هدایت شده از من شیعه هستم
علامه طباطبایی گاهی اوقات در اثنای تدریس یا صحبت به فکر فرو میرفتند و بعد از مدتی می فرمودند:
"آقا.. ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم..."
👆یک دقیقه به معنای کلمه (ابد) فکر کنید ببینید چه احساسی به شما دست میده..
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
ابو سعید خدری می گوید : رسول خدا (ص ) فرمود : وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به #خدیجه (س ) برسانی.
پیامبر (ص ) وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه (س ) ابلاغ کرد، خدیجه گفت :
«إنّ الله هو السّلام، و منه السّلام، و الیه السّلام، و علی جبرئیل السّلام : همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.»
📚 کشف الغمّه، ج 2، ص 71
وفات #حضرت_خدیجه(س) تسلیت باد
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🌀🌀🌀
در زمان زاهد معروف «مالك دينار»، جوانى از زمره اهل معصيت و طغيان از دنيا رفت.
مردم به خاطر کثرت گناه و آلودگى او جنازه اش را تجهيز نكردند، بلكه در مكان پَست و محلّی پر از زباله اى انداختند و رفتند.
شبانه در عالم رؤيا از جانب حقّ تعالى به مالك دينار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و كفن در قبرستان صالحان و پاكان دفن كن.
مالک عرضه داشت: او از گروه فاسقان و بدكاران است، چگونه و با چه وسيله ای مقرّب درگاهِ احديّت شد؟
جواب آمد که : او در وقت جان دادن با چشم گريان گفت:
يا مَنْ لَهُ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَيْسَ لَهُ الدُّنيا وَ الآخرَةُ
(اى آنكه دنيا و آخرت از اوست، رحم كن بر كسى كه نه دنيا دارد و نه آخرت)
ای مالك،كدام دردمند به درگاه ما آمد كه دردش را درمان نكرديم؟ و كدام حاجتمند به پيشگاه ما ناليد كه حاجتش را برنياورديم؟..
📚انیس اللیل ص45
🌸 یا غفور و یا کریم؛ در این ماه عزیز ما را نیز با تمام آلودگی هایمان ببخش.. یا مَن له الدّنیا و الآخرة.. إرحم مَن لیس لَه الدّنیا و الآخرة..
#رمضان_ماه_بندگی
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰حدیث قدسیِ #عشق
🦋 خدای متعال می فرماید:
✔️مَن طَلَبَنی وَجَدَنی: آن کس که مرا طلب کند، مرا می یابد
✔️و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی: و آن کس که مرا یافت، مرا می شناسد
✔️و مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی: و آن کس که مرا شناخت، مرا دوست می دارد
✔️و مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی: و آن کس که مرا دوست داشت، عاشقم می شود
✔️و مَن عَشَقَنی عَشَقْتُه: و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز عاشقش می شوم
✔️و مَن عَشَقْتُه قَتَلْتُه: و هر آن کس که من عاشقش شوم ، او را می کُشم
✔️و مَن قَتَلْتُه فَعَلَیَّ دِیَتُه: و هر کس که من او را بکشم، خون بهای او بر من واجب است
✔️و مَن عَلَیَّ دِیَتُه فَأنا دِیَتُه: و آن کس که خون بهایش بر من واجب شد، پس خود، خون بهای اویم.
♥️خدایا ما را کشته عشقت بنما..
#معرفت
📚 مصباح الهدی صفحه 116
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
.
💠 سؤال : چرا خداوند متعال کسانى را که حجّت و راهنما ندارند، #عذاب می کند؟
🔸جواب : خداوند سبحان مى فرماید : و إن مِن اُمّةٍ إلّا خَلا فیها نذیرٌ — و هیچ امّتى نبوده مگر اینکه در بین آنها هشدار دهنده اى بوده است (سوره فاطر/24). از این آیه استفاده می شود که براى همه ، اتمام حجّت شده است.
________
💠 سؤال : به اقوام وحشى در جنگلهاى آمازون چگونه اتمام حجّت شده است ؟
🔸جواب : آنها مستضعفند.
