دعای روز جمعه
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانیاش هميشگى است
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذِي لا يَنْسَىٰ مَنْ ذَكَرَهُ وَ لا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَ لا يَخِيبُ مَنْ دَعَاهُ وَ لا يَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَجَاهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ وَ كَفَىٰ بِكَ شَهِيداً وَ أُشْهِدُ جَمِيعَ مَلائِكَتِكَ وَ سُكَّانَ سَمَاوَاتِكَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِكَ وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَنْشَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ،
ستايش خداى را كه آغاز هستى است پيش از آفرينش و حياتبخشى،و پايان هستى است پس از نابودى هرچيز،دانايى كه از ياد مبرد آن را كه يادش كند و كم نگذارد از آنكه شكرش را به جاى آورد و نااميد نسازد آن را كه خواندش و قطع كند اميد آنكه به او اميد بست.بار خدايا!تو را گواه میگيرم و تو براى گواهى كافى هستى و گواه میگيرم همه فرشتگانت و ساكنان آسمانهايت و نگهبانان عرشت و رسولان و پيامبرانى كه برانگيختى،و انواع مخلوقات كه آفريدی (همه و همه را گواه میگيرم)بر اينكه باور دارم كه همانا تويى خدا،شايسته پرستشى جز تو نيست.
وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ وَ لا عَدِيلَ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِكَ وَ لا تَبْدِيلَ وَ أَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ أَدَّىٰ مَا حَمَّلْتَهُ إِلَى الْعِبَادِ وَ جَاهَدَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّ الْجِهَادِ وَ أَنَّهُ بَشَّرَ بِمَا هُوَ حَقٌّ مِنَ الثَّوَابِ وَ أَنْذَرَ بِمَا هُوَ صِدْقٌ مِنَ الْعِقَابِ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَىٰ دِينِكَ مَا أَحْيَيْتَنِي ،
يگانهاى؛شريكى نداری و بیهمتايى و تخلف و تبديلى در گفتارت نيست و اينكه محمّد-كه خدا بر او و خاندان او درود فرستد بنده و فرستاده توست.رسالتى را كه بر عهدهاش نهاده بودى به بندگانت ادا كرد و در راه خدا به حق كوشيد و به پاداشى كه حق است مژده داد و از عذابى كه راست است بيم داد،خدايا!تا زندهام مرا بر دين خود ثابت بدار
وَ لا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَىٰ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ احْشُرْنِي فِي زُمْرَتِهِ وَ وَفِّقْنِي لِأَدَاءِ فَرْضِ الْجُمُعَاتِ وَ مَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ فِيهَا مِنَ الطَّاعَاتِ وَ قَسَمْتَ لِأَهْلِهَا مِنَ الْعَطَاءِ فِي يَوْمِ الْجَزَاءِ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و دلم را پس از آنكه به نور هدايت روشن نمودى گمراه مكن و از نزد خود رحمتى بر من ببخش چرا كه،تنها تو بخشايندهاى،درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و مرا از پيروان و شيعيان او قرار ده و در گروه او محشورم گردان،و بر انجام واجبات جمعهها و طاعاتى كه در ان بر من لازم نمودى توفيقم ده، و عطايى كه در رستاخيز براى اهل جمعه قرار دادهاى نصيبم گردان،چه همانا تويى قدرتمند حكيم.
@irc_ir
🔹اهمیت و فضیلت روز جمعه
روز جمعه از اعیاد مهم مسلمانان است که در برخی از روایات از آن به عنوان افضل الایام ، برترین روزها یاد شده است.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) علت نام گذاری این روز به عنوان روز جمعه چنین آمده است که « چون خداوند آفریدگان را در آن روز برای ولایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و خاندانش (صلوات اللهّم علیهم اجمعین) گرد آورد و همچنین بدین خاطر که خداوند کار پیامبرش را سامان داد.
در منابع اسلامی از روز جمعه به عنوان سرور و سید ایام نام برده شده، روزی که پاداش نیکی ها و جزای اعمال ناشایست در آن مضاعف ( دو یا چند برابر ) بوده و باعث محو گناهان و ترفیع درجات و استجابت دعاها و بر آورده شدن حاجات می باشد.
