📌انفعال شديد قيافه شناسان از مشاهدهي جمال امام جواد (علیه السلام )
بعد از تولّد ايشان نيز باز دشمنان بهانه جو دست بردار نبودند و از امام رضا (علیه السلام ) سؤال مي كردند: امام بعد از شما كيست؟ امام (علیه السلام ) در پاسخ اشاره به كودك سه سالهاش مي كرد و مي فرمود: امام بعد از من همين كودك است. آنگاه براي رفع شبهه از فكر آنها استدلال به آيات قرآن راجع به نبوّت حضرت عيسي(علیه السلام ) نوزاد در آغوش مادرش مي كرد و مي فرمود: طبق آيهي قرآن حضرت عيسي (علیه السلام ) نوزاد در گهواره بود كه در مقام دفاع از حريم عفّت مادرش به سخن درآمد و:
(قالَ إنِّي عَبْدُ اللهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيّاً ) ( سورهي مريم،آيهي30)
گفت: حقيقت اينكه من بندهي خدا هستم كه به من كتاب داده و مبعوث به نبوّتم كرده است.
وقتي يك كودك نوزاد صلاحيّت نبوّت داشته باشد، آيا استبعاد دارد كه يك كودك سه ساله هم صالح براي امامت باشد؟!
ولي باز دشمنان لجوج معاند دست بردار نبودند و بهانهي ديگري پيش كشيدند و گفتند: امام رضا (علیه السلام ) براي اينكه خود را فرزند دار نشان بدهد بچّه اي از خانواده اي گرفته و آن را به خودش نسبت داده، پسر خوانده اش ساخته است. اين بچّه مال خودش نيست. آنگاه براي محكم كاري حرف خودشان سراغ قيافه شناسان رفتند.
آنها كساني بودند كه با نگاه به چهره و قيافهي بچّه و پدرش تشخيص مي دادند كه اين بچّه از اين پدر هست يا نيست. آنها را آوردند در گذرگاهي كه امام جواد(علیه السلام ) سر ساعت معيّن دست در دست خدمتكارش از آنجا عبور مي كرد نگه داشتند. آن روز امام جواد(علیه السلام ) كودك دو سالهاي بود، همين كه امام جواد(علیه السلام ) از جلو آنها عبور كرد، آنها تا چشمشان به چهره ي نوراني آن حضرت افتاد آنچنان دگرگون شدند كه روي خاك به سجده افتادند و گفتند :
(وَيْحَكُمْ اَ مِثْلَ هذا الْكَوكَبِ الدُّرِّيِّ وَ النُّورِ الزّاهر، تُعْرِضُونَ عَلي مِثْلِنا ؟ هذا وَ اللهِ الْحَسَبُ الزَّكيُّ وَ النَّسَبُ الْمُهَذَّبُ الطّاهِرُ.... وَ اللهِ ما هُوَ اِلّا مِنْ ذُرّيَّةِ النَّبيِّ وَ اَميرالْمُؤمِنين علیهما السلام ) مناقب ابن شهر آشوب،جلد4،صفحهي384.
اي مردم! واي بر شما اين ستارهي درخشان را به ما عرضه مي كنيد اين به خدا قسم ! پاكي و عظمت نسب از چهره اش پيداست .... به خدا قسم! او جز از ذرّيهي رسول خدا و علي اميرالمؤمنين (علیهما السلام) نيست.
@irc_ir
📌خطبهي غرّاي امام جواد (علیه السلام ) در دو سالگي
در اين موقع امام جواد (علیه السلام ) احساس كرد كه لازم است چند جمله اي صحبت كند و گوشه اي از مقام ولايت خود را نشان مردم بدهد، اين بود كه دست خود را از دست خدمتكار خود كشيد و روي يك پلّهي بلندي ايستاد و اين كودك دو ساله شروع به صحبت كرد :
(اَلْحَمدللهِ الَّذِي خَلَقَنا مِنْ نُورِهِ وَ اصْطَفانا مِنْ بَرِيَّتِهِ وَ جَعَلَنا اُمَناءَ للهِ عَلي خَلْقِهِ وَ وَحْيِهِ)؛
خدا را شكر كه ما را از نور خودش آفريد و ما را از ميان تمام خلقش برگزيد و ما را امين بر خلق و وحيش قرار داد.
