شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه زمانی است؟
تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) به سه روایت اصلی نقل شده است. همواره این پرسش مطرح بوده است که کدام نقل از ایام شهادت آن حضرت به لحاظ تاریخی معتبر تر است؟
بر اساس منابع تاریخی، ایام فاطمیه به حسب روایات بیش از ده تا پانزده قول بوده ولی آنچه شهرت دارد، سه قول اصلی است:
1.روایت «40» روز که دهه اول گرفته می شود، بعد از شهادت رسول الله صلی الله علیه وآله که مصادف با 8 تا 10 ربیع الثانی است.
2.روایت «75» روز که دهه دوم گرفته می شود، مصادف با 13 تا 15 جمادی الاولی است.
3.روایت سوم «95» روز که دهه سوم گرفته می شود، مصادف با 1 تا 3 جمادی الآخر است که بیشتر مورد تاکید است.
محققان تاریخ اسلام معتقدند آنچه بیشتر مورد توجه و سندیت تاریخی است روایت سوم یعنی 95 روز است. البته مراجع تقلید و اهل معرفت به مومنان توصیه می کنند که هر سه قول را به برپایی عزاداری همت گمارند.
در هر صورت روایت دوم شهادت حضرت زهرا(س) برابر 13 جمادی الاول که است و روایت سوم برابر سوم جمادی الثانی خواهد بود. این دو روایت در تقویم رسمی ثبت شده است. البته عموما پس از انقلاب اسلامی مرسوم شده است که این ایام را در سه دهه مجزا برگزار می کنند که برگزاری دهه اول بیشتر در میان بخشی از مذهبی ها و هیاتی ها مرسوم است و دهه دوم و سوم در جامعه ما عمومیت بیشتری دارد
این اختلاف علل متفاوتی دارد:
- خلفای اول و دوم اجازه تدوین و نقل احادیث پیامبر (ص) را نمی دادند.
- احادیث در دوران حکومت بنی امیه جعل و تحریف می شدند.
- زبیریان و عباسیان به شدت علویان را سرکوب می کردند.
- در فرهنگ عرب تاریخ تولد و مرگ زنان اهمیت نداشت.
- بسیاری از منابع مکتوب شیعیان در طول تاریخ توسط دشمنان از بین رفته است.
یکی از علت های مهم این اختلاف نظر می تواند جابجایی نقطه در متن حدیث باشد؛ در حدیث ممکن است «خمس و سبعون» آمده باشد که معنای 75 روز را می دهد و یا ممکن است «خمس و تسعون» آمده باشد که معنای 95 روز را می دهد.
روایاتی که تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س) را 95 روز بعد از رحلت پیامبر (ص) ذکر کرده اند به شرح زیر است:
امام باقر (ع): «حضرت صدیقه طاهره (ع) در ماه جمادی الاخر سال یازده هجری از دنیا رفتند و مدت زمان حیات فاطمه زهرا (س) پس از پیامبر (ص) 95 روز بود.»
امام صادق (ع): «فاطمه زهرا (س) در ماه جمادی الاخر روز سه شنبه، سه روز از ماه گذشته در سال یازده هجری از دنیا رفتند.»
امام صادق (ع) درباره شهادت حضرت زهرا فرمودند:
«حضرت فاطمه اطهر (س) بعد از حضرت محمد (ص) مدت 75 روز زنده بود و کسی در این مدت ایشان را خندان و خوشحال ندید! در هر هفته دو مرتبه، روزهای دوشنبه و پنجشنبه کنار قبر شهیدان می آمد و می فرمود: پیامبر خدا در اینجا بود و مشرکین در آنجا بودند.»
