🔹هدف دشمن مأیوس کردن وظیفه مردم حفظ وحدت وانسجام
امام خمینی(ره) می فرماید: «الان از همه جا دارد آیه یأس می خوانند که خیر، ایران ور شکسته شده، ایران نمی تواند دیگر اداره کند ایران چطور شده است. این حرف هایی که خوب دشمن دارند می زنند، شما آقایان باید جبران کنید. این تبلیغاتی را آنها البته در سطح دنیا دارند تبلیغ می کنند و ما دستمان از آن تبلیغات وسیع کوتاه است. اسباب آن تبلیغات وسیع را نداریم، لکن حتی الامکان باید تبلیغ کنیم و در نمازهای جمعه در جماعات در اینها مردم را مطمئن کنیم به این که جمهوری اسلام خیر است برای شما».... الان دستهایی، قلمهایی، زبانهایی در کار است که ملت ما را مأیوس کند اشکالاتی می تراشند و نقل می کنند و می نویسند و می گویند؛ همه اش برای این است که روح یأس و نا امیدی را در ملت ایجاد نمایند، اگر روح یأس در جامعه ای پیدا شود آن جامعه سست می شود و اگر سست شود نمی تواند به پیروزی برسد.(صحیفه امام جلد ۱۰، صفحات ۴۵۱و۴۵۲)
امام على (عليه السلام) در مناجات شعبانيه می فرمودند: «إلهي لم اُسَلِّطْ على حُسنِ ظَنِّي قُنوطَ الإياسِ ، و لا انقَطَعَ رَجائي مِن جَميلِ كَرَمِكَ؛الهى! نوميدى و يأس را بر گمان نيكم [به تو ]چيره نمى گردانم و اميدم را از بزرگوارى و بخشش تو، نمى بُرم». (بحار الأنوار : 94/99/13)
اتفاق کلمه داشته باشید، که اگر این پایگاه دشمن اتفاق کلمه را از شما گرفتند، بدانید که شکست می خورید. رفقا همه تشریک مساعی کنید در این امور؛ در این نهضت متحد بشوید. اگر در این نهضت شکست بخورید تا آخر شکست خوردهاید. همه با هم باشید. همه با هم تشریک مساعی بکنید تا این که پیروزی بر ایمان حاصل بشود. هر کسس که اسلام را میخواهد، هر کسی که این ملت را میخواهد که مقتدر بشود، موظفند که با هم باشند. توصیه به اتحاد و همبستگی موضوع بسیار مهمی است که در منابع و متون اسلامی به کرات مورد توجه و تأکید قرار داشته است. خداوند متعال با توجه به کارکرد و تاثیر بسیار مهمی که اتحاد و همبستگی در رسیدن به پیروزی و موفقیت ایفا میکند ارزش و جایگاه فوقالعاده برای اتحاد بین مسلمین بیان میفرماید «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید». (صحیفه امام، جلد ۶، صفحه ۱۱۹.)
@irc_ir
📝مختصری از وصيتنامه شهید الله كرم دمساز
الهی تو می دانی که عاشقانه و با فکر خود به اینجا آمده ام تا در آغوش گرم عاشقان شهادت،برعلیه سردمداران کفر و شرک با روحیه ای خدایی و سلاحی آهنین بجنگم. و تنها به خاطر رضای تو آمده ام.و ای خدای مهربان! تو می دانی،نه از زیر بار مسئولیت فرار کرده ام که مسئولیت اینجایم از آنجایم خیلی مشکل تر و دقیقتر است.چرا که از خواب های گرم و استراحت های پی در پی در آغوش قوم و خویشان و دوستان گذشتم.و نه برای پُست آمده ام که پُست و مقام های دنیایی را پشت سر گذاشته ام.....
