eitaa logo
اداره کل پژوهش‌های اسلامی رسانه
210 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
4 ویدیو
868 فایل
راه ارتباطی با ما: تلفن: 02532915510 سامانه‌ پیامک: 30000255 فضای مجازی: @irib_irc وب سایت: www.irc.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿حکایت صبر و صلابت و حلم امام خمینی (ره) امام را به اقیانوس تشبیه می کنند؛ اقیانوسی که در برابر ناملایمات و مشکلات آرام و صبور ومتین بود و در برابر تبعیض‌ها و ناعدالتی‌ها و ظلم‌ها خروشان و پرتلاطم؛ اقیانوسی که کرانه های آن را کسی ندید. اقیانوسی که با گذشت سالیان از طراوت و کرامت آن کاسته نشد. درک روحیات امام درعرصه‌های گوناگون حقایق فراوانی رابرای ما معلوم می دارد و ما را کمک می کند که امام را فراتر از آنچه تا کنون شناخته ایم، بشناسیم. رحلت حاج آقا مصطفی اندوهی فراموش ناشدنی بود؛ بویژه آنکه این ماجرا در سالی اتفاق افتاد که جوانه های انقلاب از خاک برآورده بودند و چیزی تا به ثمر نشستن نهضت امام باقی نمانده بود. امام پس از شنیدن خبر رحلت ایشان ، استوار و بردبار به گوشه ای رفتند و به تلاوت قرآن کریم مشغول شدند و حتی بقیه اعضای خانواده را دلداری می دادند. حتی مرثیه خوانی آقای کوثری در نجف نیز نتوانست کوه صبر و استقامت را به حرکت درآورد و تنها زمانی که مرحوم کوثری به خواندن روضه علی اکبر امام حسین (ع) پرداخت امام طبق معمول ، دستمال اشک خود را از جیب بیرون آورد و اشک ریخت. تنها جمله ای که از امام در این رحلت جانسوز شنیدند این بود:« مصطفی امید آینده اسلام بود». و آن هنگام که برای تدریس تشریف آوردند ، در ابتدا سخن فرمودند:« خداوند تبارک وتعالی الطاف خفیه ای دارد» و سپس وفات مرحوم حاج آقا مصطفی را از الطاف خفیه الهی دانستند.1 شهادت آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی و 72 تن از یارانش بسیار سهمگین و جانسوز بود. اینکه در یک روز 73 نفر از خدمت‌گزاران و مسئولان نظام به شهادت برسند خبری نبود که بتوان به سادگی به اطلاع امام رسانید. به رادیو و تلویزیون اطلاع داده شد که خبر را پخش نکنند؛ چون امام آخر شب اخبار را گوش می کنند . قرار شد فردای آن روز حاج احمد آقا و آقای هاشمی رفسنجانی بیایند و به نحوی خبر را به امام اطلاع دهند که برای امام سکته ای پیش نیاید. در خانه هم سفارش شد که رادیو را از بالای سر امام بردارند ؛ چون ممکن بود خبر ساعت هفت یا هشت صبح پخش شود. جالب این جا است که وقتی خانم‌ها قبل از ساعت هفت رفتند که رادیو را بردارند امام به آنها می فرمایند: رادیو را بگذارید سر جای خود . من جریان را از رادیو های خارجی شنیدم و جالب‌تر اینکه وقتی حاج احمد آقا و آقای هاشمی خدمت ایشان رفتند ، امام به آنها دلداری دادند و فورا دستور تشکیل مجلس و ترمیم کابینه و انتخاب رییس دیوان عالی را صادر فرمودند»2. دکتر محمود بروجردی می گوید: شبی که خرمشهر مورد هجوم قوای بعثی واقع شده بود، برای حقیر و دیگر عزیزان که در جریان لحظه به لحظه حملات بودند فراموش شدنی نیست. دوستان مرا مامور رساندن این خبر شوم به امام کردند. بغض گلویم را می فشرد و بیم آن را داشتم که با آن همه ناراحتی نتوانم کلمات را درست ادا کنم...... به محض رسیدن به اتاق سرها با ناراحتی برای پرسش به طرفم برگشت : چه خبر شده است؟ خدا می داند کمتر زمانی به آن حالت دچار شده بودم. با سختی پاسخ دادم : هیچ! امام بزرگوار که متوجه وضع آشفته حقیر شده بودند، سئوال دیگری نفرمودند. در نزدیکی ایشان نشستم وبه تلویزیون نگاه کردم. پس از سه چهار دقیقه مرا مورد خطاب قرارداده پرسیدند: تازه چی؟ با نهایت ناراحتی همراه با بغض جواب دادم : خرمشهر را گرفتند! ایشان یک مرتبه با لحن عتاب آلودفرمودند: جنگ است؛ یک وقت ما می بریم یک وقت آنها! در این باره خاطره‌ای از زبان مقام معظم رهبری خواندنی است:« متانت و بردباری و حلم امام به گونه ای بود که اگر صد نفر در مجلسی سخنانی می‌گفتند که او آنها را قبول نداشت ، تا لازم نمی دانست حرفی
نمی زد و سکوت می‌کرد. در صورتی که اگر در حضور آدم‌های معمولی ، کلمه‌ای گفته شود که برخلاف عقیده آنها باشد ، طوفانی در روحشان به وجود می آید که سریعا پاسخ بدهند . همه شما دیدید که در پایان وصیت نامه ایشان به مواردی اشاره شده بود که امام قبلا نسبت به طرح آنها سکوت کرده بود. در زمان بنی صدر که من خدمت امام رسیده بودم ایشان می گفتند : حرف‌هایی که او از قول من می گوید ، همه اش خلاف واقع است و حقیقت ندارد! بنابراین ، هر حرفی که زده می شد فورا او را برنمی‌آشفت و تحریک نمی‌کرد و در صدد پاسخ سریع بر نمی‌آمد . این متانت ، بردباری ، حلم ، تسلط برنفس و سعه صدر در هر کس که باشد از او یک انسان بزرگ خواهد ساخت».3 امام صبر را با صلایت توام کرده بود. بدین معنا که دربرابر دشمن بسیار با ابهت و پر صلابت می نمود و عزم راسخ خود را در اجرای آنچه گفته بود، در چهره نیز به نمایش می‌گذاشت . امام خود به یکی از نزدیکانش درباره ملاقاتش با شاه در زمان آیت الله بروجردی (ره) و به دستور وی فرموده بود: « نمی خواهم از خودم تعریف کنم ، ولی ابهت من شاه را گرفته بود و شاه مسلط بر زبان و گفتارش نبود»4. سخن آخر ، همان سخن اول است: امام ، اقیانوس بود! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- همان، ج2 ، ص248 و ج 3 ص200 2- همان ، ج 2 ، ص272 3- مجله حوزه ، ش 94و95،ص9 4- غلامعلی رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره) ، ج 2 ، ص @irc_ir
📝صفت حلم یکی از اوصاف مومنین است. دارنده گان این صفت و بر اعصاب و احساسات خود مسلط مى باشند و با خویشتندارى و خود نگهدارى در برابر برخوردهاى نادرست، از مرز اخلاق اسلامى خارج نمى شوند و با كرامت و بزرگوارى، اسیر و مرعوب خشم و غضب خود نمى گردند و داراى اراده محكم و صبر ستودنی هستند. شخصى از امام حسن مجتبى علیه‌السلام پرسید: حلم چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «كظم الغیظ و ملك النفس؛ فروبردن خشم و تسلط بر خویشتن است». نیز امیرمومنان على علیه‌السلام فرمود: «لاحلم كالصبر و الصمت؛ هیچ حلمى مانند استقامت و نگهدارى زبان نیست». حلم به معناى استوارى و ثابت ماندن در امور نیز آمده است. این تعریف هاى لغوى و بیانات امامان معصوم علیهم‌السلام نشان مى دهد كه حلم به معنى خویشتندارى و صبر انقلابى و استوارى در امور است. . @irc_ir
