🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت1
#المیزان
✅ بحث علمى پيرامون #زن، حقوق و شخصيّت و موقعيّت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل و مذاهب
💠 از آنجايى كه قانونگذار قوانين اسلام، «خداى تعالى» است، همه مى دانيم كه اساس قوانينش (مانند قوانين بشرى) بر پايه تجربه نيست، كه قانونى را وضع كند و بعد از مدتى به نواقص آن پى برده و ناگزير لغوش كند؛ بلكه اساس آن، مصالح و مفاسد #واقعى بشر است، چون خدا به آن مصالح و مفاسد آگاه است. ليكن به حكم «تُعرَفُ الأشياءُ بِأضدادِها = یعنی هر چیزی را خواستی ببینی چقدر ارزش دارد، با مخالفش آنرا بشناس» ما براى درك ارزش قوانين الهى چه بسا نيازمند باشيم به اينكه در احكام و قوانين و رسوم دائر در ميان امّتهاى گذشته و حاضر، تأمّل و دقّت كنيم.
💠 و از سوى ديگر پيرامون سعادت انسانى بحث كنيم، و به دست آوريم كه به راستى سعادت واقعى بشر در چيست، و آن گاه نتيجه اين دو بررسى را با يكديگر تطبيق كنيم تا ارزش قوانين اسلام و مذاهب و مسلك هاى اقوام و ملّتهاى ديگر را به دست آوريم، و #روح_زنده آن را در بين ارواح آن قوانين متمايز ببينيم. و اصلاً مراجعه به تواريخ ملل و سير در آنها و بررسى خصوصیات و مذاهب مللِ عصر حاضر براى همين است كه به قدر و منزلت اسلام پى ببريم، نه اينكه احتمال مى دهيم در اقوال گذشته و معاصر، قانون بهتر و كاملترى هست و مى خواهيم به جستجوى آن برخيزيم. و به همين منظور، مسأله را از چند نقطه نظر مورد بحث قرار مى دهيم :
1- اينكه زن در اسلام چه هويّتى دارد؟ و هويّت زن را با هويّت مرد مقايسه كنيم.
2- زن در نظر اسلام چه ارزش و موقعيّتى در اجتماع دارد، تا معلوم كنيم تأثير زن در زندگى بشريّت تا چه حدّ است؟
3- اينكه: در اسلام چه حقوق و احكامى براى زن تشريع شده است؟
4- تشريع آن احكام و قوانين بر چه پايه اى بوده است؟
💠 و همانطور كه گفتيم براى روشن تر شدن بحث، ناچاریم آنچه را كه تاريخ از زندگى #زن در قبل از اسلام ضبط كرده پيش بكشيم و در آن نظرى بكنيم، ببينيم اقوام قبل از اسلام و اقوام غير مسلمانِ بعد از اسلام تا عصر حاضر (چه اقوام متمدّن و چه عقب افتاده) با زن چه معامله اى مى كردند؟ و معلوم است كه بررسى تاريخى اين مسأله بطور كامل از گنجايش اين كتاب (المیزان) بيرون است، پس ناگزير گوشه اى از تاريخ را از نظر مى گذرانيم و مى گذريم.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان جلد 2، ص 393
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت2
#المیزان
❇️ زندگى #زن در ملّت هاى عقب مانده
💠 زندگى زن در امّتها و قبائل وحشى، از قبيل ساكنين آفريقا و استراليا و جزائر مسكونی در اقيانوسيه و آمريكاى قديم و غير اينها نسبت به زندگى مردان مانند زندگى حيوانات اهلى بود، یعنی آن نظرى كه مردان نسبت به #حيوانات_اهلى داشتند همان نظر را نسبت به زن داشتند، و به زنان با همان ديد مى نگريستند.
به اين معنا كه انسان به خاطر طبْع استخدامى كه در او هست (= دلش میخواهد همه چیز را به خدمت بگیرد) همانطور كه اين معنا را حقّ خود مى شمرد كه مالك گاو و گوسفند و شتر و ساير حيوانات اهلى خود باشد و در آن حيوانات هر نوع تصرّفى كه مى خواهد بكند و در هر حاجتى كه برايش پيش مى آيد به كار ببندد، از مو و كرك و گوشت و استخوان و خون و پوست و شير آن استفاده كند، و به همين منظور براى حيوان طويله مى ساخت و حفظش مى كرد، و نر و ماده آنها را به هم مى كشانيد تا از نتائج آنها هم استفاده كند، بار خود را به پشت آنها مى گذاشت و آنها را در كارِ شکار و شخم زمين و كوبيدن خرمن به كار مى گرفت، و به شیوه های مختلف (كه نمى توان شمرد) حيوانات را استخدام می كرد.
💠 و اين حيوانات بى زبان، از #بهره_هاى_زندگى و آنچه كه دلهايشان آرزو مى كرد (از خوردنى و نوشيدنى و مسكن و جفتگيرى و استراحت) آن مقدار را دارا بودند كه مالكش در اختيارش بگذارد، و انسان هم آن مقدار در اختيار حيوانات مى گذاشت كه مزاحم و منافى با اهدافش نباشد، زیرا او اين حيوانات را تسخير كرد تا به زندگى او سود رساند نه اينكه مزاحم زندگى او باشد. و به همين جهت بسيار مى شد كه بهره كشى از آن زبان بسته ها، مستلزم رفتارى مى شد كه از نظر خود آن حيوانات بسيار #ظالمانه بود، و اگر حيوان زبان مى داشت و خودش ناظر در سرنوشت خود بود فريادش از اين زورگويى هاى عجيب بلند مى شد. چه بسيار حيوانى كه بدون داشتن هيچ جرمى مظلوم واقع مى شد، و چه بسيار حيوان ستم كشى كه از ظلم صاحبش به استغاثه در مى آمد و امروز هم در مى آيد و كسى نيست كه به دادش برسد؛ و چه بسيار ستمكارى كه بدون هيچ مانعى به ظلم خود ادامه مى دهد، چه بسيار حيواناتى كه بدون داشتن هيچگونه استحقاق، زندگى لذّت بخشى دارند و تنها به خاطر اينكه سگ خوش قواره اى است از كاخ ها و بهترين ماشين ها و بهترين غذاها برخوردار باشند، و فلان اسب فقط به خاطر اينكه نژاد خوبى دارد در ناز و نعمت به سر برده و در مسأله تخم گيرى از او استفاده كنند. و بر عكس چه بسيار حيواناتى كه بدون هيچ تقصيرى، در سخت ترين شرايط زندگى كنند و مانند الاغ باربر و اسب عصّارى (= اسب روغن گیری)، دائماً در زحمت و سختى باشند.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت3
#المیزان
💠 #حيوان براى خودش هيچ حقّى از حقوق زندگى ندارد، و در سايه حقوقى كه صاحبش براى خودش قائل است زندگى می کند. اگر كسى پاى سگى و يا اسبى را بشكند از اين نظر تعقيب نمى شود كه چرا حيوان بى زبانی را آزردى و حقّ او را پايمال ساختى، بلكه از اين نظر تعقيب م ى شود كه چرا به صاحب حيوان ضرر رساندى و حيوان قيمتى او را از قيمت انداختى؛ همه اينها براى اين است كه #انسان، زندگى و هستى ِحيوانات را دنباله رو زندگى خود و فَرْع هستى خود مى داند، و ارزش جايگاه آنها را طُفيلى ارزش وجودى خود مى شمارد.
💠در اين امّت ها و قبائل، زندگى #زنان نيز در نظر مردان چنين زندگى ای بود. يعنى مردان، زندگى زنان را پيرو زندگى خود مى دانستند و معتقد بودند كه زنان براى خاطر مردان خلق شده اند، و بطور اجمال و سربسته و بدون اينكه فكر كنند چه مى گويند، مى گفتند : هستى و وجود زنان و زندگيشان تابع هستى و زندگى مردان است، و عيناً مانند حيوانات هيچ استقلالى در زندگى و هيچ حقّى ندارند و زن، مادامی كه شوهر نكرده تحت سرپرستى و ولايت پدر است، و بعد از ازدواج تحت ولايت شوهر است، آن هم ولايتِ بدون قيد و شرط و بدون حدّ و مرز.
در اين امّتها، مرد مى توانست زن خود را به هر كس كه بخواهد بفروشد و يا ببخشد و يا او را مانند يك #كالا قرض بدهد تا از او كام بگيرند، بچّه دار شوند، يا به خدمت بگيرند و يا بهره هايى ديگر بكشند. و مرد حقّ داشت او را تنبيه و مجازات كند، كتك بزند، زندان كند، و حتّى به قتل برساند، و يا او را گرسنه و تشنه رها كند، حال او بميرد يا زنده بماند. و نيز حقّ داشت او را مخصوصاً در مواقع قحطى و يا جشن ها مانند گوسفندِ چاق بكُشد و گوشتش را #بخورد. و آنچه را كه از مالِ مربوط به زن بود، مال خودش مى دانست، حقّ زن را هم، حقّ خود مى شمرد، مخصوصاً از جهت داد و ستد و ساير معاملاتى كه پيش مى آمد خود را صاحب اختيار مى دانست.
💠 و بر #زن لازم بود كه از مرد (پدرش باشد يا شوهرش) در آنچه امر و دستور مى دادند كوركورانه اطاعت كند، چه بخواهد و چه نخواهد. و باز به عهده زن بود كه امور خانه و اولاد و تمامى ما يحتاج زندگى مرد را در خانه فراهم نمايد، و باز به عهده او بود كه حتّى سخت ترين كارها را تحمّل كند، بارهاى سنگين را به دوش بكشد، گِل كارى و امثال اين كارها را بكند و در قسمت حرفه و صنعت، پَست ترين حرفه را بپذيرد. و اين #رفتار_عجيب، در بين بعضى از قبائل به حدّى رسيده بود كه وقتى يك زن حامله، بچّه خود را به دنيا مى آورد بلافاصله بايد دامن به كمر میزند و به كارهاى خانه می پرداخت. در حالى كه شوهرش با نداشتن هيچ كسالتى، خود را به بيمارى بزند و در رختخواب بخوابد و زن بدبختش به پرستارى او بپردازد.