اي مردم! من اسمم محمّد است و پسر علي رضا هستم، پدر من پسر موسي كاظم است و او پسر جعفر صادق است.
همين طور يكي يكي از پدران خود اسم برد تا رسيد به اميرالمؤمنين علي (علیه السلام ) و فاطمهي زهرا (علیها السلام) و پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) آيا دربارهي نسب مثل مني بايد ترديد داشته باشيد و قيافه شناسان براي شناسايي من بياوريد.
به خدا قسم! من مي دانم آنچه مردم در باطن و نيّتهاي خود دارند و از همهي مردم به تحوّلات و آيندهاي كه دارند آگاهترم.به خدا قسم! اگر نبود شرايطي كه پيش آمده و ما ناچاريم كه سكوت كنيم... هر آينه سخني مي گفتم كه اوّلين و آخرين را به تعجّب وا مي داشتم.
(ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلي فَمِهِ وَ قالَ يا مُحَمّدُ اصْمِتْ كَما صَمَتَ آبائُكَ وَ اصْبِر كَما صَبَرَ اُولُوالْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ)؛
آنگاه دست خود را بر دهان خود گذاشت و گفت: اي محمّد! ساكت باش همانطور كه پدرانت ساكت شدند، صبر كن آنطور كه پيامبران و رسولان اولواالعزم صبر كردند.
بعد از بلندي پايين آمد و دستش را به دست خدمتكار خود داد و به راه افتاد و مردم با حيرت و تعجّب نگاه مي كردند و راه باز مي كردند و مي گفتند:
(...اللهُ أعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ...)؛ سورهي انعام،آيهي124
...خدا بهتر مي داند كه چه كساني را براي پيشوايي مردم برگزيند...
اللّهمّ عجّل فرج مولانا صاحب الزّمان و اَظهِر به دينك و اَحي به سنّة نبيّك واجعلنا من اعوانه واَنصاره و من المنتظرين لظهوره.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته(برگرفته از جزوه صفیر هدایت شماره 2 تفسیر سوره کهف (آیت الله سید محمد ضیاء آبادی )
@irc_ir
🔹دوران امامت امام محمد تقی (ع)
دوران کودکی امام جواد علیه السلام از دوران شیرخوارگی تا زمانی که در سن هفت سالگی به امامت رسید، با حوادث گوناگون آمیخته است. با شهادت امام رضا علیه السلام و به امامت رسیدن امام جواد در سن کودکی، یکی از موضوعاتی که حتی برخی از یاران امام هشتم را دچار شک و تردید کرد، کم سن و سالی امام جواد جهت مقام امامت بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیه السلام و در موارد دیگری، خود امام جواد به تبیین آن پرداختند و به شبههها پاسخ گفتند.اگر چه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسید، اما دوران هفده سالهی امامت او، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه است.
🔹مكتب علمى امام جواد علیه السلام
ميدانیم كه یكى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هركدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مكتب خویش شاگردانى تربیت مىكردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مىكردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یكسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم كه تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسكرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و كنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مكتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام كاهش بسیار چشمگیرى را نشان ميدهد.
بنابراین اگر مىخوانیم كه تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بودهاند و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده ، نباید تعجب كنیم، زیرا از یك سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و كنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نكرد!
درعین حال، باید توجه داشت كه در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههاى درخشان و شخصیتهاى برجستهاى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زكریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند كه هر كدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مىرفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمى شوند، بلكه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل كردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل كرده است. هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى» در كتاب «معالم العترة الطاهرة» و مؤلفانى نیز مانند: ابو بكر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در كتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل كرده اند.
