📝توصیه های آیت الله مشکینی ره:
انسان موجود مرکبی از ساعات، ایام، شهور و سنوات است. هر ساعتی که میگذرد یک مقدار از وجودش کم میشود مانند یک بطری پر از مایع است که قطره قطره از او کاسته میشود و هر قطرهای که از او بریزد، همان اندازه از مایع کم میشود.
بنابراین از حالا باید بفهمید، وقتتان چیست و در این زمینه سه نکته را مهم شمرده و لحاظ کنید؛
اول: برای چه به دنیا آمدهایم و هدف چیست؟
دوم: حرکت به سوی هدف و کوشش برای رسیدن به آن.
سوم: تهیه شرایط وصول به هدف را مشخص کنید.
🌱انسان عاقل کسی است که کمالات خود را بسنجد و براساس آن وزن بدن خویش را بفهمد، مقدار عقل و معلومات خود را نیز تشخیص دهد و از حدود خود تجاوز نکند.
انسان عاقل اینگونه نیست که بیشتر از این مقدار برای خودش ارزش قائل شود و تلاش کند بیشتر از معلومات و عقل خود تواناییهای خویش را به دیگران نشان دهد. کسی که میخواهد متصدی منصب و هدایت عدهای را به عهده بگیرد باید بهره وافی از اصول و فروع، علوم ادبیات، تفسیر و اخبار، سیره پیامبراکرم(ص)، سایر پیغمبران و ائمه اطهار داشته باشد و لازم است که تا حدودی در اخلاقیات، کمالات نفسانی، تصفیه روح و باطن تجربه دیده باشد و جمال انسانیت خویش را از آلایش صفات زشت و ناپسند، پاکیزه و منزه کند. آنگاه به اصلاح دیگران بپردازد.
🌱توصیه به رعایت اخلاص در نماز میکنم. از اول تا آخر نماز بکوشید که توجهتان به خدا باشد و هر چه که میتوانید نماز را کامل کنید تا روحتان از نماز سیراب شود. گاهی سجدههای طولانی انجام دهید.
🌱یکی از وظایف انسانی تفکر است. انسان باید اهل تفکر باشد. تفکر یعنی فکر را به کار انداختن. تدبر نیز در لغت به معنی دنبال کردن است یعنی مطالبی را که درباره وضع خودش یا راجع به عالم است، دنبال کند؛ نظر هم به همین معناست. انسانی که تفکر و تدبر در خودش، کارش، حالش و زندگیاش نداشته باشد، ناقص است. در صورتی که گفته میشود تفکر خودش عبادت است. در روایت آمده که گاهی یک ساعت تفکر، به اندازه ۷۰ سال عبادت و یا بیشتر از آن ارزش دارد.
بعضی از اوصاف روحی انسان ملکات نامیده میشود که به سختی در انسان به این درجه و مقام میرسد و زود هم از بین نمیرود مثل ملکه عدالت در انسان. سالها باید انسان با شیاطین و نفس اماره بجنگد، کشتی بگیرد، زمین بخورد و زمین بزند تا نیروی روحی انسان این قدرت را پیدا کند و قوی بشود تا دیگر در مقابل هوای نفس اسیر نشود. به آنجا که رسید، میشود ملکه عدالت؛ این همان تقواست ملکه عدالت بالاترین صفت انسان است.
@irc_ir
📝وصیت نامه شهید دانشگر
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه!
سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.
درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.
عباس دانشگر 1395/2/2
@irc_ir
نظارت حضرت مهدی به عملکرد ما
یکی از آموزندهترین نکتهها در بحث مهدویت که اثر تربیتی عمیقی به همراه دارد، آن است که حضرت مهدی(ع) به طور مستقیم و غیرمستقیم ناظر بر عملکرد ماست. چون در روایات متعدد این مسئله مطرح شده که اعمال مردم در هفته به انسان کامل و حجت الهی عرضه میشود، چه این که او به عنوان خلیفه خداوند در زمین به طور مستقیم ناظر بر عملکرد انسانهاست و در قیامت به عنوان شاهد و گواه نسبت به اعمال انسان گواهی میدهد. از جمله در روایتی چنین آمده: «تعرض الاعمال یوم الخمس علی رسولالله و علیالائمۀ» یعنی اعمال مردم روز پنجشنبه بر رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) عرضه میشود.