اينها كلّياتى بود از حقوق زن در جامعه #عقب_مانده و از بهره هايى كه از زندگى اش مى برد؛ كه البته اهل هر قرنی از قرون گذشته، بَربَريّت و وحشيگرى و خصلت ها و خصوصيتهاى مخصوص به خود داشت و سنّت ها و آداب قومى، با اختلاف عادات موروثی شان و اختلاف مناطق زندگى و جوّى كه بر آن زندگى احاطه داشت مختلف مى شد، كه هر كس به كتب تأليف شده در اين باب مراجعه كند، از آن عادات و رسوم آگاه مى شود.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت4
#المیزان
❇️ زندگى #زن در امّتهاى پيشرفته قبل از اسلام
💠 منظور ما از امّتهاى متمدّن و پيشرفته آن روز، آن امّت هايى است كه تحت رسوم ملّى و عادات محفوظ و موروثى زندگى مى كردند بدون اينكه رسوم و عاداتشان مستند به كتابى يا مجلس قانونى باشد، مانند مردم چين و هند و مصر قديم و #ايران و مانند اينها.
آنچه در اين باب در بين تمامى اين امّتها مشترك بوده، اين بود كه زن در نظر اين اقوام #هيچگونه استقلال و حُرّيت و آزادى نداشته، نه در اراده اش و نه در اعمالش، بلكه در همه شؤون زندگى اش تحت قيمومت و سرپرستى و ولايت بوده، هيچ كارى را از پيش خود مُنجّز و قطعى نمى كرده، و حقّ مداخله در هيچ شأنى از شؤون اجتماعى را نداشته است (نه در حكومت، نه در قضاوت، و نه در هيچ شأنى ديگر).
💠 حال ببينيم با نداشتن هيچ حقّى از حقوق، چه #وظائفى به عهده داشته است؟ اوّلاً تمامى آن وظائفى كه به عهده مرد بوده به عهده او نيز بوده است، حتّى كسب و کار و زراعت و هيزم شكنى و غير آن، و ثانياً علاوه بر آن كارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده، و نيز موظّف بود كه از مرد در آنچه مى گويد و مى خواهد اطاعت كند.
البته زن در اينگونه اقوام، زندگى مرفّه ترى نسبت به اقوام #غير_متمدّن داشته است، چون اينان ديگر مانند آن اقوام به خود اجازه نمى دادند زنى را بكُشند و گوشتشان را بخورند، و بطور كلّى از مالكيّت محرومشان نمى دانستند، بلكه زن فى الجمله مى توانست مالك باشد مثلاً ارث ببرد و اختيار ازدواج داشته باشد، امّا مالک شدن و اختياراتش در اينگونه موارد هم، به استقلال خود او نبود.
در اين جوامع، #مرد مى توانست زنان متعدّد بگيرد، بدون اينكه حدّ معيّنى داشته باشد، و مى توانست هر يك از آنان را كه دلش خواست طلاق دهد. و شوهر بعد از مرگ زنش مى توانست بدون فاصله زن بگيرد، ولى زن بعد از مرگ شوهرش نمى توانست شوهر كند، و از معاشرت با ديگران در خارج منزل، غالباً ممنوع بود.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت5
#المیزان
💠 و براى هر يك از اين امّتها بر حسب اقتضاى مناطق و اوضاع خاصّ به خود، احكام و رسوم خاصّى بود، مثلاً امتياز طبقاتى كه در #ايران وجود داشت چه بسا باعث مى شد زنان از طبقه بالا حقّ مداخله در ملك و حكومت و حتّى رسيدن به سلطنت و امثال آن را داشته باشند، و يا مثلاً بتوانند با مَحرم خود چون پسر و برادر ازدواج كنند، ولى ديگران كه در طبقه پائين اجتماع بودند چنين حقّى را نداشته باشند.
و مثلاً در #چين از آنجا كه ازدواج نوعى خود فروشى و بَردگی بود و زن در اين معامله خود را يكباره مى فروخت، قهراً ديگر معقول نبود كه اختيارات يك زن ايرانى را داشته باشد و همين طور هم بود، يك زن چينى از ارث محروم بود، و حقّ آن را نداشت كه با مردان و حتّى با پسران خود سر يك سفره بنشيند، و مردان مى توانستند دو نفرى و يا چند نفرى يك زن بگيرند، و در بهره گيرى از او، و استفاده از كار او با هم #شريك باشند، آن وقت اگر بچّه دار مى شد غالباً فرزند از آن مردى بود كه كودك به او بيشتر شباهت داشت.
و مثلاً در #هند، از آنجايى كه معتقد بودند زن پيروِ مرد و مانند يكى از اعضاى بدن او است ديگر معقول نبود كه بعد از شوهر، ازدواج براى او حلال و مشروع باشد، بلكه تا ابد بايد بى شوهر زندگى كند و بلكه اصلاً نبايد زنده بماند، چون گفتيم زن را به منزله عضوى از شوهر مى دانستند، و در نتيجه همانطور كه بر حسب رسوم خود مُردگان را مى سوزاندند، زن زنده را هم با شوهر مُرده اش آتش مى زدند، و يا اگر زمانى زنده مى ماندند، در كمال ذلّت و خوارى زندگى مى كردند. زنان هند قديم در ايّام حيض، نجس و پليد بودند و دورى كردن از آنان لازم بود، و حتّى لباسهايشان و هر چيزى كه با دست يا جاى ديگر بدنشان تماس مى گرفت، نجس و خبيث بود.
💠 و مى توان وضع زنان در اين امّتها را اينطور خلاصه كرد كه : نه انسان بودند و نه حيوان، بلكه برزخى بين اين دو موجود به حساب مى آمدند، به اين معنا كه از #زن، به عنوان يك انسان متوسط و ضعيف استفاده مى كردند، انسانى كه هيچگونه حقّى ندارد مگر اينكه به انسانهاى ديگر در امور زندگى كمك كند، مثل فرزند صغير كه حدّ وسطى است بين حيوان و انسان كامل که به ساير انسانها كمك مى كند ولی خودش مستقّلاً حقّى ندارد و تحت سرپرستى و ولايت پدر يا ساير اولياى خويش است؛ بله بين فرزند صغير و زن، اين فرق بود كه فرزند بعد از بلوغش از تحت سرپرستى خارج مى شد، ولى زن تا ابد تحت سرپرستى ديگران بود.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت6
#المیزان
❇️ زن در ميان كلدانيان، آشوريان، روميان و يونانيان قديم
💠 امّت هايى كه تا كنون نام برديم، امّت هايى بودند كه بيشتر آداب و رسوم شان بر اساس اقتضای منطقه جغرافیایی و عادات موروثى و امثال آن بود، و ظاهراً به هيچ كتاب و قانونى تكيه نداشت، در اين ميان امّت هايى از قبيل كلدانيان و روميان و يونانيان هستند كه تحت سيطره قانون و يا كتاب هستند.
امّا #كلده و #آشور كه قوانين «حامورابى» در آن حكومت مى كرد، به حكم آن قوانين، زن را تابع همسرش دانسته و او را از استقلال محروم مى دانستند. و نيز به حكم آن شريعت، زن نه در اراده اش استقلال داشت و نه در عمل، حتّى اگر زن از شوهرش در امور معاشرت اطاعت نمى كرد و يا عملى را مستقلاً انجام مى داد، مرد مى توانست او را از خانه بيرون كرده، و يا زنى ديگر بگيرد، و بعد از آن حقّ داشت با او معامله يك بَرده را بكند. و اگر در تدبير امور خانه اشتباهى مى نمود مثلاً اسراف مى كرد، شوهر مى توانست شكايتش را نزد قاضى ببرد، و بعد از آنكه جُرم او اثبات شد، او را در آب #غرق كند.
💠 و امّا #روم كه از قديمى ترين امّتهايى است كه قوانين مدنى وضع كرده است، اوّلين بارى كه دست به وضع قانون زد حدود چهارصد سال قبل از ميلاد بود كه به تدريج در صدد تكميل آن برآمد. اين قانون، نوعى استقلال به خانه داده كه در آن چهار ديوارى، دستورات سرپرست خانه واجب الاجراء است، و اين سرپرست يا شوهر است و يا پدر فرزندان كه نوعى رُبوبيّت و سرپرستى نسبت به اهل خانه دارد، و اهل خانه بايد او را بپرستند؛ همانطور كه خود او در كودكى، پدرانِ گذشته خود را كه قبل از او تأسيس خانواده كردند مى پرستيد. و اين سرپرست اختيار تامّ دارد، و اراده او نسبت به اهل خانه اش يعنى زنان و فرزندان در تمامى آنچه كه مى خواهد و به آن امر مى كند نافذ و معتبر است، حتّى اگر صلاح بداند كه فلان زن و يا فلان فرزند بايد #كشته شود، بدون چون و چرا باید اطاعتش مى كردند و كسى نبود كه با وى مخالفت كند.
و #زنان خانه يعنى همسر و دختر و خواهر وضع بدترى نسبت به مردان و حتّى پسران داشتند، با اينكه مردان و پسران هم تابعِ محض سرپرست خانه بودند، ولى زنان اصولاً جزء جامعه نبودند و در نتيجه به شكايت آنها گوش نمى دادند، و هيچ معامله اى از ايشان معتبر و نافذ نمى شد، و مداخله در امور اجتماعى به هيچ وجه از آنان صحيح نبود؛ ولى مردان خانه، يعنى اولاد ذُكور و برادران سرپرست و حتّى پسر خوانده ها (چون در آن روزها پسرخواندگى در ميان روميان و همچنين يونانيان و ايرانيان و أعراب معمول بوده) مى توانستند با اجازه سرپرست مستقل شوند، و همه امور زندگى خود را اداره كنند.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت7
#المیزان
💠 زنان در #روم قديم جزء اعضاى اصلى خانه و خانواده نبودند، خانواده را تنها مردان تشكيل مى دادند و زنان تابع خانواده بودند، در نتيجه قرابت اجتماعى رسمى كه مؤثر در مسأله توارث (= ارث) و امثال آنست، مختصّ در بين مردان بود (مردان بودند كه از يكديگر ارث مى بردند، و يا مثلاً شجره دودمانشان به وسيله ايشان حفظ مى شد) و امّا زنان نه در بين خود خويشاوندى (خواهرى و دختر عمويى و غيره) داشتند و نه در بين خود و مردان، حتّى بين زن و شوهر خويشاوندى نبود، بين پسر با مادرش و بين خواهر و برادرش و بين دختر و پدرش ارتباط خويشاوندى كه باعث توارث شود نبود.
