قالَ الإمامُ علی بن محمد النقی الهادی:
مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛
امام هادی (ع) می فرماید : هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود.
(بحارالانوار، ج68، ص182)
@irc_ir
▪️3 رجب سالروز غروب خورشید سامراء، امام علی النقی الهادی علیه السلام
دهمین پیشوای شیعیان، حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه، سال 212 هجری در «صریا» متولد شد. نام مبارکش «علی»، کنیه اش «ابوالحسن»، و القابش: «نجیب»، «مرتضی»، «هادی»، «نقی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، «مؤتمن»، «طیب»، «متوکل» و «عسکری» می باشد و مشهورتر از همه «هادی» و «نقی» است.پدر آن گرامی، پیشوای نهم، حضرت جواد علیه السلام و مادرش بانوی گرانقدر و با فضیلتی به نام «سمانه مغربیه» است که به «سیده ام الفضل» معروف بود.
امام، ابوالحسن علی النقی الهادی (ع)، پیشوای دهم شیعیان، نهمین پرچمدار امامت، به سال 220 هجری، در حالی که هنوز هشت بهار از عمر گرامی اش نگذشته بود، بر مسند امامت و جانشینی پدر بزرگوار تکیه زد.
مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود. در سال 254 هجری در شهر سامرا به شهادت رسید.امام علی النقی(ع) با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از:
1ـ «معتصم»، برادر مامون؛2ـ «واثق»، پسر معتصم؛3ـ «متوکل»، برادر واثق؛4ـ «منتصر»، پسر متوکل؛5ـ «مستعین»، پسر عموی منتصر؛6ـ «معتّز» پسر دیگر متوکل.
امام هادی(ع)، در زمان معتّز مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه خود در شهر سامرا به خاک سپرده شد.
امام علي النقي(ع) به مدت يازده سال در سامرا (پايتخت عباسيان) و در محله عسكر (منطقه مسكوني نظاميان) به حالت تبعيد، زندگي نمود و در اين مدت، تحت مراقبت و نظارت دستگاه امنيتي خلافت قرار داشت و از تماس با دوستان و ياران خويش محروم بود.سرانجام در سوم رجب و يا به روايتي در 25 جمادي الآخر سال 254 قمري، در ايام خلافت معتز عباسي، به وسيله معتمد عباسي، برادر خليفه وقت، مسموم و در آن غريبه سرا، به شهادت رسيد.
به هنگام شهادت آن امام همام، جز فرزندش امام حسن عسكري(ع)، كسي در بالينش حاضر نبود.
امام حسن عسكري(ع) در ماتم پدر بزرگوارش، بسيار گريست و خود عهد ه دارغسل، كفن و دفن آن حضرت گرديد.
از امام هادي(ع) تشييع جنازه با شكوهي به عمل آمد. دوستداران اهل بيت(ع)، فقها، قضات، دبيران، اميران و حتي بزرگان دربار خلافت در تشييع جنازه مطهر وي شركت كرده و وي را در يكي از حجره هاي خانه اش دفن نمودند.(1)
هم اكنون قبر شريفش، به همراه قبر مطهر فرزندش امام حسن عسكري(ع) و قبر خواهرش حكيمه خاتون دختر امام جواد(ع) و قبر نرگس خاتون مادر امام زمان(ع) در يك ضريح مقدس قرار دارد و در شهر سامرا، مزار شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) مي باشد.
1-الارشاد، ص 635؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج3، ص 229؛ منتهي الآمال، ج2، ص 361؛ المستجاد (علامه حلي) ص 216؛ الكافي (شيخ كليني)، ج1، ص 497.
@irc_ir
🔹شعر پندآمیزی که امام هادی(ع) برای متوکل خواند، چه بود؟
در برخی منابع، نقل شده است که گزارشی به متوکل رسید مبنی بر اینکه نامهها و اسلحههای زیادى از شیعیان قم نزد امام هادی(ع) وجود داشته و ایشان تصمیم به شورش علیه حکومت دارد، متوکل گروهی از نظامیان ترک خود را برای کسب اطلاع به خانه حضرت فرستاد و آنها شبانه به خانه حضرتشان یورش برده؛ همهجا را گشتند و چیزی نیافتند. آنان در میان اتاقی که درهایش بسته بود، امام هادی(ع) را در حالی دیدند که لباسی پشمین بر تن داشت و بر خاک و ریگ نشسته و با خدا مناجات نموده و قرآن را تلاوت میفرمود.