در سخنی از امام باقر (علیه السلام) آمده است که « به خدا سوگند به من خبر رسیده است که اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از روز پنج شنبه برای انجام اعمال و مراسم جمعه آماده میگردیدند، چرا که جمعه برای مسلمانان کوتاه و مغتنم است. همچنین شب و روز جمعه دارای دعاها، نمازها و اعمال مستحبی فراوانی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان به برخی از آنها اشاره شده است.
از خدای بزرگ مسئلت می نمائیم که توفیق استفاده از این ایام و ساعات را به همه ما عنایت فرماید تا با بهره گیری از آن بر ایمان خود بیفزائیم و اعتقادمان را راسخ و محکم نمائیم.
@irc_ir
وصیت نامه ی علامه حلی به فرزندش
پسرم! خداوند تعالی تو را بر انجام دادن فرمان هایش استوار بدارد و بر عمل خیر و ملازمت آن توفیقت دهد و به سوی آنچه دوست می دارد و راضی است، رهنمایت باشد و به آنچه از خیرها آرزو داری و خواهانی برساندت و در دنیا و آخرت سعادتمندت کند و... مُهر «صالح است» بر اعمالت بنهد و وسایل رسیدن به سعادت را روزی ات کند و از برکت های بزرگ و والایش بر تو بباراند و خداوند از هر بلا و سختی دورت بدارد و بدی ها را از تو دفع کند.
حال اگر خداوند تعالی در این دهه بر من مرگ را نوشته باشدو آن را با قدرش حتمی کرده باشد، از آن جا که او فرمانش را بر بندگان حاضر و مسافر جاری سازد، پس من هم همان گونه که خداوند تعالی وصیت را بر من واجب و به خصوص هنگام احساس مرگ مرا مأمور به آن کرده است، تو را مخاطب ساخته و برایت وصیت می کنم به:
این که همدوش با تقوای الهی باشی که آن به یقین سنّت پایدار و واجب حتمی و سپر نگهدارنده و توشه ی ماندگار است و آن پُر سودتر چیزی است که انسان برای روزی که چشم ها از هیبت آن روز گشاده و خیره می ماند و یار و یاور نیست، خواهد داشت و هم چنین التزام داشته باش به پیروی اوامر خداوند تعالی و انجام دادن آنچه او می پسندد و بپرهیز از آنچه او ناخوش دارد و دوری کن از نواهی خداوند تعالی.
🔹تحصیل کمالات
زندگی ات را در تحصیل کمالات نفسانی سپری ساز و اوقاتت را در کسب فضایل علمی و عروج از پستی نقص به بالاترین نقطه ی کمال و اوج گیری در آسمان عرفان و نه سقوط به جایگاه جُهّال و عمرت را با گرایش عاشقانه به پسندیده ها و یاری برادران دینی و پاسخ درشتخو را به سخن نیکو گفتن و نیکو رفتار را با چهره ی باز پذیرفتن، بگذران.
🔹رفاقت و همنشینی
بپرهیز از رفاقت با انسان های پست و هم نشینی با افراد نادان زیرا رفاقت و همنشینی با آنان خلق و خوی ناپسند و باطن پست بر جای می نهد. التزام به همدوشی با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان داشته باش که آن برای کسب کمالات زمینه ی کامل را فراهم می سازد و برایت توان و مهارت دریافتن پاسخ مجهولات را دنبال دارد.
باید امروزت از دیروزت بهتر باشد. پس بر تو باد التزام به صبر و توکل و رضا. هر روز و شب محاسبه ی نفس کن از خداوند بسیار آمرزش بخواه. از نفرین مظلوم بترس به خصوص از نفرین یتیم و پیرزن که خداوند درمورد شکستن دل شکسته گذشت نمی کند.
🔹نماز شب
بر تو باد التزام به نماز شب که رسول اللّه بر آن تشویق کرده و دعوت به اقامه ی آن کرده و فرموده: هر که آخرین عملش اقامه ی نماز شب باشد و بمیرد، بهشت برای او باشد.
🔹صله ی رحم
بر تو باد التزام به صله ی رحم که به یقین به عمر آدمی می افزاید، بر تو باد التزام به خوشرویی... بر تو باد التزام به توجّه و مراقبت از ذریّه ی پیامبر که همانا خداوند تعالی در سفارش به آنان تاکید کرده و پاداش رسالت و ارشاد مردم دوستی و مهرورزی به آنان قرار داده است.
