✅ چگونه حق را از باطل تشخیص دهیم؟
📌توصیه پیامبر(ص) برای نجات از گمراهی
مسلمانان از صدر اسلام تا کنون همواره در جریان حوادث و اتفاقات اجتماعی و سیاسی جامعه یا حتی در مسائل فردی با سئوال مهمی روبرو بودهاند:
«چگونه حق را از باطل تشخیص دهیم؟»
🔅پیامبر(ص) در روزهای پایانی عمر با برکت خود در حدیث معروف ثقلین فرمودهاند: «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد ...»
🔺توصیهای که غفلت از آن، عدم تعادل و افراطگرایی، مصیبتهایی زیادی را از آن زمان تا به امروز بر مسلمانان وارد کرد.
اگر تاریخ اسلام را مطالعه کنیم خواهیم دید که این مسئله یکی از دغدغههای مهم پیشوایان دینی ما بوده است و نکات مختلفی در منابع اسلامی نظیر نهجالبلاغه برای تشخیص حق و باطل بیان شده است.
🌱لذا با تمسک به وصیت کسی که سعادت دنیوی و اخروی کل بشر از آن زمان تا به امروز دغدغه او بود و از سوی پروردگار مأموریت هدایت انسان را بر عهده داشت، برای تشخیص حق از باطل همواره باید با قرآن مأنوس و در این راه پیرو اولیاء الهی بود؛ خداوند در این کتاب آسمانی میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا...؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیلهای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمیدهد»(انفال/ ۲۹)
🔺اگر در هر جایگاهی که قرار داریم تقوا را رعایت کنیم این زمینه در ما به وجود میآید که در مسیر حق قرار گیریم، البته نباید فراموش کنیم پیچ و خمهای این مسیر را برای گذر از فتنهها و عبور سلامت از گردنهها باید در عصر کنونی همپای ولایتفقیه بود.
🌿به امید طلوع خورشید حق و حقیقت در جهان و نابودی همیشگی باطل.
@irc_ir
📌چند حکایت آموزنده:
🔅بندگی من یا آزادی تو؟
روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد.
خلیفه به غلام گفت:«اگر وی این از تو بستاند، آزادی».
غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.
غلام گفت:آن را بپذیر که آزادی من در آن است و ابوذر پاسخ داد:
«بلی، ولی بندگی من در آن است».
🔅درگاه هماره گشوده
مرد صاحب دلی به درگاه الهی راز و نیاز می کرد و می گفت:
«خداوندا، کریما، آخر دری بر من گشای!»
رابعه عدویه این سخن بشنید و مرد را گفت:«ای غافل! این در کی بسته بود»!
🔅چشم پوشی حکیم از ناسزاگویی دیگران
حکیمی را ناسزا گفتند.
او هیچ جوابی نداد.
حکیم را گفتند:
ای حکیم، از چه روی جوابی ندادی؟
حکیم گفت:
«از آن روی که در جنگی داخل نمی شوم که برنده آن بدتر از بازنده آن است».
🔅سفال ماندنی، بهتر از کلامی نماندنی
نقل شده نادرشاه افشار، به سید هاشم خار کن (که از علمای بزرگ نجف بود) گفت:
من تعجب می کنم که چرا این همه ثروت و شوکت و شهرت و لذت را واگذاشته و به عبادت و نیایش و خارکنی و ریاضت پرداخته ای؟
به راستی چرا از لذت روی برگرفته ای و به ریاضت روی آورده ای.
سید هاشم خار کن گفت:
من هم تعجب می کنم که چگونه و چرا تو از آن همه لذت های عالی و ماندگار اخروی بریده و به لذت های فانی دینوی مانع لذت های عالی دینوی می شود.
به راستی اگر دنیا طلای فانی باشد که نیست و اگر آخرت سفال باقی باشد (بلکه طلای باقی است) بهتر نیست سفال باقی را به طلای فانی ترجیح دهی؟
در حالیکه آخرت طلای باقی و دنیا سفال فانی است.
🔅نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست.
شاگردانش پرسیدند:
استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟
گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت: عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند. چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
@irc_ir
🌹امام باقر «علیه السلام» فرمود:
مَنْ كَذَبَ ذَهَبَ جَمَالُهُ وَ مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ كَثُرَتْ هُمُومُهُ وَ مَنْ تَظَاهَرَتْ عَلَيْهِ النِّعْمَةُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الشُّكْرِ وَ مَنْ كَثُرَتْ هُمُومُهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ مَنْ أَلَحَّ عَلَيْهِ الْفَقْرُ فَلْيَقُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم.
