eitaa logo
اداره کل پژوهش‌های اسلامی رسانه
209 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
4 ویدیو
868 فایل
راه ارتباطی با ما: تلفن: 02532915510 سامانه‌ پیامک: 30000255 فضای مجازی: @irib_irc وب سایت: www.irc.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا عصمت انبیا جبری است؟ بسیاری از افراد هنگامی که بحث عصمت انبیا را مطالعه می کنند، فورا از خود سوال می نمایند که مقام عصمت یک موهبت الهی است که الزاما به پیامبران و امامان داده شده،و هرکس مشمول این موهبت گردد در برابر گناه و خطا بیمه شده است، بنابراین معصوم بودن آنها فضیلت محسوب نخواهد شد، هرکس مشمول چنین موهبتی گردد از تمام گناهان فاصله خواهد گرفت، و این یک الزام الهی است. گرچه این اشکال متوجه اصل مساله عصمت انبیا نیست ،بلکه فضیلت بودن آن رازیر سوال می برد، بااین حال توجه به حقیقتی می تواند جواب این سوال را روشن کند. کسانی که این اشکال را مطرح می کنند توجه به ریشه های عصمت انبیا ندارند آنها چنین می پندارند که مقام عصمت مثلا مانند مصونیت در برابر بعضی از بیماری هاست که از طریق تزریق بعضی از واکسن ها انجام می شود ،هر کس چنان تزریقی در مورد او انجام شود مبتلا به آن بیماری نمی گردد چه بخواهد و چه نخواهد. ولی مصونیت معصومین دربرابر گناه از مقام معرفت وعلم و تقوای آنها سرچشمه می گیرد، درست همانند پرهیز از پاره ای ازگناهان برای فردفرد ما که بخاطر علم وآگاهی و ایمان و معرفت آن را ترک می کنیم، مثلا هرگز با بدن لخت قدم در کوچه و خیابان نمی گذاریم ،همچنین کسی که اطلاع کافی درباره آثار مخرب موادمخدر دارد وبخوبی میداند آلوده شدن به آن سبب قطعی برای مرگ تدریجی است هر گز به سراغ آن نمی رود، مسلما این ترک موادمخدر برای او یک فضیلت است که از علم و آگاهی او سرچشمه می گیرد،و با داشتن این علم هرچند آن را ترک می کند ولی اجباری در کارنیست و توانایی استعمال موادمخدر را دارد. به همین دلیل ما سعی می کنیم ازطریق تعلیم و تربیت سظح معرفت وآگاهی وتقوا را در افراد بالا ببریم ،تا آنها را حداقل در برابر گناهان بزرگ واعمال زشت و زننده بیمه نماییم. آیا اگر افرادی بخاطر این تعلیم و تربیت پاره ای ازاین اعمال را ترک کنند افتخار و فضیلت نیست؟ اگر گفته شود معصومین این ایمان و معرفت را از کجا آورده اندمی گوییم این از امدادهای الهی است، ولی این امدادهای الهی بی حساب نیست و لیاقتهایی در اینها وجود داشته است،همانگونه که قرآن دربارۀابراهیم خلیل در آیه124 بقره ودربارۀ حضرت یوسف درآیه 22 یوسف ودربارۀ حضرت موسی در آیۀ 40 طه دراثبات لیاقت هایشان آورده است. بسیاری افراد لیاقت هایی دارند و هرگز آن را شکوفا نمی کنند و از آن استفاده نمی برند. ضمنا اگر پیامبران مشمول چنین مواهبی شده اند به موازاتش مسولیتهای سنگینی بر دوش آنها گذارده شده، یا به تعبیر دیگر خداوند به همان مقدار که مسولیت به کسی می دهد توان و نیرو به او می بخشد، و سپس در انجام مسولیت او را امتحان می کند. @irc_ir
بسمه تعالى إنا للَّه و إنا إلیه راجعون به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مىرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مىباشند.ازمسلمانان غیور مىخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس دراین راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه. ضمناً اگر کسى دسترسى به مؤلف کتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینى منبع: صحیفه امام ج21 263 @irc_ir