با توجه به آيه ، واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا . مهمترين مسئوليت سالم نگه داشتن افكار عمومي است خصوصاً در سنين بالا كه بايد با يكپارچگي و حفظ وحدت اسلامي خويش هيچگونه فرصتي به فرصت طلبان و منافقان هرج و مرج طلب ندهيد و هميشه حاضر و ناظر در صحنه هاي نبرد باشيد بدانيد كه انسان با انجام وظيفه است كه ارزش پيدا مي كند نبايد شما زمينه را آماده كنيد تا فرصت طلب كشت تخمش كه چيزي جز تخريب و خرابكاري ببار نمي آورد بكارد . . حضرت علي (ع) مي فرمايد: دنيا را بسپاريد به دست دنياپرستان و بگذاريد . منظور نه اين است كه كار نكنيد و زحمت نكشيد و توليد نكنيد ، بلكه اقتصاد مملكت يكي از چرخهاي حركت و گردش مملكت است . بلكه منظور اين است كه معاد را به اين دنيا معامله نكنيد چون اين دنيا منزلي است گذرا كه بايد از آن توشه اي براي راه درازمان برگيريم . اميد است كه به پا خيزيم و با ياري خط سرخ انبياء اين منجيان بشريت عوامل فساد و مظاهر شرك و كفر را از صحنه روزگار برچينيد...
اينك ما در دوران غياب امام مهدي(عج) كه پايان دهنده تمام ظلمها و ريشه كننده تمامي مظاهر شرك و كفر و طاغوت مي باشد زير چتر اسلام و به رهبري بر حق و زمينه ساز امامت حضرت امام خميني كبير و بت شكن تاريخ پيش به سوي زندگي با عزت در حركتيم . كاروان توده هاي محروم و ستمديده با اهداء خون سرخ بهترين فرزندانش و ايجاد سيل خروشان صفحه هاي تاريخ بشر را ورق زده و به سوي سرمنزل هستي در حركت است چون اين كاروان هماهنگ با نظام هستي در جريان است هيچ نيرويي نمي تواند سد و مانع راهش شود . زيرا ايستادن در مقابل اين سيل جوشنده كه بر جامعه مرده بشريت حيات دوباره بخشيده همان و هلاكت گرديدن همان ....
@irc_ir
🔹آراستگی به فضائل اخلاقی
مقام معظم رهبری :
... با خدا باشید؛ دل به خدا بسپارید؛ توکلتان را به خدای متعال از دست ندهید؛ به نیروی عظیمی که خدای متعال در دل شما، در ذهن شما، در ارادهی شما، در وجود شما و در جسم شما به ودیعه قرار داده است، باور و ایمان بیاورید و بدانید با این نیرو میتوانید کوههای عظیم را جابهجا کنید. اقیانوس ملت ایران ممکن است گاهی آرام به نظر برسد؛ اما اگر طوفانی شد، سونامیها بهوجود خواهد آورد. اگر این اقیانوس عظیم با تکیهی بر اعماق دینی و ایمانیاش به طوفان برخیزد، جوانهای ما کارهای بزرگی انجام میدهند. این کارهای بزرگ فقط در میدان جنگ نیست - یک نمونه مربوط به میدان جنگ است - در میدان علم هست؛ در میدان مسائل اجتماعی هست؛ در میدان مسائل فرهنگی هست؛ در ایجاد فضائل اخلاقی و گسترش این فضائل در میان مردم هست؛ در میدان فناوری و پیشرفتهای علمی و فنی هست. این کارها و این معجزهها همه از شما جوانها برمیآید؛ از شما ملت عزیز ایران برمیآید؛
...خدای متعال روح امام بزرگ و راحل ما را شاد کند که این بنیان رفیع را او پیریزی کرد و این نهال را او پرورش داد و آبیاری کرد، که امروز به این درخت تناور تبدیل شده است.
۱۳۸۴0/۰۶/۰۲ بیانات در مراسم صبحگاه ردههای مختلف نیروی مقاومت بسیج
@irc_ir
🌿هر چه بکاری همان را درو خواهی کرد
خدا یک اصلی را در قرآن بیان کرده است که آن اصل این است: در سوره بنی اسرائیل می فرماید: (من کان یرید العاجله عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا، و من اراد الاخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا، کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک و ما کان عطاء ربک محظورا.