🔹آثار حلم و خویشتن‌داری یكى از بركات و آثار حلم، عفو و بخشش است. خصلت عفو از خصال جوانمردان است و موجب استحكام روابط و دوستی‌ها و مهر و محبت خواهد شد. انسانى كه داراى حلم نیست، اهل بخشیدن و گذشت نخواهد بود. همان‌گونه كه حلم خداوند متعال موجب عفو و بخشندگى او است. امیرمومنان على علیه‌السلام در آغاز یكى از خطبه‌هایش می‌فرماید: «الحمدالله... الذى عظم حلمه فعفا؛ حمد و سپاس خداوندى را كه عظمت حلم او موجب عفو و بخشش او است». از آثار دیگر این كه حلم موجب افزایش یار و دوست می‌گردد؛ حضرت على علیه‌السلام می‌فرماید: «و بالحلم عن السفیه تكثر الانصار؛ و حلم‌ورزى در برابر سفیهان، بر یاران انسان می‌افزاید». و بر همین اساس می‌فرماید: «الحلم عشیره؛ حلم براى انسان مانند عشیره و طایفه (حامى نیكى) خواهد بود». از انگیزه ها و نتایج حلم این كه از دامن آن، همت متولد مى گردد و موجب حفظ آبروى انسان مى شود؛ امیرمومنان على علیه‌السلام مى فرماید: «والحلم والاناه توامان ینتجها علو الهمه؛ حلم و خونسردى (در برابر حوادث تلخ) فرزندان دو قلویى هستند كه از آن‌ها همت بلند متولد مى شود» و در عبارت دیگر: «الحلم غطاء ساتر؛ حلم پرده اى پوشنده است». نتیجه دیگر حلم آن است كه موجب عزت و سرافرازى مى شود، همان گونه كه حضرت على علیه‌السلام فرمود: «ولا عز كالحلم؛ هیچ عزتى چون حلم نیست یعنى حلم و خویشتندارى مایه عزت و سربلندى در پیشگاه خدا و مردم مى گردد». نیز از آثار و بركات حلم آن است كه موجب تقصیر و كوتاهى در كارها نشده و باعث زندگى پسندیده و گوارا در پیشگاه مردم مى شود؛ امام على علیه‌السلام فرمود: «و من حلم لم یفرط فى امره، و عاش فى الناس حمیدا؛ كسى كه حلم ورزد در كار خود تفریط و كوتاهى نمى كند و در میان مردم به طرز پسندیده زندگى خواهد كرد». در ماجراى فتح مكه مشركان بسیارى اسیر سپاه اسلام شدند. آن‌ها تردیدى نداشتند كه پیامبر صلی الله علیه و آله آن‌ها و زندگى آن‌ها را ریشه كن خواهد كرد. یكى از پرچمداران سپاه اسلام به نام سعد فریاد زد: «الیوم یوم الملحمه، الیوم تسبى الحرمه، الیوم اذل الله قریشا؛ امروز روز انتقام روز از بین رفتن احترام نفوس و اموال دشمنان و روز ذلت و خوارى قریش است». پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله این شعار تند را به شعار محبت آمیز تبدیل كرد و فرمود: «الیوم یوم المرحمه الیوم اعز قریشا؛ امروز روز رحمت و روز عزت قریش است». 🔹در روایت دیگر آمده كه پیامبر صلی الله علیه و آله به آن‌ها فرمود: شما از من چه توقع دارید؟ عرض كردند: توقع رفتار نیك داریم كه برادر بزرگوار و پسر برادر بزرگوار هستى. پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به آن‌ها فرمود: به شما همان مى گویم كه برادرم حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: «لاتثریب علیكم الیوم...