وایپ
🔴کاشت بذر کینه در تئاتر، برداشت آن در کجا؟! 🔺«کابوسهای شازده اجباری» یکی از نمایشهای بخش مسابقه چ
🔺موضوع نمایش در مذمت قدرت است و حاکمِ دیکتاتور و ظالم یک آبادی، دستمایه اجرا، که بازیها و نور خوب آن در خدمت قصه در میآید. تعداد بازیگران و طراحی لباس آنان نیز نشانگر پرهزینه بودن نمایش است.
🔺حاکم، خود را «فیروزخان؛ بزرگِ خاندان قجری تیمورخان سنگ تراش، یگانه نوه خونی محمودخان اسلامآبادی» معرفی میکند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته، نام این فرد فرضی است و در رمان «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری که گفته شده این نمایش برداشت آزادی از آن است نیز وجود ندارد.
🔺فیروز خان؛ نوه محمود خان اسلامآبادی؛ همانند پدران و اجدادش، حاکمی ستمگر است که مردم و بهویژه زنان، حتی دختران و عروسان و بستگان او از ظلمش در امان نیستند.
🔺ظلمی که روایتش حدود یکی دو سال اخیر در کشور بیش از هر زمان دیگری بحثبرانگیز است و درست یا غلط، مردمانی را با خود همراه میکند.
این نوع روایتها که غالبا با نمادپردازی همراه است، تداعی کننده ذهنیت ساخته شده برای مخاطبیست که ذهن و روحش مملو از دادهها و تحلیلهای مغرضانه و تحریف شدهی رسانههای دشمن بوده است!
🔺بنابراین گریزی نیست که بسیاری از مخاطبان، برعکس ناظران و مجوزدهندگان، این نمایش را با بُعد زمان و مکان ببینند و آن آبادی را به کشورشان تعمیم بدهند. همچنین نمیتوان از مخاطب انتظار داشت که این نمایش را نمادین نبیند.
🔺به عنوان مثال برای تبیین مطلب، یکی از پردههای نمایش که در آن یک زن به دستور خان کشته شد، تا حد ممکن بیان میشود. این زن ماهمنیر نام دارد و زن برادر فیروز است که به جرم راهاندازی گروهکی قرار است مجازات شود.
توصیف این صحنه از نمایش:
🗣«مراد»؛ دستیار فیروزخان خطاب به سایرین: امروز خبر رسید که ماهمنیر خانم بیوه برادر فیروزخان، نسوان یاغی طایفه سنگتراش را اغفال کرده تا گروهک بداَختری را بسازند به نیت فعل براندازی! گویا تدارکاتی هم داشته.
مراد خطاب به زن: مگر نه این است که هرچه شما دارید از صدقه سر بزرگی آقاست؟
مگر نه اینکه روز شب شما از لطف و کرم و بزرگی آقاست؟
ماهمنیر: البته که هست، آقا جان رحم کنید!
فیروزخان: حکم قابل اجراست.
ماهمنیر: درها را ببندید تا پسرها نبینند با مادر چه میکنید
فیروزخان: هیچ دری بسته نمیشود.
ماهمنیر: «پس بناست به رسم چرکین این خاک نسل سوزی بشه! کسی که در جستجوی عدالت و حقیقته!
بکُشیییییید، بکشید، بکشید، که این تنها کار حرامیانی چون شماست ولی بدونید، شمارِ زنانی همچون من بیشماره. با زدن هر شاخه، شاخهی تنومندتر قد علم میکنه.
این کمیته تنها برای آگاهی دادن به زنان چشم و دهن بسته بود کسی با چهارپایهی لرزان قدرت شما کاری نداره! ولی اونقدر کثافتو نجسی به تُنبان دارید که هر اقدامی را معنی دیگهای میکنید.»
🔺فیروزخان پس از کشته شدن زن، با عبارات زشت همگان را تهدید میکند که عاقبت دشمنی مرگ خواهد بود و شخصیت اعلامکننده مرگهای این حکومت، علت مرگ ماهمنیر را اینگونه توصیف میکند: امروز ماهمنیر خانم بیوه برادر فیروزخان بزرگ، بدلیلِ بدلیل (تکرار بهجهت تمسخر) ریختن اشک در غم همسر ابتدا نابینا و سپس دچار سوهاضمه شده و دوان دوان به آغوش معشوقش شتافت.
🔺با این اوصاف، از مخاطبی که ذهنش آلوده شده، توقع نمیرود ساده از این پرده عبور کند و مانع دریافت القا شود و مشابهتسازی نکند! و ذهن و قلبش را بیش از این، با کینه و نفرت نآلاید!
🔺گفته شده این نمایش برداشت آزادی از رمان «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری است. یکی از مشابهتهای آن فخرالنسا، همسر شازده است. فخرالنسای رمان، کنیزی به نام فخری دارد که بازیچه دست شازده است، اما در نمایش، غلامی به نام نصرت! بازیچه دست شازده اخته است!
🔺همین دو پرده از نمایش گویای ظلمیست که هنرمند و مسئول با زحمت و هزینه به مخاطب روا میدارند و روشن است که بذر کاشته شده در ذهن تماشاگر کجاها به ثمر خواهد نشست و درو خواهد شد!
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
✅راه نجات تئاتر همین است
🔸در بین نمایشهای چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر دو نمایش «انگشتر و چاه» و «دللرزه» برخلاف روند موجود تئاتر، دارای نمایشنامه داخلی بودند.
برای نجات عرصه نمایش کشور که سالهای بسیاری دچار افت ترجمه و اجرای نمایشنامههای خارجی بوده، چارهای جز تولید نمایشنامههای داخلی نیست.