خلاصه این آیه ها این است که هر کسی در هر راهی که تلاش کند و به سوی هر مقصدی که برود و فعالیت کند، خدا اجرش را در همان مقصد ضایع نمی کند. خدا این عالم و این دستگاه هستی را به صورت یک دستگاه آماده برای کشت کردن و محصول برداشتن ساخته است. شما از یک مزرعه چه انتظاری دارید انتظار دارید که آنچه را کشت می کنید بردارید، اما از مزرعه هر اندازه مزرعه خوب و عالی باشد این انتظار غلط است که انسان یک چیزی راکشت کند و چیز دیگری بردارد و این اساساً معنی هم ندارد. شما اگر در یک مزرعه مساعد و آماده، مثلاً گندم بکارید گندم بر می دارید، جو بکارید جو بر می دارید، درخت میوه بکارید میوه برداشت می کنید، اگر گلابی غرس کنید گلابی بر می دارید و اگر حنظل بکارید حنظل، اگر خار بکارید خار برداشت می کنید و اگر گل بکارید گل.
معنی یک مزرعه عالی و نمونه این نیست که به هر حال گل بدهد اعم از اینکه من خار بکارم یا چیز دیگر، یا برنج و یا گندم محصول بدهد، من ارزن بکارم یا جو. این غلط است.
انسانها در تلاشهایشان مقصدی دارند. درست است که همه طالب سعادت هستند ولی سعادتشان را در چه چیزی جستجو می کنند؟ یک وقت هست انسان در این دنیا تلاش می کند، عمل می کند، زحمت می کشد برای محصولی و نتیجه ای که می خواهد در همین دنیا بگیرد و اصلاً به خدا و آخرت هم کاری ندارد، یعنی بذری که می پاشد فقط بذر دنیایی است، کاری می کند برای نتیجه ای در همین دنیا. اما یک وقت هست انسان کاری می کند نه برای نتیجه مادی در این دنیا، بلکه برای اینکه قرب به حق پیدا کند، به خدا نزدیک شود و در جهان دیگر محصولی بردارد. قاعده این است که اگر کسی بذری برای آن جهان کاشته است در آن جهان به او بدهند و اگر بذری برای این جهان کاشته است در این جهان به او بدهند. قرآن می گوید (کلانمد) ما مدد خودمان را، هم به آنان که خداخواه و آخرت خواه هستند و مقصدشان بالاتر از مادیت است می رسانیم و هم به آنها که می خواهند تا آنجا بروند و می خواهند محصول و نتیجه را در همین جا بگیرند، با یک تفاوت و آن اینکه چون دنیادار تزاحم علل و اسباب است خدا تضمین نمی کند که هر کسی برای دنیا و مقصد دنیا تلاش کند صددرصد به آن می رسد، چون ممکن است به موانعی بربخورد، بذری را بپاشد برای اینکه در دنیا نتیجه بگیرد ولی بذرش در همین جا فاسد و خراب بشود و آفتی به آن برسد، نه افرادش را تضمین می کنیم که به همه صددرصد بدهیم و نه در همه اعمال تضمین می کنیم که در همه اعمال صددرصد بدهیم. بذری که به مقصد دنیاست خیلی از اوقات به آفت بر می خورد، ولی بذری که برای خدا و برای تقرب به حق و برای آخرت پاشیده شود، دیگرتخلف پذیر نیست. آن (بذر) مطابق با مزاج هستی است و تخلف نمی پذیرد، و بلکه بیش از مقداری که شخص کاشته است محصول می دهد.حال من از شما می پرسم این اصل کلی چطور است؟ آیا این اصل کلی یک اصل منطقی است یا منطقی نیست؟ در آیات دیگری هم این مطلب به صورت دیگری آمده است. در سوره شوری می فرماید (من کان یرید حرث الاخرة نزد له فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نوته منها و ماله فی الاخرة من نصیب)** شوری / 20.*** (اصلاً این تعبیر کشت و زراعت کردن از خود قرآن است) هر کسی که بخواهد بذر را به قصد آخرت بپاشد یک بذر به قصد آخرت، نه اینکه دو
جور بذر داریم: بذر دنیا و بذر آخرت، یک بذر با نیت انسان فرق می کند که آن را به نیت آخرت بکارد یا به نیت دنیا هر کسی که قصدش کشت آخرت باشد به او می دهیم، زیادترش را هم می دهیم و هر کسی هم که قصدش دنیا باشد (نمی گوید که می دهیم و بیشتر از آن چیزی به او می دهیم) او را هم محروم نمی کنیم: (نوته منها).** یک مطلب دیگر نیز از خود قرآن استفاده می شود که اگر کسی به قصد دنیا تلاش کند آخرت به تبع به او نمی رسد، ولی اگر کسی به قصد آخرت تلاش کند دنیا به تبع به او می رسد و این باز یک حساب دیگری است که از آیات قرآن می توان استفاده کرد.*** .
