🌿 گفتم اما باور نکردید!
جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» در روستایی موسوم به «شهید آباد» زندگی می کرد. او در زمان جنگ مکانیک بود. پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری. زمانی که غلامرضا شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست.
بعد با زبان کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند.
اما چون فهمیدن اشاره ها سخت بود و دید که آنها نمی فهمند، بغل دست قبرِ غلامرضا، روی خاک با انگشتش یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری!
بعد به ما نگاه کرد و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید! رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و… از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدیاش نگرفت. عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین. نگاهی به نوشته های خاکیاش انداخت و با دست پاکشان کرد.
می گویند، عبدالمطلب، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازهاش برگشت. رفقا، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.
🔹📝این شهید در بخشی از وصیت نامه خود مینویسد:
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: «تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!»
@irc_ir
نشست " نظام هنجاری کارشناسی دینی در رسانه ملی "
با حضور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
چهارشنبه 3 بهمن 97 ؛ ساعت 15
اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه ؛ تالار اندیشه
(روابط عمومی اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه)
@irc_ir
🌿آثار احسان و نیکوکاری از منظر قرآن
یکی از روش های شناخت اهمیت وارزش وجایگاه موضوع و مساله ای، فهمیدن آثار، پیامدها و نقش آن در حوزه انسانی است. برای آن که از ارزش احسان ونیکوکاری در آموزه های قرآنی به شکل درستی آگاه شویم، بهتر آن است که به آثار دنیوی و اخروی احسان اشاره ای بشود. در آیات قرآن برای احسان آثاری مادی و معنوی در دنیا و آخرت بیان شده است. از آثار مادی احسان می توان به افزایش روزی و اتمام نعمت اشاره کرد در آیه ۱۵۴ سوره انعام خداوند یکی از اسباب و عوامل اعطای نعمت و اتمام آن را نسبت به بنی اسرائیل، مساله نیکوکاری ایشان در برخی از زمان های گذشته یاد می کند: ثم آتینا موسی الکتاب تماما علی الذی احسن؛ سپس به موسی کتاب دادیم تا بر کسی که نیکوکار بوده است نعمت را تمام گردانیم. در آیه ۱۴۸ سوره آل عمران، خداوند سعادت دنیا و زندگی نیک و آسایش و آرامش را از آثار احسان ونیکوکاری اشخاص و یا جوامع بر شمرده و می فرماید: فاتهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخره و الله یحب المحسنین؛ خداوند ثواب و پاداش دنیا و پاداش بهتر اخروی را به ایشان بخشید؛ زیرا خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. در آیه ۳۰ سوره نحل نیز بر این پیامد پاداشی احسان توجه می دهد و مردمان را به همین جهت به نیکوکاری تشویق و ترغیب می کند. از آثار معنوی دنیوی که قرآن برای احسان یاد می کند می توان به ایجاد دوستی و صمیمیت میان انسان ها و همگرایی اجتماعی اشاره کرد.
خداوند با اشاره به این پیامد اجتماعی نیکوکاری می فرماید: لاتستوی الحسنه ولاالسیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم (فصلت آیه ۳۴) در این آیه بیان می شود که برای برداشتن کینه ها و دشمنی ها و دوری از واگرایی اجتماعی و دست یابی به همگرایی، احسان و نیکوکاری تا چه اندازه می تواند مفید و تاثیرگذار باشد.