و در ذیل این آیه که فرمود: «فکیف اذا جئنا من کل امۀ بشهید و جئنابک علی هولاء شهیدا» یعنی پس چگونه است حالشان آنگاه که از هر امتی گواهی آوریم، و تو را به آنان گواه آوریم. در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده که فرمود: این آیه درخصوص امت محمد(ص) نازل شده که در هر عصری امامی از ما اهل بیت شاهد آنها و حضرت محمد(ص) شاهد ماست.
این حقیقت به عنوان یکی از زندهترین آموزههای مسئله مهدویت در اندیشه امام خمینی به صورت زیبا مطرح شده و ایشان با اشاره به این نکته که انسان از جهات مختلف تحت مراقبتهای گوناگون الهی قرار دارد و مأموران الهی به طور دقیق عملکردهای انسان را کنترل و ثبت میکنند، درخصوص حضرت مهدی به عنوان یکی از کسانی که مراقب اعمال ماست و عملکرد بد ما سبب ناخشنودی آن حضرت میشود چنین اظهار داشته است: «ببینید که تحت مراقبت هستید، نامه اعمال ما میرود پیش امام زمان (سلامالله علیه) هفتهای دو دفعه ـ به حسب روایت ـ که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان سلامالله علیه یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (سلامالله علیه) باشد.» و در جای دیگر میگوید: «خلاف ما برای امام زمان سرشکستگی دارد، دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان، و ایشان دید شیعههای او دارد این کار را میکند این ملائکۀالله که بردند پیش او دید، سرشکسته میشود امام زمان».
و همچنین در وصیتنامه الهی و سیاسی خود به عنوان زندهترین سند که بیانگر نکتههای بسیار آموزنده و عمیق است درباره نظارت حضرات ائمه معصومین(ع) بخصوص حضرت مهدی موعود(ع) میگوید: «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الآف التحیّات والسلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.» بیتردید طرح این مسئله برای همگان بخصوص عاشقان و شیعیان حضرت مهدی بهترین و مؤثرترین نکته تربیتی را به همراه دارد، زیرا هنگامی که انسان مؤمن و معتقد در کنار سایر اعتقادات دینی این باور مذهبی را نیز مورد توجه قرار دهد که نه تنها خداوند از طریق ناظران و مراقبان چون فرشتگان خود بر ما و اعمال ما نظارت نامحسوس دارد، بلکه انسان کامل و امام هر عصر به عنوان خلیفه او نیز به طور نسبتاً محسوس ناظر اعمال انسان است و در این عصر همه رفتارهای ما تحت نظارت مستقیم و غیرمستقیم امام زمان(عج) قرار دارد و حضرت گذشته از آن که شاهد اعمال ماست در هفته نامه اعمال ما به محضر و حضور او عرضه میشود، به طور یقین مواظبت و مراقبت بیشتر خواهد نمود که عمل خلافی از او سر نزند، و از این رهگذر دل امام زمانش از او نرنجد و تلاش خواهد کرد که در حضور و محضر او ادب انسانی و اخلاق الهی را مراعات کند و به انجام وظایف بندگی خود پایبندی بیشتری داشته باشد. پس این اندیشه و کلام امام خمینی برای همگان بخصوص نسل نواندیش همه جوامع اسلامی پیام زنده و پُرباری به همراه دارد. امید است در عصری که اخلاق انسانی و دستورات اسلامی از سوی فرهنگ مهاجم استکبار جهانی شدیداً مورد تهدید قرار گرفته طرح اینگونه حقایق الهی آنهم در قالب اندیشه و کلام مصلح بزرگ معاصر حضرت امام خمینی مفید و نجاتبخش واقع شود.