حال سخن قرآن در مورد اینکه عمل چه کسی مقبول است و عمل چه کسی مقبول نیست، این است که آن کسی که برای دنیا تلاش می کند حتماً هدفی دارد، اگر شهرت و معروفیت است، محبوبیت است، پیشرفت کشورش است، بلند شدن آوازه هم نژادان و مردم کشورش است، به نتیجه اش هم می رسد، اما (در) کاری که برای این مقصد انجام شده است دیگر توقع نداشته باشید که انسان به آن مقصد دیگر برسد، یعنی او کار را کرده نه برای اینکه به خدا نزدیک شود بلکه برای اینکه به مردم نزدیک بشود، به مردم هم نزدیک می شود اما نمی تواند بگوید به خدا هم نزدیک می شود. مگر می شود که آدم راه بیفتد برای یک مسافرتی و مثلاً قصدش این باشد که به طرف قم برود ولی به طرف شمال تهران حرکت کند و بعد بگوید من به طرف شمال می روم ولی بالاخره به قم می رسم. این دیگر نمی شود، اگر انسان به طرف شمال حرکت کرد به شمال می رسد و اگر به طرف جنوب حرکت کرد به جنوب می رسد، از هر جاده ای که انسان حرکت بکند به نهایت آن جاده می رسد.
(آشنایی با قرآن جلد 4متفکر شهید استاد مرتضی مطهری )
@irc_ir
🔅خاطراتی از آیت...میرزا جواد تهرانی ره
🔹استغفار براي مؤمنين
شخصي به ايشان فرموده بود: آقا مرا نصيحت كنيد!
ايشان فرموده بودند: بنده به نيابت از همه مؤمنين روزي 70 مرتبه استغفار ميكنم.
گويا نصيحت غير مستقيم بوده كه استغفار براي خويش و ديگران را فراموش نكنيد.
يكي از مراقبين ايشان ميگفت:
در چند ماهه آخر عمر كه گويا ميفهميدند وصال به محبوب نزديك شده، بيشترين ذكري كه بر لب داشتند ذكر « يا الله» بود.
🔹علم عارضي
ايشان ميفرمودند:
روزي به يكي از دوستان قديمي و با سابقهام رسيدم.
هر چه سعي كردم نتوانستم نامش را بر زبان بياورم و كاملا فراموش كردم. اين را دانستم كه خداوند ميخواهد بفهماند كه هر چه داري از من است و تو هيچ نيستي و چيزي از خودت نداري، علمت عارضي است نه ذاتي!
🔹عدم غرور
در جبهه يك نوجوان بسيجي خدمت ايشان ميرسد و ميگويد آقا بيائيد با هم يك عكس بگيريم، ايشان ميفرمايند:
من به شرطي با شما عكس ميگيرم كه يك قول به من بدهيد؛ قول بدهيد وقتي فرداي قيامت دست جواد را ميگيرند كه به طرف جهنم ببرند، بيائيد و مرا شفاعت كنيد!
آن جوان قول ميدهد و بعد آقا با او عكس مي گيرد.
راضي به رضايت خداوند
يكي از شاگردان ايشان ميگويد:
روزي خدمتشان رسيدم، در حالي كه ايشان حال خوشي نداشتند. گفتم آقا شما بيحال هستيد و حال مساعدي نداريد؟
فرمودند: طوري نيست. در بچگي با جان كندن بايستي، دست و پا زد، تا بزرگ شد و در پيري هم بيحالي و ضعف، خصلت اين سن است پس بايستي اين حالات را گذراند.
اين فرمايشات آقا در صورتي بود كه درد داشتند، ولي سخنشان حاكي از اين بود كه مخلوق نبايد از خالق گلايه كند بلكه بايستي راضي باشد به رضاي او.