@irc_ir
✅انصاف؛ برترین فضیلت اخلاقی
از آموزههای اسلام استفاده میشود که انصاف از مکارم اخلاقی است. بلکه از امیرمؤمنان علی(ع) روایت است که فرمود: الانصاف أفضل الفضائل؛ انصاف، برترین ارزشهاست. (غررالحکم، ج1، ص203، ح805) زیرا برکات و آثار آن بسیار است و تأثیر مثبت و مفیدی بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی انسان به جا میگذارد.مردی خدمت رسولخدا(ص) رسید و گفت: مرا از مکارم اخلاق آگاه کن. پیامبراکرم(ص) فرمودند:
«مکارم اخلاق عبارت است از: 1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛ 2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛ 3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛ 4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)
همه فضایل اخلاقی در یک رتبه و درجه نیستند؛ بلکه با توجه به آثار و برکات هر فضیلتی در زندگی دنیوی و اخروی باید درجهبندی و ارزشگذاری شود. همانطوری که از نظر آموزههای قرآنی، تقوا معیار و ملاک ارزشگذاری انسان است و خداوند میفرماید: إن أکرمکم عندالله أتقاکم؛ ارجمندترین و گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست (حجرات، آیه13) همچنین فضیلت انصاف در درجه برتری قرار میگیرد و به عنوان افضل الفضایل اخلاقی معرفی میشود.
با توجه به اصل انصاف در فرهنگ اسلامی یک قاعده طلایی وجود دارد که بارها در اشکال گوناگون از سوی پیشوایان دین بیان و تبیین شده است. امیر مومنان علی(ع) در هنگام بازگشت از صفین به امامحسن مجتبی(ع) چنین سفارش میکند: پسرم! نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار بده. آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست بدار و آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز مپسند. ستم روا مدار آنگونه که دوست نداری بر تو ستم شود، نیکوکار باش آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند. آنچه برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود میپسندی، آنچه نمیدانی نگو، آنچه دوست نداری به تو نسبت دهند دباره دیگران مگو. (نهجالبلاغه، نامه 31)
امام سجاد(ع) نیز میفرماید: حق مردم آن است که از آزار آنها خودداری کنی و چیزی را برای آنان دوست بداری که برای خود دوست میداری و ترک کنی آنچه را برای خود نمیپسندی. (بحارالانوار، ج 71، ص 9)
@irc_ir
🌿آثار و برکات انصاف
اصولا عمل بر اساس این قاعده طلایی موجب میشود تا انسان بتواند به سادگی در هنگام تصمیمگیری، تصمیم مناسبی را بگیرد.
وقتی شخص به خودش مراجعه کند و خودش را جای طرف مقابل قرار دهد آنگاه میتواند به سادگی تصمیمگیری کند و راه خود را بیابد و از شک و تردید در فکر و عمل بیرون آید. از این رو آن حضرت(ع) در جایی دیگر میفرماید:
«من انصف انصف»؛
هرکس با انصاف باشد، انصاف میبیند. (بحارالانوار، ج 95، ص 298، ح 17)
از مهمترین آثار و کارکردهای اجتماعی انصاف در همین دنیا میتوان به نقش آن در انسجام اجتماعی و الفت جامعه اشاره کرد.
بنابراین، ملت و دولتی که بخواهد جامعه متعادل و منسجمی داشته باشد، باید به انصاف به عنوان یکی از مهمترین عوامل انسجام اجتماعی توجه داشته باشد و آن را به عنوان یک فرهنگ هنجاری در جامعه تبلیغ کرده و جامعه را در فرآیند جامعهپذیری بدان عادت دهد تا به عنوان یک سنت و سلوک اجتماعی و هنجاری درآید.
امام علی(ع) درباره تاثیر مهم انصاف در انسجام اجتماعی میفرمایند:
«الانصاف یرفع الخلاف ویوحب الایتلاف»؛
انصاف، اختلافات را از بین میبرد و موجب الفت و همبستگی میشود. (غررالحکم، ج۲، ص ۳۰، ح ۱۷۰۲)
آن حضرت(ع) همچنین میفرماید: الانصاف یولف القلوب؛ انصاف، دلها را الفت میبخشد و به هم نزدیک میکند.
از مهمترین آثار و برکات مراعات انصاف آن است که شخصی نه تنها خود از عذاب استیصال در دنیا رهایی مییابد بلکه جامعهای که در آن زندگی میکند به سبب وجود انسان منصف از عذاب و خشم الهی در امان خواهدبود و خداوند به سبب همین منصف بر آن دیار و جامعه رحم میکند.