🔸دفاع از پیامبر اسلام و ارزشهای دینی، آخرین رویارویی امام خمینی با غرب جنگ عراق و ایران که پایان یافت ، رهبران سیاسی غرب تهاجم تازه ای علیه اسلام انقلابی آغازکردند.آنان در سالهای قبل در جریان دفاع ایران و در جریان رویارویی با حزب الله لبنان و جنبش اسلامی فلسطین و جهاد اسلامی افغانستان و ماجرای مرگ انورسادات به وسیله انقلابیون مسلمان مصری (14/7/1360 ) دریافتند که حرکت اسلامی رو به رشد را نمی توان با سلاح و از طریق نظامی متلاشی ساخت.جبهه جدید،جبهه جنگ روانی فرهنگی و ایدئولوژیک بود.ایجاد جنگ بین شیعه و سنی نیز قبلا با هوشیاری امام خمینی و مسئولین نظام اسلامی رنگ باخته بود. باید به ریشه ها و محرکهای اصلی این جنبش یعنی مبانی عقیدتی و مقدساتی که عشق به آنها وحدت اهداف و روشهای حرکت اسلامی اخیر را سبب شده است،حمله می کردند. ماجرای تدوین و انتشاروسیع کتاب مبتذل "آیات شیطانی" نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولتهای غربی از آن سرآغازی بر فصل تهاجم فرهنگی بود. اگر جامعه اسلامی در مقابل توهین های این کتاب به پیامبر عظیم الشان اسلام از خود مقاومت نشان نمی داد،خاکریز اول به راحتی فتح شده بود و پس از آن مبانی دینی و مقدساتی که اعتقاد به ماوراء طبیعت و ارزشهای معنوی را در جامعه اسلامی باعث شده اند،با انواع شیوه ها مورد هجوم قرار می گرفت.هویت اندیشه دینی وهویت وحدت بخش امت اسلامی را همین مقدسات تشکیل می دهند و با مورد تردید قرار دادن اینهاست که جهان اسلام و حرکتهای اسلامی را از دوران بی هویت ساخته و در مقابل هجوم فرهنگ و ایدئولوژی غرب خلع سلاح می کنند. امام خمینی (س) با توجه به دلایل و واقعیت های فوق در تاریخ 25/11/1367در ضمن چند سطر کوتاه با صدور حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای کفر آمیز این کتاب، انقلابی دیگر برپا کرد.صفوف مسلمانان صرف نظر از مذاهب و زبان و کشورهایشان متحدا در برابر غرب ایستادند. پیامدهای این واقعه موجودیت جامعه اسلامی را به عنوان یک امت واحده جلوه گر ساخت و نشان داد که مسلمانان علیرغم اختلافات داخلی و مغایرتهای جانبی هر گاه بدرستی رهبری شوند میتوانند و به عنوان پیشتازان حرکت احیای ارزشهای دینی و درآینده جهان نقشی تعیین کننده برعهده بگیرند. همچنین صدور این حکم تصور اشتباه غربی ها را در اینکه ایران با پذیرش قطعنامه از هدف های انقلابی اسلامی خود دست کشیده است،در هم ریخت. منبع: حدیث بیداری ص 148-149 @irc_ir
🔅رفتار اتحادیه اروپا در برابر فتوای ارتداد سلمان رشدی بعد از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط ایران،صدور فتوای امام خمینی در 25 بهمن 1367 (14 فوریه 1989 ) حاوی حکم قتل سلمان رشدی،نویسنده هندی تبارانگلیسی،موجب واکنش شدید و موضع گیری تند اتحادیه اروپا در مقابل آن گردید.پارلمان اروپا در"استراسبورگ" قطعنامه ای به تصویب رساند و طی آن از دوازده دولت عضو خواست تا به تهران اعلام کنند، اگر به تهدیدات خود عمل نمایند،تدابیر جدی علیه منافع ایران اتخاذ خواهد شد. وزیران امورخارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در اول اسفند ماه 1367 (20 فوریه 1989 ) بیانیه ای انتشاردادند و درآن تهدید به قتل سلمان رشدی را غیر قابل قبول دانستند و اقدامی مخالف با منشور ملل متحد و بی حرمتی به اصول و مقررات بین المللی اعلام کردند. واکنش فوری اتحاریه