🔹كلام تأثير گذار
در رابطه با تأثير پر معنويت ايشان نقل شده است
روزي آقاي طاهاني به منزل آمدند و گفتند: امروز در خدمت آقا شاهد ماجراي عجيبي بودم. دو نفر براي طرح شكايتي نزد ايشان آمده بودند؛ آن كه شاكي بود وقتي خواست مسئله خود را عنوان كند. آقا فرمودند: اجازه بدهيد من چند كلمه اي صحبت كنم بعد شما بفرمائيد. و خود اينگونه آغاز فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحيم ـ ولا تستوي الحسنه ولا السيئه ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينك و بينه عداوة كانه ولي حميم ـ يعني بدي و نيكي مساوي نيستند، بدي را به نيكي دفع كن پس در اين هنگام آن كه دشمن توست، دوست صميمي تو خواهد شد.
تا اين آيه به وسيله ايشان خوانده و ترجمه شد، يك مرتبه اشك از ديدگان آن دو نفر فرو ريخت؛ برخاستند و يكديگر را در آغوش كشيده و گفتند: ما ديگر با هم دشمن نيستيم، دوست و برادريم و شكايتي نداريم. و رفتند.
@irc_ir
🌿حکایت صبر و صلابت و حلم امام خمینی (ره)
امام را به اقیانوس تشبیه می کنند؛ اقیانوسی که در برابر ناملایمات و مشکلات آرام و صبور ومتین بود و در برابر تبعیضها و ناعدالتیها و ظلمها خروشان و پرتلاطم؛ اقیانوسی که کرانه های آن را کسی ندید.
اقیانوسی که با گذشت سالیان از طراوت و کرامت آن کاسته نشد. درک روحیات امام درعرصههای گوناگون حقایق فراوانی رابرای ما معلوم می دارد و ما را کمک می کند که امام را فراتر از آنچه تا کنون شناخته ایم، بشناسیم.
رحلت حاج آقا مصطفی اندوهی فراموش ناشدنی بود؛ بویژه آنکه این ماجرا در سالی اتفاق افتاد که جوانه های انقلاب از خاک برآورده بودند و چیزی تا به ثمر نشستن نهضت امام باقی نمانده بود. امام پس از شنیدن خبر رحلت ایشان ، استوار و بردبار به گوشه ای رفتند و به تلاوت قرآن کریم مشغول شدند و حتی بقیه اعضای خانواده را دلداری می دادند. حتی مرثیه خوانی آقای کوثری در نجف نیز نتوانست کوه صبر و استقامت را به حرکت درآورد و تنها زمانی که مرحوم کوثری به خواندن روضه علی اکبر امام حسین (ع) پرداخت امام طبق معمول ، دستمال اشک خود را از جیب بیرون آورد و اشک ریخت. تنها جمله ای که از امام در این رحلت جانسوز شنیدند این بود:« مصطفی امید آینده اسلام بود». و آن هنگام که برای تدریس تشریف آوردند ، در ابتدا سخن فرمودند:« خداوند تبارک وتعالی الطاف خفیه ای دارد» و سپس وفات مرحوم حاج آقا مصطفی را از الطاف خفیه الهی دانستند.1
شهادت آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی و 72 تن از یارانش بسیار سهمگین و جانسوز بود. اینکه در یک روز 73 نفر از خدمتگزاران و مسئولان نظام به شهادت برسند خبری نبود که بتوان به سادگی به اطلاع امام رسانید. به رادیو و تلویزیون اطلاع داده شد که خبر را پخش نکنند؛ چون امام آخر شب اخبار را گوش می کنند . قرار شد فردای آن روز حاج احمد آقا و آقای هاشمی رفسنجانی بیایند و به نحوی خبر را به امام اطلاع دهند که برای امام سکته ای پیش نیاید. در خانه هم سفارش شد که رادیو را از بالای سر امام بردارند ؛ چون ممکن بود خبر ساعت هفت یا هشت صبح پخش شود. جالب این جا است که وقتی خانمها قبل از ساعت هفت رفتند که رادیو را بردارند امام به آنها می فرمایند: رادیو را بگذارید سر جای خود . من جریان را از رادیو های خارجی شنیدم و جالبتر اینکه وقتی حاج احمد آقا و آقای هاشمی خدمت ایشان رفتند ، امام به آنها دلداری دادند و فورا دستور تشکیل مجلس و ترمیم کابینه و انتخاب رییس دیوان عالی را صادر فرمودند»2.