نظامیان، امام دهم(ع) را با همین وضعیت پیش متوکل بردند، و گفتند در خانهاش چیزى نیافتیم. رو به قبله نشسته بود و قرآن میخواند. هنگامی که حضرت را میآوردند، متوکل در حال مشروبخواری بود و زمانی که امام را دید، هیبتش او را فرا گرفته و ایشان را مورد احترام قرار داده و در کنارش نشاند. سپس پیالهای از شراب به ایشان تعارف کرد، اما امام فرمود که خون و گوشت من تا کنون هیچگاه با شراب آمیخته نشده است، پس مرا از نوشیدن آن معاف کن! و متوکل نیز پیاله را پس کشید، اما گفت که شعری برایم بخوان! حضرت فرمود: شعر زیادی به خاطر ندارم! متوکل گفت: چارهاى نیست! باید شعرى بخوانى! حضرت شروع به خواندن این اشعار در نزد متوکل کرد:
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
و استنزلوا بعد عز من معاقلهم و اسکنوا حفرا یا بئسما نزلوا
ناداهم صارخ من بعد دفنهم این الاساور و التیجان و الحلل
این الوجوه التى کانت منعمة من دونها تضرب الاستار و الکلل
فافصح القبر عنهم حین ساءلهم تلک الوجوه علیها الدود تقتتل
قد طال ما اکلوا دهرا و قد شربوا و اصبحوا الیوم بعد الاکل قد أکلوا
بر روى قلههاى بلند کوهها زندگى میکردند و نگهبانان قوى و نیرومند و خشن از آنها نگهبانی میکردند، ولى نتوانستند از مرگ آنان جلوگیری نمایند.
پس از آن همه عزّت از جایگاه خود پایین آورده شدند و آنها را در گودال تنگ گور اسکان دادند، اما چه جاى بدى فرود آمدند؟
پس از دفن آنها شخصی فریاد زد: کجایند خاندان و تاج و تخت و مدالهاى شما؟
کجایند صورتهایى که در کمال نعمت به سر میبردند و پردهها و زیورها بر ایشان آویخته میگردید؟
سپس گورستان با زبانى رسا در پاسخ گوید: کرمها برای خوردن صورتشان در نبرد هستند!
روزگاری دراز چه خوب میخوردند و میآشامیدند، اما امروز خودشان خوراک موجودات دیگر شدند!
متوکل شروع به گریه کرد، به اندازهای که ریشهایش از اشک چشمش تر شد؛ حاضران نیز به گریه افتادند. متوکل مبلغ چهار هزار دینار به امام تقدیم کرد و با احترام، ایشان را به منزلشان فرستاد.(1)
-[1]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 4، ص 11، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 11، ص 15،بیروت، دار الفکر، 1407ق.
@irc_ir
🔹سخنان مقام معظم رهبری درباره امام هادی (ع)
حضرت هادی (علیهالسّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهای خودمان؛ ترکهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقهی مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی شناختند و از اسلام سر در نمی آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم می شدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عدهی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیهالسّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیلهی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامهنگاری و... - برساند.
این شبکههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همهی اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روز به روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی همهی این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علیرغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی دربارهی وفات حضرت هادی (علیهالسّلام) هست که از عبارت آن معلوم میشود که عدهی قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ بهگونهای که دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر میشناخت، همهشان را تارومار میکرد؛ اما این عده چون شبکهی قویای بهوجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا کند.
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهمالسّلام) - به قدر سالها اثر می گذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی بن اکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده میشد؛ تمام میشد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهمالسّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت، نمیتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی بهوجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین می رفت.
اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین میرفت؛ تمام میشد و اصلاً هیچ چیزش نمیماند؛ اگر هم میماند، از معارف چیزی باقی نمیماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلیشان تقریباً هیچچیز باقی نمانده است. اینکه قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتکخوردن، زندانرفتن و کشتهشدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.
@irc_ir
📌بهترین برادران چه کسانی هستند؟
برادری دینی، یکی از کارآمدترین راهها برای گریز از زیانهای تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی قرآن معرّفی شده است.