🔹طلب رحمت
این آنهایی بود که وظیفه ی تو بود اما آنچه به من مربوط است و نفعش به من برمی گردد این است که: با طلب رحمت برایم در بعضی از اوقات، مرا یاد کرده و مورد تفقّد قرار دهی و ثواب بعضی از طاعت هایت را برای من بفرستی در یاد کردم کم نگذار که اگر چنین کنی اهل وفا تو را جفا کار خوانند و در یاد کردم زیاد روی مکن که اگر چنین کنی، آنان که اهل نیکی اند، تو را به کوتاهی در حق پدر به هنگام زندگانی نسبت می دهند بلکه در خلوت هایت و پس نمازهایت یادم کن.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.
.مجله گنجینه آبان 1380، شماره 8
@irc_ir
🌿 ارزش نام نيکو
يکي از نعمت هاي خداوند به ما انسان ها قدرت تکلم و بيان است که با اين وسيله با همنوعان خود ارتباط برقرار مي نماييم و خواسته هاي خود را به مخاطب منتقل و با او ارتباط بر قرار مي نماييم.سرعت انتقال مفاهيم خود مسئله ي مهمي است که کلمات و واژه ها در آن نقش اساسي دارند و در همين راستا نامگذاري براي اشياء و افراد اختراع شد تا با هر نام مسمي مشخص، و از تفهيم و تفهم مقصود؛ از اشتباه جلوگيري شود.
نام هر شخص علاوه بر اينکه علامتي براي اوست و باعث تمايز و تشخيص او از ديگران مي شود؛انتخاب صحيح آن مي تواند تأثير تربيتي و رواني زيادي بر او داشته باشد هر بار با صدا کردن او به اين نام،باعث ميشود که خود را با مفهوم و حقيقت آن بيشتر مطابقت داده بلکه خود را مصداق واقعي آن بداند.
اسلام عزيز که براي همه شئون زندگي برنامه و دستورالعمل داشته، ريزترين مسائل زندگي از مبداء تا معاد را با معارف بلند خود پوشش داده و قبل از ولادت انتخاب نام نيکو را سفارش نموده است.
پيامبر رحمت حضرت محمد(ص)مؤمنين را به نامگذاري شايسته فرزندان سفارش نموده و مي فرمايد«نخستين چيزي که هر يک از شما به فرزندش پيشکش مي کند نام نيکواست. بنابراين هر کدام از شما نامي نيکو بر فرزند خويش نهد ( ميزان الحکيم حديث8908 مؤلف م.ري شهري).
اسلام براي تشويق مؤمنين و بيان جايگاه نا نيکو اين مهم را محدود به دنيا نمي داند و تا قيامت اتصاف نام به صاحبش را ياد آوري مي کند،آنجا که رسول خدا (ص) فرمود« نام نيکو بر خود نهيد ، زيرا در قيامت به اين نام ها خوانده مي شويد فلاني پسر فلاني بر خيز به سوي نور خود برو و فلاني پسر فلاني برخيز که نوري نداري».
(همان حديث شماره 2586)
🔹کدام نام؟
پنجمين ستاره درخشان آسمان ولايت حضرت امام محمدباقر(ع) مي فرمايد: «راست ترين نام ها،نامي است گوياي عبودت و بندگي باشد . بهترين نام ها نام هاي پيامبران است»(ميزان الحکمه حديث 8911 )
🔸حساسيت پيامبر اسلام در مقابل نام هاي نا مناسب افراد
سنت حضرت رسول اکرم(ص)در مقابله با اسم هاي نا مناسب اين بود که آن ها را تغيير مي داد و نام نيک را جايگزين نام هاي زشت مي کرد.
از ابن اثير نقل شده که شخصي به عنوان نماينده اعزامي خدمت پيامبر اسلام(ص)رسيد،حضرت فرمود نامت چيست؟گفت: «بغيض(بسيار خشمگين).»حضرت فرمود: «تو حبيب هستي و نامش را در همان مجلس به حبيب تغيير داد.»
در جائي ديگر ابن عمر نقل نموده: که رسول خدا (ص) نام «عاصيه» را به «جميله»تغييرداد و فرمود تو جميله هستي.زيرا عاصيه به معناي خلاف کار و جميله به معناي زيباست.