@irc_ir
▫️ وظایف امام مهدی(عج) در عصر غیبت
امام (ع) در غيبت كبري چه مسئوليتهايي را بر عهده دارند؟ و به چه كارها و اعمالي اشتغال دارند؟ و اين عمر طولاني را در چه شغل و عملي میگذرانند؟ و در برابر جوامع و افراد و شيعيان، چه برنامهاي را اجرا مینمايند؟
در غيبت كبري كارها و مشاغل و مسئوليتهاي امام (ع) بسيار حسّاس و مهمّ است و اگرچه تصرّف و بسط يد و حكومت ظاهري بر اوضاع ندارند و رتق و فتق امور را ديگران در اختيار گرفته و نظام حكم و اداره را به خود اختصاص داده و بندگان خدا را استضعاف و استعباد میکنند، معذلك امام (ع) ناظر بر اوضاع میباشند و عنايتهايي دارند و تصرّفاتي مینمايند.
و بالجمله شئون امامت و رهبري و زعامت را در حدود امكان، متصدّي شده و وظايف خود را به نحو احسن و اكمل انجام میدهند.
خلاصه، عمر طولاني ايشان در اطاعت خدا میگذرد، هم تكاليف فردي خويش را انجام میدهند و هم برحسب حكايات متواتر، تكاليف اجتماعي را، آنچه مقتضي و مصلحت باشد، انجام میدهند؛ مانند هدايت اشخاص، ياريدادن مؤمنين بر مخالفين در بحث و احتجاج، حلّ مسائل مشكل، نصيحت و موعظه افراد، شفاي امراض، هدايـت گمشدگان و رسـاندن آنها به مقصـد، تعليم ادعيه، كمك مالـي به نيازمندان، فريادرسـي گرفتاران و درماندگان و زندانيان، ياري بيچارگان، كه بيشتر اين اعمال درضمن ظهور معجزات، از آن حضرت صادر شده است.
به نظر اينجانب، يكي از اموري كه نشانه تصرّف آن حضرت در قلوب و توجّه نفس قدسي و اثر عنايت ايشان است، همين بقای سازمان رهبري و تشكيلات علمي و تبليغي شيعه، فعّاليّت حوزههاي علوم ديني و تأليف كتابها، مجالس تبليغ، استمرار رشته اجتهاد و استنباط احكام و تأييداتي است كه عليالدّوام علما و فقها از آن برخوردارند كه در واقع اگرچه رسماً حكومت از فقها كه از جانب امام (ع) حكام شرعي میباشند غصب شده است، معذلك حكومت آنها بر قلوب باقي است و موارد اطاعت اختياري جامعه شيعه از علما، به مراتب بيشتر از موارد اطاعت اجباري آنها از رژيمي است كه در هر منطقه و ناحيه برقرار است و از راه ناچاري از آن اطاعت مینمايند.
اگر با دقت ملاحظه شود، رژيم رهبري امام (ع) بهواسطه علما در سرتاسر زمين، در هر نقطهاي كه يك نفر شيعه باشد، مورد قبول و احترام است و حاكم همه، شخص حاكم الهي، يعني حضرت صاحبالزّمان (ع) میباشد.
مسئله اين است كه تأسيسات رهبري شيعه كه با يك تعبير بسيار كوتاه و غيرجامع و نارسا، در زمان ما آن را روحانيّت و جامعه روحانيّت میگويند ـ با تمام موانعي كه از آغاز عصر غيبت كبري تا حال براي بقا و عرض وجود ـ و اجراي برنامهها و مداخله در كارها و امر به معروف و نهي از منكر، مبارزات ايجابي و سلبي، تربيت علما و هدايت جوامع شيعه داشته است، در هر عصر و زمان بهعنوان قويترين بنياد، وظايف بزرگي را انجام داده و حافظ شيعه از انقراض بوده و هست.
هيچ جمعيّت و هيئتي، مثل جامعه روحانيّت، هدف تيرهاي خطرناك بيگانگان داخلي و خارجي نبوده و نيست. فِرَق مختلف و اقليّتهايي كه بيگانگان آنها را به وجود آورده؛ يا فعلاً به مزدوري و خيانت گرفتهاند، با روحانيّت، سخت دشمن هستند، و از زدن هيچ ضربت كشندهاي به اين جامعه خودداري نمیكنند و حتّي با تهمت و بهتان و افترا میكوشند تا اذهان عوام و جوانان را نسبت به آنان مشوب، و ايمان مردم را به آنها ضعيف سازند.
