eitaa logo
رسانه‌فرهنگی‌ اصفهان(جَنَّةُالزَّهْرأ)🔔
29.2هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
39 فایل
❉بسم رب الزهرا«س»❉ 📺 به بزرگترین رسانه خبری و فرهنگی‌ 🔸️استان #اصفهان خوش آمدید💐 🏆برترین کانال جشنواره رسانه‌های دیجیتال 📣خاص ترین مطالبِ 💥فرهنگی|هنری|مذهبی|اجتماعی 🌍از #اصفهان و #ایران را اینجا بخوانید💛 🚩تبلیغات👈 @Isfahan_esfahan . . . ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🐬 💠هارون الرشيد به بهلول گفت: مي خواهي كه وجه معاش تو را متكفل شوم و مايحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از فكر آن آسوده شوي؟ بهلول گفت: اگر سه عيب در اين كار نبود، راضي مي شدم ✅اول آنكه تو نمي داني به چه محتاجم، تا آن را از براي من مهيا سازي ✅دوم اينكه نمي داني چه وقت احتياج دارم تا در آن وقت، وجه را بپردازي ✅سوم آنكه نمي داني چقدر احتياج دارم تا همان مقدار بدهي 🔻ولي تبارك و تعالي كه متكفل است اين هر سه را مي داند آنچه را محتاجم ،وقتي كه لازم است و به قدري كه احتياج دارم مي رساند.. ولي با اين تفاوت تو در مقابل پرداخت اين وجه، با كوچكترين خطايي ممكن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار دهي.👌 . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↶به ما بپیوندید 】↷ --------------------------------------- 💟 @YaZahra_313|جنت الزهراگ
✨﷽✨ 📒 ساعت سه‌ نیمه‌شب بود.. صدای زنگ تلفن پسر را بیدار کرد پشت خط مادرش بود ..پسر با عصبانیت گفت: "چرا این وقت شب منو از خواب بیدار کردید؟! " مادرگفت: ۲۵ سال قبل درهمین ساعت تو مرا از خواب بیدار کردی خواستم بگم: تولدت مبارک پسرم ❤️ پس از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد ..صبح سراغ مادر رفت وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمعی نیمه سوخته یافت .ولی مادر دیگر در این دنیا نبود. ✍🏻 هرگز دل کسی را نشکن ،هرگز. همیشه زمان برای جبران وجود ندارد . ‌‌ ✿جَـنَــتُ الــزَھــ❤ـڒأ‹س›✿👇 http://eitaa.com/joinchat/2184708096Cf5bb40178f ■بزرگترین‌رسانه‌خبری،فرهنگی‌ 🔺
✍خدایی که سختی های تو را میبیند، تلاش تو را هم میبیند... بیخیال نشو! دختر زیبای شاه عباس ، فرار کرده بود و در کوچه و خیابان میگذشت تا شب به حجره یک طلبه پناه برد ... به او گفت از خانواده مهمیست که اگر به او پناه ندهد ، بیچاره اش میکند... آقا محمد باقر هم ناگزیر به او پناه داد... دختر زیبای شاه ، شب در حجره خوابید... اما محمد باقر تا صبح نخوابید و دانه دانه انگشتانش را روی چراغ میسوزاند تا مبادا مغلوب وسوسه هایش شود ... صبح شد ، دختر و طلبه را گرفتند و به دربار بردند... شاه گفت وسوسه نشدی؟ طلبه انگشتان سوخته اش را نشان داد ... شاه از تقوای طلبه خوشش آمد و به دخترش پیشنهاد ازدواج با او را داد و دختر قبول کرد! و محمد باقر استرآبادی، شد محمد باقر میرداماد، استاد ملاصدرا و داماد شاه ایران! همیشه نهایتِ تلاشتو بکن!! تا نتیجه ی شیرینشو ببینی بزرگترین‌رسانه‌خبری،فرهنگی‌ 👇 http://eitaa.com/joinchat/2184708096Cf5bb40178f ▪️مرجع متن ها و کلیپهای خاص🔺