رهایی از دام گناه و دست یابی به عفت و پاک دامنی (یوسف، آیه۲۳) از دیگر پیامدهای دنیوی احسان است؛ چنان که دست یابی به هدایت خاص و بهره مندی از هدایت قرآن (لقمان آیه۳و ۵) و بهره گیری و تأثیرگذاری آیات قرآنی در حق وی (احقاق آیه۱۲) از آثار دیگر احسان شمرده شده است؛ زیرا نیکوکاری موجب می شود تا انسان در راه مطمئن الهی قرار گیرد و بتواند به ریسمان الهی بیاویزد و با بهره مندی از آن به سعادت دنیوی و اخروی دست یابد. (لقمان آیه۲۲) این گونه است که خداوند وی را از امدادهای خاص و غیبی خود برخوردار می گرداند و یاری و نصرت الهی شامل حال وی می گردد (نحل آیه ۱۲۸و نیز عنکبوت آیه۶۹) و هرگاه در حق خود و یا دیگری دعایی کند از سوی خداوند مورد قبول و استجابت قرار می گیرد و خداوند حوائج دنیوی و اخروی او را برآورده می سازد. (آل عمران آیه۱۴۷و ۱۴۸)
🔹 آثار اخروی نیکوکاری
از آثار اخروی نیکوکاری می توان به رستگاری و سعادت (لقمان آیه۳و ۵) جلب رحمت خاص خداوند (اعراف آیه۵۶ و لقمان آیه۳)، رهایی از عذاب الهی (زمر آیه۵۸)، محبوبیت و دوستی خداوند (بقره آیه۱۹۵، آل عمران آیه۱۳۴)، فرجام نیک در زندگی دنیوی و آخروی (لقمان آیه۲۲)، تکفیر گناهان و محو بد ی ها و گناهان از سوی خداوند (هود آیه۱۱۴) و رفع مواخذه و توبیخ (توبه آیه۹۱) اشاره کرد. در بینش و نگرش قرآنی احسان و نیکوکاری آن چنان از اهمیت و ارزش برخوردار است که از نیکوکاری به کافران به عنوان امری پسندیده یاد شده است و از مؤمنان خواسته شده که نسبت به کافران گذشت داشته و ایشان را بخشیده و با آنان رفتاری بزرگوارانه و کریمانه داشته باشند؛ زیرا گذشت و بخشش به عنوان مصادیقی از احسان و نیکوکاریی موجب می شود تا انسان به عنوان محسن محبوب درگاه خداوند شود. (مائده آیات۱۲و ۱۳) قرآن با
اشاره به پاداش های اخروی و دنیوی مؤمنان را ترغیب و تشویق می کند که به احسان به عنوان امری مهم توجه داشته باشند.
⛔ موانع احسان
در آیات قرآن برخی از مسایل به عنوان موانع احسان مطرح شده است تا مردمان با شناخت و دوری از آن بتوانند به عنوان و مقام محسن و نیکوکار دست یابند. از جمله موانع ای که در آموزه های قرآنی بر آن تاکید شده است می توان به تفاخر (نساء آیه ۳۶) و تکبر (همان) یاد کرد. به نظر می رسد که تفاخر به معنای فخر فروشی به دیگران و نیز تکبر از اموری است که موجب می شود تا شخص خود را از دیگری جدا و برتر دانسته و حاضر به همراهی با دیگران نشود و از این رو گرفتار نوعی واگرایی اجتماعی شده و از اجتماع دور و از همزیستی با مردم و همکاری و مساعدت و مضاعدت دیگران دست می شوید.در نگرش اسلام و قرآن، تکبر و تفاخر به عنوان مهم ترین عوامل واگرایی اجتماعی مورد توجه و نظر بوده است و از مردمان خواسته شده است تا از این خصلت رهایی یابند. خصلت و ویژگی ای که موجب شد تا ابلیس از درگاه ایزد منان رانده شود و بسیاری از انسان ها از راه هدایت دور و دچار گمراهی شوند. قرآن به جای تکبر و تفاخر از مردمان می خواهد تا منش تواضع را به عنوان بستری مناسب برای رشد خصلت نیکوکاری و همگرایی اجتماعی در پیش گیرند. (مائده آیه ۸۳ و ۸۵) و با پرداخت کالا و هدیه مناسب (بقره آیه ۲۳۶) همگرایی را در میان خود تقویت کنند.
@irc_ir
مقام معظم رهبری :
... به مردم عرض می كنم: به هم رحم كنيد تا خداى متعال به شما رحم كند. كسانى كه دستشان باز است، دست تعدى به سمت منافع و مصالح ديگران دراز نكنند. كسانى كه زرنگى و هوش و امكانات و قدرت و مسئوليت و تواناييهاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از اين تواناييها در راه تعدى به ديگران استفاده نكنند. خود را بنده خدا بدانيم؛ در مقابل بقيه بندگان خدا، خود را موظف به همراهى، احسان، نيكى و رعايت انصاف بدانيم؛ آنگاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد باريد؛ ما را شستشو خواهد داد و بركات خود را بر ما نازل خواهد كرد. البته اين وظيفه همه است؛ ولى كسانى كه در جامعه تمكن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ كلمه اى در ميان مردم دارند، بيش از ديگران در مقابل اين بار سنگين- بار خودسازى و محدود كردن قواى خود از تجاوز به ديگران- مسئولند.( بيانات در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر ۲۵/ ۰۹/ ۱۳۸۰)
در زمينه فرهنگ، اخلاق عمومى و عدم رواج فضائل اخلاقى، مشكلاتى داريم. بايد روز به روز فضائل اخلاقى در بين ما رشد كند. صبر ما، شكر ما، ذكر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به ديگران، اجتناب ما از ايذاء ديگران، ميل ما به خدمت به ديگران، روز به روز بايد در بين جامعه رشد پيدا كند. اينها به خودى خود پيش نمى آيد؛ اينها كار لازم دارد، تلاش لازم دارد. در اين زمينه ها كوتاهى داريم.
(بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران ۱۶/ ۰۵/ ۱۳۹۰)
@irc_ir
وصيت نامه شهيده مريم فرهانيان
بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين
وصيتم را با نام خدا، اين بزرگترين بزرگترها، آن يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين در هم كوبنده كاخ ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت، اين فرستاده ي قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشكل گشاي دردها و ... شروع مي كنم.
اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به اندازه فهم خودم و وظايفم كه بر دوش دارم بگويم، انقلابي كه با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي كه در آن مردم، اسلام را، اين كامل ترين دين را مبناي كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را كه به دست آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي كنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامي امام توجه كنيد و سعي كنيد از هر كلمه امام درس بگيريد.
امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را كه امام از آن صحبت و سعي مي كند آن را از وجود ما بزدايد، شما هم سعي كنيد كه در اين راه موفق شويد. سعي كنيد خود را بشناسيد كه اگر خود را بشناسيد خدا را شناخته ايد. در هيچ كاري خدا را از ياد نبريد. و همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار كنيد.
امام زمان را از ياد نبريد. همواره به فكر امام زمان باشيد. همواره در راه اسلام باشيد و براي تحقق بخشيدن به آرمان اسلام بكوشيد و به قدرت الهي توجه داشته باشيد كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هيچ وقت قدرت خدا را از ياد نبريد و سعي كنيد كه هر چه بهتر تزكيه نفس كنيد. چيزي را كه امام اينقدر درباره اش تكيه مي كنندكه تزكيه نفس كنيد. و در بين خطراتي كه ما را تهديد مي كنند هيچ خطري بالاتر از اين نفس نيست كه گاه انسان را به انحراف مي كشاند و خود انسان متوجه نمي شود.
قرآن بخوانيد زيرا قرآن تمام دستورات زندگي را به شما مي گويد. نهج البلاغه و صحيفه سجاديه هم همينطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا مي رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهي است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار مي دهد. اين ما هستيم كه بايد سعي كنيم و از اين امتحان كه بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافكنده نباشيم.
يادم هست كه در آخرين جلسه گفتگويي كه با برادر شهيدم داشتم، درباره معاد برايم صحبت مي كرد و مي گفت در فكر آخرت باشيد و بعد از اين جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صميم قلب به او تبريك مي گويم و از خدا مي خواهم صداقتي همانند شهيدان به من عطا كند و سعادت اين را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداريم و براي رضاي او كار كنيم.
شهيد كسي است كه به آخرين مرحله كمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.
به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد و بدانيم تنها در اين صورت در دنيا و آخرت موفق مي شويم كه با همديگر صميمي باشيم و با دشمن مقابله كنيم. چه دشمناني كه در درون ما هستند و چه دشمنان بيروني. من هم مانند برادر شهيدم (مهدي) هر چه يادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهي هست، به بزرگي خودتان ببخشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مریم فرهانیان
@irc_ir
🌹قال علی بن موسی الرضا (ع):
يا هشامُ! إيّاكَ والكِبرَ فَإنَّهُ لايَدخُلُ الجَنَّةَ مَن كانَ في قَلبِهِ حَبَّهٌ مِنَ الكِبرِ؛
اى هشام! از بزرگنمايى بپرهيز ؛ زيرا هر كس در او هموزنِ دانه اى بزرگنمايى باشد ، به بهشت درنيايد. گزيده تحف العقول حدیث شماره : ۵۰۰۲۱۹
@irc_ir
نکوهش تکبّر
در قرآن کریم میخوانیم: «بهزودى کسانى را که در روى زمین به ناحق ادّعاى بزرگى میکنند، از [ایمان به] آیات خود، رویگردان خواهم ساخت!». «خداوند متکبّران را دوست نمیدارد
پیامبر گرامى اسلام(ص) میفرماید: «هر کس به اندازه یک دانه خردل کبر در قلبش باشد وارد بهشت نمیشود و کسى که به اندازه یک دانه خردل ایمان در دلش باشد وارد آتش نمیشود».
امام على(ع) فرمود: «تکبّر، زشتترین خوى است»؛ زیرا سبب خشم خدا و دشمنى خلق گردد و اصلاً نفعى بر آن مترتّب نشود.