@irc_ir
حاصل اينكه امام (ع) در عصر غيبت بر امور نظارت دارند، و بهطورمطلق از كارها كنارهگيري ندارند.
اگر گفته شود: حال كه چنين است، اگرچه ظهور كلّي حضرت صاحبالأمر (ص) متوقّف بر حصول شرايط و مقدّمات و اذن خداوند متعال است ولي اگر اينگونه مداخلات و توجيهات و مقابلات و تشرفدادن اشخاص به سعادت لقا و شرفيابي به حضور آن حضرت بيشتر باشد، كه يك ظهور جزئي هميشه در بين باشد، اصلاحات مهمّي انجام خواهد شد و بسياري از مصالح تأمين و مفاسد زيادي دفع میگردد.
مثلاً اگر آن حضرت با علما و زعما، به نحوي كه او را هنگام ملاقات نشناسند و بعد بشناسند، ديداري كند و آنها را راهنمايي بنمايد، جريان امور مستقيم میشود؛ پس چرا چنين برنامهاي نيست؟ و البتّه خود آن حضرت داناتر به وظايف خود هستند و آنچه را وظيفه دارند و به مقداري كه مصلحت باشد، اين كارها را انجام میدهند و يقيناً به هر نحو عمل فرمايند، همان عين وظيفه و مصلحت است.
پاسخ اين است كه: سخن تمام همين است كه گفته شود وظايف و تكاليف حضرت بيشتر از آنچه انجام میدهند نيست؛ و آن حضرت، عالم به مصالح و موارد هستند، و در حدودي كه مصلحت باشد و به نظام غيبت و تربيت امت و آمادهساختن آنها براي ظهور كلي، خلل وارد نشود، اقدام میفرمايند.
و اگر بنا باشد كه امور تحت نظر مستقيم ايشان قرار بگيرد و استناد علما و خواصّ، و بلكه عوام، در اعمال و اقدامات به راهنماييهاي شخصي و خاصّ ايشان باشد، يك باب ديگر باز میشود، و نظام دين و نظامي كه در عصر غيبت كبري در نظر گرفته شده است، اختلال میيابد، و براي هر لقا و ديدار و استنادي، خرق عادت و ظهور معجزه، لازم میگردد، و ارتباط با امام (ع) در غيبت كبري از غيبت صغري هم بيشتر میشود!بنابراين برنامه و نظام غيبت كبري، همين نظامي است كه اجرا میشود و از پيش معيّن شده است.
(ازپاسخ به ده پرسش: پیرامون امامت، خصائص و اوصاف حضرت مهدی (ع) اثر : ایت ا... صافی گاپایگانی)
@irc_ir
🌿 گفتم اما باور نکردید!
جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» در روستایی موسوم به «شهید آباد» زندگی می کرد. او در زمان جنگ مکانیک بود. پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری. زمانی که غلامرضا شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست.
بعد با زبان کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند.
اما چون فهمیدن اشاره ها سخت بود و دید که آنها نمی فهمند، بغل دست قبرِ غلامرضا، روی خاک با انگشتش یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری!
بعد به ما نگاه کرد و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید! رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و… از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدیاش نگرفت. عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین. نگاهی به نوشته های خاکیاش انداخت و با دست پاکشان کرد.
می گویند، عبدالمطلب، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازهاش برگشت. رفقا، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.
🔹📝این شهید در بخشی از وصیت نامه خود مینویسد:
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: «تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!»