رسول اکرم(ص) دراین باره میفرماید: با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیرخواه و مهربان باش، زیرا اگر چنین بودی و خداوند بر مردم آبادیی که تو در آن به سر میبری خشم گرفت و خواست برآنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه میکند و به خاطر تو به آن مردم رحم میکند. خدای متعال میفرماید «و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهایی را که مردمش درستکارند، به ستمی هلاک کند.» (مکارم الاخلاق، ص۴۵۷)
بسیاری از مردم از وضعیت مالی شکایت دارند، در حالی که هرکدام نسبت به دیگری انصاف نمیورزد و کم میگذارد. بطور مثال پولهایی که برخی رانندگان با بیانصافی از مسافران میگیرند هرچند که مسافر، مرجعی برای رسیدگی ندارد و راننده هم گازش را میگیرد و میرود، خود عامل بیبرکتی در زندگی آنان است، چرا که آه مظلوم را هم به دنبال دارد که راننده را به خدا واگذار کرده است. شکی نیست که خداوند آه مظلومی که به سبب ناتوانی در احقاق حق خود و نه به سبب منظلم بودن، ظالم را به خدا واگذار میکند، به سرعت مجازات میکند که یکی از آثار این عذاب و مجازات همین بیبرکتی در پولی است که به دست آورده و به قول خودش درآمد خوب داشته است ولی خداوند نه تنها به سبب بیانصافی چاله بلکه چاهی برای او میکند که با آن درآمد نمیتواند آن را پر کند. جالب این است که غر میزند که زندگی اش به سبب مشکلات مالی سخت و دشوار شده است. کسی که خدا را به یاد ندارد و بیانصافی میکند خداوند هم او را به تنگدستی گرفتار کرده و برکت را از سر سفره او برمی دارد.
@irc_ir
لزوم رعایت انصاف
مقام معظم رهبری: انصاف را باید رعایت كرد؛ انصاف در مقابل آن دوستی كه در مجلس همكار شما است، انصاف در مقابل آن كسی كه بیرون مجلس است، انصاف در مقابل دولت، انصاف در مقابل قوهی قضائیه. انصاف را باید رعایت كنید؛ «و لا یجرمنّكم شنئان قوم علی الّا تعدلوا».(۱) گاهی ما با كسی بدیم، از كسی بدمان میآید؛ خب، این كار میتواند موجّه باشد؛ بالاخره یك دلیلی داریم، از كسی خوشمان نمیآید؛ اما نسبت به همین كسی هم كه از او خوشمان نمیآید و استدلال هم داریم برای اینكه از او خوشمان نیاید، باید انسان انصاف به خرج دهد. كسی یك نقطهی خوبی دارد؛ آن را تحت تأثیر نقطهی بدی كه از او در ذهن ما هست، قرار ندهیم؛ این خیلی چیز مهمی است. بیانصافی و رفتار نامتناسب، منجر میشود به عكسالعمل مشابه در طرف مقابل. ما آدمهای ضعیفی هستیم دیگر؛ شما اگر چنانچه مثلاً نسبت به این حقیر یك وقتی بیانصافی كردید، این حقیر آن مقدار قدرت و توانائی و ضبط نفس ندارم كه بگویم خیلی خوب، حالا او بیانصافی كرد، بكند؛ من هم وادار میشوم به بیانصافی. اینجوری در جامعه، تبادل بیانصافیها، به جای تبادل انصاف، به جای تبادل محبت، رائج میشود. ببینید، چون شما نمایندهی مجلسید، این تأثیر وجود دارد؛ والّا اگر چنانچه شما جزو افراد معمولی جامعه بودید، تأثیر داشت، اما نه به این اندازه. وقتی ما در روی سكوئی قرار گرفتیم و مردم به ما نگاه میكنند، رفتار ما یك معنا دارد؛ وقتی كه نه، در جمعیت مردم، در سواد مردم گم هستیم، همان رفتار یك معنای دیگری دارد.