بلكه تنها #قرابت_طبيعى (كه باعث اتصال زن و مرد به هم و تولّد فرزند از آندو مىشد) وجود داشت و بسا مى شد كه همين نبودن قرابت رسمى، مجوّز آن مى شد كه با مَحارم يكديگر ازدواج كنند، و سرپرست خانه، كه ولىّ همه ی دختران و زنان خانه بود، با دختر خود ازدواج كند؛ چون ولىّ دختر و سرپرست او بود پس همه رقم اختيارى در او داشت.
💠 و سخن كوتاه اينكه در اجتماعِ #خانواده، وجود زن در نظر روميان وجودى طُفيلى، و زندگيش تابع زندگى مردان بود، زمام زندگى و اراده اش به دست سرپرست خانه بود (كه يا پدرش باشد اگر پدرى در خانه بود، و يا همسرش اگر در خانه كسى به نام همسر باشد، و يا مردى ديگر غير آن دو) و سرپرست خانه هر كارى مى خواست با او مى كرد، و هر حكمى كه دلش مى خواست مى راند.
چه بسا مى شد كه او را مى فروخت، و يا به ديگران مى بخشيد، و يا براى #كام_گيرى به ديگران قرض مى داد، و چه بسا به جاى حقّى كه بايد بپردازد (مثلاً قرض يا ماليات) خواهر يا دخترش را در اختيار صاحب حقّ مى گذاشت، و چه بسا او را با كتك و حتّى كُشتن مجازات مى كرد. تدبير اموال زنان نيز بدست مردان بود، هر چند كه آن مال، مهريه اى باشد كه با ازدواج به دست آورده و يا با اذن ولىّ خود كسب كرده باشد، ارث را هم كه گفتيم نداشت و از آن محروم بود؛ و اختيار ازدواج كردن دختر و زن به دست پدر و يا يكى از بزرگان قوم خود بود، طلاقش هم كه به دست شوهر بود و ... آرى اين بود وضع زن در روم.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت8
#المیزان
💠 و امّا #يونان، وضع زن و اصولاً وضع به وجود آمدن خانواده و رُبوبيّت و سرپرستى خانواده در آنجا، نزديك همان وضع روم بود. يعنى قِوام و ركن اجتماع مدنى و اجتماع خانوادگى نزد آنان، مردان بودند و زنان تابع و طُفيلى مردان به حساب مى آمدند؛ و به همين جهت زن در اراده و در افعال خود استقلال نداشت، بلكه تحت ولايت و سرپرستى مرد بود. ليكن همه اين اقوام در حقيقت، قوانين خود را خودشان #نقض كردند، براى اينكه اگر براى زن استقلالى قائل نبودند، بايد همه جا قائل نباشند، يعنى همانطورى كه يك كودك نه در منافعش مستقل است و نه در جرائمش، بايد در مورد زنان نيز اينطور حكم مى كردند كه اگر در اراده و اعمالشان (آنجا كه مثلاً مى خواهند چيزى بخرند و يا بفروشند) مستقل نيستند، در جرائمشان هم مستقل نباشند؛ يعنى اگر كار خلافى كردند، نبايد خودشان جريمه شوند و يا شكنجه گردند، بلكه بايد ولىّ و سرپرستشان جريمه بپردازد. ولى همانطور كه گفتيم، اين اقوام، طُفيلى بودن زن را فقط در طرف منافعشان حكم مى كردند، یعنی اگر زنان كار نيكى مى كردند پاداش آنها به كيسه سرپرست آنها مى رفت و امّا اگر كار بدى مى كردند، خودشان شكنجه مى شدند.
و اين خود عيناً يكى از شواهد و بلكه از دلايلى است كه دلالت مى كند بر اينكه در تمامى اين قوانين، #زن را به اين نظر كه موجودى است ضعيف (و جزئى است از اجتماع، امّا جزئى ناتوان و محتاج به قيّم) مورد توجّه قرار ندادند، بلكه به اين ديد به او نگاه كرده اند كه موجودى است مُضرّ، و مانند ميكروبى است كه مزاج اجتماع را تباه مى كند و صحّت آن را سلب مى نمايد؛ چيزى كه هست مى ديدند كه اجتماع حاجت حياتى و ضرورى به اين #ميكروب دارد، زيرا اگر زن نباشد نسل بشر باقى نمى ماند، لذا مى گفتند : چاره اى نيست جز اينكه بايد به شأن وى اعتنا كنيم و وبال امر او را به عهده بگيريم.
💠 پس اگر جُرمى و خيانتى كرد بايد خودش عذاب آن را بچشد، و امّا اگر كار نيكى كرد و سودى رسانيد مردان از آن بهره مند شوند، و براى ايمنى از شرّش نبايد هيچگاه آزادش گذاشت، كه هر كارى خواست بكند، عيناً مانند يك دشمن نيرومندى كه در جنگ شكست خورده باشد و او را #اسير گرفته باشند، مادام كه زنده است بايد مقهور و زير دست باشد، اگر كار بدى كند شكنجه مى شود، و اگر كار نيكى كند تشكر و تقدير از او به عمل نمى آيد. و همين كه ديديد مى گفتند كه قِوام اجتماع به وجود مردان است، باعث شد كه معتقد شوند به اينكه اولاد حقيقى انسان، فرزندان #پسر مى باشند و بقاى نسل به بقاى پسران است (و اگر كسى فرزند پسر نداشته باشد و همه فرزندانش دختر باشند، در حقيقت بلا عقب و اجاق كور است)، و همين اعتقاد منشأ پيدايش عمل تبنّى (فرزند گيرى) شد، يعنى باعث آن شد كه اشخاصِ بى پسر، پسر ديگرى را فرزند خود بخوانند و ملحق به خود كنند، و تمامى آثار فرزند واقعى را در مورد او هم مترتّب سازند، براى اينكه مى گفتند : خانه اى كه در آن فرزند پسر نيست محكوم به ويرانى و نسل صاحب خانه محكوم به انقراض است، لذا ناچار مى شدند بچه هاى پسر ديگران را فرزند خود بخوانند، تا به خيال خودشان نسلشان منقرض نشود، و با اينكه مى دانستند اين فرزند خوانده، فرزند ديگران است و از نسل ديگران آمده، مع ذلك فرزند قانونى خود به حساب مى آوردند، و به او ارث مى دادند و از او ارث مى بردند، و تمامى آثار فرزند صُلبى را در مورد او مترتّب و جارى مى كردند.
و وقتى مردى از اين اقوام يقين مى كرد كه #عقيم است و هرگز بچه دار نمى شود، دست به دامن يكى از نزديكان خود از قبيل : برادر و برادر زاده مى شد، و او را به بستر همسر خود مى برد تا با او جماع كند، و از اين جماع فرزندى حاصل شده، و او آن فرزند را فرزند خود بخواند و خاندان او باقى بماند. و امّا مسأله ازدواج و طلاق نيز در يونان و روم نزديك به هم بود، در هر دو قوم #تعدّد_زوجات جائز بود، ولی در يونان اگر زن از يكى بيشتر مى شد يكى از آن زنان، زن قانونى و رسمى بود و بقيه غير رسمى.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت9
#المیزان
❇️ وضع زن در بین عرب و محيط زندگى عرب (آن محيطى كه #قرآن در آن نازل شد)
💠 #عرب از همان زمانهاى قديم در شبه جزيره عربستان زندگى مى كرد، سرزمينى بى آب و علف و خشك و سوزان، و بيشتر سكنه ی اين سرزمين از قبائل صحرانشين و دور از تمدّن بودند، و زندگيشان با غارت و شبيخون اداره مى شد. عرب از يك سو، يعنى از طرف شمال شرقى به ايران و از طرف شمال به روم و از ناحيه جنوب به شهرهاى حبشه و از طرف غرب به مصر و سودان متّصل بودند، و به همين جهت عمده رسومشان رسوم توحّش بود، كه در بين آن رسوم، احياناً اثرى از عادات روم و ايران و هند و مصر قديم هم ديده مى شد.
عرب براى #زن نه استقلالى در زندگى قائل بود و نه حُرمت و شرافتى، بله حرمتى كه قائل بود براى بيت و خاندان بود. زنان در عرب ارث نمی بردند و #تعدّد_زوجات آن هم بدون حدّى معيّن، جائز بود، هم چنان كه در يهود نيز چنين است، و همچنين در مسأله طلاق براى زن اختيارى قائل نبود، و دختران را زنده به گور مى كرد. اوّلين قبيله اى كه دست به چنين جنايتى زد قبيله «بنی تميم» بود، و به خاطر پيشامدى بود كه در آن قبيله رخ داد، و آن اين بود كه با «نعمان بن منذر» جنگ كردند و عدّه اى از دخترانشان اسير شدند كه داستانشان معروف است، و از شدّت خشم تصميم گرفتند دختران خود را خود به قتل برسانند و زنده دفن كنند، و اين رسم ناپسند به تدريج در قبائل ديگر عرب نيز معمول گرديد، و عرب هرگاه دخترى برايش متولّد مى شد به فال بد گرفته و داشتن چنين فرزندى را ننگ مى دانست بطورى كه قرآن مى فرمايد :
❣يتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ (سوره نحل آيه 59)
يعنى پدرِ دختر از شنيدن خبر ولادت #دخترش، خود را از مردم پنهان مى كرد؛ و بر عكس هر چه بيشتر داراى پسر مى شد (هر چند پسر خوانده) خوشحال تر مى گرديد، و حتّى بچّه زن شوهردارى را كه با او زنا كرده بود، به خود ملحق مى كرد و چه بسا اتفاق مى افتاد كه سران قوم و زورمندان، بر سر يك پسرى كه با مادرش زنا كرده بودند نزاع مى كردند، و هر يك آن پسر را براى خود ادّعا مى نمودند.