؛ امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست. بروید و شما آزاد هستید». در زندگى امیرمومنان على علیه‌السلام آمده كه در عصر خلافتش، روزى خطاب به جمعیت فرمود: آنچه سوال دارید از من بپرسید، هر سوالى كه مربوط به پایین تر از عرش باشد، پاسخ مى دهم و چنین ادعایى را بعد از من جز دروغگو نمى كند. در این هنگام مردى بلندقامت در گوشه مجلس برخاست، در حالى كه كتابى در گردنش آویزان بود و گویى از عرب هاى یهود بوده با صداى بلند با كمال گستاخى، خطاب به على علیه‌السلام گفت: اى مدعى چیزى كه نمى دانى و پیشى گیرنده نابجا من از تو سوال‌هایى مى كنم كه از جواب آن‌ها درمانده شوى. در این هنگام جمعى از شیعیان و دوستان على علیه‌السلام برخاستند تا به او حمله كرده و او را تنبیه كنند. حضرت على علیه‌السلام آن‌ها را به شدت از این كار بازداشت و فرمود: رهایش كنید،
شتابزدگى و تندى و خشم را از خود دور نمایید. با این كارها حجت هاى خدا بر مردم تمام نشده و براهین الهى آشكار نخواهد گردید. آنگاه با كمال حلم و بزرگوارى به آن مرد روكرد و فرمود: هر سوالى كه دارى بپرس. او سوال هاى خود را مطرح كرد و حضرت على علیه‌السلام به همه آن‌ها پاسخ داد. او شیفته علم و حلم على علیه‌السلام شد و اشعارى در مدح على علیه‌السلام سرود و خواند و آن حضرت را صاحب علم و راهنماى گمراهان و رادمرد كمال و ارزش هاى والاى انسانى خواند. مالك اشتر شاگرد قهرمان على علیه‌السلام و سردار بى بدیل سپاه آن حضرت، روزى از بازار كوفه مى گذشت شخصى در بازار كه او رانمى شناخت ته مانده سبزى را به سوى او پرتاب كرد و از تلخ كارى خود خندید. مالك بى آن كه به او چیزى بگوید از آنجا گذشت. یكى از بازاریان به آن مرد سبك سر گفت: این آقا كه از اینجا عبور كرد، مالك اشتر سردار بزرگ سپاه على علیه‌السلام بود. آن شخص ترسان و لرزان به دنبال مالك دوید تا از او عذرخواهى كند. دید كه مالك به مسجد رفت و مشغول نماز شد. آن مرد پس از نماز نزد مالك رفت و به عذرخواهى پرداخت. مالك گفت: «سوگند به خدا من به مسجد نیامدم مگر این كه از درگاه خدا براى تو طلب آمرزش كنم تا خداوند اخلاق تو را اصلاح كند و تو را ببخشد». @irc_ir
🔹جای حلم و جای غضب یکی از سوالاتی که در مورد حلم مطرح می شود این است که در موارد متعددى از قرآن و روایات، سفارش به مقابله به مثل شده تا موجب جلوگیرى از گستاخى نااهلان گردد، از جمله قرآن مى فرماید: «فمن اعتدى علیكم فاعتدوا علیه بمثل مااعتدى علیكم؛ كسى كه بر شما تجاوز كرد، شما نیز نسبت به او مقابله به مثل كنید». با وجود چنین دستوراتی آیا جایی برای حلم باقی می ماند؟ جواب این سوال آن است که سفارش به حلم مربوط به برخورد با دوستان است و به ما دستور داده‌ اند غضب را در صحنه‌ هاى درون مرزى بر عليه دوستانتان بكار نبريد و اگر در داخل منزل يا محل كار، عصبانى شديد، اين غضب را اعمال نكنيد؛ اما در رابطه با دشمنان دين دستور به دفاع و مقابله داده شده است. اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسبت ‌به بی مهرى و ايذايى كه از ناحيه دوستان به انسان می رسد می ‌فرمايد: «وقتى قدرت انتقام نداريم، صبر و حلم و آنگاه كه قدرت انتقام داريم، گذشت و بخشايش، بهترين نعمت است‌».