(1392/3/8 بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی)
@irc_ir
📝توصیه های آیت الله مشکینی ره:
انسان موجود مرکبی از ساعات، ایام، شهور و سنوات است. هر ساعتی که میگذرد یک مقدار از وجودش کم میشود مانند یک بطری پر از مایع است که قطره قطره از او کاسته میشود و هر قطرهای که از او بریزد، همان اندازه از مایع کم میشود.
بنابراین از حالا باید بفهمید، وقتتان چیست و در این زمینه سه نکته را مهم شمرده و لحاظ کنید؛
اول: برای چه به دنیا آمدهایم و هدف چیست؟
دوم: حرکت به سوی هدف و کوشش برای رسیدن به آن.
سوم: تهیه شرایط وصول به هدف را مشخص کنید.
🌱انسان عاقل کسی است که کمالات خود را بسنجد و براساس آن وزن بدن خویش را بفهمد، مقدار عقل و معلومات خود را نیز تشخیص دهد و از حدود خود تجاوز نکند.
انسان عاقل اینگونه نیست که بیشتر از این مقدار برای خودش ارزش قائل شود و تلاش کند بیشتر از معلومات و عقل خود تواناییهای خویش را به دیگران نشان دهد. کسی که میخواهد متصدی منصب و هدایت عدهای را به عهده بگیرد باید بهره وافی از اصول و فروع، علوم ادبیات، تفسیر و اخبار، سیره پیامبراکرم(ص)، سایر پیغمبران و ائمه اطهار داشته باشد و لازم است که تا حدودی در اخلاقیات، کمالات نفسانی، تصفیه روح و باطن تجربه دیده باشد و جمال انسانیت خویش را از آلایش صفات زشت و ناپسند، پاکیزه و منزه کند. آنگاه به اصلاح دیگران بپردازد.
🌱توصیه به رعایت اخلاص در نماز میکنم. از اول تا آخر نماز بکوشید که توجهتان به خدا باشد و هر چه که میتوانید نماز را کامل کنید تا روحتان از نماز سیراب شود. گاهی سجدههای طولانی انجام دهید.
🌱یکی از وظایف انسانی تفکر است. انسان باید اهل تفکر باشد. تفکر یعنی فکر را به کار انداختن. تدبر نیز در لغت به معنی دنبال کردن است یعنی مطالبی را که درباره وضع خودش یا راجع به عالم است، دنبال کند؛ نظر هم به همین معناست. انسانی که تفکر و تدبر در خودش، کارش، حالش و زندگیاش نداشته باشد، ناقص است. در صورتی که گفته میشود تفکر خودش عبادت است. در روایت آمده که گاهی یک ساعت تفکر، به اندازه ۷۰ سال عبادت و یا بیشتر از آن ارزش دارد.
بعضی از اوصاف روحی انسان ملکات نامیده میشود که به سختی در انسان به این درجه و مقام میرسد و زود هم از بین نمیرود مثل ملکه عدالت در انسان. سالها باید انسان با شیاطین و نفس اماره بجنگد، کشتی بگیرد، زمین بخورد و زمین بزند تا نیروی روحی انسان این قدرت را پیدا کند و قوی بشود تا دیگر در مقابل هوای نفس اسیر نشود. به آنجا که رسید، میشود ملکه عدالت؛ این همان تقواست ملکه عدالت بالاترین صفت انسان است.
@irc_ir
📝وصیت نامه شهید دانشگر
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه!
سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.
درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.
عباس دانشگر 1395/2/2
@irc_ir
نظارت حضرت مهدی به عملکرد ما
یکی از آموزندهترین نکتهها در بحث مهدویت که اثر تربیتی عمیقی به همراه دارد، آن است که حضرت مهدی(ع) به طور مستقیم و غیرمستقیم ناظر بر عملکرد ماست. چون در روایات متعدد این مسئله مطرح شده که اعمال مردم در هفته به انسان کامل و حجت الهی عرضه میشود، چه این که او به عنوان خلیفه خداوند در زمین به طور مستقیم ناظر بر عملکرد انسانهاست و در قیامت به عنوان شاهد و گواه نسبت به اعمال انسان گواهی میدهد. از جمله در روایتی چنین آمده: «تعرض الاعمال یوم الخمس علی رسولالله و علیالائمۀ» یعنی اعمال مردم روز پنجشنبه بر رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) عرضه میشود.