اروپا نسبت به فتوای صادره تصمیم واقدام مشترکی در سه زمینه بود: احضار سفرای دولت های عضو از تهران و کاهش سطح روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران، لغو ملاقات و بازدید مقامات دو طرف در سطح وزیران و معاونان آنها، تقلیل همکاری های اقتصادی و کاهش واردات کالا ازایران. پس از قطع روابط سیاسی ایران و انگلستان در 15 اسفند 1367 (5 مارس 1989) دولت آلمان نیز در حمایت از انگلستان اجرای موافقتنامه فرهنگی با ایران را که در آبان 1367 (نوامبر1988) امضا شده بود،به حالت تعلیق در آورد. انگلستان می کوشید تا با توسعه مسئولیت حمایت از سلمان رشدی به بقیه کشورهای اروپایی بویژه دو عضو موثر آن یعنی آلمان و فرانسه ،هم به اعمال محدودیت و فشار علیه ایران از سوی اتحادیه تاکید نماید و هم خود را یکجانبه در این مساله درگیر نسازد.نهایتا این کشورها درمقابل پایمردی و استقامت ایران وپشتیبانی جهان اسلام کوتاه آمده و سفرای این کشورها که با سروصدا ایران را ترک کرده بودند،یکی یکی و بی سروصدا به جمهوری اسلامی ایران بازگشتند. منبع: تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران ص 204-205 @irc_ir
نابودی اسلام هدف جهانخواران امام خمینی ره : آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل مىکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسى خود تجدیدنظر نماییم و ما خامى کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهاى تند یا جنگ سبب بدبینى غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزواى کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین مىگذارند، این‌یک نمونه است که خدا مىخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانى» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیاى تفرعن و استکبار و بربریت، چهره واقعى خود را در دشمنى دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشى به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوء مدیریت و بىتجربگى نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله، اشتباه ما نیست بلکه تعمد جهان خواران به نابودى اسلام و مسلمین است. روحانیون و مردم عزیز حزب اللَّه و خانوادههاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل‌ها و افکار نادرست، خون عزیزانشان پایمال نشود.( صحیفه امام، ج 21، ص 291) جهان باید بداند که ایران راه خود را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکاى جهان خوار، این دشمن کینهتوز مستضعفین جهان، با آن مبارزهاى آشتىناپذیر دارد و حوادث ایران نه تنها ما را براى لحظهاى عقب نخواهد نشاند که ملت ما را در نابودى منافع آن مصممتر خواهد کرد. ما مبارزه سخت و بىامان خود را علیه آمریکا شروع کردهایم و امیدواریم فرزندانمان با آزادى از زیر یوغ ستمکاران، پرچم توحید را در جهان بیفرازند. ما یقین داریم اگر دقیقاً به وظیفهمان که مبارزه با آمریکاى جنایتکار است، ادامه دهیم، فرزندانمان شهد پیروزى را خواهند چشید. (صحیفه امام، ج 15، ص 171) @irc_ir