🔹هرکس دروغ بگوید آراستگی او برود، هرکس اخلاقش بد شود خود را عذاب می دهد و اندوهش فراوان می شود و هرکس نعمت ها پیاپی بر او فرود اید باید زیاد شکر کند و هر کس اندوهش زیاد شود باید زیاد استغفار کند و هرکس فقر بر او فشار آورد بگوید« لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
📚 معدن الجواهر و ریاضه الخواطر،ص34
@irc_ir
#کلام_نور
📌هدایت و ارشاد مردم
امام ره در عین اینکه پیش از هر کس به بینش دینی و سیاسی و آگاهی مردم معتقد بود، اما هدایت و ارشاد مردم را نیز همیشه لازم می دانست. به نمونه های بیشتری مناسب این اصل نظر می افکنیم:
▫️«مردم را با خطر آشنا کنید، با اخلاقی اسلامی آشنا کنید تا نتیجه بگیرید، ملت ما هم مادامی که همین حال را دارد همین حال راهیان کربلا را دارد، این رو به رشد می گردد.»[1]
▫️«گمان کردند که حالا هم زمان قاجار است، حالا هم زمان پهلوی است که مردم بیدار نبودند. امروز زمان بیداری مردم ماست، زمان هشیاری و شکوفایی ایمان است در این کشور»[2]
▫️«- آقایان هم که از اهل علم و از علما هستید مردم را ارشاد کنید و اگر بناست که به جاهای دیگر هم بروید، بروید به همه جا و مردم را ارشاد کنید و به آنها بفهمانید که مسئله مسئله عدل است. مسئله حکومت اسلامی است.»[3]
▫️«ایران علمایش رویش کار کردند، مردم را بیدار کردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم، مردم هم اسلام را به ذات می خواهند، مسلمانند»[4]،
▫️«بحمد الله مردم ما دارای رشد دینی ـ سیاسی مطلوب می باشند و خود، افراد متدین و دردمند مستضعفان و آگاه به مسائل دینی سیاسی و همگام با محرومین را انتخاب خواهند کرد.»[ 5]
▫️«فرق مابین انقلاب اسلامی و غیر اسلامی همین است که انقلاب وقتی اسلامی شد توده های مردم همراه با آن هستند و وقتی که توده های مردم با یک شیئی همراه شوند زود پیش می رود و کم فساد است، فسادش کم است.»[6]
▫️«باید مردم را روشن کنیم به کاری که کرده اند، و سابقه نداشته، این کاری است که شما و ملت کرده اید، نمونه است که در این سده های اخیر به این شکل نبوده است که ملتی بخواهند خودش باشد و به آنچه که دارد بسازد و خودش را به جایی برساند که به دیگران احتیاج نداشته باشد، باید توده های مردم به این کار بزرگ که کرده اند آشنا بشوند، کار بزرگ است ولی زحمت زیاد دارد»[7]،
▫️«خطبا تکلیف دارند که با خطبه و با صحبت مردم را بیدار کنند و حفظ کنند، علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهایی که دارند مردم را در سنگر حفظ کنند و خود مردم هم بحمد الله حاضر هستند و ما باید از آنها تشکر کنیم و انصافاً ما رهین این توده های بزرگوار هستیم که همه چیزشان را می دهند و چیزی هم نمی خواهند». [8]
1- ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 484. 21 / 11 / 64
2- ر. ک: صحیفه امام، ج 20، ص 160ـ161. 29 / 8 / 65
3- ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 69ـ70. 16 / 11 / 57
4- ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 135ـ141. 14 / 11 / 63
5- ر. ک: صحیفه امام، ج 20، ص 294ـ295. 10 / 4 / 64
6- ر. ک: صحیفه امام، ج 10، ص 20. 15 / 6 / 58
7- ر. ک: صحیفه امام، ج 16، ص 298ـ301. 16 / 3 / 61
8ر. ک: صحیفه امام، ج 17، ص 61. 28 / 7 / 61
@irc_ir
📌دستور العمل کلی ترک گناه و زمینه های آن:
🔹۱- ترک زمینه گناه؛
این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
🔅کنترل چشم:
دقیقاً باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «نظر دوختن، تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را در دل به ارث بگذارد». تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
🔅کنترل گوش:
باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوت انگیز نامحرم و ترک مصاحبت با دوستان ناباب.
🔹۲- ترک فکر گناه مقدمه ترک گناه؛
ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. از اینرو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود، فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد می نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود گناه محقق میشود. مسلماً تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمی گردد.
سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید؛ زیرا یاد خدا عامل گناه زدایی از ذهن، ضمیر و عمل انسان خواهد شد و جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی برای انسان است.