@irc_ir
🌿 فايده نام گذاري افراد به نام ائمه ي معصومين(ع)
شايد خيلي از افراد اين سؤال را مطرح کنند که مگر نام براي مشخص کردن افراد نيست؟ پس غير از اين علامت گذاري چه نفعي مي تواند داشته باشدکه اينقدرحساسيت نشان ميدهيد؟
در جواب بايد گفت فوايد بسياري براين نامگذاري مترتب است که يکي از آن فوائد تشخيص افراد است ما در اينجا به پنج فايده از فوائد مهم نامگذاري اشاره مي کنيم تاحقيقت مطلب بهتر روشن شود.
🔸1- معرفي فرهنگ ملي و ارزش هاي آن
انتخاب نام گاهي بيان کننده ارزش هاي اخلاقي يک جامعه است مثلا نام هاي «ايمان»،«احسان»،«صادق»و ... بيان کننده مفاهيم ارزشي و ونامهاي: رستم ،سهراب مبين شخصيتهاي ملي است.
🔸2-معرفي دين و آئين
انتخاب نام هاي شخصيت هاي ديني يا مناسبت هاي مذهبي بر افراد نشانه علاقه به آن حقايق است مثل نام هاي ائمه معصومين عليهم السلام يا نام ماههائي چون محرم، صفر، رمضان بر افراد که ارزش حوادث آن مناسبت ها و شخصيت هاي آن زمان ها را براي شنونده يادآوري ميکندومخاطب درمي يابدکه اين نام متعلق به يک مسلمان است.
🔸3- اعلام موضع سياسي و ديني
در انتخاب نام ميزان علاقه مندي به جريان،آئين و يا شخصيت نهفته است، شما مي بينيد که با پيروزي انقلاب اسلامي ايران ،به علت عشق و علاقه مردم به حضرت امام خميني(ره) نام «روح الله» براي فرزندان انقلاب انتخاب شد و مردم لبنان نام «نصرالله» که يادآور عظمت «سيد حسن نصرالله» است رابراي فرزندان خودانتخاب نمودند و اين نام ها رکورددار آن مناطق شدند.
از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا نامگذاري فرزندان به نام هاي ائمه سودي دارد؟ حضرت فرمود:آري،مگر دين چيزي جز محبت است؟
🔸4- ارتباط عاطفي با صاحب نام
وقتي نامي براي کسي انتخاب مي شود نوعي رابطه ي عاطفي بين صاحب نام و شخصيت مورد نظر يا مکان مورد نظر که بدان نام مي باشد برقرار ميگردد،نام حسين پيوند حماسي با سيدالشهداء برقرار مي کند و نام محرم محبت به شخصيت هاي اين ماه و بغض به مفسدان اين حادثه را گوشزد مي نمايد. امام حسين(ع) بخاطر علاقه زياد به پدرش علي (ع) و مادرش «فاطمه»نام فرزندان خود را فقط "علي "و "فاطمه "مي گذاشت و براي جلوگيري از تشابه اسمي پسوند اصغر،صغري، اوسط ووسطي، اکبروکبري را بعد از نام هريک اضافه مي نمود مثل علي اصغر ، علي اوسط ، علي اکبر ، يا فاطمه صغري ، فاطمه وسطي وفاطمه کبري .
🔸5- تأثير گذاري نام مناسبت بر شخصيت و هويت افراد
انتخاب نام هاي بزرگان و شخصيت ها بر افراد، باعث مي شود که صاحب نام احساس نوعي بزرگي و وقار در خود نمايد و همرنگي خود با شخصيت مورد نظر را مضاعف نمايد. اين احساس روز به روز بيشتر و باعث اثرگذازي بر رفتار و گفتار او مي گردد تا جائي که خود را مسئول حراست از قداست آن نام مي شمارد.
@irc_ir
دو خاطره از آیت ... میرزا جواد آقا تهرانی
به خانه که رسیده بود، دیگر شب از نیمه گذشته بود.
داخل لباس و جیب هایش را هم که گشته بود. کلید را پیدا نکرده بود. چراغ های خانه خاموش بودند؛ این یعنی همه خوابند.
سرمای استخوان سوز نیمه شب کوچه را خلوت خلوت کرده بود. او اما آنجا مانده بود. در نزده بود و تا اذان صبح همان جا در کوچه قدم زده بود.