🔸دو اجرای یاد شده اگرچه دارای ضعفهایی بودند اما نویدبخش دمیدن نفسی تازه در عرصه تئاتر است.
سالهای گذشته نمایشهایی با مضامین ملی_مذهبی عموما آمیخته با آموزههای شبه روشنفکری بود که برای بالندگی هنرهای نمایشی، همانند این دو نمایش نیاز به اتقان در کلام است.
🔸داستان انگشتر و چاه مربوط به اوایل دهه هفتاد در جنوب کرمان است. روایت زندگی خانوادهای که تحتتاثیر اتفاقات آن برهه از تاریخ کشورمان قرار میگیرند از زبان یک چاه شنیده میشود.
ماجرای واقعی تسلیم شدن قاچاقچیان جنوب کشور توسط حاج قاسم دستمایه این نمایش است.
پدر و عموی خانواده از قاچاقچیان جنوب کشورند، پدر کشته میشود و پسر با تحریک عمو به خونخواهی پدرش میرود.
🔸رافت حاج قاسمی که در نمایش غایب است و...
🔸نمایش «دللرزه» نیز داستان لرزهای است که بر دل حاج مرسل وکیلی، کاندید شورای شهر روانه میشود و رضایت گرفتن برای یک قاتل با نیت رضای خدا یا جلب توجه مردم و کسب رای، دوراهیای بود که حاجی را مردد میکند.
وسوسههای متعدد مشاور و نوچه حاجی که با بازی بینقصاش، معرف شخصیتهای منفعتطلب روزگار بود نیز در نهایت موثر نیفتاد و حاجی با انصراف از انتخابات..
🔸مطلب کامل
http://roubesh.ir/post/1385
📝نعیمه شیخالاسلام
📡 روبش/وایپ
@irwipe
هدایت شده از اخبار جهان هنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ صهیونیستها؛ در واقعیت جانی و خونخوار، در فیلمها مهربان و دلسوز!
🔺سریال «آشوب (Fauda)» یکی از آخرین کارهای صهیونیستهاست که توسط شرکت نتفلیکس در چهار فصل تولید شده و احتمالا فصل پنجمی هم دارد.
وایپ
♨️ صهیونیستها؛ در واقعیت جانی و خونخوار، در فیلمها مهربان و دلسوز! 🔺سریال «آشوب (Fauda)» یکی از آ
فیلم درمورد تلاش ماموران اسرائیلی جهت ترور یکی از فرماندهان مقاومت است؛ در سکانسی یکی از ماموران میگوید: "او صدها آدم بیگناه را کشته، زن و بچه و پیر و جوان..."
🔺این درحالیست که اساسا چیزی تحت عنوان مردمِ اسرائیل نداریم و افراد ساکن در سرزمینهای اشغالی، غاصب زمینهای مردم اصیل فلسطینی، اعم از مسلمان، مسیحی و حتی یهودی هستند؛ پس از لحاظ قانونی حقی ندارند و دشمن محسوب می شوند!
🔺در جریان فیلم ماموران امنیتی اسرائیل شخصیتهایی نمایش داده شدهاند که قلبشان برای زنان و کودکان میتپد!! با اسیر فلسطینی با ملایمت رفتار میکنند و حتی درقبال اطلاعات حاضرند به او کمک کنند!
هیچ خبری از جنایتهای اسرائیل در حق مردم فلسطین از سال۱۹۴۸ تا الان نیست! افرادی که حتی اسم انسان برای آنها زیاد است و از هیچ وحشیگری درقبال مردم مظلوم فلسطین چشمپوشی نکردهاند و دریدن؛ خوی آنهاست، آنگاه مهربان و وطندوست نمایانده میشوند...!
🔺در ادامه تصاویری از افراد مرتبط با مقاومت میبینیم که تفکر جهادی و استشهادی آنها را زیر سوال برده و آنها را شبیه القاعده، داعش نشان داده است و سران مقاومت و حماس مردم را برای رسیدن به اهدافشان شستشوی مغزی میدهند!
🔺دراینمورد میتوان به «فیلم پیچگوشتی»؛ محصول مشترک آمریکا و فلسطین! نیز اشاره کرد که در سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر نیز به نمایش درآمد.
🔺در این فیلم ابدا خبری از اهداف مقدس فلسطینیها برای بازپسگیری سرزمینشان نیست، چیزی به اسم مبارز فلسطینی وجود ندارد و تنها چند جوان لاابالی خوشگذران به تصویر کشیده شدهاند که اتفاقا در جریان همین خوشگذرانیها به اشتباه توسط صهیونیستها دستگیر شده و لقب قهرمان میگیرند.
علاوهبراین جریان فیلم بهگونهای پیش میرود که به مخاطب القا می کند اصلا مبارزه ثمری جز اتلاف عمر ندارد و مبارزان از روی سبکسری و سودای جوانی به دنبال مبارزه هستند.
🔺صهیونیستها از همان اوایل و حتی قبل از تشکیل رژیم وحشی و تروریست اسرائیل به خوبی میدانستند باید از رسانه خصوصا فیلم و سریال، در جهت منافع خود از جمله تبلیغ مهاجرت به فلسطین استفاده کنند.
برای آشنایی با این موضوع پیشنهاد میشود مستند «بهشت می تواند آنجا باشد»؛ که چند بار از تلویزیون پخش شد را تماشا کنید.
آنها ابتدا با ساخت مستند کار رسانهای خود را آغاز کرده و با استفاده از سلبریتیها و هالیوود، این روند را ادامه داده و با ساخت آثاری چون فیلم «مهندس»؛ دربارهی شهید عیاش و یا سریال «شبح بیروت»؛ دربارهی شهید حاج عماد مغنیه روایت دروغین خودشان را به خورد مردم جهان و شهرک نشینان قالب میکنند.
