10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شیطان هر آنچیزیست که ما را از معیت امام زمانمان دور کند...!
#ThePromisedSaviour
🔰 از مجموعهی #ما_قیام_میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جوانی می گفت
🍀حوائج خودم را رها کردم
و فقط برای فرج دعا کردم
در خواب دیدم . .
🕊#فقطامامزمانعلیهالسلام
#اللهمعجللولیکالفرجبحقالزهرا
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ انتظار آمدن یا ظهور ؟
👤 استاد حسن عباسی
🔺تاریخ: ۹۸/۰۱/۲۴
🔸 شهرستان درگز، مسجد قریشی
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه
💚 نامه امام زمان (عج) به شیخ مفید
📗 طبرسی، الإحتجاج، ج۲ ص٣٢٣
🔺 سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید، امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد ...
👌 بسیار مهم حتما تا انتها ببینید و نشر دهید..
#الهامات_غیبی....
🌷 @Farsss
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه
💚 در سرعت ظهور امام مهدی (عج) نقش داشته باشیم حتی یک ثانیه ..، چجوری؟!!
👌 حتما ببینید و نشر دهید..
👤 استاد رائفی پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتقاد حجت الاسلام پناهیان به بسته شدن مسیر کربلا در شب #نیمه_شعبان
@yjcnewsir 👈«اخبار مهم در «ایتا
⭕️ شیخ رجبعلی خیاط را بعد فوتش در خواب دید. شیخ گفت که ضرر کردهام. با تعجب گفت شما ضرر کردهاید!؟ شیخ گفت: خیلی از بلاهای دنیا را با توسل دفع میکردم، اما اینجا میبینم آنهایی که بلاهای دنیوی را تحمل میکنند، چه پاداش بزرگی میگیرند
بلا سراغتان آمد بدانید خدا همچنان دوستتان دارد..😊😘
👤 دانيال معمار
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 رفیق ترینِ رفیقها، امام زمان -علیه السلام-
🌼 داستان زیبای مردی که عاشق حضرت حجت -عج- بود
💞 دلمان را به آقا بدهیم...
👤 استاد آیت الله وفسی
💚 ماجرای گردانی که امام زمان را دیدند!
👤 «نامه شهید سیدمحمود بنی هاشمی، پنج روز قبل از شهادت:
🔸 این نامه را در صبح عاشورا مینویسم. دیشب معجزهای روی داد که باید در تاریخ ثبت شود. دیشب سه گردان از برادران رزمنده مراسم عزاداری و سینه زنی انجام می دادند؛ البته هر کدام در محوطهای جداگانه که امام زمان(عج) آمد. فرمانده کل قوا آمد و در آن میان دست پیرمردی را گرفت و با خود روی تپهای برد. دو گردانی که با هم بودند همه شاهد این قضیه بودند و به دنبال نور رفتند، ولی او از آن تپه به روی تپهای دیگر می رفت. در آخرین لحظه یک برادر پاسدار با تلاش زیاد خود را به امام زمان(عج) رساند و دستش را بوسید. امام زمان(عج) فرمود: «به خدا سوگند شما پیروزید.»
آری این گفته امام زمان(عج) ما و فرمانده کل قواست و بعد، از دیده ها پنهان شد. این در تاریخ بی سابقه است که ششصد نفر یک دفعه امام زمان(عج) را ببینند...
پنج شنبه 61/8/6 سیدجمال بنی هاشمی.
📚منبع: کتاب #گلهای_سپید ص 310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد رائفی پور
💚 « صوت حجازی مهدی »
💖 فرض کن امام زمان بیاد اینطوری قرآن بخونه
👌 از دست ندهید محشره
#thepromisedsaviour
#میلاد_امام_زمان
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃
✨#خاطره
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگه:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست.
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم
... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است . اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
وقتی داستان مربوط به کارت و پلاکش رو برایم تعریف کرد ، مو به تنم سیخ شد
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی و خوش سیما اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخای.
اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم، قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
📚فرزندان فاطمه ج1ص54