معظم رهبرى و قوه قضائيه
(... تكليف اصلى قوّه ى قضاييه ، عبارت از اقامه ى قسط و عدل است . اين ، در حركت و دعوت انبيا، شايد اصليترين امر مربوط به زندگى مردم باشد. حالا آن مسايل معنوى و تعالى روحى و امثال اينها، به جاى خود محفوظ است . در عين حال ، آنچه كه مربوط به اداره ى زندگى مردم مى شود، هيچ چيزى به قدر عدل و قسط - نه در قرآن و نه در حديث - مورد توجه قرار نگرفته است . البته ، رفاه زندگى مردم و تاءمين امنيت كه يكى از لوازم زندگى آنهاست ، وجود دارد؛ اما تكيه يى كه روى عدل شده - كه قيام همه ى امور بر قيام عدل مى باشد - روى هيچ چيز ديگر نشده است .
... البته ، عدل فقط به وسيله ى قوّه ى قضاييه اجرا نمى شود؛ بلكه همه ى دست اندركاران حكومت اسلامى به سهم خود در اقامه ى عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوّه ى قضاييه است ... .
... بنابراين ، قوّه ى قضاييه بايد به معناى واقعى ، مرجع و ملجاء و پناهگاه همه مردم باشد. اين هم نمى شود جز به همان استقلال . استقلال به اين معناست كه وقتى قاضى مى خواهد حكم بكند، نگاه نكند كه اين حكم موجب خوشايند يا عدم خوشايند چه كسانى مى شود.
به نظر من ، قانون گرايى در قوّه ى قضاييه ، اهم امور است . اصلا ملاك عدل و اقامه ى آن ، قانون است . اگر چيزى بر طبق قانون تحقق پيدا كرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است كه برخلاف قانون انجام بشود...
@irc_ir
🌷امام صادق (عليه السلام): إیّاکُمْ وَالخُصُومَةََ فَإنَّهَا تَشْغَلُ القَلْبَ وَتُورِثُ النِّفاقَ وَتَکْسِبُ الصَّغائِنَ.
🔸از خصومت بپرهیزید، زیرا که دل را به خود مشغول دارد و نفاق به ارث گذارد و باعث کینهتوزی شود.
(کافی، ج 2، ص 301 )
🆔@irc_ir
خصومت و راه درمان
يكى ديگر از بيمارى هاى زبان كه مايه پديد آمدن دشمنى و از هم گسيختگى جامعه بشرى مى شود (خصومت ) است.
خصومت بيمارى رايجى است كه بسيارى از انسان ها به آن دچارند. خصومت پيكارى لفظى است كه موجب نفاق و زنده شدن كينه مى شود.پيكار لفظى با ديگران به سه شكل مراء، جدل و خصومت است.
تعريف خصومت:
خصومت در لغت به معناى دشمنى و ستيزه ، و نزد دانشمندان اخلاق به معناى پيكار لفظى با ديگران به قصد تحصيل مال يا استيفاى حق است. مشاجره لفظى انسان با ديگران هنگامى كه بخواهد وجهى را بگيرد يا چيزى را كه به حق يا ناحق از او سلب شده ، استيفا كند، خصومت ناميده مى شود؛ پس هدف از اين پيكار، جنبه مالى يا حقوقى است؛ البته گاه خصومت در معناى نزاع لفظى با ديگران براى اثبات عقيده خويش نيز به كار رفته است كه شايد بتوان آن را هم نوعى استيفاى حق ناميد.
@irc_ir