🔺با این حساب اگر کشور ما در حوزه رسانه و ساخت فیلم و سریال در جهت اهداف پاک انقلاب و جبهه مقاومت در طول سالیان گذشته کوتاهی نکرده بود، شاید اکنون خونهای کمتری بر زمین میریخت!
📝 حمید عارفی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
وایپ
🎞فیلم سینمایی «دروغهای زیبا» 📽 نخستین فیلم جشنواره «دروغهای زیبا» با کارگردانی مرتضی آتشزمزم، در
🔸محصولی مشترک بین سینمای ایران و بنگلادش، فیلمی درام که روایتگر فرهنگ اجتماعی بنگلادش بود؛ ارزشها، وجدان، عواطف انسانی و سلامت نفس و البته با یک بیسلیقگی یا حتی شیطنت محوریت قالب داستانی است که کارگردان توانست روح حاکم بر جامعه و مردمان بنگلادش را به مخاطب منتقل کند.
🔸کشور بنگلادش، یک کشور مسلمان غالبا اهل تسنن است با ۱۸۰ میلیون جمعیت که در شرق هندوستان واقع شده است. این کشور، از نظر جمعیتی، بسیار متراکم است جرا که وسعتش نسبت به جمعیتش بسیار کم است. وسعت آن به اندازه استان کردستان ایران است و از نظر اقتصادی، کشوری فقیر محسوب میشود.
سوژه فیلم، ماجرای کمکِ یک خانواده فقیر مسلمان به دختر هندوی فقیر ناشنوا، در تامین هزینه کاشت حلزون است.
مرد مسلمان خانواده وسیله نقلیهاش را که تنها راه درآمد خانوادهاش است برای کمک به دختربچه هندو میفروشد و نقطه اوج فیلم که هیجان بچه از اولین لحظهی شنیدن و خوشحالی زائدالوصف مادر اوست را رقم میزند.
🔸بیسلیقگی و نقطه ضعف فیلم مربوط به انتخاب حجاب زن اهل تسنن فیلم است که ممکن است متأثر از سازمان گردشگری به عنوان یکی از صاحبان فیلم باشد و به عبارتی نقطه ضعف فیلم محسوب میشود. زیرا کارگردان میتوانست با انتخاب یک زن محجبه مسلمان در کنار زن بیحجاب هندو از پیشامد شائبه جلوگیری کند و یک نمونه کاملتر را معرفی کند اما این اتفاق در فیلم نیفتاده است.
🔸نمایش فقر جامعه این فیلم بسیار متفاوت از فیلمهای مشابه ایرانی است. به گونهای که اگر این فیلم در ایران ساخته میشد تراژدی غمانگیز و تلخی بود که تنفر از حاکمیت یکی از وجوه انکار ناپذیر آن به حساب میآمد. اما در این فیلم نه اشارهای به حاکمیت شد و نه روح مخاطب را با زشتی، ناامیدی و آه و ناله آزرد.
🔸نکته قابل اشارهی دیگر این فیلم، پرداختن به زندگی یک زن قدرتمند مسلمان از نوع فرهنگ بنگلادشی است که حتی در اوج فقر و تنگدستی پیشنهاد غیراخلاقی مدیرش را رد میکند و ضمن گرفتن حق و حقوقش، از کارش میگذرد و محل کارش را ترک میکند.
🔸در شرایطی که رسانههای صهیونیستی در سطح جهان، اسلامهراسی را در سطح وسیعی در برنامه کار دارند؛ «دروغهای زیبا» بهخوبی توانست زندگی یک زن مسلمان با مختصات و فرهنگ حاکم بر بنگلادش را به تصویر بکشد؛ زنی که در عین فقر و نداری از نجابت و حیا برخوردار است و آنچه را که در طول سالیان، پسانداز کرده برای یک دختر ناشنوای هندو هزینه میکند.
🔸روایت این داستان از سویی در داخل این کشور نیز مهم است چرا که در شبه قاره هند، مسئله روابط مسلمان و هندو بسیار مهم بوده و درگیریهایی که این دو مذهب باهم دارند منجر به مشکلات فراوانی میان آنان شده است و یکی از راهکارهای حل مشکل، فیلمهایی نظیر دروغهای زیباست.
📝رضا قریبی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
وایپ
📽 «شکار حلزون» باز هم ماجرای یک قصاص! 🎞 شکار حلزون به کارگردانی محسن جسور از جمله فیلمهای تکراری ج
🖋داستان حول شخصیت یک قاضی بازنشسته دادگاه بود که بعلت تنهایی و زمینگیر شدن نیاز به یک پرستار داشت. پسر برای رتق و فتق کارهای خانه و رسیدگی به پدرش دنبال پرستار زنی میگشت که صیغه شدن با پدر مذهبی با بازی حسین پاکدل را بپذیرد.
❗️از قضا و به صورت تصادفی این قاضی، قاضی پرونده پدر پرستار بود که به جرم قتل قصاص شده بود.
🔺این مواجهه عجیب و غیرمعمول قاضی با خانواده محکوم و صحبتهای رد و بدل شده بین قاضی و پرستار و هجمه به قاضی بابت سختیها و فلاکتی که دختر از بچگی تحمل کرده، موجب شد که قاضی درباره حکم قصاص پدر آن زن دچار عذاب وجدان و پشیمانی شود! و درصدد جبران مافات برآید.
مقصر جلوه دادن قاضی تا حدی بود که بیربطترین مسائل و مشکلات زندگی زن، حتی قاچاق مواد مخدر توسط شوهر سابقش نیز به نوعی به حکم قاضی مرتبط میشد!
🔺ضعف فیلمنامه و منطق روایی این فیلم نیز تا حدی بود که برخی سکانسهای آن همانند موضوع عفو شوهر سابق زن در تناقض با یکدیگر بودند.