__________
💠 سؤال : آیا کسى که به تبعیّت از محیط و بر اساس عقاید آباء و اجداد خود، دین دیگرى غیر از #اسلام اختیار کند و آن را حقّ بداند، و اشتغال به امور دنیوى او را از تفحّص و تحقیق دین حق باز دارد، (مستضعف ) محسوب می شود؟
🔸جواب : چنین شخصى مستضعف نیست ؛ زیرا احتمال مى داده که در میان ادیانِ موجود، دین حقّى وجود دارد که انسان باید از آن پیروى کند؛ ولى سختی و صعوبتِ امر تحقیق و یا اشتغال به امر معاش، او را از جستجو و تحقیق درباره دین حقّ باز داشته ، چنین شخصى #مسئول است .
☘ میزان مستضعف بودن را خداوند متعال بیان نموده و مى فرماید : إلّا المُستَضعَفین مِن الرِّجال و النساء و الوِلدان لایستطیعون حیلةً و لایهتدون سبیلاً — مگر مردان و زنان و کودکان فرودستى که چاره جویى نتوانند و راهى نیابند (سوره نساء/98). یعنى کسى که حقّ براى او روشن نشده و احتمال ندهد که دین حقّى وجود دارد، مستضعف است. و اگر احتمال حقّانیت بدهد مستضعف نخواهد بود، زیرا اجمالاً حقّ براى او روشن است و چنین شخصى مسئولیت دارد و باید جستجو کند و حق براى او روشن گردد.
___________
💠 سؤال : آیا کسى که از روى تحقیق ، حقّ را در #مسیحیت فهمیده ، کافر است ؟
🔸جواب : کافرِ مستضعف است. خداوند مى فرماید : إلّا المستضعفین مِن الرِّجال و النِّساء و الوِلدان لایَستطیعون حِیلةً و لایهتدون سبیلاً (نساء/98).
_______
💠 سؤال : آیا #اهل_سنّت در صورتى که مُعاند (= دشمن) نباشند، مُعذّب خواهند بود؟
🔸جواب : در روایتى ، راوى از حضرت باقر علیه السّلام مى پرسد : کسانى که امام ندارند، جایشان کجاست ؟ حضرت در پاسخ مى فرماید: آنان مستضعفند. اگر کار خیر کرده باشند، مُنعّم خواهند بود، و ممکن است جهنّمى هم در بین آنها باشند.
___________
💠 سؤال : آیا در #قیامت به آنها تکلیف مى شود؟
🔸جواب : خداوند سبحان مى فرماید: و آخَرون مُرجَون لِأمر الله ، إمّا یُعَذّبُهم و إمّا یَتوبُ علیهم:
و عدّه اى دیگر، کارشان موقوف به فرمان خداست، یا آنان را - به عدل - عذاب مى کند، و از آن ها - به لطف - در مى گذرد. (سوره توبه/۱۰۶)
☘ بنابراین آنان، حکم دیگرى غیر از بقیه مردم (در اطاعت و معصیت ، و ثواب و عقاب) دارند، و حسابشان به تأخیر مى افتد. و در حدیث آمده است : آتشى بر افروخته مى گردد و به آنها گفته مى شود که در آن داخل شوند. و امتحان آن ها به این صورت است.
📚 در محضر علامه طباطبایی
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
💠و أَکثِرْ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِيقٍ.
بسيار به ياد #مرگ و عقبات بعد از آن باش، البته در آرزوی مرگ مباش، مگر آنکه به سعادت و رو سفيدی در آن جهان اطمينان داشته باشی.
📚 نهج البلاغه، نامه حضرت امير(ع) به حارث همدانی
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
مداحی آنلاین - زهرا پسر آورده قرص قمر آورده - کریمی.mp3
4.61M
#میلاد_امام_حسن_مجتبی (ع)
💐زهرا پسر آورده.. قرص قمر آورده
🎙کریمی
#امام_حسنی_ام
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری نمود. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کرده و فرمودند: «تا میتوانید گناه نکنید». سپس سر به زیر انداخته و مجدّداً مشغول ذکر شدند. بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن #حقّ_الناس است نباشد».
باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناهی مرتکب شدید که در آن حقّالناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است».
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰 سخننگاشت | کاش کسانی مثل شهید آوینی این جهاد عظیم ملّت ایران را روایت کنند
🔻رهبر انقلاب: این رزمایش عمومی به معنای واقعی کلمه یک کار اسلامی و خدایی بود، ای کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی روایت کنند این جهاد عظیم و عمومی را، هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایش ها و پدیده های هنری.
۱۳۹۹/۲/۲۱
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
هدایت شده از من شیعه هستم
#اعمال_شب_قدر
💠 اعمال مشترک شبهای قدر :
🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید — بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله ربّی و أتوب إلیه).
💠 اعمال مخصوص شب نوزدهم :
🔸100 مرتبه : استغفرالله ربّی و أتوب إلیه🔸100 مرتبه : اللّهُم الْعَنْ قَتَلَةَ أمیرالمُؤمنینَ🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان.
🌺 التماس دعای فراوان، حلالمون کنید.
╔═══💌══╗
🆔@ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
#اعمال_شب_قدر
💠 اعمال مشترک شبهای قدر :
🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید — بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله ربّی و أتوب إلیه).
💠 اعمال مخصوص شب بیست و یکم :
🔸تلاش بیشتر برای عبادت🔸بسیار صلوات فرستادن🔸استغفار 🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان.
🌺 التماس دعای فراوان، حلالمون کنید.
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
دعای جوشن کبیر.pdf
694.3K
🔰 متن کامل دعای #جوشن_کبیر
با خط واضح و زیبا برای #شب_قدر
التماس دعاااا...
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰داستان بسیار عجیب
#معرفت
🌀عاشق یا قاتل علی(ع)؟
#قسمت_اول
وقتی عثمان کشته شد و مردم با امیرمؤمنان #علی(ع) بیعت کردند، مردی به نام حبیب بن منتجب از طرف عثمان حاکم یکی از شهرهای اطراف یمن بود. حضرت علی(ع) او را در این سِمت ابقا کرد و نامه ای برای او نوشت. حضرت در بخشی از این نامه به حبیب فرمان میدهد که:
« 10 نفر از میان مردم انتخاب کن که خصوصیات زیر را دارا باشند و به سوی من بفرست:
عاقل – سخنور – مورد اعتماد مردم – اهل فهم – شجاع و نترس – خدا شناس – دین شناس – آگاه به نفع و ضرر مردم – دارای رأی و نظر نیکو – و محکمترین افراد در یاری رسانی.
و علیک و علیهم السلام».
[به راستی اوصاف کمرشکنی که در هر کسی یافت نمی شود و قطعا کسانی که دارای چنین اوصافی هستند افراد ممتازی خواهند بود.]
وقتی نامه رسید، حبیب آن را بوسید و بر چشمان و سر خود قرار داد. آنگاه نامه را برای مردم خواند و از مردم برای امیرالمؤمنین بیعت گرفت و 100 نفر از بین آنها انتخاب کرد،آنگاه از بین صد نفر 70 نفر را انتخاب کرد و در نهایت از بین این هفتاد نفر، 10 نفر از بهترین ها را برگزید و به نزد امام(ع) فرستاد.
آنها هنگامی که به شهر رسیدند، به خدمت امیرالمومنین(ع) شتافته و سلام کردند و خلافت را به حضرت تبریک و تهنیت گفتند، و حضرت نیز ضمن دادن جواب سلام، ایشان را به حضور پذیرفتند.
آنگاه جوان شجاع و سخنوری از میان جمع ( همان جوان عاشق که بعنوان نماینده جمع 10 نفره انتخاب شده بود) جلو رفته و در پیشگاه امام(ع) ایستاد و گفت:
السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَ الْبَدْرُ التَّمَامُ وَ اللَّیْثُ الْهُمَامُ وَ الْبَطَلُ الضِّرْغَامُ وَ الْفَارِسُ الْقَمْقَامُ وَ مَنْ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى سَائِرِ الْأَنَامِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِکَ الْکِرَامِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صِدْقاً وَ حَقّاً.