و در ذیل این آیه که فرمود: «فکیف اذا جئنا من کل امۀ بشهید و جئنابک علی هولاء شهیدا» یعنی پس چگونه است حالشان آنگاه که از هر امتی گواهی آوریم، و تو را به آنان گواه آوریم. در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده که فرمود: این آیه درخصوص امت محمد(ص) نازل شده که در هر عصری امامی از ما اهل بیت شاهد آنها و حضرت محمد(ص) شاهد ماست.
این حقیقت به عنوان یکی از زندهترین آموزههای مسئله مهدویت در اندیشه امام خمینی به صورت زیبا مطرح شده و ایشان با اشاره به این نکته که انسان از جهات مختلف تحت مراقبتهای گوناگون الهی قرار دارد و مأموران الهی به طور دقیق عملکردهای انسان را کنترل و ثبت میکنند، درخصوص حضرت مهدی به عنوان یکی از کسانی که مراقب اعمال ماست و عملکرد بد ما سبب ناخشنودی آن حضرت میشود چنین اظهار داشته است: «ببینید که تحت مراقبت هستید، نامه اعمال ما میرود پیش امام زمان (سلامالله علیه) هفتهای دو دفعه ـ به حسب روایت ـ که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان سلامالله علیه یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (سلامالله علیه) باشد.» و در جای دیگر میگوید: «خلاف ما برای امام زمان سرشکستگی دارد، دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان، و ایشان دید شیعههای او دارد این کار را میکند این ملائکۀالله که بردند پیش او دید، سرشکسته میشود امام زمان».
و همچنین در وصیتنامه الهی و سیاسی خود به عنوان زندهترین سند که بیانگر نکتههای بسیار آموزنده و عمیق است درباره نظارت حضرات ائمه معصومین(ع) بخصوص حضرت مهدی موعود(ع) میگوید: «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الآف التحیّات والسلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.» بیتردید طرح این مسئله برای همگان بخصوص عاشقان و شیعیان حضرت مهدی بهترین و مؤثرترین نکته تربیتی را به همراه دارد، زیرا هنگامی که انسان مؤمن و معتقد در کنار سایر اعتقادات دینی این باور مذهبی را نیز مورد توجه قرار دهد که نه تنها خداوند از طریق ناظران و مراقبان چون فرشتگان خود بر ما و اعمال ما نظارت نامحسوس دارد، بلکه انسان کامل و امام هر عصر به عنوان خلیفه او نیز به طور نسبتاً محسوس ناظر اعمال انسان است و در این عصر همه رفتارهای ما تحت نظارت مستقیم و غیرمستقیم امام زمان(عج) قرار دارد و حضرت گذشته از آن که شاهد اعمال ماست در هفته نامه اعمال ما به محضر و حضور او عرضه میشود، به طور یقین مواظبت و مراقبت بیشتر خواهد نمود که عمل خلافی از او سر نزند، و از این رهگذر دل امام زمانش از او نرنجد و تلاش خواهد کرد که در حضور و محضر او ادب انسانی و اخلاق الهی را مراعات کند و به انجام وظایف بندگی خود پایبندی بیشتری داشته باشد. پس این اندیشه و کلام امام خمینی برای همگان بخصوص نسل نواندیش همه جوامع اسلامی پیام زنده و پُرباری به همراه دارد. امید است در عصری که اخلاق انسانی و دستورات اسلامی از سوی فرهنگ مهاجم استکبار جهانی شدیداً مورد تهدید قرار گرفته طرح اینگونه حقایق الهی آنهم در قالب اندیشه و کلام مصلح بزرگ معاصر حضرت امام خمینی مفید و نجاتبخش واقع شود.