از طرفی موضوعی چون چرایی انتقال پروندههای دادگاه به منزل قاضی بازنشسته نیز از آن مواردیست که کارگردان اگر کمی فکر کرده بود به نتیجه میرسید! که بهتر است به نحو دیگری توبه و پشیمانی قاضی از سالها قضاوت را به تصویر بکشد!
🔺اگر چه که همان تحول و توبه هم مشخص نشد چگونه حاصل شد!! قطعاً نمیتوان پذیرفت که از مواجهه با دختر اعدامی این دگرگونی حاصل شود!
علاوهبر ارتباطات بیربط مشکلات پرستار به قاضی، تصویرسازی نامطلوبی که از خانواده وی به واسطه پسر نزولبگیر او با رفتارهای غیر متعارف و خلاف ادب نسبت به پدر و سایر فرزندانی که قاضی را ترک کردند نیز از نشانههایی بود که فیلمساز برای اثبات مقصر جلوه دادن قاضی استفاده کرد!
یکی دیگر از نکات فیلم ابهامی بود که در بیوه بودن یا نبودن زن ایجاد شد! به گونهای که مخاطب، زمان زیادی از فیلم تصور میکرد این زن طلاق نگرفته و به دروغ صیغه شدن را پذیرفته است! حتی تعدادی از مخاطبان نیز تا انتهای فیلم متوجه طلاق این زنِ چادر بهسر از شوهر سابقش نشدند!
❗️زن چادری که در یک صحنه در حضور قاضی و پسرش چادر از سر به در نکرد و در صحنهای دیگر گردن او به واسطه رها بودن روسری مشخص بود!
❓و در انتها همچون همیشه باید پرسید که قوه قضائیه و ناظران کجا بودند!
📝نعیمه شیخ الاسلامی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
👑 تکرار فیلمهای خاطرهبازی با دوران پهلوی!
📽 فیلم «تابستان همان سال»، ساختهی محمود کلاری فیلمبردار معروف، از آن دسته فیلمهایی بود که ثابت کرد خاطرهبازی با دوران پهلوی و ذکر خاطرات خوبِ زندگی در آن دوران و بهزبان سادهتر؛ تطهیر دوران پهلوی، این دولت و آن دولت ندارند.
❗️در هر دولت و دورهای پهلویهای خائن بازوهای خود را دارند!
♦️فیلم «تابستان همان سال» اثری کسلکننده و با ریتمی کند است، نه فیلمنامه درستی دارد و نه قصه خاصی را روایت میکند.
مخاطب با گذشت بیش از نیمی از زمان فیلم، همچنان سردرگم خرده روایتهای قصهی گمشدن طلاهای خاله یکی از شخصیتهای داستان، پدر تودهای زندانی و بچههای فیلم و... است!
♦️فیلم در دوران قبل از انقلاب است اما در نشان دادن دهههای بیست و سی و خصوصیات آن دوران، تنها به استفاده از تکنیکهای بصری بسنده شده و تحقیق و پژوهشی در آن مشاهده نمیشود.
♦️گویی فیلم، از درکنار هم چیده شدن سکانسهای چند فیلم کوتاه و نامربوط به یکدیگر است تا فقط نمادبازی و تکهپرانی کند.
♦️کلاری بدون هیچ فکر و زحمتی درونیات خود را با سکانسهای نخنمایی بیرون میریزد.
مکث طولانی دوربین روی دختربچه قرمز پوشی به اسم مسیح، در حالیکه بعد از انقلاب خبری از او نیست! و خانه خرابهای که تنها تصویر فیلم از ایران پس از انقلاب است که جمهوری اسلامی مسبب آن بوده نهایت تفکر و افق اندیشه این فیلمساز است!!
📝 معصومه عمرانی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
هدایت شده از اخبار جهان هنر
🎥فیلم سینمایی آپاراتچی؛ بهترین فیلم روز پنجم جشنواره
🔸فیلم سینمایی آپاراتچی ساخته علی طاهرفر روایت کارگردانی به نام جلیل طایفی از خطه آذربایجان است.
🔸قصهی ساخت پرنشیبوفراز یکی از فیلمهای «جلیل طایفی» دربارهی قاضیای که حکم اعدام صادر میکرده و در دهه شصت ترور شده، درونمایه این فیلم است.
🔸آپاراتچی در قالب طنز و خلاف جهت معمول فیلمهای کمدی امروزی، فیلم موفقی از آب درآمده که هم موقعیت طنز میآفریند، هم محتوا دارد و هم مسئله حال کنونی را بیان میکند.
📝نعیمه شیخ الاسلامی
📡 اخبار جهان هنر👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4051828916Cabecc297b8
🌐roubesh.ir
🔵 روایتی مستند و غیر انتزاعی از زنان جنگ
🔹انسیه شاهحسینی در فیلم «دست ناپیدا» در قالب روایت تجارب شخصیاش از زمان دفاع مقدس به سراغ زنان فعال در جنگ رفته است.
🔹زن عکاسی به خاطر کسب درآمد بیشتر و تامین مخارج زندگی به جبهه میرود تا از صحنههای ناگوار جنگ عکس تهیه کند، اما بدلیل ممانعت از حضور وی در خط مقدم سر از اردوگاه زنان در میآورد و در روند قصه و آشنایی با زنان آنجا تحولش رقم میخورد.
درواقع ایشان در این فیلم، به نوعی خودش را به تصویر کشیده است.