تکبر و خودبرتربینى؛ گاه انسان را در برابر خدا و پیامبران و فرستادگان الهی به تمرّد و سرکشى میکشاند و گاه او را در میان همنوعان و بندگان خدا به برتریجویى وا میدارد:
اسباب و انگیزههای تکبّر به این باز میگردد که انسان در خود کمالى تصوّر کند و بر اثر حُبّ ذات، بیش از حدّ آنرا بزرگ نماید و دیگران را در برابر خود کوچک بشمرد. اسباب مهم کبر در هفت چیز خلاصه میشود: «علم»، «عمل نیک»، «نَسَب»، «زیبایى»، «قوّت و قدرت»، «مال» و «زیادی یاران، شاگردان و پیروان».
@irc_ir
🔴 مفاسد و پیامدهاى تکبّر
تکبّر، آثار و پیامدهای بسیار مخرّبى در روح و جان و اعتقادات و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد، که به چند قسمت از آن در ذیل اشاره میشود:
1-آلودگى به شرک و کفر: آیا کفر ابلیس و انحراف او از مسیر توحید و حتّى اعتراض او بر حکمت پروردگار سرچشمهاى جز کبر داشت؟ آیا فراعنه و نمرودها و همچنین بسیارى از اقوام سرکش که از پذیرش دعوت انبیاى الهى سر باز زدند دلیلى جز تکبّر داشتند؟ تکبّر به انسان اجازه نمیدهد که در برابر حق تسلیم گردد، چرا که کبر حجاب سنگینى در برابر چشم انسان میافکند و او را از دیدن چهره زیباى حقّ محروم میکند، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «کمترین درجه کفر و الحاد، تکبّر است».
2-محروم شدن از علم و دانش: انسان وقتى به حقیقت علم و دانش میرسد که آنرا در هر جا و نزد هرکس بیاموزد و همچون گوهر گمشدهاى برباید، حال آنکه اشخاص متکبّر به آسانى حاضر نمیشوند بهترین علوم و دانشها و برترین و والاترین حکمتها را از افراد همردیف و یا زیردست خود بپذیرند. امام کاظم(ع) فرمود: «زراعت، در زمینهاى نرم و هموار میروید و روى سنگهاى سخت هرگز رویش ندارد، همین گونه دانش و حکمت در قلب انسان متواضع رویش دارد، و قلب متکبّر جبّار هرگز آباد نمیگردد؛ زیرا خداوند تواضع را وسیله عقل و تکبّر را از ابزار جهل قرار داده است!».
3- سرچشمه بسیارى از گناهان: گاه در حالات افراد حسود، حریص، بدزبان و آلوده به انواع گناهان دقّت میکنیم میبینیم سرچشمه همه این رذایل را در وجود آنها تکبّر تشکیل میدهد. آنها هیچگاه مایل نیستند کسى را برتر از خود ببینند به همین دلیل هرگاه نعمت و موفّقیّتى نصیب دیگران شود، به آنها حسد میورزند. آنها براى تحکیم پایههاى برتریجویى خود حریص در جمعآورى مالند. و براى اظهار برترى بر دیگران به خود اجازه میدهند که سایرین را تحقیر کنند و با هتک و توهین، زبان خود را آلوده سازند و به این وسیله آتش درونى خود را فرو نشانند.[9] امام على(ع) میفرماید: «حرص، تکبّر و حسد سبب میشود که انسان در انواع گناهان فرو رود».[10 و «تکبّر، رذایل اخلاقى را ظاهر میسازد».
4- مایه تنفّر و پراکندگى مردم: از بلاهاى مهمّى که بر سر متکبّران وارد میشود انزواى اجتماعى و پراکندگى مردم از اطراف آنها است، چراکه شَرَف هیچ انسانى اجازه نمیدهد تسلیم برتریجوییهاى افراد متکبّر شود، به همین دلیل نزدیکترین دوستان و بستگان از آنها فاصله میگیرند و اگر به حکم الزامهاى اجتماعى مجبور باشند با آنان زندگى کنند، ولی در دل از آنان متنفّرند! امام علی(ع) میفرماید: «کسى که بر مردم تکبر و برتریجویی کند، [در دنیا و آخرت پیش مقرّبان الهی و خلائق] ذلیل میشود». «براى متکبّر، دوستى باقى نمیماند!».[14] و «چیزى مانند تکبّر خشم مردم را برنمیانگیزد!».