@irc_ir
▫️ وظایف امام مهدی(عج) در عصر غیبت
امام (ع) در غيبت كبري چه مسئوليتهايي را بر عهده دارند؟ و به چه كارها و اعمالي اشتغال دارند؟ و اين عمر طولاني را در چه شغل و عملي میگذرانند؟ و در برابر جوامع و افراد و شيعيان، چه برنامهاي را اجرا مینمايند؟
در غيبت كبري كارها و مشاغل و مسئوليتهاي امام (ع) بسيار حسّاس و مهمّ است و اگرچه تصرّف و بسط يد و حكومت ظاهري بر اوضاع ندارند و رتق و فتق امور را ديگران در اختيار گرفته و نظام حكم و اداره را به خود اختصاص داده و بندگان خدا را استضعاف و استعباد میکنند، معذلك امام (ع) ناظر بر اوضاع میباشند و عنايتهايي دارند و تصرّفاتي مینمايند.
و بالجمله شئون امامت و رهبري و زعامت را در حدود امكان، متصدّي شده و وظايف خود را به نحو احسن و اكمل انجام میدهند.
خلاصه، عمر طولاني ايشان در اطاعت خدا میگذرد، هم تكاليف فردي خويش را انجام میدهند و هم برحسب حكايات متواتر، تكاليف اجتماعي را، آنچه مقتضي و مصلحت باشد، انجام میدهند؛ مانند هدايت اشخاص، ياريدادن مؤمنين بر مخالفين در بحث و احتجاج، حلّ مسائل مشكل، نصيحت و موعظه افراد، شفاي امراض، هدايـت گمشدگان و رسـاندن آنها به مقصـد، تعليم ادعيه، كمك مالـي به نيازمندان، فريادرسـي گرفتاران و درماندگان و زندانيان، ياري بيچارگان، كه بيشتر اين اعمال درضمن ظهور معجزات، از آن حضرت صادر شده است.
به نظر اينجانب، يكي از اموري كه نشانه تصرّف آن حضرت در قلوب و توجّه نفس قدسي و اثر عنايت ايشان است، همين بقای سازمان رهبري و تشكيلات علمي و تبليغي شيعه، فعّاليّت حوزههاي علوم ديني و تأليف كتابها، مجالس تبليغ، استمرار رشته اجتهاد و استنباط احكام و تأييداتي است كه عليالدّوام علما و فقها از آن برخوردارند كه در واقع اگرچه رسماً حكومت از فقها كه از جانب امام (ع) حكام شرعي میباشند غصب شده است، معذلك حكومت آنها بر قلوب باقي است و موارد اطاعت اختياري جامعه شيعه از علما، به مراتب بيشتر از موارد اطاعت اجباري آنها از رژيمي است كه در هر منطقه و ناحيه برقرار است و از راه ناچاري از آن اطاعت مینمايند.
اگر با دقت ملاحظه شود، رژيم رهبري امام (ع) بهواسطه علما در سرتاسر زمين، در هر نقطهاي كه يك نفر شيعه باشد، مورد قبول و احترام است و حاكم همه، شخص حاكم الهي، يعني حضرت صاحبالزّمان (ع) میباشد.
مسئله اين است كه تأسيسات رهبري شيعه كه با يك تعبير بسيار كوتاه و غيرجامع و نارسا، در زمان ما آن را روحانيّت و جامعه روحانيّت میگويند ـ با تمام موانعي كه از آغاز عصر غيبت كبري تا حال براي بقا و عرض وجود ـ و اجراي برنامهها و مداخله در كارها و امر به معروف و نهي از منكر، مبارزات ايجابي و سلبي، تربيت علما و هدايت جوامع شيعه داشته است، در هر عصر و زمان بهعنوان قويترين بنياد، وظايف بزرگي را انجام داده و حافظ شيعه از انقراض بوده و هست.