🔸از نکات قابل توجه در فیلم دست ناپیدا واقعی بودنِ شخصیتهاست، زنانی که روزی در جریان جنگ، همین وقایع را زیستهاند؛ این نکته شاید در ابتدای امر غیرحرفهای به نظر برسد، اما در مواجهه با وقایع معاصر، وفاداری به اصل سوژه بسیار قابل اهمیت است و روند داستان و شخصیتپردازی نباید بهگونهای پیش رود که سبب تغییر یا تحریف واقعیت شود؛ اتفاقی که در آثاری چون دسته دختران افتاده و شاهد شخصیتهایی هستیم که نهتنها مابهازای خارجی ندارند و کمکی به شناخت مخاطب حالِ حاضر از وقایع نمیکند بلکه سبب تحریف آن نیز میشود.
روز صفر و درخت گردو را نیز میتوان در کنار دسته دختران نام برد.
🔹موضوع دیگر اینکه خانم شاهحسینی در فیلم دست ناپیدا، با بازی گرفتن از بازیگران غیرچهره جرأت به خرج داده و توانسته فضای خوبی رقم بزند.
🔹این فیلم حرفهایی برای گفتن دارد که در عصر حاضر درحال فراموشی است و روایت زنان قهرمان و گمنانیست که هر کدامشان قصهای مخصوص به خود را دارند.
📝 معصومه عمرانی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🌐 roubesh.ir
وایپ
🎥دو فیلم اوج؛ یکی سوژهسوزی، دیگری ضعیف! 🔹دو فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه
🔹مجنون برههای از زندگی شهید مهدی زینالدین در زمان فرماندهی لشکر ۱۷ علیبنابیطالب را روایت میکند و آبی روشن درامی اجتماعی با محوریت امام رضا علیه السلام است.
🎞فیلم مجنون
🔹فیلم با وجود هدف والایی که به منظور نشان دادن شخصیت و دلاوریهای شهید مهدی زینالدین و همرزمانش در عملیات غرورآفرین خیبر سال ۶۲ در پیش گرفته، از یک روایت منسجم و یکدستی برخوردار نیست.
🔹 مجنون در واقع مجموعهای از خرده روایتهایی از زندگی شهید قبل از عملیات خیبر و حین آن است و برونده این روایتها معرفی شخصیت قهرمان مهدی زینالدین نیست!
🔹برخی سکانسهای فیلم نه پیامی دارد و نه مخاطب را درگیر میکند. خرده روایتهایی که میبینیم بعضاً به فیلم ضربه زده است و حتی حذف کامل آن خللی در ماجرا ایجاد نمیکند.
در صورتی که این فیلم میتوانست با پرداختی مناسب و با یک روایت منسجم ابتکار شهید زینالدین را در عملیات خیبر و به گل نشستن تانکهای عراقی را به خوبی نشان دهد و تنها نمایش درست این شاهکار برای معرفی شهید عارفی همچون زینالدین برای ایرانیان و حتی جهانیان کافی بود.
🔹از طرفی بازی «سجاد بابایی» در حدی نیست که بتواند ضعفهای فیلمنامه را جبران کند و مخاطب را مجذوب خود کند.
🔹شاید گزاف نیست که یکی از قهرمانان احتمالا اتفاقی فیلم را مجید، برادر مطیع و مسئولیت پذیرِ مهدی معرفی کنیم نه مهدی که قهرمان ساخته نشدهی این فیلم است که حتی در مدیریت بحران و تصمیمگیریهای سرنوشت ساز دچار استیصال و سرگردانی است.
🔹 از طرف دیگر ضعف در شخصیت پردازی تنها محدود به قهرمان اصلی فیلم نیست، شخصیت محرمعلی و تحول او نیز بسیار سطحی و ضعیف است و برای اثرگذاری در مابهازای امروزی حرفی برای گفتن ندارد.
🔹با این حال ایراد مجنون تنها به ضعف آن در قصه و شخصیتپردازی منحصر نیست و حتی در نمایش ضد قهرمان نیز ناموفق و سادهانگار است.
از طرفی جلوههای ویژه فیلم نیز بر عدم باورپذیری زد و خوردهای بین دو طرف افزوده است. زد و خوردهایی که گاها بیهوده است و نه قصه دارد و نه هدفمند است!
🔹تصرف ساده توپخانه مملو از عراقی و انفجار پل و در نهایت آزاد سازی جزایر مجنونی که حضرت امام دستور حفظ آن را دادند، ساده انگارانه انجام شد و آنگونه که باید ساخته نشد.
🎞فیلم آبی روشن
این فیلم نیز ماجرای دزدیده شدن سنگ فیروزهی اهدایی به حرم امام رضا علیه السلام است. حاج یونس با بازی مهران احمدی قرار است با تحویل این سنگ خادم حرم شود.
🔹ضعف بارز فیلمنامه، مشکل اصلی فیلم است. به همین تناسب بازیهای اغراق شده، شخصیتپردازی نامناسب و عاریهای نیز در همراه کردن مخاطب با خود ناتوان است. موضوع رضایت گرفتن برای اعدام و اغراق آن نیز تحت تأثیر فضای فیلمهای روشنفکری این سالهاست.
🔹در بازیها، سارا حاتمی و مرتضی امینیتبار همان حالات و عکسالعملهای سریال زخم کاری را به این فیلم منتقل کردند.
به علاوه نوع تعامل حاتمی با حاج یونس، نوع رفتار ترلان پروانه و محسن تنابنده در فیلم سینمایی «فراری» را یادآوری میکند. با این تفاوت که رفتارهای سارا حاتمی به عنوان یک زن باردار در نقش نمینشیند.
🔹گرهافکنیهای فیلم و پرش از باز کردن آنها نیز محدود به یکی دو مورد کوچک و غیر قابل اغماض نیست و در کنار وصله پینه کردن سکانسهای حاوی پیام اخلاقی، مخاطب را دچار پس زدگی میکند تا آن تاثیر پذیری مثبتی که مد نظر عوامل فیلم است رخ ندهد.