یاد خدا در واقع دفع دشمن شیطان و نفس از همان خاکریز اول است. قرآن مجید در وصف پارسایان می فرماید: «پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند».
🔹۳- اشتغال به برنامه و کار شبانه روزى؛
حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس، شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند.
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر میکند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان میکشاند».
🔹۴- روزه گرفتن؛
روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف میکند. اگر قواى شهوانى ضعیف گشت، قهرا فکر گناه هم کمرنگ میشود. امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان میکند. مفهومش این است اگر شکم پر نشود طغیان نمیکند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که
اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است.
ثانیاً: براى کارهاى روزمره مخل نباشد.
ثالثاً: اگر نه مضر بود و نه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بیشتر. ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
🔹۵- ورزش؛
هر روز ورزش لازم است؛ البته آن ورزشهایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکتهاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود؛ مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
🔹۶- یاد مرگ و قیامت؛
یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا میسازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز میدارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد. ثانیاً در مکان خلوتى باشد؛ مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد.
مثلاً یکى از کیفیتهاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین میفرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم میگذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها میسازد و از تمام تلخ و شیرینیها وداع میکند و… همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جداییها را.
@irc_ir
📌چند حکایت پند آموز
🔅 برتری هنر بر ثروت
حكيم فرزانه اى پسرانش را چنين نصيحت مى كرد:
عزيزان پدر! هنر بياموزيد، زيرا نمى توان بر ملك و دولت اعتماد كرد، درهم و دينار در پرتگاه نابودى است، يا دزد همه آن را ببرد و يا صاحب پول، اندك اندك آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاينده و دولت پاينده است، اگر هنرمند تهيدست گردد، غمى نيست زيرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مايه ثروت است، او هر جا رود از او قدرشناسى كنند، و او را در صدر مجلس جا دهند، ولى آدم بى هنر، با دريوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد.
🔅حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادهی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
@irc_ir
🌹قال علی بن الحسین (ع) :
...َاَمّا حَقُّ اللّهِ الاَْکْبَرُ فَاِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا تُشْرِکُ بِهِ شَیْئا فَاِذا فَعَلْتَ ذلِکَ باِخْلاصٍ جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ یَکْفیَکَ اَمْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْها»؛
🔹حق بزرگتر خداوند این است که او را بپرستى و چیزى را با او شریک نسازى، که اگر خالصانه چنین کنى، خداوند کار دنیا و آخرتت را کفایت مى کند و آنچه را دوست دارى برایت نگه مى دارد.
📚تحف العقول، ص 256
@irc_ir
📌صدق وعده نصرت الهی، تجربه انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری:
آنچه امروز مهم است، این است که دشمن در مقابل ضربهای که در مصر و تونس و لیبی و بقیهی کشورهای منطقه کموبیش بر او وارد آمده است، مشغول طراحی و توطئهچینی است.
باید متوجه توطئههای دشمن بود.
باید مراقب بود انقلابهای مردم را از آنها نربایند، راهها را منحرف نکنند.
از تجربههای دیگران استفاده کنید. دشمن کارهای زیادی میکند برای اینکه انقلابها را منحرف کند، برای اینکه حرکتها را خنثی کند، برای اینکه مجاهدتها و خونهای ریختهشده را ناکام کند؛
باید مراقب بود، باید هوشیار بود. شما جوانها موتور این حرکتها هستید؛ هوشیار باشید، متوجه باشید.
ما در این سی و دو سال تجربیات زیادی داریم. سی و دو سال است که ما با دشمنیها معارضه کردهایم، ایستادگی کردهایم و بر دشمنیها فائق آمدهایم.
... هیچ توطئهای نبوده است که غرب و آمریکا بتوانند علیه جمهوری اسلامی انجام بدهند و انجام نداده باشند. هر کاری نکردند، چون نمیتوانستند. هر کاری توانستند، کردند و در همهی مراحل توی دهنشان خورده است و شکست خوردهاند.
... بعد از این هم همین جور خواهد بود. بعد از این هم در همهی توطئهها علیه جمهوری اسلامی شکست خواهند خورد؛ این وعدهی الهی است به ما، و ما شک نداریم.