موقع اذان که اهل خانه بیدار شده بودند، همسرش در را باز کرده بود و رفته بود خانه. بچه ها که دوره اش کرده بودند و خرده گرفتند که چرا لااقل زنگ نزدید تا وسط این سرما در را برایتان باز کنیم، جواب شنیده بودند:
« شما خواب بودید. زنگ من موجب اذیت و آزار شما می شد!»
خانه شان دیدنی بود. با اینکه وسایل ساده ای داشتند، اما همه چیز توی خانه «ست» شده بود. مرتب و زیبا. حتی رنگ پرده ها را هم با رنگ خانه «ست» کرده بودند. برای بقیه عجیب بود که یک روحانی و عالم دینی چنین خانه ای داشته باشد. سراغ جواب که رفته بودند، این طور جواب شنیدند: « موقعی که ازدواج کردم، همسرم از خانواده آبرومند و نسبتاً متمکنی بود و من گفتم که طلبه هستم و چیز زیادی ندارم و آنها بدین صورت قبول کردند ولی بعدها می دیدم هر وقت اقوام و خویشان همسرم به منزل ما می آمدند، خانه سروسامان خوبی نداشت و باعث خجالت و شرمندگی همسرم می شد. لذا به خاطر احترام به همسرم و رضایت او منزل را بدین صورت درآوردم که مشاهده می کنید و این موجب رضایت و خشنودی او شد. زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه برای تمایل خودم به تجملات و زرق و برق دنیوی».
برگرفته از زندگی میرزا جواد آقا تهرانی (ره)
@irc_ir
🌿آثار اجتماعی امانت داری
هـمان طور که هر کاری آثار دارد، امانت داری نیز آثار و فـوایـد فردی و اجتماعی بی شماری دارد ازجمله آثار اجتماعی آن به این شرح است:
🔹1- جلب اعتماد اقشار جامعه: در جامعه ای که امانت داری رواج داشته باشد، افراد آن جامعه به هم نزدیک و مانوس هستند و زندگی آن هـا بر پایه صلح، صف، امنیت و آرامش قرار می گیرد.
امام صادق(ع) به عبدالله بن سبابه توصیه فرمود: (علیک بصدق الـحـدیث واداء الامانه تشرک الناس فی اموالهم...; بر تو باد به راسـت گویی و ادای امانت[ .اگر چنین کردی] با مردم در اموالشان شریک خواهی بود.)
🔹2- احساس مسئولیت عمومی: در جامعه ای که افراد آن امانت داری را سرلوحه کار خود قرار می دهند و همواره در مسئولیته، تکلیف ها و پست های اقتصادی، تجاری و مالی... که در اجتماع به آن هـا سـپرده می شود، حس کوشش، تلاش، حفاظت و مواظبت بر آن کار در وجود افراد، موجب ترقی و پیشرفت اقتصاد جامعه و رونق و رواج کاری آن اجتماع می گردد.
🔹3- حـفـظ اسرار و اطلاعات کشور: امانت داری اجتماعی موجب می شود تـا سـیـاسـت ها و طرح ها و نقشه های حکومتی که جنبه محرمانه و سـری دارنـد، از دست برد بیگانگان و منافقان و جاسوسان در امان باشد.
🔹4- گسترش علم و معنویت: یکی از اثرهای مفید و باارزش امانت داری اجتماعی، پیش رفت و گسترش علم و دین، این دو پایه اصلی فرهنگی و مذهبی در مکتب حیات بخش اسلام، می باشد. امانت داری علمی و معنوی باعث می شود تا افراد امین که از زمره علم، دانشمندان، بزرگان دین و علم می باشند، از علم و دین خود به نحو احسن در راه بالا بردن سطح آگاهی و افکار عموم مردم از لحاظ فرهنگی و مذهبی استفاده کنند. و از سوی دیگر عقاید و خرافات پوچ و بی ارزش از جامعه امانت گذار علم و دین رخت برمی بندد، به طوری که انسان را از خودشناسی به خداشناسی می رساند.
@irc_ir
🔹کلام امام صادق (ع) در امانت داری
یکی از امانت ها، قرض الحسنه است.