⛔️با این حال اهمیت ضعف مجنون به مراتب بیشتر از آبی روشن است زیرا مجنون رسالت روایت یک قهرمان واقعی را دارد اما آبی روشن تخیلی است و به بهانه تمرین و کسب تجربه میتوان با آن کنار آمد. در حالیکه مجنون یک سوژهسوزی به حساب میآید که جبران آن آسان نیست و سازمان اوج بابت عملکرد نادرستش مسئول است.
📝سیدعماد جلیلی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
وایپ
❓عوامل فیلم نپتون؛ آیا فقط افغانستانیها انسان هستند؟ 🔺در طی سالیان گذشته فیلمهای مستند، کوتاه، سی
🔺هدف این متن، نقد فیلم و پرداختن به نمادپردازیهای فیلم نیست. حتی همراستایی آن در ضدیت با سیاست جمعیتی و معضل فعلی کشور در این حوزه و پیوستهای جلسه نشست فیلم و افزودن بر جنبه اعتراضی فیلم، هم نیست! با بعضی پرداختها و حرفهای درست فیلم هم کاری نداریم!
🔺هدف؛ تنها، پرسش یک سوال از عوامل فیلم است!
در «نپتون»، یک سرمایهدار ایرانی (بساز بفروش) با پرداختن بخشی از دیهی یک کارگر افغانستانیِ بدون مجوز، به همسر و دخترش، در حق آنان ظلم میکند و از محاکمه و مجازات میگریزد.
🔺فیلمساز این داستان فرعی را در فیلم روایت کرده تا یحتمل پیام انساندوستی بدهد و نسبت به ظلمی که در ایران به مهاجران میشود اخطار دهد!!
اما چطور میتوان دغدغه فیلمساز درباره ظلم به مهاجران افغانستانی را باور کرد و آن را پذیرفت؟
طبیعتاً زمانی این ادعا قابل قبول است که عملکرد مشابهشان را بدون گره زدن به منافع شخصی و بصورت یکسان در مورد مردم غزه، یمن، عراق، سوریه و مظلومان سراسر دنیا به عینه مشاهده کرد!
🔺چطور میتوان در برابر هر ظلمی ساکت بود و دم نزد اما برای مهاجر افغانستانی دم از انسانیت و دلسوزی زد؟!
دوگانگی رفتار و ارزشگذاری منفعتی بر انسانها چگونه با ژست انساندوستی تفسیر پذیر است؟!
🔺 انتظار بیراهی نیست که از فیلمسازانی که در باب مسائل انسانی؛ بهویژه مهاجران افغانستانی، احساس مسئولیت میکنند، توقع داشت که تفاوتی بین مظلومان جهان قائل نشوند و در باب مظلومیت کودکان شهید و جنایت جانیان دنیا نیز سکوت نکنند!
در این صورت است که انتقاد عوامل فیلمی مثل نپتون باورپذیر میشود!
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🌟بروزرسانی اخبار زنده اختتامیه چهلو دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در «پایگاه خبری روبش»
پیوند خبر:
http://roubesh.ir/post/1450
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🎥چند جملهای درباره فیلم سینمایی «باغ کیانوش»
🔸باغ کیانوش از جمله فیلمهای موفق حوزه کودک و نوجوان جشنواره فجر امسال است. فیلمی با ژانر طنز و اقتباسی از رمان دفاع مقدسی «باغ کیانوش» که از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
🔸کیانوش، صاحب باغ و از رزمندگان دفاع مقدس است که در شب عروسی پسرش درگیر اتفاقاتی در باغش میشود.
جنگنده دشمن در آسمان روستایی در همدان توسط ضدهوایی رهگیری شده، سقوط میکند؛ و خلبان آن بر باغ کیانوش فرود میآید.
🔸فیلم باغ کیانوش با فاصله گرفتن از برخی تولیدات مخصوص سینمایی کودک و نوجوان که تمرکزشان غالبا بر موسیقیست، جذابیتاش را بر محور فیلمنامه و روایت قصه استوار کرده است. همچنین بازی خوب بازیگران نوجوان در همراه کردن مخاطب با خود موفق است و سبب همذات پنداری تماشاگر خواهد شد.
🔸قهرمان بودن بچهها در این فیلم وجه تمایز باغ کیانوش با بسیاری از محصولاتیست که در این سالها برای این رده سنی نبوده، بلکه از بچهها استفاده ابزاری شده است.
فیلمهایی که در آن کودک و نوجوان ابزاری برای به چالش کشیدن حکومت وسیاستهایش، تخریب خانواده، سیاهنمایی و ارائه تصویری مخدوش از قشر کودک و نوجوان بودهاند.
🔸بنابراین فیلم باغ کیانوش با وجود وضعیت حاکم بر فیلمهای با محوریت کودک و نوجوان و از سوی دیگر با توجه به کثرت محصولات خارجی نامناسب مخصوص این رده سنی و دسترسی آسان آن برای همگان، شایسته تقدیر است.
📝نعیمه شیخالاسلامی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ویدیوی دوم الناز شاکردوست و حواشی فیلم بیبدن
🔸الناز شاکردوست بازیگر فیلم پرحاشیه «بیبدن» بدنبال ویدیوی اولش این ویدیو را منتشر کرده و صحبتهای پراکندهای را مطرح کرده است.
وایپ
🎥ویدیوی دوم الناز شاکردوست و حواشی فیلم بیبدن 🔸الناز شاکردوست بازیگر فیلم پرحاشیه «بیبدن» بدنبال
🔸بگذریم از این تناقض که از یک طرف گفت مجوز ساخت فیلم اجتماعی شرکت اجباری در جشنواره است و از طرف دیگر جنجال زیادی برای نپذیرفتن فیلم در سودای سیمرغ شد!