(نهج البلاغه، حكمت 11 و 52.) اما بيان آن حضرت نسبت ‌به دشمنان دين و نظام اسلامى اين است كه: آن قدر غضبناك شويد كه دندان ها را به هم بفشاريد تا خشم و قدرت شما دو چندان شود. (نهج البلاغه، خطبه 66.) با این توضیح باید توجه نمود که گاهى حلم و كظم غیظ نابجا و منفى است، چرا كه موجب گستاخى جنایتكار و یا پى آمدهاى شوم دیگر مى شود. مانند حلم و فروبردن خشم در برابر مجرمان حرفه اى، منافقین یا كافران ملحدى كه در صدد ضربه زدن و افساد هستند. منابع محمدمحمدى اشتهاردى، پاسدار اسلام، شماره 219، 1379. جای بردباری و جای خشم در کلام امیرالمومنین علیه السلام، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام @irc_ir
امروز؛ سه شنبه 14 اسفند 1397 27 جمادی الثانی 1440 5 مارس 2019 *روز احسان و نیکوکاری @irc_ir
🌹َعنْ الإمامُ المهدى عليه السلام: إنَّ اللّه َ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً ولا أهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أسْماعاً وَ أبْصاراً وَ قُلُوباً وَ ألْباباً، ثُمَّ بَعَثَ اِلَيْهِمُ النَبيّينَ عليهم السلاممُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرينَ ،يأمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ، وَ يَنهُونَهُمْ عَنْ مَعْصيَتِهِ، وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أمْرِ خالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ. حضرت امام مهدى عليه السلام فرمود: خداوند بزرگ مخلوقات را بيهوده نيافريده و آنان را پوچ و بيهوده رها نكرده، بلكه آنان را با قدرت خود آفريد و براى آنان چشم و گوش و قلب و عقل قرار داد و سپس انبيائى كه بشارت دهنده و هشدار دهنده هستند به سوى آنان فرستاد كه آنان را به اطاعت از او فرمان مى دهند و از معصيت او نهى مى كنند و چيزهايى را كه در مورد پروردگارشان و دينشان نمى دانستند به آنان شناساندند( « گهرهای مهدوی » حدیث شماره : ۱۴۰۱) @irc_ir
مجموع دستاوردها و موفقیت‌هایی که بعضی‌شان واقعاً بی‌نظیرند، همیشه در مدنظرتان باشد؛ یعنی احساس سرافرازی کنید به‌¬خاطر انقلاب. ببینید عزیزان من! امروز سیاستهای بزرگ¬ترین قدرتهای دنیا، در منطقه‌ی غرب آسیا به‌گل‌ نشسته، پیش نرفته؛ خود آن‌ها میگویند به‌¬خاطر اعمال‌نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی است؛ این خیلی مهم است. بنا بود هر بلائی که می‌خواهند سر عراق یا سر سوریه یا فلان ¬[کشور] دربیاورند و نتوانستند. خب این خیلی مهم است؛ این همان چیزی است که شما می‌خواستید؛ این همان چیزی است که انقلاب می‌خواست. خواسته‌ی انقلاب تحقّق پیدا کرد، خواسته‌ی آمریکا و همراهان آمریکا -نه¬‌فقط آمریکا- تحقّق پیدا نکرد. این یک نمونه است و از این ¬‌قبیل پیروزی‌های زیاد، توانایی‌های زیاد، پیشرفت‌های زیاد هست؛ این‌ها را هیچ‌¬وقت از یاد نبرید. یکی از شگردهای دشمن این است که بگوید شما نمی‌توانید، شما شکست خوردید، از شما کار برنمی‌آید، تمام شدید، رفتید؛ این یکی از شگردهای دشمن است. این شگرد را به‌هیچ‌وجه نپذیرید. البتّه