«سلام بر تو ای پیشوای عادل! و ماه شب چهارده و شیر ژیان و قهرمان دلاور و تک سوار بزرگ میدان جنگ و کسی که خدا او را بر تمام مردم (جز پیغمبر) برتری داد! درود بر شما و آل بزرگوارت باد. شهادت می دهم: به راستی و به حق و حقیقت که تو #امیرمومنان هستی».
[به راستی عجب سخنرانی هیجان انگیزی، سخنانی که کاملاً نشان از فصاحت، شجاعت و آگاهی گوینده دارد].
آنگاه ادامه داد و گفت:
« قطعا تو وصیّ رسول خدا، و خلیفه بعد از او هستی [نه آنهایی که قبل از تو خلافت را غصب کردند] و وارث علم او می باشی. از رحمت خداوند دور است کسی که حق تو و مقام و منزلت تو را #انکار کند. صبح کردی در حالی که امیرخلافت و ستونِ (نگهدارنده) آن هستی. به راستی عدالتِ تو بین مردم شهرت دارد، و بارانِ با فشار و پی در پی فضلِ تو و ابرهای لطف و مهربانی ات مرتب بر مردم فرود می آید. حاکم (یمن) ما را نزد تو فرستاده و ما از آمدن به نزد شما سخت خوشحال و مسروریم، پس مبارک و با برکت باد این طلعت پسندیده، و تهنیّت و گوارایت باد خلافت بر رعیّت».
حضرت علی علیه السلام چشمان خود را بر آن جوان و ده نفری که بر او وارد شده بودند، دوخت و آنها را در نزد خویش فرا خواند. آنها نیز نزدیک امام نشسته و نامه فرماندار یمن را به آن حضرت دادند. حضرت نامه را باز کرد و با خواندن آن مسرور شد. آنگاه به هر یک از آنها هدیه ای داده و دستور داد که از آنها دلجویی کنند و آنها را اکرام و احترام نمایند.
آن جوان با مشاهده رفتار کریمانه و احترام امام(ع) دوباره به ذوق آمده و از جا بلند شد و اشعاری در وصف حضرت سرود:
اَنتَ المُهَیمِنُ وَ المُهَذَّبُ ذُو النَّدَی/وَ اِبنَ الضَّراغِمِ فی الطراز الاَوّل/اللهُ خَصَّکَ یا وَصِیُّ مُحمَّد/وَ حَباکَ فَضلاً فِی الکِتابِ المُنَزَّل/وَ حَباکَ بِالزَّهراءِ بِنتَ مُحَمَّد/حُورِیةٍ بِنتِ النَّبیِّ المُرسَل.
«تو شخصیتی بزرگ، پاکیزه و با سخاوت و فرزند دلاوران پیش گام هستی؛ خداوند تو را به #وصایت محمد صلی الله علیه و آله اختصاص داد و فضیلتی به تو بخشید که در کتاب قرآن نازل شده است؛ و تو را به همسری #زهرا دختر محمد (ص) و حوریة انسیه دختر پیامبرِ (فرستاده خدا) افتخار داد»
و ادامه داد :
«ای امیر مؤمنان! ما را هر کجا دوست داری اعزام کن تا از ما آنچه دوست داری (و می خواهی) ببینی. به خدا قسم در ما نیست، مگر خصوصیّتِ هر قهرمان شجاع و نترس، هوشیار و زیرک، دلیر و سخت کوش، و جسور در جنگیدن. این را از پدران و اجداد خویش به ارث برده ایم و به همین صورت برای فرزندان صالحمان به ارث می گذاریم».
راوی می گوید: امیرمومنان(ع) سخنان جوان را از بین جمعیت وارد شده تحسین نموده و فرمود:...