@irc_ir
🌿وساطت امام جواد (ع) براى رفع مشكل مردم
مرحوم شيخ طوسى ، كلينى و ديگر بزرگان آورده اند:در اوايل خلافت معتصم عبّاسى ، شخصى از اهالى سجستان به همراه امام محمّد جواد عليه السلام و نيز عدّه اى ديگر، راهى مكّه معظّمه گرديد.
شخص سجستانى گويد: در بين راه ، جهت استراحت در محلّى نشسته بوديم و سفره غذا پهن بود، ما با عدّه اى از افراد مختلف مشغول خوردن غذا گشتيم.
من به حضرت خطاب كردم و اظهار داشتم : ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ، در شهر ما شخصى از دوستان و محبّان شما، از طرف حكومت ، مسئول امور مردم مى باشد.
ماليات زيادى را بر من مقرّر كرده است كه بپردازم ، در حالى كه من توان پرداخت آن را ندارم ، چنانچه ممكن باشد نامه اى برايش بنويسيد تا ملاحظه حال مرا نمايد و تخفيفى دهد؟
امام عليه السلام فرمود: او را نمى شناسم.
عرض كردم : اى سرورم ! او از دوستان و علاقه مندان به شما اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد؛ و من مطمئنّ هستم كه نامه شما سودمند خواهد بود.
و چون سخن و تقاضاى من به اتمام رسيد، حضرت قلم و كاغذى را در دست مبارك خود گرفت و اين عبارات را نگاشت:
به نام خداوند بخشاينده مهربان ، حامل نامه از جنابعالى و نيز از عقيده ات تعريف و تمجيد كرد، توجّه داشته باش كه خوشبختى تو در گرو رفتار و كردارت مى باشد؛ بنابر اين ، سعى كن نسبت به دوستان و هم نوعان خود دلسوز باشى ، همانا خداوند متعال فرداى قيامت تو را در مقابل اعمال و كردارت مؤ اخذه و مورد بازجوئى قرار مى دهد.
بعد از آن نامه را امضاء نمود و تحويل من داد.
پس از آن كه وارد سجستان شدم و نامه حضرت را به والى - كه به نام حسين بن عبداللّه نيشابورى معروف بود - دادم ، او نامه را گرفت و بوسيد و بر چشم خود نهاد و سپس آن را گشود و خواند و به من خطاب كرد و گفت : خواسته ات چيست ؟
گفتم : ماءمورين شما ماليات سنگينى بر من بسته اند و توان پرداخت آن را ندارم .
سپس دستور داد: ماليات را از من بردارند و چون سخت در مضيقه بودم نيز مبلغى را لطف كرد.
@irc_ir
📌عوامل آزار رسانی در قرآن و حدیث
طبق آيات و روايات آزار بندگان مومن خداوند موجب غضب و عذاب الهي می شود و انجام ندادن این گناه، سبب ايمني از عذاب و خشم خدايي خواهد بود.
خسران و زيان بدي به ديگران از موضوعاتي است كه هيچ عاقلي در آن شك و ترديدي ندارد، خصوصا اگر طرف مورد آزار از مومنان و بزرگان دين باشد آثار بسيار خطرناكي را در بر دارد. خداوند در آیه 59 سوره احزاب مي فرمايد: وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا . كساني كه مردان و زنان با ايمان را بدون جهت اذيت کنند، پس در حقيقت بهتان و گناه روشني را مرتكب شده اند.
📌علل آزار رسانی در قرآن
🔹1-اختلاف عقاید
از جمله عواملی که قرآن برای آزاررسانی بیان می کند ریشه های عقیدتی است. اختلاف عقاید موجب می شود که فرد و یا جامعه ای نسبت به دیگری موضع خصمانه بگیرد و به صورت آزاررسانی آن را بروز دهد. قرآن با گزارش کاملی از وضعیت پیامبران و رفتارهای مخالفان و دشمنان ایشان بیان می دارد که علت و ریشه اصلی همه اذیت و آزارهای مخالفان پیامبران، اختلاف عقیده بوده است. به عنوان مثال در آیه 8 سوره بروج می فرماید: «وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» آنها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند. ستیز عقیدتی کافران و مشرکان آنان را وامی داشت تا به آزاررسانی به پیامبران بپردازند.