البته از بعضى خانواده هاى عرب اين رفتار هم سرزده، كه به زنان و مخصوصاً دختران خود در امر ازدواج استقلال داده، و رعايت رضايت و انتخاب خود او را كرده باشند، كه اين رفتار از عرب، شبيه همان عادتى است كه گفتيم در اشراف ايرانيان معمول بود، و خود يكى از آثار #امتياز_طبقاتى در جامعه است.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت10
#المیزان
💠 و به هر حال رفتارى كه عرب با زنان داشت، تركيبى بود از رفتار اقوام متمدّن و رفتار اقوام متوحّش. ندادن استقلال به زنان در حقوق، و شركت ندادن آنان در امور اجتماعى از قبيل حكومت و جنگ و مسأله ازدواج و اختيار دادن امر ازدواج به زنان اشراف را از ايران و روم گرفته بودند، و كُشتن آنان و زنده به گور كردن و شكنجه دادن را از اقوام بَربَرى و وحشى اقتباس كرده بودند، پس محروميّت #زنان_عرب از مزاياى زندگى مستند به تقديس و پرستش رئيس خانه نبود، بلكه از باب غلبه قوى و استخدام ضعيف بود.
و امّا مسأله «پرستش» در بين عرب اينچنين بود كه همه اقوام عرب (چه مردان و چه زنان) #بُت مى پرستيدند، و عقائدى كه درباره بت داشتند شبيه همان عقائدى است كه صابئين درباره ستاره و ارباب انواع داشتند، چيزى كه هست بُت هاى عرب بر حسب اختلافى كه قبائل در هواها و خواسته ها داشتند مختلف مى شد، ستارگان و ملائكه (كه به زعم ايشان دختران خدا هستند) را مى پرستيدند و از ملائكه و ستاره صورتهايى در ذهن ترسيم نموده و بر طبق آن صورتها، مجسّمه هايى مى ساختند كه يا از سنگ بود و يا از چوب، و هواها و افكار مختلفشان به آنجا رسيد كه قبيله بنى حنيفه بطورى كه از ايشان نقل شده بُتى از «خرما، كشک، روغن، آرد و...» درست كرده و سالها آن را مى پرستيدند و آن گاه دچار قحطى شده و خداى خود را خوردند! شاعرى در اين زمينه چنين گفت :
أكلت حنيفة ربّها/زمن التقحم و المجاعة
لم يحذروا من ربّها/العواقب و التباعة
ترجمه : قبيله بنى حنيفه در قحطى و از گرسنگى #پروردگار خود را خوردند و نه از پروردگار خود حذر كردند، و نه از سوء عاقبت اين كار پروا نمودند!!
💠 و بسا مى شد كه مدّتى سنگى را مى پرستيدند، امّا آن گاه كه به سنگ زيبايى مى رسيدند سنگ اوّل را دور انداخته و دوّمى را براى خدايى بر مى گزيدند؛ و اگر براى پرستش چيزى پيدا نمى كردند، مقدارى خاك جمع نموده و گوسفند شيردهى مى آوردند و شيرش را روى آن خاك مى دوشيدند و از آن گِل، بُتى مى ساختند و بلا فاصله به دور همان بت، طواف مى كردند! و زنان، محروميّت و تيره بختى هايى كه در اين جوامع داشتند در دل و فكر آنان ضعفى ايجاد كرد و اين ضعف فكرى، أوهام و خرافات عجيب و غريبى در مورد حوادث و وقايع مختلف در آنان پديد آورد، كه كتب تاريخى اين خرافات و اوهام را ضبط كرده است. و اين بود خلاصه اى از #احوال_زن در مجتمع انسانى در ادوار مختلف قبل از اسلام، و در عصر ظهور اسلام. همانطور كه در اوّل بحث وعده داده بوديم، تمامى سعى خود را در اختصار گويى به كار برديم.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت11
#المیزان
💠 و از همه آنچه كه گفتيم، چند نتيجه به دست مى آيد :
🔸اوّل اينكه : بشر در آن دوران درباره #زن دو طرز تفكّر داشت، يكى اينكه زن را انسانى در سطح حيوانات بى زبان مى دانست، و ديگری اينكه او را انسانى پَست و ضعيف در انسانيّت مى پنداشت، انسانى كه مردان (يعنى انسان هاى كامل) در صورت آزادى او، از شرّ و فسادش ايمن نيستند و به همين جهت بايد هميشه در قيد تبعيّت مردان بماند، و مردان اجازه ندهند كه زنان آزادى و حُرّيتى در زندگى خود كسب كنند؛ نظريه اوّل با سيره اقوام وحشى و نظريه دوم با روش اقوام متمدّن آن روز مناسب تر است.
🔸دوم اينكه : بشر قبل از اسلام نسبت به زن از نظر #وضع_اجتماعى نيز دو نوع طرز تفكّر داشت، بعضى از جوامع، زن را خارج از افراد اجتماع انسانى مى دانستند، و معتقد بودند زن «جزء» اين هيكل تركيب يافته از افراد نيست بلكه از «شرايط» زندگى او است، شرايطى كه بشر بى نياز از آن نمى باشد، مانند «خانه» كه از داشتن و پناه بردن در آن چاره اى ندارد. و بعضى ديگر معتقد بودند زن مانند اسيرى است كه به بَردگى گرفته مى شود، و از پيروان اجتماعِ غالب است، و اجتماعى كه او را اسير كرده، از نيروى كار او استفاده مى كند، و از ضربه زدنش هم جلوگيرى مى نمايد.
🔸سوم اينكه : محروميّت زن در اين جوامع، همه جانبه بود، و زن را از تمامى حقوقى كه ممكن بود از آن بهره مند شود، محروم مى دانستند، مگر به آن مقدارى كه بهره مندى زن در حقيقت به #سود مردان بود، كه قيّم زنان بودند.
🔸چهارم اينكه : اساس #رفتار مردان با زنان عبارت بود از غلبه قوى بر ضعيف و به عبارت ديگر : هر معامله اى كه با زنان مى كردند بر اساس قريحه ی استخدام و بهره كشى بود، و اين روش امّتهاى غير متمدّن بود، و امّا امّتهاى متمدّن علاوه بر آنچه كه گفته شد اين طرز تفكّر را هم داشتند كه زن انسانى است ضعيفُ الخِلقه، كه توانايى آن را ندارد كه در امور خود مستقل باشد، و نيز موجودى است خطرناك كه بشر از شرّ و فساد او ايمن نيست؛ و چه بسا كه اين طرز تفكّرها در اثر اختلاط امّت ها و زمان ها، در يكديگر اثر گذاشته باشند.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت12
#المیزان
❇️ اسلام چه تحوّلى در امر #زن پديد آورد؟
💠 سراسر دنيا عقائدى را كه شرح داديم، هم چنان درباره زن داشت، و رفتارهايى كه گفتيم معمول مى داشت و زن را در شكنجه گاه #ذلّت و پَستى زندانى كرده بود، بطورى كه ضعف و ذلّت، يك طبيعت ثانوى براى زن شده و گوشت و استخوانش با اين طبيعت مى روئيد، و با اين طبيعت به دنيا مى آمد و مى مُرد، و كلمات «زن - ضعف - خوارى - پَستى» نه تنها در نظر مردان، بلكه در نظر خود زنان نيز مثل واژه هاى مترادف و همانند واژه های انسان و بشر شده بود، با اينكه در معانى متفاوتى وضع شده بودند، و اين خود امرى عجيب است كه چگونه در اثر تلقين و شستشوى مغزى، فهم آدمى واژگونه و معكوس مى گردد.
و تو خواننده عزيز اگر به فرهنگ محلّى امّت ها مراجعه كنى هيچ امّتى را نخواهى يافت، نه امّتهاى وحشى و نه امّتهاى متمدّن كه مَثَل هايى سارى و جارى درباره #ضعف_زنان و خوارى آنان، در آن فرهنگ وجود نداشته باشد، بلكه به هر يك از اين فرهنگ ها مراجعه كنى خواهى ديد كه با همه اختلافاتى كه در اصلِ زبان و سياق ها و لحن هاى آن هست، انواعى از استفاده و كنايه و تشبيه مربوط به كلمه «زن» خواهى يافت، و خواهى ديد كه مردِ ترسو و يا ضعيف و يا بى عُرضه و يا خوارى طلب و يا ذلّت پذير و يا تن به ذلّت داده را #زن مى نامند، مثل اين شعر عرب كه مى گويد :
و ما أدرى و ليت اخال أدرى / أقوم آل حصن ام نساء —- نمى دانم و اى كاش مى دانستم كه آل حصن مردانند و يا زنان.
و صدها هزار از اينگونه مثلهاى شعرى و نثرى را در هر لغتى خواهى يافت. و اين به تنهايى براى اهل تحقيق كافى است كه بفهمد جامعه بشرى #قبل_از_اسلام چه طرز تفكّرى درباره زن داشته است، و ديگر حاجت ندارد به اينكه سيره نويسان و كتب تاريخى، فصل جداگانه و يا كتابى مختصّ به دادن آمارى از عقائد امّتها و ملّتها در مورد زنان نوشته باشند، براى اينكه خصلتهای روحى و جهات وجودى هر امّت و ملّتى در لغت و آداب آن امّت و ملّت تجلّى مى كند. و در هيچ تاريخ و نوشته اى قديمى چيزى كه حكايت از احترام و اعتنا به شأن زن كند، نخواهى يافت، مگر مختصرى در تورات و در وصاياى عيسى بن مريم (ع) كه بايد به زنان مهربانى كرد و تسهيلاتى براى آنان فراهم نمود.
و امّا #اسلام يعنى آن دينى كه قرآن براى تأسيس آن نازل گرديده، در حقّ زن نظريه اى ابداع كرده كه از روزى كه جنسِ بشر پا به عرضه دنيا گذاشت تا آن روز چنين طرز تفكّرى در مورد زن نداشت. اسلام در اين نظريه خود، با تمام مردم جهان در افتاد، و زن را آن طور كه هست و بر آن اساسى كه آفريده شده، به جهان معرفى كرد، اساسى كه به دست بشر منهدم شده و آثارش نيز محو گشته بود. اسلام عقائد و آرايى كه مردم درباره زن داشتند و رفتارى كه عملاً با زن مى كردند را بى اعتبار نموده و #خط_بطلان بر آنها كشيد.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت13
#المیزان
❇️ هويت زن در #اسلام
💠 اسلام بيان مى كند كه زن نيز مانند مرد، انسان است، و هر انسانى چه مرد و چه زن فردى است از انسان كه در مادّه و عنصرِ پيدايش او، دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشته اند، و هيچ يك از اين دو نفر بر ديگرى برترى ندارد مگر به #تقوا، هم چنان كه در كتاب آسمانى خود مى فرمايد :
❣يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ — هان اى مردم، ما يك يك شما را از نر و ماده آفريديم، و شما را شعبه ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، و بدانيد كه گرامى ترين شما نزد خدا با تقواترين شما است.(سوره حجرات، آيه 13)
بطورى كه ملاحظه مى كنيد قرآن كريم هر انسانى را موجودى گرفته شده و تأليف يافته از دو نفر انسان نر و ماده مى داند كه هر دو بطور متساوى، مادّه ی وجود و تكوّن او هستند، و انسانِ پديد آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع ماده اى است كه از آن دو فرد گرفته شده است.
