eitaa logo
ایثـار رضـوی
8.7هزار دنبال‌کننده
62.3هزار عکس
21.5هزار ویدیو
530 فایل
کانال رسمی بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی: @isaar_razavi پاسخگویی به سئوالات: @isarnm سایت: https://www.isaar.ir/fa/khorasan_razavi نوید شاهد: eitaa.com/navideshahed_kh اشتغال و کارآفرینی: @eshteghalll
مشاهده در ایتا
دانلود
ایثـار رضـوی
✍️ این فصل را با من بخوان 🔹مدال ارزشمند آزادگی امروز ما، حاصل اسارت دیروز ماست، این مدال فقط متعلق
🔹حقیقتش یکی از زجرآورترین جلوه‌های زشت اسارت همین قضیه بود. به خاطر این مسئله خصوصاً در فصل تابستان، فضای داخل آسایشگاه‌ها بدبو و متعفن بود. گاهی اوقات سرهنگی یا مقام بالاتر بازدید می آمد، ناراحت پر بود که چرا آسایشگاه بو می دهد و نظافت رعایت نمی شود و بارها به خاطر همین مسئله دستور تنبیه دسته‌جمعی صادر شد. ♦️جارو گوشتی 🔸وقتی وارد اردوگاه شدیم محوطه پر از سنگ و خار و خاشاک و ناهموار بود تا مدتها باید با پای برهنه روی این سنگ و خارها راه می رفتیم، عرض اردوگاه حدود ۱۰۰ متر بود. صبح زمستان قبل از هر کاری ما را از آسایشگاه با کابل بیرون می‌آورند و به صورت دشتبانی به خط می‌کردند و می‌بایست زمین پر از خار و سنگ را با کف دست جارو می‌کردیم. 🔹هوا آنقدر سرد بود که دست‌هایمان بعد از چند دقیقه مثل چوب خشک و کبود می‌شد. کف دست بعضی بچه‌ها زخمی می‌شد و گاهی خون با خاک‌ محوطه قاطی می‌شد و سنگ‌ریزه‌ها وارد زخم می‌شدند. 🔸بعثی ها هم با کابل پشت سر ما حرکت می‌کردند و منتظر بودند که سنگ‌ریزه پشت سر کسی جا بماند. مشاهده سنگ کوچک همان و فرود آمدن کابل بر کمر و کتف هم همان. 🔹خیلی مراقبت می‌کردیم چیزی پشت سرمان جا نماند و این باعث می‌شد بعضی افراد مقداری عقب بیفتند، این هم بهانه خوبی بود که به جرم تنبلی و جا ماندن از بقیه تنبیه شوند. 🔸بالاخره بعد از مدتها هم یک جفت دمپایی دادند و این خوبی را داشت که کف پاهایمان را از سرما و سنگ‌های محوطه تا حدودی نگهداری می‌کرد. 🔹خلاصه از هر فرصت و بهانه‌ای برای انتقام‌گیری و کتک‌کاری بچه‌ها نهایت استفاده را می‌کردند. یک روز یکی از بچه‌ها تکه مقوایی را دست گرفته و با آن جارو می‌زد همین‌ که متوجه شدند به شدت کتکش زدند و الزاما می‌بایست با کف دست جارو می‌زدیم. 🔸فقط یکی از نگهبانان که کمی خوب بود در شیفت خودش اجازه می‌داد از تکه‌های مقوا استفاده کنیم، حدود دو ماه این وضعیت جارو کردن محوطه با کف دست ادامه داشت. ♦️تزریقی‌های اسارت 🔹وقتی که افراد خیلی بدحال را بهداری می برند البته بهداری که چه عرض کنم، یک اتاقک کوچک با چند تا سرنگ و تعدادی قرص و کپسول و باند که اگه همه را جمع می‌کردید یک کارتن جا می‌شد. 🔸هر تعدادی که بودند از پنج تا بیست نفر، همه را با یک سرنگ و سرسوزن آمپول می‌زدند. همین مسئله باعث رواج بیماری‌های مسری بین بچه‌ها می‌شد و کسی که می‌رفت بهداری با بیماری جدید برمی‌گشت. 🔹گذشته از جنبه بهداشتی به نوع شکنجه‌ برای افراد بود و سرسوزن برای نفرات آخر کُند می‌شد و همین‌که سوزن بیرون می آمد، خون جاری می‌شد. خلاصه از هر راهی حتی در بهداری برای اذیت و آزار بچه‌ها کوتاهی نمی‌کردند و هر چه به فکرشان می‌رسید فوری انجام می‌دادند. 🔸آمپول‌ زدن در اسارت آنقدر زجرآور و ترسناک شده بود و امکان ابتلا به امراض مسری بالا بود که بسیاری از بیماران ما ترجیح می‌دادند اصلا به بهداری مراجعه نکنن و با درد و بیماری خودشان بسازند و با کمک بهیاران خودمان به تدریج بهبودی حاصل می شد. 🔹گذشته از استفاده مشترک از آمپول و خطرات و پیامدهایش، خصوصا در ماه‌های نخستین اسارت معمولا رفت و برگشت بیماران به بهداری همراه با تحقیر و کتک‌کاری بود و حتی برخی اوقات بیماران بدحال را به اتهام تمارض زیر کابل گرفته و می‌زدند. 🔸مجموعه این رفتارهای خشن باعث می‌شد کمتر بیماری باشد که رغبت کند و برای رفتن به بهیاری ثبت نام کنند. بیمار از نظر بعثی‌ها کسی بود که در حال جان کندن بود و توانایی کوچکترین حرکتی نداشته باشد. 🔹نتیجه این رفتار غیر‌انسانی این بود که بیماری ساده تبدیل به بیماری مزمن و گاها منجر به مرگ و میر بین بچه‌ها می شد. 🔻ادامه دارد.... «روابط عمومی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران و مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی» ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🌷@isaar_razavi 🌷@bonyad_shahid_khorasan_razavi ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕗 دید تنها و بی‌کس افتادم در رواق حرم نشاند مرا هر کجا گیرِ دام افتادم ضامنم شد خودش، رهاند مرا با یک سلام زائر آقا شوید✋ 📎 🇮🇷🗳🇵🇸http://eitaa.com/isaar_razavi 🇮🇷🗳🇵🇸@bonyad_shahid_khorasan_razavi
منتسب بر تو شده گنبد و ایوان طلا این شده گنبد تابان به خودش می‌بالد 🚿آغاز عملیات شست و شو و تنظیف گنبد مطهر به مناسبت ایام عید بزرگ غدیر 📎 🇮🇷🗳🇵🇸http://eitaa.com/isaar_razavi 🇮🇷🗳🇵🇸@bonyad_shahid_khorasan_razavi