🔹2-محبت به دنیا
از دیگر ریشه های آزار رسانی از دیدگاه قرآن، محبت به دنیاست؛ زیرا از نظر قرآن محبت به دنیا ریشه و عامل همه خطاهاست «زُینَ لِلَّذِینَ کفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَیسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا»( بقره/212)زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این رو افراد باایمان را (که گاهی دست شان تهی است)، مسخره می کنند. همچنین در آیه 185 و 186 سوره آل عمران می فرماید:«مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ»؛ زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه فریب نیست.«وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ مِنْ قَبْلِکمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکوا أَذًی کثِیرًا»و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده [یهود] و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید.
🔹3-ناشکیبایی و زیاده خواهی
ناشکیبایی و نوعی زیاده خواهی از عوامل دیگر آزاررسانی یاد می شود؛ چنانکه قرآن در سوره بقره آیه 61 این عامل را علت اصلی آزاررسانی بنی اسرائیل به حضرت موسی(ع) برمی شمارد.«و إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسَی لَنْ نَصْبِرَ عَلَی طَعَامٍ وَاحِدٍ..». و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم!...
🔹4-حسادت
حسادت در بیان قرآنی، عاملی برای آزار رسانی و خودآزاری ذکر شده است. این مسئله را می توان در داستان هابیل و قابیل مشاهده کرد. به طوری که رنج بردن از نعمت هایی که در اختیار دیگران است موجب می شود تا زمینه خودآزاری و دیگر آزاری حتی در سطح قتل، در انسان رشد کند. قتل هابیل به دست برادرش (قابیل) و نیز به چاه انداختن یوسف از سوی برادران از این عامل حکایت می کند.
@irc_ir
📌اذیت و آزار در روایات
در مذمت مردم آزاری احادیث فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
🔹1-مردم آزاری نشانه شرارت و پستی
حضرت علی علیه السلام در ضمن فرمایشاتی آزار دادن دیگران را از عادات افراد شرور، پست و جاهل می داند: «عَادَةُ الْأَشْرَارِ أَذِیةُ الرِّفَاق »عادت بدان، آزار کردن رفیقان است. «عَادَةُ اللِّئَامِ وَ الْأَغْمَارِ أَذِیةُ الْکِرَامِ وَ الْأَحْرَار»عادت لئیمان و جاهلان آزار کردن کریمان و آزادگان است. مراد از «لئیمان» مردم دنی و پست مرتبه است، و مراد از «کریمان» مردم گرامی بلند مرتبه.
🔹2-مردم آزار دور از مروت و انسانیت
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «یسْتَدَلُّ عَلَی الْمُرُوَّةِ بِکَثْرَةِ الْحَیاءِ وَ بَذْلِ النَّدَی وَ کَفِّ الْأَذَی»[2] برای مروّت و آدمیت به بسیاری شرم و حیا و بذل احسان و عطا و بازداشتن آزار و ایذاء استدلال شده است. چنانکه از روایت استفاده می شود آزار دادن دیگران، به دور از جوانمردی و انسانیت می باشد.
🔹3-مردم آزاری نشانه خائن بودن
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد می فرمایند: «عَلَامَةُ الْخَائِنِ فَأَرْبَعَةٌ عِصْیانُ الرَّحْمَنِ وَ أَذَی الْجِیرَانِ وَ بُغْضُ الْأَقْرَانِ وَ الْقُرْبُ إِلَی الطُّغْیان»[3] نشان خائن چهار چیز است: سرپیچی از دستور خداوند رحمان، آزار همسایگان، نفرت از یاران و تمایل به بیدادگری و ستم.