#قرآن_كريم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود : (و انّما امّهات الناس اوعية — مادران تنها و تنها صدف و ظرف پيدايش انسانها هستند) و مانند آن ديگرى نفرمود : (بنونا بنو أبنائنا و بناتنا / بنوهن ابناء الرجال الأباعد — فرزندان پسران ما، فرزندان خودمان هستند و امّا فرزندان دختران ما، فرزند مردمى بيگانه اند)، بلكه هر فرد از انسان -چه دختر و چه پسر- را مخلوقى تأليف يافته از زن و مرد معرفى كرد، در نتيجه تمامى افراد بشر #امثال يكديگرند، و بيانى تمامتر و رساتر از اين بيان نيست، و بعد از بيان اين عدم تفاوت، تنها ملاك برترى را تقوا قرار داد.
💠 و نيز در جاى ديگر فرمود :
❣ أنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى، بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ — من عمل هيچ عمل کننده ای را ضايع و بى نتيجه نمى كنم چه مرد و چه زن، بعضى از شما از بعضى ديگر هستيد. (آل عمران، 195)
در اين آيه تصريح فرموده كه كوشش و عمل هيچكس نزد خدا ضايع نمى شود، و اين معنا را تعليل كرده به اينكه «چون بعضى از بعض ديگر هستيد»، و صريحاً نتيجه آيه قبلى كه مى فرمود : إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى ... را بيان مى كند، و آن اين است كه مرد و زن هر دو از #يك_نوع هستند، و هيچ فرقى در اصل خلقت و بنياد وجود ندارند.
آن گاه همين معنا را هم توضيح مى دهد به اينكه عمل هيچ يك از اين دو صنفِ بشر نزد خدا ضايع و باطل نمى شود، و عمل كسى به ديگرى عايد نمى گردد مگر اينكه خود شخص، عمل خود را باطل كند. و به بانگ بلند اعلام مى دارد : كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ — هر كسى در گرو عمل خويش است (سوره مدثر،38)، نه مثل مردم قبل از اسلام كه مى گفتند : « گناه زنان به عهده خود آنان و عمل نيک شان و منافع وجودشان مال مردان است!» و ما ان شاء اللَّه به زودى توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت14
#المیزان
💠 پس وقتى به حكم اين آيات، عمل هر يك از دو جنس مرد و زن -چه خوبش و چه بدش- به حساب خود او نوشته مى شود، و هيچ مزيّتى جز با #تقوا براى كسى نيست، و با در نظر داشتن اينكه يكى از مراحل تقوا، اخلاق فاضله (=ايمان با درجات مختلفش، عمل نافع، عقل محكم و پخته، اخلاق خوب، صبر و حلم) است، پس يك زنى كه درجه اى از درجات بالاى ايمان را دارد، و يا سرشار از علم است، و يا عقلى پخته و وزين دارد، و يا سهم بيشترى از فضائل اخلاقى را دارا مى باشد، چنين زنى در #اسلام ذاتاً گرامى تر و از حيث درجه بلندتر از مردى است كه هم طراز او نيست، حال آن مرد هر كه مى خواهد باشد، پس هيچ كرامت و مزيّتى نيست، مگر تنها به تقوا و فضيلت.
و در معناى آيه قبلى بلكه روشنتر از آن، آيات زير است، كه مى فرمايد :
❣منْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً، وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ — هر آن كس كه عمل صالح بجا آورد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه عملش توأم با ايمان گردد، بر او زندگى طيّب و پاكى داده و اجرشان را بر طبق بهترين عملى كه مى كردند مى دهيم.
(سوره نحل، 97)
❣و مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ — و هر كس عملى صالح كند، چه مرد باشد و چه زن، به شرط اينكه ايمان داشته باشد، چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و بدون حساب روزى خواهند داشت.
(سوره مؤمن،40)
❣و مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً — و كسى كه عملى را از اعمال صالحه انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، البته به شرط آنكه داراى ايمان باشد، چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و به اندازه خردلى ستم نمى شوند.
(سوره نساء، 124)
💠 علاوه بر اين آيات كه صريحاً #تساوى بين زن و مرد را اعلام مى كند، آيات ديگرى هست كه صريحاً بى اعتنايى به امر زنان را نكوهش نموده، از آن جمله مى فرمايد :
❣و إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ، يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ، أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ، أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ — و هر گاه يكى از آنان اطّلاع حاصل مى كند كه خداوند دخترى به او داده، صورتش شروع به سياه شدن مى كند و اين در حالى است كه مالامال از خشم است و خود را از شرمسارى، از مردم پنهان نموده، فكر مى كند آيا پيه و روغن اين ذلّت را بر خود بمالد و دخترش را نگهدارد و يا براى رهايى از اين ننگ، او را زنده زنده در خاك كند، آگاه باشيد كه در اين طرز تفكّر سخت خطا كرده اند.
(سوره نحل، 59)
و اينكه مى فرمايد «خود را از شرمسارى از مردم پنهان می كند»، براى اين است كه ولادت #دختر را براى پدر ننگ مى دانستند، و منشأ عمده اين طرز تفكّر اين بود كه مردان در چنين مواقعى تصوّر مى كردند كه اين دختر به زودى بزرگ خواهد شد، و ملعبه و بازيچه جوانان قرار خواهد گرفت، و اين خود نوعى غلبه مرد بر زن است، آن هم در يك امر جنسى كه به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است، و در نتيجه، ننگ زبان زد شدنش به ريش پدر و خاندان او مى چسبد. همين طرز تفكّر، عرب جاهليت را واداشت تا دختران بى گناه خود را زنده زنده دفن كنند. سبب ديگر قضيه را كه علّت اوّلى اين انحراف فكرى بود در گذشته خوانديد، و خداى تعالى در #نكوهش از اين عمل نكوهيده، تأكيد كرده و فرمود :
❣و إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ — روزى كه از دختر زنده به گور شده مى پرسند به چه گناهى كشته شد.
(سوره تكوير، 9)
از بقاياى اينگونه #خرافات بعد از ظهور اسلام نيز در بين مسلمانان ماند، و نسل به نسل از يكديگر ارث بردند، و تا كنون نتوانسته اند لكّه ننگ اين خرافات را از صفحه دل بشويند، به شهادت اينكه مى بينيم اگر زن و مردى با يكديگر زنا كنند، ننگ زنا در دامن زن تا ابد مى ماند، هر چند كه توبه هم كرده باشد، ولى دامن مرد ننگين نمى شود، هر چند كه توبه هم نكرده باشد؛ با اين كه اسلام اين عمل نكوهيده را هم براى زن ننگ مى داند و هم براى مرد، هم او را مستحقّ حدّ و عقوبت مى داند و هم اين را، هم به او صد تازيانه مى زند و هم به اين.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت15
#المیزان
❇️ زن و موقعيّت #اجتماعى زن در اسلام
اسلام بين زن و مرد از نظر تدبير شؤون اجتماع و دخالت اراده و عمل در اين تدبير، #تساوى برقرار كرده. علّتش هم اين است كه همانطور كه مرد مى خواهد بخورد و بنوشد و بپوشد، و ساير حوائجى كه در زنده ماندن خود به آنها محتاج است به دست آورد، زن نيز همين طور است، و لذا قرآن كريم مى فرمايد :
❣بعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ — شما زنان و مردان از جنس همديگر مى باشيد. (سوره آل عمران، 195)
پس همانطور كه مرد مى تواند خودش در سرنوشت خويش تصميم بگيرد و خودش مستقلاً عمل كند و نتيجه عمل خود را مالك شود، همچنين #زن چنين حقّى را دارد بدون هيچ تفاوت :
❣لها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت — سود و زيان كارش، عايد خودش مى شود. ( سوره بقره، 286)
❣و يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ — خداوند آنچه حقّ مى داند، حقّ واقعى است. (سوره يونس، 82)
پس به حکم این دو آیه، زن و مرد در آنچه كه اسلام آن را حقّ مى داند #برابرند، چيزى كه هست خداى تعالى در آفرينش زن دو خصلت قرار داده كه به آن دو خصلت، زن از مرد امتياز پيدا مى كند.
❇️ دو خصلت #ويژه در آفرينش زن
🔹اوّل اينكه : زن را در مَثَل به منزله كشتزارى براى تكوّن و پيدايش نوع بشر قرار داده، تا نوع بشر در داخل اين صدف، تكوّن يافته و نمو كند تا به حدّ ولادت برسد، پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود #زن دارد، و به همين جهت كه او كشتزار است مانند كشتزارهاى ديگر احكامى مخصوص به خود دارد و با همان احكام از مرد ممتاز مى شود.
🔹دوم اينكه : از آنجا كه بايد اين موجود، جنس مخالف خود يعنى مرد را مجذوب خود كند، و مرد براى اين كه نسل بشر باقى بماند به طرف او و ازدواج با او و تحمّل مشقّت هاى خانه و خانواده جذب شود، خداوند در آفرينش، خلقت زن را #لطيف قرار داد، و براى اينكه زن مشقّت بچه دارى و رنج اداره منزل را تحمّل كند، شعور و احساس او را لطيف و رقيق كرد، و همين دو خصوصيّت، كه يكى در جسم او است و ديگرى در روح او، تأثيرى در وظائف اجتماعىِ محوّل به او دارد.