ادامه داستان را بخوانید..👇
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰داستان بسیار عجیب
🌀عاشق یا قاتل علی(ع)؟
#قسمت_دوم
راوی می گوید:
امیرمؤمنان (علیه السلام) سخنان جوان را از بین جمعیت وارد شده تحسین نموده و فرمود:
-اسمت چیست ای جوان؟
-اسم من عبد الرحمن است.
-پسر چه کسی هستی؟
-پسر ملجم مرادی.
-آیا تو مرادی هستی؟
-بله، ای امیر مؤمنان!
آنگاه حضرت فرمودند : « اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ، وَ لا حُولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ».
راوی می گوید: بعد از این گفتگو، حضرت(ع) مدام به چهره ابن ملجم نگاه می کرد و با دستش بر پشت دست دیگرش می زد، و آیه استرجاع (اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ) را تکرار می نمود.
آری؛ حس عجیبی است. آیت الله بهجت در مورد ابن ملجم می فرمودند: یک انسان می تواند یک عمر، مثل پروانه دور امامش باشد ولی در نهایت امامش را به قتل برساند! [پس باید تلاش کنیم که محبت مان به امام (ع) را به اطاعت از امام(ع) تبدیل کنیم]
در ادامه دارد که وقتی امیرالمومنین(ع) از کشته شدنش توسط او خبر میدهد، ابن ملجم از شدت ناراحتی به حضرت عرض میکند: یا امیرالمومنین لطفا اگر اینطور است مرا به جایی بفرستید که به شما دسترسی نداشته باشم..
یک روایت بخوانید تا برسیم به ادامه داستان:👇
امام باقر(ع) به جابر بن عبدالله انصاری میفرماید: ای جابر؛ از طرف من به شیعیانِ ما سلام برسان و به آنها بگو که بین ما و خدای عزّوجل هیچ قرابت و خویشاوندی(:پارتی بازی) وجود ندارد و تنها با #اطاعت و بندگی است که به درگاه الهی تقرّب جسته می شود . ای جابر! هر کس اطاعت خدا و محبت ما را (با هم) داشته باشد دوست ما است، و محبت ما برای کسانی که از خدا اطاعت نمیکنند، سودی ندارد. (میزان الحکمه ص238)
✔️ادامه داستان:
بعد از مدّتی همراهان ابن ملجم به یمن برگشتند و او نیز می خواست برگردد؛ ولی دست تقدیر به گونه ای دیگر ورق خورد؛ زیرا ابن ملجم بیمار شد؛ به گونه ای که از رفتن با همراهان و برگشتن به یمن باز ماند؛ ولی مولایش علی(ع) او را تنها نگذاشت؛ بلکه از او پرستاری کرد تا خوب شد و بعد از سلامتی نیز او را رها نکرد؛ بلکه نهایت احسان را درباره او روا داشت.
ابن ملجم تا زمانی که امیر مؤمنان برای جنگ نهروان حرکت کرد، در کوفه ماند و همراه حضرت در جنگ شرکت کرد و در محضر آن حضرت جنگ سخت و نمایانی انجام داد. وقتی امام علی علیه السلام به کوفه برگشت، در حالی که خدا با دستان او فتح و پیروزی را رقم زده بود، ابن ملجم گفت: ای امیر مؤمنان! آیا اجازه می دهی که من زودتر از شما وارد شهر شده و مردم را از پیروزی که خداوند برای تو فراهم کرده است خبردار کرده و بشارت دهم؟
حضرت فرمود: با چه انگیزه ای این کار را انجام می دهی و از این کار چه امیدی داری؟ عرض کرد: بخاطر ثوابی از طرف خداوند و تشکری از طرف مردم. و اینکه دل دوستان را شاد کرده و دشمنان را ناراحت نمایم. حضرت نیز فرمودند: خودت می دانی. (کنایه از عدم رضایت)
ابن ملجم تصمیم گرفت به کوفه برود. حضرت امیر علیه السلام نیز دستور داد که به او خلعت قیمتی و دو عدد عمّامه، و دو شمشیر و دو عدد نیزه بدهند. ابن ملجم هم حرکت کرد (و به سرعت) وارد کوفه شد و خیابانها را می شکافت و مردم را از فتح و پیروزی امیر مؤمنان خبر دار می کرد، و مقداری عُجب و غرور او را گرفته بود تا به محلّه بنی تمیم و به بلندترین خانه رسید که مربوط به قُطّام دختر سخینه بود. قطّام دارای جمال و کمال و هیبت بود.