🔹4-مردم آزاری بدترین بدی ها
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
«خَصْلَتَانِ لَیسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَی ءٌ الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّه»[4] دو خصلت ناپسند است که بدتر از آنها نیست: شرک به خدا و آزار بندگان خدا.
🔅پی نوشت ها
[1] عبد الواحد، آمدی؛تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص465.
[2] همان، ص258.
[3] ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسن زاده، ص 40
[4] همان، ص 56
@irc_ir
🔹چند تذکر مهم رهبری در مسائل اقتصادی
- مسئله اول کشور، مسئله اقتصادی است؛ فعالیتهای دولت باید با گسترش خدمات ادامه پیدا کند اما با همه تلاشها وضع اقتصادی کشور تعریفی ندارد و بسیاری از مردم در فشار شدید گرانی و مشکلات هستند.
- حل مشکلات اقتصادی را در درجه اول در گروی اعتقاد قلبی مسئولان به چند مسئله است؛ باید عمیقاً باور کنیم که مشکلات اقتصادی با تکیه بر ظرفیتهای فراوان داخل کشور قابل حل است و نسخههای غربی نه در زمینه اقتصاد و نه در عرصههای دیگر نظیر جمعیت، حلّال مسائل و دشواریهای کشور نیستند.
- سپردن کارها به خارجیها با توجه به بدقولیهای آنها باید فقط در حد اضطرار باشد و فقط وقتی از امکانات داخلی مأیوس شدیم سراغ دیگران برویم.
- آمریکاییها وزارت خزانهداری خود را به اتاق جنگ علیه ایران تبدیل کردهاند؛ باید ستاد مقابله با این شرارت دشمن در مرکز اقتصادی دولت تشکیل شود و وزارت خارجه نیز به این مسئله کمک کند.
- اقتصاد مقاومتی علاج همه مشکلات کشور است و امروز با توجه به اقدامات دشمن، باید بخشهایی از اقتصاد مقاومتی در اولویت قرار گیرد.
-«اقتصاد مردمی» و ورود واقعی مردم به عرصه اقتصاد کاملاً ضروری است؛ اقتصاد دولتی جواب نمیدهد و همانگونه که بارها گفتهام باید سیاستهای اصل 44 جدی گرفته شود و بخش خصوصی را وارد میدان کنیم.
- اقتصاد نفتی را از عیوب اساسی اقتصاد ایران است؛ 20 سال پیش گفتیم باید به جایی برسیم که هر وقت اراده کردیم درِ چاههای نفت را ببندیم و این ممکن است. امروز ما اسیر نفت هستیم چرا که قیمتگذاری و خرید یا عدم خرید آن دست دیگران است این وضع باید تغییر کند و نفت بهعنوان سرمایه ملی، واقعاً در اختیار ما باشد و وابستگی به آن را روز به روز کم کنیم.
- به اقتصاد دانشبنیان، توجه به جوانان کارآفرین در رسانهها، تقویت تولید داخل، اهمیت فراوان به کالای ایرانی و خودداری مطلق همه دستگاهها از خرید محصولات غیرایرانی از دیگر نکاتی است که باید به آنها اهمیت داد.
@irc_ir
📌دو خاطره از یک رزمنده
دریکی از این حضورها شاهد رابطه عمیق وی با دوتن از رزمندگان نوجوان اهل بروجرد گردان بودم که در ستاد گردان در کنارش بودند و به فرمانده پاک و مهذب خود عشقی وافر داشتند. مدتی بعد که حمید را در گردانش دیدم مشاهده کردم خبری از آن دو نوجوان نیست. وقتی از او سراغ آن دو نوجوان راگرفتم گفت: دیدم دارم زیاد به آنها وابسته می شوم وآنها هم متقابلا به من وابستگی شدیدی پیدا کرده اند لذا از آنها خواستم گردان مرا ترک کنند و به گردان دیگری بروند تا مبادا علاقه و عاطفه من به آنها مانع فرماندهی من در عملیات بر گردان شود.