اين بود مقام و موقعيّت اجتماعى زن، و با اين بيان، موقعيّت اجتماعى مرد نيز معلوم مى شود و نيز پيچيدگى و اشكالى كه در احكام مشترك بين آن دو و احكام مخصوص به هر يك از آن دو، در #اسلام هست حلّ مى گردد، هم چنان كه قرآن كريم مى فرمايد :
❣و لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ، لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا، وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ، وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً — هرگز آرزوى اين را نكنيد كه آنچه ديگران بيش از شما دارند داشته باشيد، مردان از آنچه بدست مى آورند، بهره اى داشته و زنان از آنچه كسب مى كنند بهره اى دارند، و همواره فضل خدا را از خدا بخواهيد كه خدا به هر چيزى دانا است. (سوره نساء، 32)
و منظورش از اين گفتار آنست كه اعمالى كه هر يك از زن و مرد به اجتماع خود هديه مى دهد باعث آن مى شود كه به فضلى از خدا اختصاص يابد، بعضى از فضل هاى خداى تعالى فضل اختصاصى به يكى از اين دو طائفه است، بعضى مختصّ به مردان و بعضى ديگر مختصّ به زنان است.
مثلاً مرد را از اين نظر بر زن فضيلت و برترى داده كه سهم #ارث او دو برابر زن است، و زن را از اين نظر بر مرد فضيلت داده كه خرج خانه را از گردن زن ساقط كرده است، پس نه مرد بايد آرزو كند كه اى كاش خرج خانه به عهده ام نبود، و نه زن آرزو كند كه اى كاش سهم ارث من برابر برادرم بود. بعضى ديگر برترى را مربوط به عملِ عامل كرده، که نه اختصاص به زن دارد و نه به مرد، بلكه هر كس فلان قسم اعمال را انجام بدهد، به آن فضيلت ها مى رسد (چه مرد و چه زن) و هر كس انجام نداد نمى رسد (باز چه مرد و چه زن) و كسى نمى تواند آرزو كند كه اى كاش من هم فلان برترى را مى داشتم، مانند فضيلت ايمان و علم و عقل و سائر فضائلى كه دين آن را فضيلت مى داند.
اين قسم از فضيلت، فضلى است از #خدا كه به هر كس بخواهد مى دهد، و لذا در آخر آيه مى فرمايد : وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ — و همواره فضل خدا را از خدا بخواهيد. دليل بر آنچه ذكر كرديم آيه شريفه : الرِّجالُ قَوَّامُونَ علی النّساء (سوره نساء، 34) است، به آن بيانى كه به زودى خواهد آمد.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت16
#المیزان
❇️ احكام اختصاصی و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
💠 و امّا احكام مشترك بين زن و مرد و احكامى كه مختصّ به هر يك از اين دو طائفه است :
در #اسلام زن در تمامى احكام عبادى و حقوق اجتماعى شريك مرد است، او نيز مانند مردان مى تواند مستقل باشد، و هيچ فرقى با مردان ندارد (نه در ارث و نه در كسب و انجام معاملات، و نه در تعليم و تعلّم، و نه در به دست آوردن حقّى كه از او سلب شده، و نه در دفاع از حقّ خود و نه احكامى ديگر) مگر تنها در مواردى كه طبيعت خود #زن اقتضا دارد كه با مرد فرق داشته باشد. و عمده آن موارد، مسأله عهده دارى حكومت و قضا و جهاد و حمله بر دشمن است (و امّا از صِرف حضور در جهاد و كمك كردن به مردان در امورى چون مداواى آسيب ديدگان محروم نيست) و نيز مسأله ارث است كه نصف سهم مردان ارث مى برد، و يكى ديگر حجاب و پوشاندن مواضع زينت بدن خويش است، و يكى اطاعت كردن از شوهر در هر خواسته اى است كه مربوط به تمتّع و بهره بردن باشد.
و در مقابل، اين محروميّت ها را از اين راه تلافى كرد كه «نفقه» را يعنى هزينه زندگى را به گردن پدر و يا شوهرش انداخته، و بر شوهر واجب كرده كه نهايت درجه توانايى خود را در حمايت از همسرش به كار ببرد، و حقّ #تربيت فرزند و پرستارى او را نيز به زن داده است. و اين تسهيلات را هم براى او فراهم كرده كه : جان و ناموسش و حتّى آبرويش را (از اينكه پشت سرش حرف بزنند) تحت حمايت قرار داده، و در ايّام عادت حيض و ايّام نِفاس، عبادت را از او ساقط كرده، و براى او در همه حالات، ارفاق لازم دانسته است.
💠 پس، از همه مطالب گذشته، اين معنا به دست آمد كه زن از جهت كسب #علم، بيش از علم به اصول معارف و فروع دين (يعنى احكام عبادات و قوانين جاری در اجتماع) وظيفه وجوبى ديگر ندارد، و از ناحيه #عمل هم همان احكامى را دارد كه مردان دارند، به اضافه اينكه اطاعت از شوهرش نيز واجب است، البته نه در هر چيزى كه او بگويد و بخواهد، بلكه تنها در مسأله مربوط به بهره هاى جنسى، و امّا تنظيم امور زندگى فردى يعنى رفتن به دنبال كار و كاسبى و صنعت، و نيز در تنظيم امور خانه، و نيز مداخله در مصالح اجتماعى و عمومى، از قبيل دانشگاه رفتن و يا اشتغال به صنايع و حرفه هاى مفيد براى عموم و نافع در اجتماعات، با حفظ حدودى كه برايش معيّن شده، هيچ يك بر زن واجب نيست.
و لازمه واجب نبودن اين كارها اين است كه وارد شدنش در هر يك از رشته هاى علمى و كسبى و تربيتى و امثال آن، فضلى است كه خود نسبت به جامعه اش تفضّل كرده، و افتخارى است كه براى خود كسب نموده، و اسلام هم اين تفاخر را در بين زنان #جايز دانسته است، بر خلاف مردان كه جز در حال جنگ نمى توانند تفاخر كنند، و از آن نهى شده اند.
اين بود آنچه كه از بيانات گذشته ما به دست مى آمد كه سنّت پیامبر(ص) هم مؤيّد آن است، و اگر بحث ما بيش از حوصله اين مقام طول نمى كشيد، نمونه هايى از رفتار رسول خدا (ص) با همسرش خديجه (س) و دخترش فاطمه (س) و ساير زنانش و زنان امّت خود و آنچه درباره زنان سفارش كرده و نيز شمّه اى از طريقه ائمه اهل بيت (ع) و زنانشان مانند زينب دختر على (ع) و فاطمه و سكينه دختر حسين (ع) و غير ايشان را نقل مى كرديم، و نيز پاره اى از كلماتى كه در مورد سفارش درباره #زنان، از ايشان رسيده مى آورديم، و شايد در بحث هاى روايتى مربوط به آيات سوره نساء بعضى از آن روايات را بياوريم ان شاء اللَّه، خواننده محترم مى تواند به جلدهاى بعدى (تفسیر المیزان) مراجعه كند.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت17
#المیزان
❇️ حيات اجتماعى سعادتمندانه، حيات منطبق با #خلقت و فطرت است.
و امّا آن اساسى كه #اسلام احكام نامبرده را بر آن اساس تشريع كرده، همانا «فطرت و آفرينش» است، و كيفيّت اين پايه گذارى در آنجا كه درباره مقام اجتماعى زن بحث مى كرديم، روشن شد، ولى در اينجا نيز توضيح بيشترى داده و مى گوييم : براى جامعه شناس و اهل بحث، در مباحثى كه ارتباط با جامعه شناسى دارد، جاى هيچ شكى نيست كه وظائف اجتماعى و تكاليف اعتباری كه منشعب از آن وظائف مى شود، سرانجام بايد منتهى به «طبيعت» شود، چون اين خصوصيّت، توان طبيعى انسان بود كه از همان آغاز خلقتش او را به تشكيل «اجتماع نوعى» هدايت كرد، به شهادت اينكه مى بينيم هيچ زمانى نبوده كه نوع بشر، داراى چنين اجتماعى نوعى نبوده باشد، البته نمى خواهيم بگوئيم اجتماعى كه بشر طبق مقتضاى طبيعتش تشكيل مى داده، همواره #سالم هم بوده، نه، ممكن است عواملى آن اجتماع را از مَجراى صحّت و سلامت به سوى مَجراى فساد كشانده باشد، همانطور كه ممكن است عواملى بدن طبيعى و سالم آدمى را از تماميّت طبيعى آن خارج نموده و به نقص در خلقت گرفتارش كند، و يا آن را از صحّت طبيعى به در آورده و مبتلا به بيمارى و آفتش سازد.
پس اجتماع با تمامى شؤون و جهاتش چه اينكه اجتماعى صالح و فاضل باشد و چه فاسد، بالأخره منتهى به #طبيعت مى شود، چيزى كه هست آن اجتماعى كه فاسد شده، در مسير زندگی اش به عاملى برخورده است كه فاسدش كرده، و نگذاشته به آثار خوب اجتماع برسد، (به خلاف اجتماع صالح). پس اين يك حقيقت است كه دانشمندان در مباحث اجتماعى خود يا تصريحاً و يا بطور كنايه به آن اشاره كرده اند، و قبل از همه آنان، كتاب خداى عزّوجلّ با روشن ترين و واضح ترين بيان، به آن اشاره كرده و فرموده :
❣الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى — پروردگار ما همان كسى است كه خلقت هر چيزى را داد و سپس آن را هدايت نمود. (سوره طه، 50)
❣الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى، وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى — پروردگارت همان كسى است كه بيافريد و اجزاى آفرينش را متناسب كرد و كسى است كه هر چيزى را تقدير و سپس هدايت فرمود. (سوره اعلى، 3)
❣و نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها — به نفْس سوگند و تناسبى كه در آن قرار داده، آن گاه تقوا و فجورش را به او الهام كرد. (سوره شمس، 8)
❣و آيات ديگر كه متعرّض مسأله قدَر است.