در دین اسلام تعریف بسیار دقیق و تکالیف و وظایف مشخص برای واژه و عنوان برادر وضع شده است بر این اساس به هرکسی نمیتوان برادر گفت و این عنوان دارای مراتب و شاخصههایی است که از آن به عنوان "برادر دینی" یاد میشود.
🔅برادر دینی خود را در قبال برادر خود مسئول میداند و خوبی آن را خوبی خود و بدی او را بدی خود میداند براساس این تعاریف حال ببینم از دیدگاه معصومین(ع) بهترین برادر کیست؟
پیامبر خدا(ص) در این باره فرمودند: "بهترین برادران کسی است که با شما در کارهای اخروی مساعدت کند1". یعنی تو را در کارهای آخرت یاری رساند.
امام عسکری(ع) نیز میفرمایند: "بهترین برادر تو کسی است که خطایت را فراموش کند و احسان تو را به خود، به یاد آورد2".
در ادامه چند حدیث گهربار از مولای متقیان امام علی(ع) در باب "بهترین برادر" ذکر میکنیم که مشخص میکند واقعا چه کسی لایق و شایسته بهترین برادری برای انسان است؟
حضرت فرمودند: "بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند3". یعنی مدارای او در نصیحت تو در بدیها کمتر از سایر برادران باشد.
ایشان در جایی دیگر چنین میفرمایند: "بهترین برادر تو کسی است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد4". یعنی در آنچه حق باشد اگر خلاف حقّ از تو ببیند منع و زجر تو کند.
امام علی(ع) همچنین فرمود: "بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگری نسازد5". یعنی خود کفایت امور ایشان بکند و نگذارد که محتاج به دیگری شوند.
آن حضرت تعاریف فراوانی در سخنان حکیمانه خود از بهترین برادر ارائه فرمودهاند. به عنوان مثال فرمودند: "بهترین برادران تو کسی است که به تو یاری دهد و بهتر از او کسی است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد6".
ایشان میفرمایند: "بهترین برادران تو آن کسی است که با مال خویش تو را یاری رساند و بهتر از او کسی است که تو را از دیگری بینیاز سازد7".
آن حضرت در جایی دیگر بهترین برادران را کسی میدانند که دوستیاش برای خدا باشد8" و میفرمایند: " بهترین برادران کسی است که برادریش برای دنیا نباشد9".
🔹منابع احادیث:
1- مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج2، ص123. 2- بحارالأنوار: ج ۷۸ ، ص ۳۷۹ / دوستی در قرآن و حدیث: ص 194.
3- عبدالواحد، آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص416. 4- همان، ص417.
5- همان، «خَیْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا یُحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَی سِوَاه». 6- همان، ص415. 7- همان، «خیرُ إخْوانِکَ مَن واساکَ بخیرِهِ و خیرٌ مِنه مَن أغناکَ عن غیرِهِ». 8- همان، ص423. «خیرُالإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّه ِ مَودّتُهُ». 9- همان، ص417. «خیرُالإخْوانِ مَن لَم تَکُنْ علَی الدُّنیا اُخوّتُهُ».
@irc_ir
#نکته_اخلاقی
📌تلاش برای تغییر خود و نه دیگران
بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. کسی به تغییر خود نمی اندیشد. شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و... امّا بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باشد.
🌹چه خوب وصیتی بوده این وصیت:
دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند:کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگه، بهتر است کشورم را تغییر بدهم:در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. آن را هم بزرگ یافتم در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را تغییر بدهم. اینک در آستانه مرگ فهمیدم که باید از روز اول به فکر تغییر خود می افتادم آنگاه شاید می توانستم دیگران و بلکه دنیا را تغییر دهم...