🚫✅دروغ مصلحت‌آمیز چیست پاسخ: دروغ ذاتاً کار فوق‌العاده بدی است و بسیاری از مشکلات و بدبختی‌ها و نابسامانی‌های اجتماعی کنونی ما براثر همین دروغ است، در بعضی از بیاناتی که از ائمۀ اهل‌بیت علیهم‌السلام رسیده دروغ را کلید سائر گناهان شمرده‌اند. ولی درعین‌حال در پاره‌ای از موارد استثنائی پیشآمدهائی می‌کند که اگر انسان در آنجا راست بگوید، فتنه و فساد بزرگی برپا می‌شود و درحالی‌که اگر راست بگوید، آتش فتنه خاموش می‌شود، مثلاً هرگاه میان دو نفر اختلاف شدیدی باشد و یکی از آن‌ها پشت سر دیگری بدگوئی کند، و ما هم بشنویم، و بدانیم که اگر در برابر سؤالاتی که می‌شود راست بگوییم و بدگوئی‌های او را فاش کنیم آتش فتنه‌ای بر پا می‌شود که ممکن است تلفات و خسارات زیادی ببار آورد، بدیهی است در چنین مواردی راست گفتن کار غلطی است، و هیچ عاقلی نمی‌تواند بگوید در چنین موردی هم باید راست گفت، این‌یک قانون مسلّم عقلی است که هرگاه فساد چیزی، از اصلاح آن بیشتر باشد ما باید از آن چیز بپرهیزیم. قوانین اسلامی نیز این حکم عقلی را تائید نموده، و در چنین موارد استثنائی از روی ضرورت دروغ گفتن را تجویز می‌کند. ولی به دو موضوع باید مؤکداً توجّه داشت: نخست: اینکه این موضوع کاملا جنبۀ استثنائی دارد و جز درشرائط خاصی دروغ گفتن جائز نیست و نباید عده‌ای موضوع «دروغ مصلحت‌آمیز» را دستاویز کرده و بدون جهت و یا برای به دست آوردن منافع شخصی غلطی، دروغ بگویند و این عمل زشت را بنام این‌که، مصلحت! ایجاب کرده مرتکب شوند. دوم: این‌که اسلام به‌قدری به موضوع دروغ اهمیت داده که حتی در مواردی که ضرورت ایجاب می‌کند، انسان دروغ بگوید دستور «توریه»(سخنی که دو معنی دارد و گوینده از آن معنی خاصی را که حقیقت است اراده کرده و شنونده معنی دیگری می‌فهمد) داده است و در میان دانشمندان و فقهای ما این فتوی مشهور است. منظور از «توریه» این است که در موارد ضروری بجای دروغ گفتن جمله‌ای گفته شود که شنونده به گمان خود از آن مطلبی استفاده کند درحالی‌که منظور گوینده چیز دیگری بوده است. مثلاً کسی از ما بپرسد این فلان کس دربارۀ من چنین حرف بدی زده؟ ما در جواب بگوییم: نه و منظورمان این باشد که به این عبارت، نگفته، اگرچه همان مطلب را به‌عبارت‌دیگر گفته است، ولی شنونده از کلمۀ «نه» چنین می‌پندارد که اصلاً آن حرف دربارۀ او گفته نشده است. و اگر در کلمات پیشوایان دین به‌مقتضای ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگیری از اختلافات و فتنه‌ها دروغ مصلحت امیزی بوده باشد حتماً از قبیل «توریه» است که دروغ محسوب نمی‌گردد. این نکته هم ناگفته نماند، در مواردی که وظیفۀ انسان توریه یا دروغ مصلحت آمیز باشد اگر راست بگوید گناه کرده و هر فسادی به وجود آید او مسئول است. روشن است که در آیات قرآن هیچ‌گونه دروغ مصلحت‌آمیز و توریه وجود ندارد، یعنی دربارۀ آیات و احکام الهی اصولاً چنین ضرورتی مفهوم ندارد. @irc_ir
💠توسل علامه اميني (ره) صاحب كتاب الغديربه اهل بیت (ع) از ویژگی‌های ايشان، عشق و ولاي كامل او بود نسبت به آل محمد- علیهم‌السلام- عشقي وصف‌ناشدنی كه می‌توان گفت «الغدير» نيز در اثر همين عشق نوشته شد. در مجالس با صداي بلند بر مصائب آل محمّد- صلی‌الله عليه وآله -می‌گریست به‌طوری‌که ديگران و به‌خصوص اهل منبر و نوحه‎خوانان تحت تأثير گريه ايشان منقلب مي‎شدند، گويا يكي از آل محمّد در مجلس است و اگر گوينده مصيبت نام حضرت زهرا (س) را می‌برد آنگاه خون در رگ‌هایش متراكم شده و چنان كسي كه ظلم بر ناموس او رفته فرياد مي‎زد و همراه اشك بي‎امان، از چشمانش شعله آتش بيرون مي‎زد»1» ايشان بارها به محضر امير مؤمنان متوسل شده بودند و حاجت گرفته بودند، آيه الله بهاءالدینی نقل كرده‎اند؛ مرحوم علامه موقعي به كتابي جهت نوشتن الغدير نياز پیداکرده و به محضر امير مؤمنان (ع) متوسل مي‎شوند ولي مدتي مي‎گذرد خبري نمي‎شود در آن حين روزي در حرم بوده‎اند يك عرب بياباني می‌آید رو به ضريح كرده و با جسارت می‌گوید: يا علي، اگر مردي كار مرا انجام بده. و هفته بعد موقع كه علامه در حرم بوده در همان نقطه برمي‎گردد و می‌گوید: يا علي، مردي، كارم انجام شد. علامه ناراحت مي‎شوند كه چطور حاجت ايشان روا نمي‎شود. شب در عالم رؤيا حضرت را زيارت كرده به ايشان مي‎گويند: آخر آن‌ها بدوي هستند و طبق طفوليتشان با ايشان برخورد مي‎كنيم نبايد آن‌ها را معطل كرد. اما شما كه با ما آشنائي داريد، معطل هم بشويد از ارادت شما كاسته نمي‎شود. صبح فردا، پير زني كتابي را در دستمالي بسته محضر علامه می‌آورد، علامه مشاهده می‌کند كه همان كتابي است كه از حضرت خواسته بودند«2» 1-. سيري در آفاق ، ص ‭‭245‬‬ 2-. سيماي فرزانگان، ص ‭‭192‬‬. @irc_ir
آرمان انقلاب اسلامی، ایجاد حیات طیبه است مقام معظم رهبری: کاری که انقلاب در آغاز انجام می‌دهد، ترسیم آرمان‌ها است؛ آرمان‌ها را ترسیم می‌کند. البتّه آرمان‌های عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمره تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمان‌های اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچ‌وقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمان‌ها یعنی این‌جور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آن‌وقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛. اِستَجیبوا للهِ‌ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛ شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همه‌ی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه. خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همه‌ی این چیزهایی که بشر برای بِه‌زیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسری‌خور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است) ۱۳۹۴ /۰۶/۲۵بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى @irc_ir
❓ آیا تفاوتهای طبیعی در انسانها با عدالت سازگار است؟ در آیۀ 32 از سورۀ نسا می خوانیم «و لا تتمنوا ما فضلّ الله بعضکم علی بعض ...» (برتری هایی که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید... . با توجّه به آیۀ شریفه بسیاری از خود می پرسند، چرا بعضی از افراد استعدادشان بیشتر و بعضی کمتر، بعضی زیبا و بعضی دیگر از زیبایی، کم بهره اند، بعضی از نظر جسمی فوق العاده نیرومند و بعضی معمولی هستند، آیا این «تفاوتهای طبیعی» با اصل عدالت پروردگار سازگار است؟ در پاسخ باید به چند نکته توجّه داشت: ✅ 1-قسمتی از تفاوتهای جسمی و روحی مردم با یکدیگر، معلول اختلافات طبقاتی و مظالم اجتماعی ویا سهل انگاری های فردی است که هیچگونه ارتباتی به دستگاه آفرینش ندارد، مثلاًبسیاری از فرزندان ثروتمندان از فرزندان مردم فقیر، هم از نظر جسمی قوی تر و زیباتر و هم از نظر استعداد پیشرفته ترند، به دلیل این که آنها از تغذیه و بهداشت کافی بهره مندند در حالی که اینها در محرومیت قرار دارند، و یا افرادی هستند که بر اثر تنبلی و سهل انگاری نیروهای جسمی و روحی خود را از دست می دهند. اینگونه اختلافات را باید (اختلافهای ساختگی و بی دلیل) دانست که با از بین رفتن نظام طبقاتی و تعمیم عدالت اجتماعی از میان خواهد رفت، وهیچگاه اسلام و قرآن بر اینگونه تفاوتها صحّه نگذاشته است. ✅2- قسمتی از این