از بعضی از رزمندگانی که در گردان محمدرضا اکرامی فر بودند شنیدم در اوج آتشبازی عراقی ها که دیوانه وار قصد داشتند با اجرای آتش های سبک و سنگین راه پیشروی رزمندگان را در فتح مواضعشان سد کنند که گاه در اثر اصابت ترکش خمپاره یا اصابت گلوله مستقیم جگرگوشه¬ای از امام و مردم نقش زمین می شد دو رزمنده بسیجی برای اینکه جان فرمانده خود را از آسیب این تیرها و ترکشها نگاه دارند با صلاح دید خویش و بی هیچ اشاره و توصیه ای از کسی در اطراف او ایستادند و چنان چسبیده به اوحرکت می کردند تا اگر تیری و ترکشی متوجه او که سرنوشت هدایت گردان به زنده ماندنش بستگی داشت بشود به آنها بخورد و عجیب اینکه پس از آنکه این دو نفر به زمین می افتادند فورا دو نفر دیگر بی آنکه کسی به آنها در این جهت توصیه¬ای کرده باشد جای آنان را در کنار فرمانده محبوب خود پر می کردند . حالا که این خاطرات را از بایگانی ذهن و سینه ام برای لحظاتی بیرون می کشم تازه می فهمم چرا امام خمینی که خود سلسله جنبان شهادت بود با حسرت می گفت و می نوشت که: امیدوارم خدا مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.
@irc_ir
📌نظر اهل سنت درباره ولادت امام مهدی(ع) چیست؟
میان اهل تسنن درباره این موضوع دو دیدگاه وجود دارد:
الف. اکثر آنان ولادت امام مهدی(ع) را قبول ندارند؛ بلکه معتقدند او در آخر الزمان به دنیا می آید.
ب. برخی از آنان، ولادت حضرت را پذیرفته اند؛ برای نمونه، موارد زیر ارائه می شود:
1. محمد بن یوسف شافعی در کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان، می گوید:
در تألیف کتاب، اخبار و روایات مربوط به مهدی صاحب الزمان را از غیر از طرق شیعه نقل کرده ام؛ هرچند آنچه شیعه در این زمینه معتقد است و پذیرفته است، صحیح و نقل آن، درست است.
این کتاب، بر 25 فصل مشتمل است که در هر فصل، تنها روایاتی را که از دیدگاه اهل سنت معتبر است، نقل می کند. برخی از فصلهای کتاب عبارت است از: مهدی در آخرالزمان خروج می کند؛ مهدی از نسل فاطمه زهرا است؛ حضرت عیسی در آخرالزمان به او اقتدا می کند؛ نام و کنیه اش، همانند پیامبر اکرم است؛ صفات و رنگ و کهرهی حضرت مهدی؛ مهدی، امام صالحی است که خلیفة الله است.
فصل بیست و پنجم این کتاب، در این زمینه است که مهدی از زمان غیبتش که در سرداب سامرا اتفاق افتاد، تاکنون زنده و باقی است. او، به اشکالاتی که در زمینه طول عمر حضرت و غیبت آن بزرگوار وجود دارد، پاسخ می دهد.
2. محمد بن طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول می گوید:
مهدی منتظر، در سال 258 ق، در سامرا متولد شد. پدرش، حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی المرتضی است. نام او محمد و کنیه اش ابوالقاسم و از القاب او حجت و خلف صالح و منتظر است.
سپس روایاتی را از پیامبر درباره مهدی(ع) موعود نقل می کند مبنی بر اینکه: «مهدی، از نسل من و از فرزندان فاطمه و همنام من است؛ در آخرالزمان قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند، بعد از آن که از ظلم و جور پر شده است. این قیام، حتمی است، حتی اگر یک روز از عمر دنیا بیشتر باقی نمانده باشد». وی پس از ذکر این روایات، آن ها را بر همان ابوالقاسم محمد بن حسن بن علی علی ابن ابیطالب متولد 255 ق تطبیق می کند و به اشکالها و شبهاتی که در این باره ممکن است مطرح شود، پاسخ می دهد.