در داخل هم کسانی هستند که همان خواسته‌ی دشمن را با صدای بلند در اینجا بیان می‌کنند، به زبان می‌آورند؛ هستند کسانی ازاین‌قبیل که همان چیزی را که دشمن می‌خواهد در ذهنیت جامعه به وجود بیاید، همان را اینجا با صدای بلند در روزنامه، در غیر روزنامه و در فضای مجازی -حالا که فضای مجازی هم هست- بیان می‌کنند. من عرض می‌کنم که بنابراین، من آن دغدغه داشتن، آن هشداردهی، آن طلبکارانه در مسائل و مشکلات نظام و نواقص وارد شدن را صد درصد تأیید می‌کنم. ۱۳۹۶/۰۳/۱۷بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان @irc_ir
🔹آیا نهضت حضرت مهدی(عج) بر پایه معجزه است یا روندی عادی و طبیعی مانند انقلاب‌های دیگر جهان دارد؟ نهضت جهانی امام مهدی(عج) را به دو گونه می‌توان تفسیر کرد، الف: تفسیری اعجاز آمیز و مافوق طبیعی ب: تفسیری عادی و در چارچوب احکام و قوانینی که حاکم بر هستی است. بر اساس تفسیر نخست که گاه از آن، با عنوان «نظریه حصولی بودن ظهور» یاد می‌شود، نهضت امام مهدی (عج) پدیده‌ای است که با اراده مستقیم الهی و به کمک عوامل غیبی آغاز می‌شود و به انجام می‌رسد و اقبال و ادبار مردم و نیز توجه و تلاش یا غفلت و سستی آن‌ها، هیچ تأثیری در تقدیم یا تأخیر این حادثه بزرگ ندارد. اما طبق دیدگاه دوم که با عنوان «نظریه تحصیلی بودن ظهورشناخته می‌شود، حرکت جهانی آن حضرت، روالی عادی و طبیعی دارد و ازاین‌رو نیازمند فراهم شدن بسترها و شرایط، توسط توده مردم است. از میان این دو دیدگاه، دیدگاه دوم، به صواب، نزدیک‌تر است، چراکه دیدگاه نخست، از اشکالات متعددی برخوردار است که در ادامه، پاره‌ای از آن‌ها را به‌اختصار خواهیم گفت. 1- اعتقاد به اعجاز آمیز بودن نهضت امام مهدی(ع) اعتقادی برخلاف اصل و روال طبیعی است. اصولاً در جهان هستی که جهان اسباب و مسببات است، هیچ پدیده عادی‌ای را نمی‌توان نشان کرد که بدون اسباب و علل عادی، تحقق‌یافته باشد، برای نمونه، برای سیر شدن، باید غذا میل کرد و برای سیراب شدن باید آب نوشید همچنان که برای تحصیل یک گیاه باید دانه‌اش را کاشت و نهال آن را پرورش داد و آب و نور کافی را برایش فراهم کرد. این توقع که گرسنگی و تشنگی، بدون خوردن غذا و نوشیدن آب، برطرف شود یا بدون فراهم کردن شرایط رشد یک نهال، آن نهال به بار نشیند، توقع بی‌جایی است، چراکه به تعبیر امام صادق(ع) أبی اللّه ان یجری الاشیاء الا بأسبابها؛(1) خداوند، ابا دارد از این‌که پدیده‌ها را جز به‌واسطه اسباب، تحقق بخشد. بر این اساس، طبیعتاً نهضت امام مهدی(عج) نیز مشمول همین قانون خواهد بود و اگر کسی مدعی باشد که این مهم، با دخالت عوامل فوق طبیعی و بدون فراهم شدن بسترهای عادی، شکل خواهد گرفت، باید بر مدعای خود دلیلی قاطع اقامه کند. 2- این دیدگاه با محتوای پاره‌ای از آیات قرآن کریم نیز ناسازگار است، برای نمونه آیه شریف: «انّ اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهم»(2) به روشنی تغییر سرنوشت جوامع را از رهگذر تحوّلاتی می‌داند که می‌بایست در درون آن جوامع شکل گیرد. به تعبیر دیگر، سنت الهی بر این است که سرنوشت جوامع، نه با دخالت عوامل غیبی و نامرئی،که بر اساس شایستگی و لیاقت‌های خود آن‌ها رقم بخورد. تغییری که در آخرالزمان به دست امام مهدی(عج) در عالم انسانی تحقق خواهد یافت نیز مصداقی از آیه مورد اشاره است؛ از این‌رو، برای ایجاد چنین تحوّلی که ازنظر وسعت و عمق، بی‌نظیر است، نباید منتظر دخالت عوامل فوق طبیعی نشست، بلکه می‌بایست در توده مردم، زمینه چنین تحوّلی شکل بگیرد. 