ما در صدق وعدهی الهی تردید نمیکنیم. ما به خدای متعال سوءظن نداریم. خدای متعال ملامت میکند کسانی را که به او سوءظن دارند؛ «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا».(۱) وعدهی خدای متعال، وعدهی صادق است. ما چون وارد میدانیم، داخل عرصهی مبارزه هستیم - ملت ایران همهی امکانات خود را وارد عرصه کرده است - بنابراین نصرت الهی قطعی است. در همهی کشورهای دیگر هم همین جور است. منتها باید هوشیار باشیم. همهی ما باید هوشیار باشیم. همهی ما بایستی متوجه مکائد دشمنان باشیم. دشمن سعی میکند حرکتها را خنثی کند، اختلاف ایجاد کند.
۱۳۹۰/۱۱/۱۰بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیداری اسلامی»
@irc_ir
📌انانیّت ممنوع!
چون میرزا جواد آقا از اشراف زادگان تبریز بودند، مهم ترین مانع سر راه سلوکشان نیز همین ناز پروردگی و انانیّت ابتداییشان بود و حتی استادشان جناب ملا حسینقلی همدانی نیز ایشان را با امتحانی از زیر پانهادن انانیّت هایشان پذیرفتند.
ماجرا از این قرار است که همان ابتدا که پدر جواد آقا، ایشان را نزد استاد برای تربیت برد، استاد مقدار ناچیزی که در نزد خانواده ای که جواد آقا در آن رشد کرده بود به حساب هم نمی آمد، پول به او داد و فرمود:
«برو از بازار برایم به اندازه این پول( سبزی یا ماست) بخر و بیاور!»
جواد آقا به بازار می رود و جلوی در مغازه مذکور مرد د می شود و خجالت می کشد که چنین مقدار کمی را طلب کند و خلاصه با چند بار عقب و جلو رفتن بالاخره غرور خود را زیر پا گذاشته و می خرد و نزد استاد برمی گردد و می گوید: «استاد بفرمایید، خریدم»
استاد می فرمایند:
«بله جواد آقا خریدی، ولی فکر کردی که این دیوارها می تواند مانع شود تا من نبینم که شما جلوی آن مغازه در ابتدا چقدر مردد بودید و سعی صفا و مروه می کردید؟!!!»
یک بار هم میرزا جواد آقا به همراه استاد و جمعی از دوستان به جایی وارد شدند و میرزا جواد آقا همان دم در نشستند.
یکی از دوستان می گوید: اینجا بد است جواد آقا، بفرمایید بالای مجلس بنشینید.
میرزا جواد آقا می فرمایند: «نه، همینجا خوب است، الحمدلله دیگر برای ما اینجا و آنجا فرقی نمی کند!»
در این لحظه استادشان جناب ملا حسینقلی همدانی به کنایه می فرمایند: «ببینید جواد آقا چه می گوید؟! می گوید که دیگر حبّ جاه ندارد!»
خود میرزا جواد آقا می فرمایند: «بعدها متوجه شدم که معاشرتم با یکی از خاندان تبریز به خاطر جاه و مقام آنها بود!»
آری، گاهی ادعای بی ادعایی خود یک ادعاست!!!
جایی دیگر نیز نقل است که اوایل، باز هم ملا حسینقلی همدانی به ایشان توجه خواصی ندارند.
جواد آقا به ایشان عرض می کند:« آقا من به امید رسیدن کمال به خدمت شما رسیده ام، چرا توجهی نمی فرمایید؟» استاد می فرمایند: « می بینم که هنگام ورود به مجلس، جای خاصی را برای خود در نظر می گیری!»
نقل است که دیگر پای میرزا جواد آقا به بالای هیچ مجلسی نرسید!
ایشان چنان خودیّت خود را مندک کردند که جز نامی از ایشان نماند و جز این هم نیست، چرا که:
میان عاشق معشوق هیچ حائل نیست ..... تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!
@irc_ir
📌27 تیر
اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران
🔅قطعنامه 598 ، هشتمین قطعنامهای بود كه شورای امنیت سازمان ملل از ابتدای تجاوز علنی رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران ، صادر كرده بود.
▫️همه قطعنامههای قبلی به علت جهت گیری ناعادلانه آنها از سوی ایران رد شده بود اما در ابتدای صدور قطعنامه 598 بعلت نكات مثبتی كه در این قطعنامه گنجانده شده بود از سوی جمهوری اسلامی اعلام شد كه ایران جای بحث و مذاكره در این قطعنامه میبیند و قطعنامه 598 را نه رد كرد و نه قبول؛ ولی سرانجام در تاریخ 27 تیر 1367 قطعنامه 598 مورد قبول جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
🔅پذیرش قطعنامه 598 هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
▫️در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دنبال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق رسماً به پایان رسید. قطعنامه ۵۹۸ اول مرداد ۱۳۶۶ از سوی سازمان ملل صادر و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ به اتفاق آرا به تصویب نهایی رسید.
@irc_ir