@irc_ir
🔹درمان تکبّر
در کتابهای اخلاقی درباره درمان تکبّر، دو راه ارائه شده است: راه «علمى» و راه «عملى».[16]
راه علمى: افراد متکبّر درباره خود بیندیشند که کیستند؟ و کجا بودند؟ و به کجا میروند؟ و سرانجام کار آنها چه خواهد شد؟ و نیز درباره عظمت خداوند بیندیشند و خود را در برابر ذات بیمثال او ببینند. در حدیثى آمده است که لقمان حکیم به فرزندش گفت: «واى بر کسى که تکبّر میکند، چگونه خود را بزرگ میپندارد کسى که از خاک آفرید شده و به خاک برمیگردد؟ نمیداند به کجا میرود؟ بهسوى بهشت تا رستگار باشد یا بهسوى دوزخ تا گرفتار خسران آشکارى گردد!».
تاریخ سراسر عبرت جهان را بررسى کنند، درباره سرنوشت فرعونها و نمرودها و سرانجام کار هر یک مطالعه کنند.
بیندیشند؛ انسانى که در آغاز، نطفه بیارزشى بوده و در پایان مُردار گندیدهاى میشود و چند روزى که در میان این دو زندگى میکند، چیزى نیست که بهخاطر آن تکبر نماید. امام باقر(ع) میفرماید: «از متکبّر فخرفروش در شگفتم! او در آغاز از نطفه بیارزشى آفریده شده و در پایان کار مردار گندیدهاى خواهد بود و در این میان نمیداند به چه سرنوشتى گرفتار میشود و با او چه میکنند».[
راه عملى: سعى کند کارهای متواضعان را انجام دهد تا فضیلت تواضع در اعماق وجود او ریشه بدواند؛ مانند اینکه: لباس ساده بپوشد، غذاى ساده بخورد، با خادمان یا کارگرانش بر سر یک سفره بنشیند، در سلام کردن بر دیگران تقدّم جوید. با کوچک و بزرگ گرم بگیرد و از همنشینى با افراد متکبّر بپرهیزد و امتیازى براى خود بر دیگران قائل نشود، خلاصه آنچه را نشانه تواضع یا از مظاهر آن است در عمل و سخن بهکار بندد. البتّه باید شرایط زمان و مکان و شخصیت اجتماعی را هم در نظر گرفت، ولی هدف این است که به مقام والاى تواضع برسد و زندگی متواضعانهای داشته باشد، و از کارهایی که نشانه تکبر و خودبرتربینی است دوری نماید.
از سوى دیگر؛ از آنجا که تکبّر اسباب و عللى دارد که به آن اشاره شد؛ به تناسب براى از میان بردن هریک از آنها باید راههای تواضع آنرا آموخت و عملی کرد؛ مانند اینکه؛ اگر سبب کبر و خودبرتربینی علم و دانش است؛ باید عالمان بیندیشند که قرآن مجید دانشمندان بیعمل را به خَرانى تشبیه کرده که بارى از کتاب بر پُشت دارند و نیز بیندیشند که به همان نسبت که بر دیگران برترى علمى دارند مسئولیّتشان سنگینتر است، ممکن است خداوند از هفتاد گناه جاهل بگذرد پیش از آنکه از یک گناه عالم بگذرد.
نباید فراموش کنند که حساب آنها در قیامت از دیگران بسیار مشکلتر است.
مسئولان و حاکمانی که دچار تکبّرند، برای راه مبارزه با این آفت خطرناک؛ عظمت و کبریایى خداوند را در نظر داشته باشند و بدانند که در محضر خداى تعالی، جایى براى بزرگى کردن بندهاى ناچیز و بیمقدار نیست؛ امام على(ع) در نامه خود به مالک اشتر چنین میفرماید: «و اگر قدرتى که از آن برخوردارى، نخوتى در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشمارى، بزرگى حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر، که چیست، و قدرتى را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست، که چنین نگریستن، سرکشى تو را میخواباند و تیزى تو را فرومینشاند و خِرد رفتهات را به جاى باز میگرداند».
توجه داشته باشند که حکومت و ریاست، عروسى است که با هیچکس شبى به محبت بهسر نبرد و همانطور که مىآید، یک روز نیز میرود. با رسیدن به یک مقام دنیوى و گرفتن حکم ریاست و حکومت بر یک بخش یا شهر یا استان و کشور چیزى بر ارزشهاى فردى انسان افزوده نمیشود، بلکه فقط بار مسئولیت انسان سنگینتر میگردد. به تعبیر امام علی(ع): «کسى که به سبب رسیدن به یک مقام دنیوى، با دیگران برخوردى متکبرانه داشته باشد، حماقت و نادانى خود را آشکار کرده است».
@irc_ir