@irc_ir
نشست " نظام هنجاری کارشناسی دینی در رسانه ملی "
با حضور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
چهارشنبه 3 بهمن 97 ؛ ساعت 15
اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه ؛ تالار اندیشه
(روابط عمومی اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه)
@irc_ir
🌿آثار احسان و نیکوکاری از منظر قرآن
یکی از روش های شناخت اهمیت وارزش وجایگاه موضوع و مساله ای، فهمیدن آثار، پیامدها و نقش آن در حوزه انسانی است. برای آن که از ارزش احسان ونیکوکاری در آموزه های قرآنی به شکل درستی آگاه شویم، بهتر آن است که به آثار دنیوی و اخروی احسان اشاره ای بشود. در آیات قرآن برای احسان آثاری مادی و معنوی در دنیا و آخرت بیان شده است. از آثار مادی احسان می توان به افزایش روزی و اتمام نعمت اشاره کرد در آیه ۱۵۴ سوره انعام خداوند یکی از اسباب و عوامل اعطای نعمت و اتمام آن را نسبت به بنی اسرائیل، مساله نیکوکاری ایشان در برخی از زمان های گذشته یاد می کند: ثم آتینا موسی الکتاب تماما علی الذی احسن؛ سپس به موسی کتاب دادیم تا بر کسی که نیکوکار بوده است نعمت را تمام گردانیم. در آیه ۱۴۸ سوره آل عمران، خداوند سعادت دنیا و زندگی نیک و آسایش و آرامش را از آثار احسان ونیکوکاری اشخاص و یا جوامع بر شمرده و می فرماید: فاتهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخره و الله یحب المحسنین؛ خداوند ثواب و پاداش دنیا و پاداش بهتر اخروی را به ایشان بخشید؛ زیرا خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. در آیه ۳۰ سوره نحل نیز بر این پیامد پاداشی احسان توجه می دهد و مردمان را به همین جهت به نیکوکاری تشویق و ترغیب می کند. از آثار معنوی دنیوی که قرآن برای احسان یاد می کند می توان به ایجاد دوستی و صمیمیت میان انسان ها و همگرایی اجتماعی اشاره کرد.
خداوند با اشاره به این پیامد اجتماعی نیکوکاری می فرماید: لاتستوی الحسنه ولاالسیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم (فصلت آیه ۳۴) در این آیه بیان می شود که برای برداشتن کینه ها و دشمنی ها و دوری از واگرایی اجتماعی و دست یابی به همگرایی، احسان و نیکوکاری تا چه اندازه می تواند مفید و تاثیرگذار باشد.
رهایی از دام گناه و دست یابی به عفت و پاک دامنی (یوسف، آیه۲۳) از دیگر پیامدهای دنیوی احسان است؛ چنان که دست یابی به هدایت خاص و بهره مندی از هدایت قرآن (لقمان آیه۳و ۵) و بهره گیری و تأثیرگذاری آیات قرآنی در حق وی (احقاق آیه۱۲) از آثار دیگر احسان شمرده شده است؛ زیرا نیکوکاری موجب می شود تا انسان در راه مطمئن الهی قرار گیرد و بتواند به ریسمان الهی بیاویزد و با بهره مندی از آن به سعادت دنیوی و اخروی دست یابد. (لقمان آیه۲۲) این گونه است که خداوند وی را از امدادهای خاص و غیبی خود برخوردار می گرداند و یاری و نصرت الهی شامل حال وی می گردد (نحل آیه ۱۲۸و نیز عنکبوت آیه۶۹) و هرگاه در حق خود و یا دیگری دعایی کند از سوی خداوند مورد قبول و استجابت قرار می گیرد و خداوند حوائج دنیوی و اخروی او را برآورده می سازد. (آل عمران آیه۱۴۷و ۱۴۸)
🔹 آثار اخروی نیکوکاری
از آثار اخروی نیکوکاری می توان به رستگاری و سعادت (لقمان آیه۳و ۵) جلب رحمت خاص خداوند (اعراف آیه۵۶ و لقمان آیه۳)، رهایی از عذاب الهی (زمر آیه۵۸)، محبوبیت و دوستی خداوند (بقره آیه۱۹۵، آل عمران آیه۱۳۴)، فرجام نیک در زندگی دنیوی و آخروی (لقمان آیه۲۲)، تکفیر گناهان و محو بد ی ها و گناهان از سوی خداوند (هود آیه۱۱۴) و رفع مواخذه و توبیخ (توبه آیه۹۱) اشاره کرد. در بینش و نگرش قرآنی احسان و نیکوکاری آن چنان از اهمیت و ارزش برخوردار است که از نیکوکاری به کافران به عنوان امری پسندیده یاد شده است و از مؤمنان خواسته شده که نسبت به کافران گذشت داشته و ایشان را بخشیده و با آنان رفتاری بزرگوارانه و کریمانه داشته باشند؛ زیرا گذشت و بخشش به عنوان مصادیقی از احسان و نیکوکاریی موجب می شود تا انسان به عنوان محسن محبوب درگاه خداوند شود. (مائده آیات۱۲و ۱۳) قرآن با
اشاره به پاداش های اخروی و دنیوی مؤمنان را ترغیب و تشویق می کند که به احسان به عنوان امری مهم توجه داشته باشند.