قطام وقتی صدای ابن ملجم را از کوچه های بنی تمیم شنید، شخصی را دنبال او فرستاد که از او تقاضا کند تا ساعتی از اسب فرود آمده و به پرسشهایی که درباره بستگانش دارد، پاسخ دهد. ابن ملجم درخواست فرستاده قطّام را پذیرفت و به طرف منزل قطام حرکت کرد.
هنگام پیاده شدن از اسب، قطام به استقبال او آمد، و نقاب از چهره برداشت و زیبایی های خود را برای او آشکار نمود...
ادامه داستان را بخوانید..👇
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰داستان بسیار عجیب
🌀عاشق یا قاتل علی(ع)؟
#قسمت_سوم
قطام به استقبال او آمد، و نقاب از چهره برداشت و زیبایی های خود را برای او آشکار نمود. وقتی ابن ملجم او را دید، شیفته او گردید، پس از اسب فرود آمده و وارد خانه او شد. قطام نیز به خوبی از او پذیرایی کرد و برایش غذایی تهیه کرد، ابن ملجم نیز مرتب به او نگاه می کرد و او نیز با تبسّم جواب او را می داد.
👌[دقت میکنی شیطان چطوری داره ابن ملجم رو تور میکنه؟؟ اول به کمک ایجاد احساس خودبزرگ بینی و غرور، و الان هم با نگاه به نامحرم! پیامبراکرم(ص) می فرمایند: نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای زهرآلود #شیطان است.]
ابن ملجم در پایان گفت: ای کریمه ! امروز رفتاری با من کردی که باید یک عمر مدح و ستایشت نموده، از تو تشکر نمایم. اگر حاجتی داری، بگو تا برآورده سازم؟
قطام اول از کشته شدگان جنگ نهروان پرسید، ابن ملجم نیز اخبار را گفت، از جمله: از کشته شدن پدر، برادر و عموی او به دست امام علی علیه السلام خبر داد. اینجا بود که ناله قطام بلند شد و شروع کرد به سر و صورت خود زدن و گریه کردن.. و می گفت: فراق آنها بر من سخت است و چه کسی بعد از آنها مرا یاری کند و انتقام مرا بگیرد؟
ابن ملجم گفت: آرام باش، تو به مقصودت می رسی. وقتی قطام این جمله را شنید، ساکت شد و به سخن او طمع کرد و بیشتر خود را به او عرضه نمود و جمال و محاسن خود را آشکار کرد و وقتی تمام قلب او را تصاحب کرد، ابن ملجم به او گفت: پدرت رفیق من بود، من تو را از او خواستگاری نموده بودم و او نیز بر من منّت گذاشت ولی مرگ او را مهلت نداد.
قطام گفت: بزرگان واشراف زیادی از قوم و قبیله ام برای خواستگاری من آمده اند؛ ولی من فقط با کسی که انتقامم را بگیرد موافقت می کنم، و شنیده ام تو مرد شجاعی هستی و دوست دارم تو شوهر من و من همسر تو باشم.. حرفهایش ادامه داشت تا آنجا که خواست شرایط و مهریه اش را تعیین کند. شرطش را گفت: #قتل علی(ع)..
تا ابن ملجم این جمله را شنید، کلمه استرجاع(انّا لله و انّا الیه راجعون) را به زبان جاری کرد. و عقلش برگشت و فریاد زد: این چه شرطی است که گذاشتی؟ و امر بَد و محالی را هوای نفست به تو فرمان داده است.
آنگاه سرش را به زیر انداخت، در حالی که عرق از سر و صورتش سرازیر بود و در کارش اندیشه می کرد، آنگاه سر برداشت و گفت: وای بر تو! چه کسی توان دارد علی(ع) را بکُشد، در حالی که او «یاری شده از طرف (خدای) آسمان است، و زمین از هیبتش می لرزد و ملائکه در خدمت گزاری او از یکدیگر سرعت می گیرند. وای بر تو! چه کسی بر قتل علی بن ابی طالب قادر است؟ در حالی که از طرف آسمان تأییده شده است و ملائکه صبح و شام او را احاطه می کنند و به راستی در زمان رسول خدا (ص) وقتی می جنگید، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ و عزرائیل از جلوی روی، او را همراهی می کردند. کسی که اینگونه است، احدی توان کشتن او را ندارد و هیچ مخلوقی راهی برای فریب و غلبه بر او نخواهد داشت.»
با این حال علی (ع) مرا عزیز و گرامی داشته، و به من محبت نموده است و (مقامم را) بالا برده و مرا بر دیگران مقدم داشته است. این کار (قتل) جزای او از طرف من نیست. اگر غیر علی بود، من به بدترین نوع کشتن او را می کشتم، هر چند (زیرک ترین) و قوی ترین اهل زمانش بود؛ اما امیر مؤمنان را (به دلایلی که گفتم) راهی بر او ندارم.
قطام مدّتی صبر کرد تا خشم ابن ملجم فرو نشست، از در ملاطفه و ملاعبه وارد شد، و به او گفت: چه چیز تو را از قتل علی (ع) و رسیدن به این مال و جمال باز می دارد؟ و تو عفیف تر و زاهدتر از کسانی که با او جنگیدند و توسط او کشته شدند، در حالی که روزه داران و شب زنده داران بودند، نیستی. وقتی آنها دیدند علی به نا حقّ و از روی دشمنی مسلمانان را می کشد، از او فاصله گرفتند و با او جنگیدند.
ابن ملجم به قطام گفت: از من دست بردار! به راستی دینم را فاسد کردی و در قلبم شک وارد نمودی و من نمی دانم (و متحیّرم) که چه جوابی بدهم، در حالی که تو بر من چیره شده ای و قصد تغییر رأی و نظر مرا داری.
[👌حربه دیگر شیطان، القای شبهه و تردید در قلب ابن ملجم بود که کارش را ساخت.]
سپس اشعاری را خواند و از قطام مهلت خواست که مقداری فکر کند، وقتی خواست خارج شود، قطام او را بدرقه کرد و در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید و از او خواست که سریع نتیجه را اعلام کند. ابن ملجم از نزد قطام خارج شد، در حالی که دل او جا مانده و خواب از او گرفته شده بود، و شب را تا صبح بیدار مانده، بر حال خود فکر می کرد؛ اما سرانجام نفس سرکش بر او غالب شد و تسلیم خواسته نفس و علاقه به قطام گردید و از #عاشق امام(ع) به #قاتل امام(ع) مبدل شده و لقب اشقی الاشقیاء گرفت.
⛔️ما عاشقان علی(ع) بایدمراقب باشیم که شیطان، اطاعت الهی رو از ما نگیره..
📚بحار الأنوار(ط بیروت)ج 12 ص2
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
#اعمال_شب_قدر
💠 اعمال مشترک شبهای قدر :
🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید — بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله ربّی و أتوب إلیه).
💠 اعمال مخصوص شب بیست و سوم :
🔸1000 مرتبه خواندن سوره قدر🔸خواندن سوره های عنکبوت، روم، دخان🔸تأکید بر شب زنده داری، غسل آخر شب، زیارت امام حسین (ع)🔸دعای سلامتی امام زمان (عج)🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان.
🌺 التماس دعای فراوان، حلالمون کنید.
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
❇️ امیرالمومنین علی(علیه السلام):
رسول خدا (ص) مكرّر مى فرمود :«بهشت پيچيده به سختى ها، و جهنّم آميخته به شهوات است»، بدانيد طاعتى نيست جز اينكه انجامش گِران، و گناهى نيست مگر اينكه انجامش لذّت بخش است. پس رحمت خدا بر كسى كه از شهوت باز ايستد، و هواى نفس را ريشه كن كند.
📚 نهج البلاغه، خطبه 176
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