🔸اما آنچه که قابل فهم است تحت فشار بودن این بازیگر برای بازی در فیلم بیبدن است! به عنوان مثال یکی از رسانههای خارجی ضد انقلاب به شاکردوست حمله کرده که چرا در این فیلم بازی کرده است.
🔸اگر فیلم بیبدن به سودای سیمرغ راه پیدا میکرد به احتمال زیاد سهم زیادی در بین نامزدها داشت.
🔸مهمتر از بحث حواشی فیلم، محتوای آن است که گام رو به جلو و خوبی در فیلمهای با موضوع ضد قصاصِ سالهای اخیر سینماست که به ابزاری برای هجمه به حاکمیت اسلامی تبدیل شده است.
🔸فیلم بیبدن از آن دست فیلمهاییست که با جسارت و بر خلاف روال معمول سینما، ضمن طرح موضوع اجتماعی، به حکم قصاص نیز پرداخت.
🔸این فیلم برخلاف فیلمهای اخیر سینما که طرف قاتل و خانواده او بود و قوانین و قوه قضائیه و بلکه اسلام را به چالش میکشید، این بار خانواده مقتول را نیز به تصویر کشید و توانست مخاطبِ تحت تاثیر فضای مجازی و القائات فیلمهای این سالها را به فکر وا دارد که باید مقتول و خانوادهاش را هم دید! و تنها به مظلومنمایی قاتل و خانوادهاش اکتفا نکرد.
🔸الناز شاکردوست در نقش مادر مقتولی بود که بدلیل ظلم و فشارهای خانواده قاتل و مردمِ «نهبهاعدام»گو، قاتل دخترش را قصاص کرد. بنابراین چیز عجیبی نیست که او تحت فشار، حرفهای پراکنده و یکی به نعل و یکی به میخ بزند.
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🔴رقص و لمس نامحرم؛ دو آسیب پررنگ فیلمهای جشنواره ۴۲
🔺رقص از ابزارهاییست که معمولا با هدف جذب مخاطب بیشتر و بعضاً برای پوشاندن و جبران ضعفهای فیلمها استفاده میشود.
در تعدادی از فیلمها نیز بسته به هدف و علاقه فیلمساز، در راستای ترویج و عادیسازی آن، صحنههایی از رقص در فیلمها گنجانده میشود تا کمکی برای کمرنگ کردن حساسیتها و قبح زدایی از رقص باشد و از سوی دیگر فیلمساز بتواند دِینِ خود را برای ترویج آن ادا کرده باشد.
وایپ
🔴رقص و لمس نامحرم؛ دو آسیب پررنگ فیلمهای جشنواره ۴۲ 🔺رقص از ابزارهاییست که معمولا با هدف جذب مخاط
🔺پدیده لمس نامحرم نیز که از خط قرمزهای فیلمسازی در ایران است یکی دیگر پدیدههاییست که گویا خط شکنی آن آغاز شده است.
در صورتی که این محدودیت یکی از فرصتهاییست که هنرِ هنرمند ایرانی در برابر فیلمسازان خارجی غیرمسلمان به رخ کشیده میشود و بهتر است به هر دو دلیلِ مشکل شرعی و حفظ سطح هنر کارگردانان فیلمهای ایرانی، در این مورد غفلت نشود.
🔺در فیلمهای چهلودومین دوره از جشنواره فیلم فجر هر دو عنصر رقص و لمس در فیلمهای زیادی مشاهده شد به گونهای که لمس زن و مرد نامحرم حتی در فیلمهایی مثل «احمد» و «مجنون» نیز سهوی یا عمدی اتفاق افتاد. همچنین در فیلمهای «آبی روشن»، «شهسوار»، «شکار حلزون» و... .
رقص نیز در موارد متعددی از فیلمها، حتی فیلمهای کودکان نیز غیرقابل اغماض بود.
🔺در فیلمهایی مانند «نوروز»، «صبحانه با زرافه»، «آغوش باز»، «تمساح خونی»، «ببعی قهرمان»، «نپتون»، «تابستان همان سال»، «شهسوار»، «دروغهای زیبا»، «دو روز دیرتر» و حتی «باغ کیانوش» هر کدام به نسبتی رقص مردان یا کودکان را در صحنههایی از فیلمها گنجاندند.
🔺طبیعتاً این حجم از رقص در فیلمها پیام خوشایندی برای فرهنگ و هنر ایرانی_اسلامی ما ندارد و حساسیت مسئولان و ناظران را در برای فیلمهای آتی میطلبد. همچنین این انتظار وجود دارد که در نسخه اکران عمومی اصلاحات انجام شود.
🔺بیان آسیبها و گوشزد به مسئولان سبب میشود به فیلمسازان بابت این آسیبهای خواسته یا ناخواسته تذکر داده شود، همچنان که برخلاف فیلمهای سال گذشته، برهنگی مردان در فیلمهای دوره چهلودوم، بجز یکی دو فیلم، مشاهده نشد.
🔺در مورد این دو آسیب نیز، ممنوعیت رقص مشکل گشاست و در مورد لمس نیز عادیسازی به نفع هنرمند و مخاطب نیست و بهتر است کارگردانان روش هنرمندانهتری برای رساندن پیامشان استفاده کنند هر چند که سختی کار قابل درک است.
📝نعیمه شیخالاسلامی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
📌 تکلیف را روشن کنید؛ جشنواره خوب است یا بد؟!
🔸مدتیست برخی افراد و جریانها به تعداد فیلمهایی که توسط ارگانها تولید شده معترضند و معتقدند جشنواره فجر ارگانی شده است!
فارغ از رد یا تایید این ادعا؛ تکلیف این افراد با خودشان هم روشن نیست!