⛔ موانع احسان
در آیات قرآن برخی از مسایل به عنوان موانع احسان مطرح شده است تا مردمان با شناخت و دوری از آن بتوانند به عنوان و مقام محسن و نیکوکار دست یابند. از جمله موانع ای که در آموزه های قرآنی بر آن تاکید شده است می توان به تفاخر (نساء آیه ۳۶) و تکبر (همان) یاد کرد. به نظر می رسد که تفاخر به معنای فخر فروشی به دیگران و نیز تکبر از اموری است که موجب می شود تا شخص خود را از دیگری جدا و برتر دانسته و حاضر به همراهی با دیگران نشود و از این رو گرفتار نوعی واگرایی اجتماعی شده و از اجتماع دور و از همزیستی با مردم و همکاری و مساعدت و مضاعدت دیگران دست می شوید.در نگرش اسلام و قرآن، تکبر و تفاخر به عنوان مهم ترین عوامل واگرایی اجتماعی مورد توجه و نظر بوده است و از مردمان خواسته شده است تا از این خصلت رهایی یابند. خصلت و ویژگی ای که موجب شد تا ابلیس از درگاه ایزد منان رانده شود و بسیاری از انسان ها از راه هدایت دور و دچار گمراهی شوند. قرآن به جای تکبر و تفاخر از مردمان می خواهد تا منش تواضع را به عنوان بستری مناسب برای رشد خصلت نیکوکاری و همگرایی اجتماعی در پیش گیرند. (مائده آیه ۸۳ و ۸۵) و با پرداخت کالا و هدیه مناسب (بقره آیه ۲۳۶) همگرایی را در میان خود تقویت کنند.
@irc_ir
مقام معظم رهبری :
... به مردم عرض می كنم: به هم رحم كنيد تا خداى متعال به شما رحم كند. كسانى كه دستشان باز است، دست تعدى به سمت منافع و مصالح ديگران دراز نكنند. كسانى كه زرنگى و هوش و امكانات و قدرت و مسئوليت و تواناييهاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از اين تواناييها در راه تعدى به ديگران استفاده نكنند. خود را بنده خدا بدانيم؛ در مقابل بقيه بندگان خدا، خود را موظف به همراهى، احسان، نيكى و رعايت انصاف بدانيم؛ آنگاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد باريد؛ ما را شستشو خواهد داد و بركات خود را بر ما نازل خواهد كرد. البته اين وظيفه همه است؛ ولى كسانى كه در جامعه تمكن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ كلمه اى در ميان مردم دارند، بيش از ديگران در مقابل اين بار سنگين- بار خودسازى و محدود كردن قواى خود از تجاوز به ديگران- مسئولند.( بيانات در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر ۲۵/ ۰۹/ ۱۳۸۰)
در زمينه فرهنگ، اخلاق عمومى و عدم رواج فضائل اخلاقى، مشكلاتى داريم. بايد روز به روز فضائل اخلاقى در بين ما رشد كند. صبر ما، شكر ما، ذكر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به ديگران، اجتناب ما از ايذاء ديگران، ميل ما به خدمت به ديگران، روز به روز بايد در بين جامعه رشد پيدا كند. اينها به خودى خود پيش نمى آيد؛ اينها كار لازم دارد، تلاش لازم دارد. در اين زمينه ها كوتاهى داريم.
(بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران ۱۶/ ۰۵/ ۱۳۹۰)
@irc_ir