دکتر محمود بروجردی می گوید: شبی که خرمشهر مورد هجوم قوای بعثی واقع شده بود، برای حقیر و دیگر عزیزان که در جریان لحظه به لحظه حملات بودند فراموش شدنی نیست. دوستان مرا مامور رساندن این خبر شوم به امام کردند. بغض گلویم را می فشرد و بیم آن را داشتم که با آن همه ناراحتی نتوانم کلمات را درست ادا کنم...... به محض رسیدن به اتاق سرها با ناراحتی برای پرسش به طرفم برگشت : چه خبر شده است؟ خدا می داند کمتر زمانی به آن حالت دچار شده بودم. با سختی پاسخ دادم : هیچ! امام بزرگوار که متوجه وضع آشفته حقیر شده بودند، سئوال دیگری نفرمودند.
در نزدیکی ایشان نشستم وبه تلویزیون نگاه کردم. پس از سه چهار دقیقه مرا مورد خطاب قرارداده پرسیدند: تازه چی؟ با نهایت ناراحتی همراه با بغض جواب دادم : خرمشهر را گرفتند! ایشان یک مرتبه با لحن عتاب آلودفرمودند: جنگ است؛ یک وقت ما می بریم یک وقت آنها!
در این باره خاطرهای از زبان مقام معظم رهبری خواندنی است:« متانت و بردباری و حلم امام به گونه ای بود که اگر صد نفر در مجلسی سخنانی میگفتند که او آنها را قبول نداشت ، تا لازم نمی دانست حرفی
نمی زد و سکوت میکرد. در صورتی که اگر در حضور آدمهای معمولی ، کلمهای گفته شود که برخلاف عقیده آنها باشد ، طوفانی در روحشان به وجود می آید که سریعا پاسخ بدهند . همه شما دیدید که در پایان وصیت نامه ایشان به مواردی اشاره شده بود که امام قبلا نسبت به طرح آنها سکوت کرده بود. در زمان بنی صدر که من خدمت امام رسیده بودم ایشان می گفتند : حرفهایی که او از قول من می گوید ، همه اش خلاف واقع است و حقیقت ندارد! بنابراین ، هر حرفی که زده می شد فورا او را برنمیآشفت و تحریک نمیکرد و در صدد پاسخ سریع بر نمیآمد . این متانت ، بردباری ، حلم ، تسلط برنفس و سعه صدر در هر کس که باشد از او یک انسان بزرگ خواهد ساخت».3
امام صبر را با صلایت توام کرده بود. بدین معنا که دربرابر دشمن بسیار با ابهت و پر صلابت می نمود و عزم راسخ خود را در اجرای آنچه گفته بود، در چهره نیز به نمایش میگذاشت . امام خود به یکی از نزدیکانش درباره ملاقاتش با شاه در زمان آیت الله بروجردی (ره) و به دستور وی فرموده بود: « نمی خواهم از خودم تعریف کنم ، ولی ابهت من شاه را گرفته بود و شاه مسلط بر زبان و گفتارش نبود»4.
سخن آخر ، همان سخن اول است: امام ، اقیانوس بود!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- همان، ج2 ، ص248 و ج 3 ص200
2- همان ، ج 2 ، ص272
3- مجله حوزه ، ش 94و95،ص9
4- غلامعلی رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره) ، ج 2 ، ص
@irc_ir
📝صفت حلم یکی از اوصاف مومنین است. دارنده گان این صفت و بر اعصاب و احساسات خود مسلط مى باشند و با خویشتندارى و خود نگهدارى در برابر برخوردهاى نادرست، از مرز اخلاق اسلامى خارج نمى شوند و با كرامت و بزرگوارى، اسیر و مرعوب خشم و غضب خود نمى گردند و داراى اراده محكم و صبر ستودنی هستند. شخصى از امام حسن مجتبى علیهالسلام پرسید: حلم چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «كظم الغیظ و ملك النفس؛ فروبردن خشم و تسلط بر خویشتن است».
نیز امیرمومنان على علیهالسلام فرمود: «لاحلم كالصبر و الصمت؛ هیچ حلمى مانند استقامت و نگهدارى زبان نیست».
حلم به معناى استوارى و ثابت ماندن در امور نیز آمده است. این تعریف هاى لغوى و بیانات امامان معصوم علیهمالسلام نشان مى دهد كه حلم به معنى خویشتندارى و صبر انقلابى و استوارى در امور است. .
@irc_ir