قرض گیرنده باید متوجه باشد که مبلغی را که قرض گرفته یک نوع امانت است، وقتی موعدش فرا رسید، باید آن را به صاحبش بپردازد، که اگر بدون عذر شرعی، یک ساعت از موعدش بگذرد، به همان اندازه خیانت نموده است.
بر همین اساس در سیره زندگی امام صادق (ع) آمده است: عبداللّه بن سیابه باپدرش (سیابه) از اهالی کوفه و از دوستان و آشنایان امام صادق (ع) بودند. سیابه از دنیا رفت و چون فقیر بود چیزی برای پسرش عبدالرّحمان به ارث نگذاشت، یکی از دوستان سیابه نزد عبدالرّحمان آمد و پس از احوال پرسی و گفتن تسلیت، هزار درهم به او قرض داد، عبدالرّحمان آن پول را پذیرفت و با آن به فعالیت های اقتصادی پرداخت، کارش رونق گرفت به طوری که مستطیع شد و تصمیم گرفت برای انجام مراسم حج به مکه برود. نزد مادر رفت و تصمیمش را به او گفت، مادر به او گفت: «قبل از سفر حج، پولی را که از دوست پدرت قرض گرفته ای پرداخت کن.» او نزد دوست پدر رفت وپس از تشکر، قرض خود را ادا کرد. سپس عازم مکه شد. پس از انجام مراسم حج به مدینه رفت و برای زیارت امام صادق (ع) به محضر آن حضرت شرفیاب شد. امام صادق پس از اطلاع از فوت سیابه، اظهار تأسف کرد و به عبدالرّحمان تسلیت گفت، سپس به او فرمود:«آیا پدرت مالی برای تو به ارث گذاشت؟»(که تو مستطیع شدی و برای انجام حج به مکه آمدی؟) عرض کرد: نه چیزی به ارث نگذاشت.
امام صادق فرمود: پس با چه مالی مستطیع شدی و به مکه آمدی؟ عبدالرّحمان به شرح ماجرای قرض دادن دوست پدرش و رونق تجارت و کارش پرداخت، هنوز سخنش تمام نشده بود، امام صادق (ع) به او فرمود: آن هزار (درهم) را چه کردی؟ آیا به صاحبش دادی (امانت را به صاحبش رد کردی؟) عرض کرد: به صاحبش برگرداندم. امام صادق (ع) فرمود: «احسنت، آیا میل داری پندی به تو بدهم؟» عرض کرد: فدایت شوم! آری. امام فرمود: «علیک بصدق الحدیث و اداء الامانة تشرک النّاس فی اموالهم هکذا - و جمع بین اصابعه؛ بر تو باد به راست گویی و امانت داری، تا شریک مال مردم شوی، این چنین که می بینی - هنگامی که این سخن را فرمود، انگشتانش را به هم جمع کرده و نشان داد». یعنی آدم خوش معامله این چنین شریک مال مردم است.
عبدالرحمان می گوید: این سخن (نورانی) امام صادق (ع) را به خاطر سپردم و رعایت کردم، کارم به قدری رونق گرفت که در یک سال زکات اموالم سیصد هزار درهم شد.
بحارالانوار، ج 47، ص 385
@irc_ir
توسل به اهل بيت(ع)
آيه الله سيد محمّد حسين حسيني طهراني، درباره عشق ايشان به اهل بيت(ع) اين گونه نوشته اند: «...نكته اوّل دل بستگي ايشان به اهل بيت - عليهم السلام- بود و در حقيقت ولاي اهل بيت براي ايشان به منزله يك شمعِ شب افروز شبستانِ زندگي بود، نسبت به اهل بيت به خصوص امير المؤمنين - عليه السلام- تا سر حدّ عشق دل بستگي داشت. هيچ به خاطر ندارم از اسم هر يك از ائمه بدون اداي احترام گذشته باشند. در مشهد كه همه ساله مشرّف مي شدند و تابستان را در آن جا ميماندند؛ وقتي وارد صحن حرم حضرت رضا- عليه السلام- ميشدند بارها كه در خدمتشان بودم مي ديدم كه دستهاي مرتعش را روي آستانه در ميگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را مي بوسيدند.گاهي از محضرشان التماس دعائي درخواست ميشد ميگفتند: برويد از حضرت بگيريد، ما اينجا كارهاي نيستيم همه چيز آن جاست.
(مهر تابان، ص 56 )
@irc_ir