تفاوتها، طبیعی و لازمۀ آفرینش انسان است یعنی یک جامعه اگر هم از عدالت اجتماعی کامل بر خوردار باشد تمام افرادش همانند مصنوعات یک کارخانه، یک شکل و یک جور نخواهند بود و طبعاً باهم تفاوت هایی خواهند داشت، ولی باید دانست که معمولاًمواهب طبیعی و استعداد های جسمی و روحی انسان ها آنچنان تقسیم شده که هر کسی قسمتی از آن را دارد،یعنی کمتر کسی پیدا می شود که این مواهب را یکجا داشته باشد ،یکی از نیروهای بدنی کافی بر خوردار است، و دیگری استعداد ریاضی خوبی دارد، یکی ذوق شعری، و دیگری عشق به تجارت، و بعضی هوش سرشاری برای کشاورزی، و بعضی، از استعدادویژۀ دیگری برخوردار است، مهمّ این است که حامعه یا خود اشخاص، استعدادها را کشف کنند، و آنها را در محیط سالمی پرورش دهند، تا هر انسانی بتواند نقطۀ قوّت خویش را آشکار سازد و از آن بهره برداری کند. ✅3-این موضوع را نیز باید یادآوری کرد که یک جامعه همانند یک پیکر انسان، نیاز به بافت ها و عضلات وسلّولهای گوناگون دارد که باید بعضی خشن (استخوانی) و بعضی نرم (چشم هاو..) باشند اما این تفاوتها به معنی نقص یکی و کمال دیگری نیست . به عبارت دیگر تفاوت ساختمان روحی وجسمی در آن قسمتهایی که طبیعی است (نه ظالمانه و تحمیلی) مقتضای« حکمت »پروردگار است و عدالت هیچگاه نمی تواند از حکمت جدا باشد، فی المثل اگر تمام سلّولهای بدن انسان یکنواخت آفریده می شدند، دور از حکمت بود، و عدالت به معنی قرار دادن هر چیز در محلّ مناسب خودنیز درآن وجود نداشت. براین اساس اگر روزی تمام مردم جامعه مثل هم فکر کنند و استعداد یکسانی داشته باشند در همان یک روز اختلال های پیش می آید که طولی نمی کشد که وضع جامعه بکلّی در هم می ریزد و رو به نابودی می گذارد. @irc_ir
دستورالعملی از مرحوم مجلسی تدبّر در قرآن آنچه این بنده از دوران ریاضت و خودسازی دریافته ام، مربوط است به زمانی که به مطالعه ی تفسیر اشتغال داشتم. شبی در بین خواب و بیداری حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مشاهده کردم. با خود گفتم: شایسته است در کمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت کنم. هر چه بیشتر دقت کردم عظمت و نورانیّت آن جناب گسترده تر می شد به طوری که نورش همه جا را گرفت. در این هنگام بیدار شدم و به من الهام شد که: خُلق رسول خدا صلی الله علیه و آله قرآن می باشد. باید در قرآن بیندیشم. پس هر چه بیشتر در آیه ای دقت می کردم، حقایق بیشتری نصیبم می شد تا این که یک دفعه حقایق و معارف فراوانی برقلبم فرود آمد. پس در هر آیه ای که تدبّر می کردم، چنین موهبتی بر من عطا می شد. دستورات خودسازی دستور ریاضت و خودسازی عبارت از این است که: سخنان بی فایده بلکه از غیر ذکر خدا خودداری کند... از معاشرت با غیر اولیای خدا دوری جوید. از خواب زیاد اجتناب نماید و ذکر خدا را با مراقبت کامل ادامه دهد. اولیای خدا تداوم بر ذکر «یا حی یا قیّوم یا من لا اله الا انت» را تجربه کرده و نتیجه گرفته اند. من نیز همین ذکر را تجربه نموده ام. لیکن ذکر من غالبا «یا اللّه » است. با خارج ساختن غیر خدا از قلب و با توجه کامل به جناب خدای متعال. البته آنچه بسیار مهم است ذکر خدا با مراقبت کامل می باشد و سایر امور به پای ذکر نمی رسد. اگر این عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه یابد، درهایی از انوار حکمت و معرفت و محبت بر سالک گشوده می شود، آن گاه به مقام فناء فی اللّه و بقاءاللّه ترقی می کند. @irc_ir