پس تمامى موجودات و از آن جمله انسان در وجودش و در زندگيش به سوى آن هدفى كه براى آن #آفريده شده، هدايت شده است، و در خلقتش به هر جهاز و ابزارى هم كه در رسيدن به آن هدف به آن جهاز و آلات نيازمند است مجهّز گشته و زندگى با قِوام و سعادتمندانه اش، آن قسم زندگى اى است كه اعمال حياتى آن منطبق با خلقت و فطرت باشد، و انطباق كامل و تمام داشته باشد و وظائف و تكاليفش در آخر منتهى به «طبيعت» شود، انتهايى درست و صحيح، و اين همان حقيقتى است كه آيه زير بدان اشاره نموده و مى فرمايد :
❣فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً، فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ — رو به سوى دينى بياور كه افراط و تفريطى از هيچ جهت ندارد، #دينى كه بر طبق آفرينش تشريع شده، آفرينشى كه انسان هم يك نوع از موجودات آن است، انسانى كه خلقت او و فطرتش تبديل پذير نيست، دين استوار هم، چنين دينى است. (سوره روم، 30)
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت18
#المیزان
❇️ فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضايى دارد؟
حال ببينيم #فطرت در وظائف و حقوق اجتماعى بين افراد چه ميگويد، و چه اقتضايى دارد؟ با در نظر داشتن اين معنا كه تمامى افراد انسان داراى فطرت بشرى هستند، مى گوييم :
آنچه فطرت اقتضاء دارد اين است كه بايد «حقوق» و «وظائف» يعنى گرفتنى ها و دادنى ها بين افراد انسان #مساوى باشد، و اجازه نمى دهد يك طائفه از حقوق بيشترى برخوردار و طائفه اى ديگر از حقوق اوليّه خود محروم باشد، ليكن مقتضاى اين تساوى در حقوق، كه عدل اجتماعى به آن حكم مى كند، اين نيست كه تمامى مقامهاى اجتماعى متعلّق به تمامى افراد جامعه شود (و اصلاً چنين چيزى امكان هم ندارد) چگونه ممكن است مثلاً يك بچّه، در عين كودكی اش و يك مرد سفيه نادان در عين نادانى خود، عهده دار كار كسى شود كه هم در كمال عقل است، و هم تجربه ها در آن كار دارد، و يا مثلاً يك فرد عاجز و ضعيف عهده دار كار كسى شود كه تنها كسى از عهده اش بر مى آيد كه قوى و مقتدر باشد، حال اين كار مربوط به هر كسى كه مى خواهد باشد، براى اينكه تساوى بين صالح و غير صالح، افساد حال هر دو است، هم صالح را تباه مى كند و هم غير صالح را.
بلكه آنچه #عدالت_اجتماعى اقتضا دارد و معناى تساوى را تفسير مى كند اين است كه در اجتماع، هر صاحب حقّى به حقّ خود برسد، و هر كس به قدر وسعش پيش برود، نه بيش از آن، پس تساوى بين افراد و بين طبقات تنها براى همين است كه هر صاحب حقّى، به حقّ خاص خود برسد، بدون اينكه حقّى مزاحم حقّ ديگرى شود، و يا به انگيزه دشمنى و يا تحكّم و زورگويى يا هر انگيزه ديگر به كلّى مُهمل و نامعلوم گذاشته شود، و يا صريحاً باطل شود، و اين همان است كه جمله :
❣«وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ — و براى زنان همانند وظایفى که بر دوش آنها است حقوق شایسته اى قرار داده شده و مردان بر آنها برترى دارند. سوره بقره، 228 »، به آن بيانى كه گذشت، به آن اشاره مى كند، چون جمله نامبرده در عين اينكه اختلاف طبيعى بين زنان و مردان را مى پذيرد، به #تساوى_حقوق آن دو نيز تصريح مى كند.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
#زن
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت19
#المیزان
❇️ معناى #تساوى در مورد حقوق زن و مرد
💠 از سوى ديگر مشترك بودن دو طائفه زن و مرد در اصل موهبتهای وجودى، يعنى در داشتن انديشه و اراده، كه اين دو، خود مولّد اختيار هستند، اقتضا می كند كه زن نيز در آزادى فكر و اراده و در نتيجه در داشتن اختيار، شريك با مرد باشد، همانطور كه مرد در تصرّف در جميع شؤون حيات فردى و اجتماعى خود (به جز آن مواردى كه ممنوع است) استقلال دارد، زن نيز بايد استقلال داشته باشد؛ #اسلام هم كه دين فطرى است اين استقلال و آزادى را به كاملترين وجه به زن داده، هم چنان كه در بيانات سابق گذشت.
آرى، #زن از بركت اسلام مستقل به نفْس و متّكى بر خويش گشت، اراده و عمل او كه تا ظهور اسلام گره خورده به اراده #مرد بود، از اراده و عمل مرد جدا شد، و از تحت ولايت و قيمومت مرد در آمد، و به مقامى رسيد كه دنياى قبل از اسلام با همه قدمت خود و در همه ادوارش، چنين مقامى به زن نداده بود، مقامى به زن داد كه در هيچ گوشه از هيچ صفحه تاريخ گذشته بشر چنين مقامى براى زن نخواهيد يافت، و اعلاميّه اى در حقوق زن همانند اعلاميّه قرآن كه مى فرمايد : «فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ... (سوره بقره،234) نخواهيد جست.
ليكن اين به آن معنا نيست كه هر چه از مرد خواسته اند از او هم خواسته باشند؛ در عين اينكه در زنان عواملى هست كه در مردان نيز هست، زنان از جهتى ديگر با مردان اختلاف دارند. (البته اين جهت كه مى گوييم جهت #نوعى است نه شخصى، به اين معنا كه متوسط از زنان در خصوصيّات كمالى، و ابزار تكامل بدنى عقب تر از متوسط مردان هستند).
💠 سخن ساده تر اينكه : هر چند ممكن است، يك يا دو نفر زن فوق العاده و همچنين يك يا دو نفر مرد عقب افتاده پيدا شود، ولى به شهادت علم فيزيولوژى، زنانِ متوسط از نظر دِماغ (مغز) و قلب و شريانها و اعصاب و عضلات بدنى و وزن، با مردانِ متوسطُ الحال تفاوت دارند، يعنى ضعيفتر هستند. و همين باعث شده است كه #جسم_زن لطيف تر و نرم تر، و جسم مرد خشن تر و محكم تر باشد و احساسات لطيف از قبيل دوستى و رقّت قلب و ميل به جمال و زينت بر زن غالب تر و بيشتر از مرد باشد و در مقابل، نيروى تعقّل بر مرد، غالب تر از زن باشد، پس #حيات_زن، حياتى احساسى است، هم چنان كه حيات مرد، حياتى تعقّلى است.
و به خاطر همين اختلافى كه در زن و مرد هست، #اسلام در وظائف و تكاليف عمومى و اجتماعى كه قِوامش با يكى از اين دو چيز يعنى تعقّل و احساس است، بين زن و مرد فرق گذاشته، آنچه ارتباطش به تعقّل بيشتر از احساس است (از قبيل ولايت و قضا و جنگ) را مختصّ به مردان كرد، و آنچه از وظائف كه ارتباطش بيشتر با احساس است تا تعقّل، مختصّ به زنان كرد، مانند پرورش اولاد و تربيت او و تدبير منزل و امثال آن. آنگاه مشقّتِ بيشتر وظائف مرد را از اين راه جبران كرده كه : سهم #ارث او را دو برابر سهم ارث زن قرار داد، (معناى اين در حقيقت آن است كه نخست سهم ارث هر دو را مساوى قرار داده باشد، بعداً ثُلث –یک سوم- سهم زن را به مرد داده باشد، در مقابل نفقه اى كه مرد به زن مى دهد).
و به عبارتى ديگر اگر ارث مرد و زن را 18 تومان فرض كنيم، به هر دو 9 تومان داده و سپس 3 تومان از آن را (كه ثلث سهم زن است) از او گرفته و به مرد بدهيم، سهم مرد 12 تومان مى شود، براى اين كه زن از نصف اين 12 تومان هم سود مى برد. در نتيجه، برگشت اين تقسيم به اين مى شود كه آنچه مال در دنيا هست دو ثلثش از آن مردان است، هم ملكيّت و هم عين آن، و دو ثلث هم از آن زنان است، كه يك ثلث آن را مالك هستند، و از يك ثلث ديگر كه گفتيم در دست مرد است، سود مى برند.
پس، از آنچه كه گذشت روشن شد كه غالب مردان (نه كلّ آنان) در امر تدبير قوى ترند، و در نتيجه، بيشترِ تدبير دنيا و يا به عبارت ديگر، توليد به دست مردان است، و بيشتر #سودها و بهره گيرى و يا مصرف، از آن زنان است، چون احساس زنان بر تعقّل آنان غلبه دارد، (و ما ان شاء اللَّه در ذيل آيات ارث توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد)، اسلام علاوه بر آنچه كه گذشت تسهيلات و تخفيف هايى نسبت به زنان رعايت نموده، كه بيان آن نيز گذشت.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت20
#المیزان
❇️ عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
💠 حال اگر بگويى اين همه ارفاق كه #اسلام نسبت به زن كرده، كار خوبى نبوده است، براى اينكه همين ارفاقها زن را مُفت خور و مصرفى بار مى آورد، درست است كه مرد حاجت ضرورى به زن دارد، و زن از لوازم حيات بشر است، ولى براى رفع اين حاجت لازم نيست كه زن، يعنى نيمى از جمعيّت بشر تخدير شود و هزينه زندگيش به گردن نيمى ديگر بيفتد، چون چنين روشى همانطور كه گفتيم #زن را انگل و كسل بار مى آورد، و ديگر حاضر نيست سنگينى اعمال شاقّه را تحمّل كند، و در نتيجه موجودى پَست و خوار بار مى آيد، و چنين موجودى به شهادت تجربه، به درد تكامل اجتماعى نمى خورد.
در پاسخ مى گوييم : اين اشكال ناشى از اين است كه بين مسئله «قانونگذارى» و «اجراى قانون»، خلط شده است، #وضع قوانينى كه اصلاحگر حال بشر باشد مسئله اى است، و #اجرای آن به روشى درست و صالح و بار آمدن مردم با تربيت شايسته، امرى ديگر. اسلام قانون صحيح و درستى در اين باره وضع كرده بود، و ليكن در مدّت سير گذشته اش (يعنى چهارده قرن)، گرفتار مُجريان غير صالح بود، اوليائى صالح و مجاهد نبود تا قوانين اسلام را بطور صحيح اجرایی كنند، نتيجه اش هم اين شد كه احكام اسلام تأثير خود را از دست داد، و تربيت اسلامى (كه در صدر اسلام، مردان و زنان نمونه و الگويى بار آورد) متوقّف شد، و بلكه به عقب برگشت.