@irc_ir
#داستانک
🌿در سال ۱۳۳۰ قمری، زمانی که عالم بزرگ شیعه، شهید ثقه الاسلام میرزا علی آقای تبریزی توسط روس ها در تبریز به دار آویخته شد،روز عاشورا بود. در همین هنگام، با فاصله ای نه چندان دور، دسته ها و گروه هایی به قمه زنی و عزاداری، به سبک خود مشغول بودند. تعدادی از حامیان ثقه الاسلام، به طلب یاری نزد عزاداران شتافتند و گفتند: شما بر مظلومیت امام اشک می ریزید و حتی از فرط ناراحتی قمه می زنید و می گویید ای کاش در کربلا بودیم و از امام دفاع می کردیم و در رکاب امام به شهادت می رسیدیم. حال موقعیتی پیش آمده، بیایید و نگذارید گلویی دیگر را به ناحق خفه کنند. شما بیش از دو سه هزار نفر هستید درحالی که تعداد روس ها از صد نفر تجاوز نمی کند، حتما بر آنها غلبه خواهید کرد. اما سر گروه قمه زنان به درخواست حامیان ثقه الاسلام پاسخ منفی داد و گفت: آنها تفنگ دارند و آدم را می کشند… .
[قمه زنی سنت یا بدعت: ص ۱۲۶]
@irc_ir
📌آیا اعتقاد به آمدن منجی در آینده مخصوص مسلمانان و به ویژه شیعیان است؟
فوتوریسم به معنای اعتقاد به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانی و امید به آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد و به برکت ظهور یک شخصیت ممتاز الهی، همه تاریکیها از پهنه گیتی برچیده شود و ریشه ظلم و جهل و تباهی از روی کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومی ثابت است که همواره، همه جا و همه زمانها، نزد تمام ملتها شایع و رایج بوده است.
در کتاب های مربوط به مذاهب به نام ها و القاب مختلفی بر می خوریم؛ برای نمونه:
🔅در مذهب یهود: سرور میکائیلی، عزیر، منحاس، ماشیح؛
🔅در مذهب مسیحیت: مهمید آخر، مسیح، پسر انسان؛
🔅در مکتب زرتشت: سوشیانس؛
🔅در مکتب هندوها: ویشنو، منصور، فرخنده؛
🔅در مکتب بودا: مایتریا، بودای پنجم؛
🔅در مذهب اسلام: مهدی، قائم؛
آنچه از تاریخ امتها استفاده می شود، این است که مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهی و آمدن مصلحی در آخرالزمان، به نام منجی موعود جهان، به قدری اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملتّها و پیروان همه ادیان الهی و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جایی که در طول تاریخ بشریت، انسانها در فراز و نشیبهای زندگی، با یادآوری ظهور چنین رهبر مقتدری، پیوسته خود را از یأس و ناامیدی نجات می دادند و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانی در پایان جهان، لحظه شماری می کنند.
باید توجه داشت در ادیان، منجی به افراد مختلفی اطلاق می شود؛ ولی در ویژگی های دوران ظهور، مشترکات فراوانی یافت می شود. تحت یک آیین قرار گرفتن مردم در دوران ظهور، اجرای عدالت فراگیر، نابودی مظاهر شرک و فساد، امنیت و آرامش کامل، حق گرایی عموم مردم، از بین رفتن فقر و آشکار شدن همه زیبایی ها، چیزی است که ادیان برای ظهور به تصویر کشیده اند.
@irc_ir
🌿وصیت نامه تکان دهنده
اخلاص یا کار کردن برای خدا درجاتی دارد.
بعضی ها چقدر زیبا و حیرت انگیز، به قله اخلاص رسیده اند.
مثلا ما دعا می کنیم شهید شویم؛ اما در دلمان دوست داریم عکسمان را روی قبرمان بزنند یا از ما فلان خاطره خوب را تعریف کنند، یا مقبره مان جایی باشد که همه ببینند…اما بسیاری از شهدا اینطور نبودند.
📌شهید محمدرضا مهرپاک، از نخبگان پزشکی کشور، وصیت نامه تکان دهنده ای دارد که نشان از اخلاص بالای اوست:
«..هیچ کس وقتی بدن پاره پاره ام را دید گریه نکند. احدی بر جسم بی روحم اشک نریزد. چرا که این تن جز قفس نیست؛ پوست و استخوانی بیش نیست. این بدن پوسته صدفی بیش نیست، مرواریدش را تقدیم یارکرده ام و حقش هم همین است.
برای من قبری نسازید و مرا از یادها ببرید، چون من نبودم و منی وجود نداشتـه است. می خواهم همه جز او مرا از یاد ببرند!
می خـواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید، هر کس می خواهد بهترین راه را انتخاب کند، باید بیشترین بها را بدهد. من نیز چنین کرده ام. پس مرا بر این شهادت ناراحت نشوید که بسیار سود برده ام».
@irc_ir