🔸از یک سو جشنواره فجر را تحریم میکنند از آن سو ناراحتند که چرا به ما توجه نمیکنید!
🔸از سویی منتقد جشنواره فجر هستند از سوی دیگر منتظر تشویق و تائیدند.
🔸از یک سو جشنواره را حکومتی مینامند از سویی میگویند چرا در جشنواره فیلمهای حکومتی دارید!
🔸آه و ناله میکنند که چرا معیشت سینماگر سخت شده و صنوف بیکارند، اما با پای کار آمدن نهادها برای تامین معیشت همان سینماگر مشکل دارند و میگویند چرا فیلم میسازید!
این بزرگواران نمیگویند مشکل فعلی سینما بیهنرانی بوده و هستند که به بهانه بیان مشکلات و تصویر قشر خاصی از مردم روی پرده، سینما را محفلی خصوصی کرده، مردم را از سینماها راندند.
با نمایش مدام و غلو در سیاهیها مردم را از سینما دلزده کردند یا آنها را به سمت کمدیهای نازل سوق دادند.
رسانههایشان نیز دست به تایید و تشویق اینها زدند و نتیجه شد آسیب به چرخه اقتصادی سینما...
🔸عدهای نیز با پول نهادها و با خیال راحت فیلم ساختند و حالا معترضند که چرا بقیه میسازند، بیایید و جواب بیهنری ما را شما بدهید!
🔸آن یکی خطابه مینویسد که دفترم را تعطیل میکنم چون متعهدم و شرف دارم! سلّمنا، این که داد و قال ندارد! وقتی جشنواره برای شما مهم نیست چرا عصبانی میشوید؟
📝 معصومه عمرانی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
وایپ
🎥ایران؛ بهشت تبهکاران/اعدام؛ محکوم، حزب توده؛ قهرمان صنعت نفت! ▪️فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران»، ساخت
▪️فیلم به سراغ پرونده «حسن جعفری» کارمند شرکت نفت ایران و انگلیس انگلستان رفته که به جرم ترور «احمد دهقان» اعدام شده است. دهقان؛ نماینده مجلس، ناشر تهران مصور و مدیر «تماشاخانه تهران» بوده که قتل او همچنان در هالهای از ابهام است.
▪️در تاریخ روایتی وجود دارد که در آن حسن جعفری بیگناه است و رکن ۲ ارتش با همکاری سازمان نظامی حزب توده، دهقان را ترور میکنند و به گردن جعفری میاندازند.
جوزانی در این فیلم همین روایت اما و اگردار را انتخاب کرده و روایت خود را از ترور و اعدام به تصویر کشیده است تا بتواند در پس آن انتقادش را بیان کند.
▪️آقای کارگردان سنوسالدار که گویا حوصله توجه به برخی جزئیات فیلم همانند استفاده از هدست برای شنود که حدود سی سال بعد اختراع میشود و یا خطای صحنه در تنظیم ساعت و...را نداشته، معتقد است دستگاه قضا از رژیم پهلوی تا بعد انقلاب و شرایط فعلی جمهوری اسلامی در عملکردش دچار خطاست.
▪️در این سیستم سر بیگناه پای اعدام میرود و بهشت تبهکاران، بهشتی است که بیگناهان بجای جنایتکاران محاکمه و مجازات میشوند و این محدود به زمان رضا خان نیست و به قول جوزانی هفتاد سال است که در ایران این روند وجود دارد!
▪️در واقع تعمیم اعدام بیگناه در طول هفتاد سال از دهه سی تاکنون ماحصل پیام فیلم و کارگردان از انتخاب سوژه است.
اما مشکل این فیلم به اعتراض به دستگاه قضا و حکم اعدام منحصر نیست و خواسته یا ناخواسته روایتهایی غلطی از حزب توده و موضوع ملی شدن صنعت نفت را نیز به تصویر کشیده است.
▪️فردی که جوزانی دست روی او گذاشته قهرمان نیست نهایتا یک مظلوم است که شرکت نفت ایران انگلیس بدلیل تظاهرات کارگران در شرکت نفت از او کینه دارد و سرانجام با وجود رضایت مادر دهقان، اعدام میشود.
▪️در فیلم این گونه القا میشود که حزب توده طرفدار ملی شدن صنعت نفت بود؛ در صورتی که حزب توده طرفدار دادن امتیاز نفت شمال به شوروی بود و ملی شدن نفت ایران یک خواست ملی بود که جریانات ملی مذهبی پای آن ایستادند.
در همین راستا در صحنه پایانی زندگی جعفری، خطاب به جعفری میگویند آخرین حرفت را بزن و او میگوید ملی شدن صنعت نفت! این صحنه به نوعی سفیدشویی غیر مستقیم حزب توده است که در این فیلم اتفاق میافتد و از یک عضو حزب توده در هنگام اعدام یک قهرمان ساخته میشود؛ در صورتی که حسن جعفری به نوعی قربانی سیستم فاسد قضایی حکومت پهلوی شده که تحت سلطه انگلیس بود.
▪️ انتصاب جعفری به حزب توده نیز با توجه به دادههای فیلم به چند دلیل است. افراد حمایت کننده وی که در دادگاهش حضور دارند و کارگردان ادعا کرد که دقیقا همان شکل و شمایل دادگاه واقعی جعفری است، تودهای هستند. فروغ؛ دوست جعفری که در فیلم کشته میشود نیز تودهای است و یکی از وکلای ایشان نیز تودهای است.
▪️بنابراین حسن نه قهرمان بوده و نه جریانساز و بهتر بود آقای جوزانی برای بازنمایی اعدام، ایشان را انتخاب نمیکرد که سهوی یا عمدی حزب توده را تطهیر کند و قهرمان بسازد.
📝رضا قریبی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe