🔰آيت الله مرعشى نجفى میفرمود:
يكى از علماى نجف اشرف، كه مدتى به قم آمده بود، براى من چنين نقل كرد كه من مشكلى داشتم به مسجد جمكران رفتم و درد دل خود را به محضر امام زمان عليه السّلام عرضه داشتم.
براى اين منظور مكرر به مسجد جمكران رفتم ولى نتيجه اى نديدم.
روزى هنگام نماز دلم شكست و عرض كردم: مولا جان! آيا جايز است كه در محضر شما و در منزل شما باشم و به ديگرى متوسّل شوم⁉️
شما امام من مىباشيد، آيا زشت نيست با وجود امام حتى به علمدار كربلا #قمر_بنى_هاشم عليه السّلام متوسّل شوم و او را نزد خدا شفيع قرار دهم⁉️
از شدّت تأثّر بين خواب و بيدارى قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امكان حضرت حجة بن الحسن العسكرى عليه السّلام مواجه شدم.
بدون تأمّل به حضرت سلام عرض كردم. حضرت با محبّت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند:
نه تنها زشت نيست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار كربلا متوسل شوى بلكه شما را راهنمايى هم مىكنم كه به حضرتش چه بگويى.
چون خواستى از حضرت ابوالفضل «ع» حاجت بخواهى، اين چنين بگو:
«يا ابا الغوث ادركنى»؛ اى پدر پناه دهندگان، پناهم بده.
📚 مير مهر ، صفحه ۱۱۵
unknown - Har Kas ye Shab Jome - 128 - musicsweb.ir.mp3
1.57M
اینم رزق دلتنگهای حرم
لبیک یا حسین 🏴
#شب_جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله مرتضی تهرانی(ره):
#یمن محل حضور امام زمان (عج) است و بیشترین سرداران سپاه حضرت، ایرانیان هستند.
.
📌خطر غفلت و راه علاج آن
🔰 مرحوم آیتالله میرزا علی قاضی طباطبائی :
☘ تمام خرابیها از جمله وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است. و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیّل ماندن در دنیا...
🔻 پس اگر میخواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاءالله تعالی باشید.
بر شماست که برای #خونخواهی و زدودن لکه ننگ به خط آتش روی آورید و به یاری خداوند به پیروزی درخشانی که در انتظار شما است، دست یابید. و به مومنان آزاده بشارت دهید که خداوند پشتیبان هر اراده مردانه و حقطلبانه است
.
🔴 گذر پوست به دباغخانه میافتد
✅ "هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیهالسلام میرساند.
سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلمهای فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور میخواهند از او انتقام بگیرند.
مردم نیز یکی یکی میآمدند و انتقام میگرفتند.
هشام می گفت:
"بیش از همه از علیبنحسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علیبناببطالب میکردم، انتقامش سخت خواهد بود."
روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند:
"مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم."
هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشامبناسماعیل میرفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند:
"اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم."
هشام فریاد زد :
{اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}
{خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.}
بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند.
📚 تاریخ طبری ، جلد ۶ ، صفحه ۵۲۶ .
📚 شرح الأخبار، جلد ۳ ، صفحه ۲۶۰ .