هيچ جمعيّت و هيئتي، مثل جامعه روحانيّت، هدف تيرهاي خطرناك بيگانگان داخلي و خارجي نبوده و نيست. فِرَق مختلف و اقليّتهايي كه بيگانگان آنها را به وجود آورده؛ يا فعلاً به مزدوري و خيانت گرفتهاند، با روحانيّت، سخت دشمن هستند، و از زدن هيچ ضربت كشندهاي به اين جامعه خودداري نمیكنند و حتّي با تهمت و بهتان و افترا میكوشند تا اذهان عوام و جوانان را نسبت به آنان مشوب، و ايمان مردم را به آنها ضعيف سازند.
@irc_ir
حاصل اينكه امام (ع) در عصر غيبت بر امور نظارت دارند، و بهطورمطلق از كارها كنارهگيري ندارند.
اگر گفته شود: حال كه چنين است، اگرچه ظهور كلّي حضرت صاحبالأمر (ص) متوقّف بر حصول شرايط و مقدّمات و اذن خداوند متعال است ولي اگر اينگونه مداخلات و توجيهات و مقابلات و تشرفدادن اشخاص به سعادت لقا و شرفيابي به حضور آن حضرت بيشتر باشد، كه يك ظهور جزئي هميشه در بين باشد، اصلاحات مهمّي انجام خواهد شد و بسياري از مصالح تأمين و مفاسد زيادي دفع میگردد.
مثلاً اگر آن حضرت با علما و زعما، به نحوي كه او را هنگام ملاقات نشناسند و بعد بشناسند، ديداري كند و آنها را راهنمايي بنمايد، جريان امور مستقيم میشود؛ پس چرا چنين برنامهاي نيست؟ و البتّه خود آن حضرت داناتر به وظايف خود هستند و آنچه را وظيفه دارند و به مقداري كه مصلحت باشد، اين كارها را انجام میدهند و يقيناً به هر نحو عمل فرمايند، همان عين وظيفه و مصلحت است.
پاسخ اين است كه: سخن تمام همين است كه گفته شود وظايف و تكاليف حضرت بيشتر از آنچه انجام میدهند نيست؛ و آن حضرت، عالم به مصالح و موارد هستند، و در حدودي كه مصلحت باشد و به نظام غيبت و تربيت امت و آمادهساختن آنها براي ظهور كلي، خلل وارد نشود، اقدام میفرمايند.
و اگر بنا باشد كه امور تحت نظر مستقيم ايشان قرار بگيرد و استناد علما و خواصّ، و بلكه عوام، در اعمال و اقدامات به راهنماييهاي شخصي و خاصّ ايشان باشد، يك باب ديگر باز میشود، و نظام دين و نظامي كه در عصر غيبت كبري در نظر گرفته شده است، اختلال میيابد، و براي هر لقا و ديدار و استنادي، خرق عادت و ظهور معجزه، لازم میگردد، و ارتباط با امام (ع) در غيبت كبري از غيبت صغري هم بيشتر میشود!بنابراين برنامه و نظام غيبت كبري، همين نظامي است كه اجرا میشود و از پيش معيّن شده است.
(ازپاسخ به ده پرسش: پیرامون امامت، خصائص و اوصاف حضرت مهدی (ع) اثر : ایت ا... صافی گاپایگانی)
@irc_ir
🌿 گفتم اما باور نکردید!
جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» در روستایی موسوم به «شهید آباد» زندگی می کرد. او در زمان جنگ مکانیک بود. پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری. زمانی که غلامرضا شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست.
بعد با زبان کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند.
اما چون فهمیدن اشاره ها سخت بود و دید که آنها نمی فهمند، بغل دست قبرِ غلامرضا، روی خاک با انگشتش یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری!
بعد به ما نگاه کرد و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید! رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و… از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدیاش نگرفت. عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین. نگاهی به نوشته های خاکیاش انداخت و با دست پاکشان کرد.
می گویند، عبدالمطلب، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازهاش برگشت. رفقا، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.
🔹📝این شهید در بخشی از وصیت نامه خود مینویسد:
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: «تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!»
@irc_ir