3- سومین اشکالی که به دیدگاه نخست وارد است این است که اگر ما به اعجازی بودن حرکت امام مهدی(عج) معتقد باشیم، برای این سؤال اساسی که چرا غیبت آن حضرت، صدها سال به طول انجامیده است، پاسخی نخواهیم داشت، چون اگر بنا است کار آن بزرگوار، به‌وسیله اعجاز به سامان برسد، بسیار منطقی است که بپرسیم چرا این اعجاز، صدها سال به تأخیر افتاده است؟! حال که قرار نیست برای ساخته‌شدن دنیایی سرشار از خوبی‌ها و تهی از رنج‌ها و حرمان‌ها، در مردم تحوّلی به وجود آید و به رشد و بلوغ برسند و این مهم، تنها به یک اشاره خداوند توانا و به امدادهای غیبی، شدنی است، چرا این اشاره خداوندی، قرن‌ها به تأخیر افتاده است و از همان نخست کارها به سامان نرسید؟
دیدگاه دوم به‌سادگی به این سؤال پاسخ می‌دهد که اگر ظهور، فرایندی است عادی، برای تحققش نیز باید مردم مهیا شوند و شرایط و زمینه‌های آن را فراهم کنند و چون تاکنون چنین نکرده‌اند، ظهور نیز به تأخیر افتاده است. ازآنچه گذشت، روشن شد که دیدگاه درست، همان نظریه دوم است؛ البته تذکر این نکته ضروری است که عادی دانستن نهضت امام مهدی(عج) به معنای نفی امدادهای غیبی نیست، چراکه بی‌گمان، آن حضرت از آغاز تا سرانجام حرکت الهی خود، به‌وسیله امداد ویژه الهی، تأیید و مساعدت خواهند شد و این موضوع، از روایات متعددی به دست می‌آید. همچنان که نهضت پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز پدیده‌ای کاملاً عادی و طبیعی به شمار می‌رود؛ باوجودآنکه دست غیبی خداوند، همواره یاریگر بود. در آیه 124 سوره آل‌عمران، آمده است: «...الن یکفیکم ان یمدّکم ربّکم بثلاثة آلافٍ من الملائکة منزلین؛ آیا این شما را کفایت نمی کند که خدا، سه هزار فرشته به یاری شما فرو فرستد؟ لزوم تأیید حرکت های الهی، توسط امدادهای غیبی و عوامل فوق طبیعی خود، یکی از قوانین حاکم بر هستی است. خداوند، اراده کرده است افراد یا اجتماعاتی را که با نیاتی زلال در مسیر کمال، گام بر می دارند، در شرائط بحرانی با نیروهای پیدا و پنهان خود یاری کند، ازاین‌رو نمی‌توان به استناد احادیثی که از تأیید شدن امام مهدی به‌وسیله فرشتگان و سایر نیروهای فوق طبیعی سخن می‌گویند، غیرعادی و معجزه‌آسا بودن نهضت آن حضرت را برداشت کرد؛ چراکه این احادیث، ناظر به موارد خاصی و جزئی‌اند تفاوت، بسیار است میان این‌که نهضت امام مهدی(عج) را از اساس معجزه‌گر تفسیر کنیم یا این‌که معتقد باشیم جریان انقلاب جهانی آن حضرت از روال عادی و طبیعی برخوردار است و امداد غیبی در موارد خاص، آن را تأیید می‌کنند. پی‌نوشت‌ها: 1- شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 183 2- سوره رعد، آیه 11 @irc_ir