3. سبط ابن جوزی حنفی در کتاب تذکرة الخواص می گوید: حضرت حجت مهدی، محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب است. کنیه او، ابوعبدالله و ابوالقاسم است و او است حضرت حجت و صاحب الزمان و قائم منتظر.
سپس از عبدالله ابن عمر روایتی نقل می کند که رسول گرامی اسلام گفت: در آخرالزمان، مردی از فرزندان من قیام می کند که نام او همانند نام من و کنیه اش همانند کنیه من است و زمین را از عدل و داد پر می کند پس از آن که از ظلم و جور پر شده است.
4. عبدالوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر، که در بیان آرای اکابر و بزرگان علمای اهل سنّت در مسائل مختلف عقیدتی است، فصلی را به وقایعی که پیش از روز رستاخیز و پایان دنیا حتما اتفاق می افتد، اختصاص داده است که یکی از آن وقایع، قیام حضرت مهدی است که مفصلاً درباره آن بحث کرده است. او از قول برخی از اکابر علمای اهل سنت، نقل می کند که «مهدی، فرزند حسن عسکری است که در نیمه شعبان سال 255 ق متولد شد و زنده باقی خواهد ماند، تا با عیسی ظهور کند و اکنون که سال 958 هجری است، 703 سال از عمر شریف او می گذرد».
نیز از قول شیخ محیی الدین عربی چنین نقل می کند: خروج مهدی، حتمی است بعد از آن که زمین از ظلم و جور پر شود؛ به گونه ای که حتی اگر یک روز از عمر دنیا بیشتر باقی نمانده باشد، حتما مهدی قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند. او، از نسل پیامبر اکرم(ص) و فاطمه(س) است و جدش، حسین بن علی بن ابیطالب است و پدرش حسن عسکری، فرزند علی النقی، فرزند محمد التقی، فرزند علی الرضا، فرزند موسی الکاظم، فرزند جعفر الصادق، فرزند محمد الباقر، فرزند زین العابدین علی، فرزند حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب(علیهم السلام)، است. اسمش، اسم رسول خدا و چهره اش، شبیه رسول خدا است و....(1)
1-الارشاد مفید، اعلام الوری شیخ طبرسی، اصول کافی مرحوم کلینی
@irc_ir
📌نامه سوزناک شهید حججی به امام رضا(ع)
بسم الله النور، النوربه: انیسالنفوس، شمسالشموس، مولا علیابن موسی الرضا(ع)
از: غلام رو سیاه، گنهکار
سلام آقای خوبم
از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی میگذرد و حال که در صحن و سرایت هستم سر تا پا شوق و شعف دارم.
یادم هست دفعه قبل خواستههای زیادی از شما داشتم؛ الآن که خوب فکر میکنم به همه خواستههایم رسیدهام؛ شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... ممنونم آقای خوبم، ممنون.
دو روز پیش که با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم.
مولای من، با ورود به سپاه دریچهای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذتهای دنیوی هر آنچه که باید میچشیدم را چشیدم.
حال، بیصبرانه مشتاق چشیدن لذتی اخروی هستم، لذتی که نهایتش رضای خداست.
یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسیبن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جوادالائمه قسم، تو را به خواهر گرامیات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید.
آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم.
فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و جواز شهادتم را امضا کن.
امشب شام دوشنبه است؛ میگویند دوشنبهها و پنجشنبهها پرونده اعمال ما میرود دست صاحبمان ولی عصر(ع).
آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادتنامهام را با امضای خودت مزین کن.
آرزو دارم امشب پروندهام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضا میکند.
گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم
ضامنم باش ای رضا
مانند آهو دِه پناهم
آقای من
مرا از درگاهت ناامید نکن
الهی رضاً به رضاک
لامعبود سواک
دوشنبه/ سه شنبه 6/5/94
حرم امام رضا(ع
01:34 بامداد
@irc_ir