اين تجربه قطعى، بهترين شاهد و روشنگر گفتار ما است، كه قانون هر قدر هم #صحيح باشد، ما دام كه در اثر تبليغِ عملى و تربيت صالح در نفْس مستقرّ نگردد و مردم با آن تربيت خوى نگيرند اثر خود را نمى بخشد، و مسلمين غير از زمان كوتاه رسول خدا (ص) و حكومت على (ع) از حكومتها و اولياى خود كه دعوى دار ولايت و سرپرستى امور آنان بودند، هيچ تربيت صالحى كه علم و عمل در آن توأم باشد نديدند، اين #معاويه است كه بعد از استقرار يافتن بر اريكه خلافت در منبر عراق، خطابه اى ايراد مى كند كه حاصلش اين است كه من با شما نمى جنگيدم كه نماز بخوانيد يا روزه بگيريد، خودتان ميدانيد، مى خواهيد بگيريد و مى خواهيد نگيريد، بلكه براى اين با شما مى جنگيدم كه بر شما حكومت كنم و به اين هدف رسيدم.
و نيز ساير خلفاى بنى اميه و بنى عباس و ساير زمامداران كه دست كمى از معاويه نداشتند، و بطور قطع اگر نورانيّت خود اين دين نبود، و اگر نبود كه اين دين به نور خدايى روشن شده كه هرگز خاموش نمى شود - هر چند كه كفّار نخواهند -، قرن ها قبل از اين #اسلام از بين رفته بود.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت21
#المیزان
❇️ آزادى زن در تمدّن غرب
💠 هيچ شكى نيست كه پيشگام در آزاد ساختن #زن از قيد اسارت و تأمين استقلال او در اراده و عمل، اسلام بوده است، و اگر غربى ها (در دوران اخير) قدمى در اين باره براى زنان برداشته اند، از اسلام تقليد كرده اند (و چه تقليد بدى كرده و با آن روبرو شده اند) و علّت اينكه نتوانستند بطور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام همچون حلقه هاى يك زنجير به هم پيوسته است (و همچون چشم و خط و خال و ابرو است) و #روش_اسلام كه در اين سلسله، حلقه اى بارز و مؤثرى تامّ التأثير است به این دلیل مؤثر است كه در آن سلسله قرار دارد، و تقليدى كه غربى ها از خصوص اين روش كرده اند، تنها از صورت زليخاى اسلام نقطه خال را گرفته اند كه معلوم است خال به تنهايى چقدر زشت و بد قواره است.
و سخن كوتاه اينكه، #غربى_ها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار داده اند، و سالها در اين باره كوشش نموده اند و در اين باره، وضع خلقت زن و تأخّر كمالى او را (كه بيان آن بطور اجمال گذشت) در نظر نگرفته اند. و رأى عمومى آنان تقريباً اين است كه تأخّر زن در كمال و فضيلت، مستند به خلقت او نيست، بلكه مستند به سوء تربيتى است كه قرن ها با آن، تربيت شده و از آغاز خلقت دنيا تا كنون، در محدوديّت مصنوعى به سر برده است، و گرنه طبيعت و #خلقت زن با مرد فرقى ندارد.
ايراد و اشكالى كه به اين سخن متوجّه است اين است كه همانطور كه خود غربی ها اعتراف كرده اند، اجتماع از قديم ترين روز شكل گرفتنش بطور اجمال و سربسته حكم به تأخّر كمال زن از مرد كرده، و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعاً و قهراً خلاف آن حكم هر چند در زمانى كوتاه ظاهر مى شد، و نيز خلقت اعضاى رئيسه و غير رئيسه #زن، در طول تاريخ تغيير وضع مى داد، و مانند خلقت مرد، مى شد.
مؤيّد اين سخن، روش خود غربى ها است كه با اينكه سال ها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار برده اند تا زن را از عقب ماندگى نجات بخشيده و تقدّم و ارتقاى او را فراهم كنند، تا كنون نتوانسته اند بين زن و مرد #تساوى برقرار سازند، و پيوسته آمارگيرى هاى جهان اين نتيجه را ارائه مى دهد كه در اين كشورها در مشاغلى كه اسلام زن را از آن محروم كرده، يعنى قضا و ولايت و جنگ، اكثريّت و تقدّم براى مردان بوده، و همواره عدّه اى كمتر از زنان عهده دار اينگونه مشاغل شده اند.
و امّا اينكه #غربى_ها از اين تبليغاتى كه در تساوى حقوق زن و مرد كردند، و از تلاشهايى كه در اين مسير نموده اند، چه نتائجى عايدشان شد در فصلى جداگانه تا آنجا كه برايمان ممكن باشد ان شاء اللَّه شرح خواهيم داد.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت22
#المیزان
❇️ بحث علمى ديگر (درباره زناشويى و منشأ طبيعى و فطرى آن)
💠 عمل همخوابى، يكى از اصول اعمال اجتماعى بشر است، و بشر از همان آغاز پيدايش و ازدياد خود، تا به امروز دست از اين عمل اجتماعى نكشيده و قبلاً هم گفته بوديم كه اين اعمال بايد ريشه اى در طبيعت داشته باشد تا آغاز و انجامش به آن ريشه برگشت كند. و اسلام وقتى مى خواهد اين #عمل_جنسى را با قانونِ خود نظام بخشد، اساس تقنين خود را بر خلقت دو آلت تناسلى نرى و مادگى نهاده است، چون دو جهاز تناسلى متقابل كه در مرد و زن است (و هر دو در كمال دقّت ساخته شده و با تمامى بدن نر و ماده، اتصال و بستگى دارد) بيهوده و عبث در جاى خود قرار نگرفته و به باطل خلق نشده، و هر متفكّرى كه در اين باره خوب دقّت كند به روشنى خواهد ديد كه طبيعت #مرد در مجهّز شدنش به جهاز نرى چيزى به جز جهاز طرف مقابل را نمى طلبد.
و همچنين طبيعت #زن در تجهيزش به آلات مادگى چيزى جز جهاز طرف مقابل را نمى جويد، و اين دو جذبه در كشش طرفينى خود هدفى به جز توليد مثل و بقاى نوع بشر دنبال نمى كند، پس عمل همخوابگى اساسش بر همين حقيقت طبيعى است (نه بر بازيچه و لذّت گيرى و بس، و نه بر اساس مدنى بودن انسان) و تمامى احكامى را هم كه اسلام درباره اين عمل مقرّر كرده، پيرامون اين حقيقت دور مى زند و مى خواهد اين عمل به صورت بازى انجام نشود. و خلاصه همه احكام مربوط به حفظ #عفّت، و چگونگى انجام عمل همخوابى، و اينكه هر زنى مختصّ به شوهر خويش است، و نيز احكام طلاق، عِدّه، اولاد، ارث، و امثال آن همه براى همين است كه اين دو جهاز در راهى به كار بيفتد كه براى آن خلق شده اند، يعنى بقاى نوع بشر.
و امّا در قوانين ديگرى كه در عصر حاضر در جريان است اساس همخوابى شركت و تعاون زن و شوهر در کار زندگی است، و در حقيقت از نظر اين قوانين، «نكاح» كه معنى فارسى آن همان #همخوابى است يك نوع اشتراك در عيش است و چون دايره اشتراك در زندگىِ درون خانه تنگتر از دايره اشتراك در زندگى شهر و همچنين مملكت است، و با در نظر داشتن اينكه قوانين اجتماعى و مدنىِ امروز تنها اجتماع شهر و مملكت را در نظر ميگيرد و كارى به زندگى مشترك در درون خانه ها ندارد، به همين جهت متعرّض هيچ يك از احكامى كه #اسلام درباره بستر زناشويى و فروعات آن وضع كرده نيستند، در آن قوانين سخنى از عفّت و اختصاص و امثال آن ديده نمى شود.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت_آخر
#المیزان
💠 و بنائى كه تمدّن امروز بر اين اساس چيده شده علاوه بر نتائج نامطلوب و مشكلات و محذورهاى اجتماعى كه به بار آورده، با اساس #خلقت و #فطرت به هيچ وجه سازش ندارد، براى اينكه مى دانيم آن هدفى كه در انسان انگيزه كرد و باعث شد تا انسانِ طبيعى به طبع خود (و نه سفارش هيچكس)، زندگى خود را اجتماعى و بر اساس همکاری بنيان نهد، غير آن انگیزه ای است كه او را به ازدواج واميدارد، انگيزه او در تشكيل اجتماع اين بوده كه مى ديد آن سعادت زندگى كه طبيعت، بنيه اش را در او نهاده، به امورى بسيار نيازمند است كه خود او به تنهايى نمى تواند همه آن امور را انجام دهد و ناگزير بايد از راه تشكيل اجتماع و #تعاون افراد و طبقات به دست آورد، بدون هيچ توجّهى به اينكه اين افراد مرد باشند يا زن، خلاصه او نان مى خواهد حال نانوا چه زن باشد و چه مرد. پس به دست آمدن همه آن حوائج نيازمند به همه مردم است، و عجب اينجا است كه همين طبيعت و فطرت، شوق و علاقه به هر شغلى را در دل طائفه اى قرار داده، تا از كار مجموع آنان، مجموع حوائج تأمين گردد.
و امّا انگيزه اش بر ازدواج تنها و تنها مسأله #غريزه_جنسى و جذبه اى است كه بين مرد و زن هست، و از طرف آن انگيزه كه وى را به تشكيل اجتماع وا مى داشت، هيچ دعوتى به ازدواج نمى شود، پس كسانى كه ازدواج را بر پايه و اساس تعاون زندگى بنا كرده اند، از مسير اقتضاى طبيعى «تناسل» و «توليد مثل»، به سوى دیگری منحرف شده اند، به جايى منحرف شده اند كه طبيعت و فطرت هيچ دعوتى نسبت به آن ندارد.
و اگر مسأله #ازدواج بر پايه تعاون و اشتراك در زندگى بود، مى بايست مسأله ازدواج، هيچ يك از احكام مخصوص به خود را جز احكام عمومی كه براى همه شركتها و تعاونى ها وضع شده است، نداشته باشد. (مثلاً همه مردان در همه زنان شريك و نيز تمامى زنان در تمامى مردان شريك باشند) و معلوم است كه در اين صورت ديگر در بشر فضيلتى به نام «عفّت» باقى نمى ماند، و نَسَب ها و دودمانها مختلط مى شد، مسأله ارث، دچار هرج و مرج مى گرديد، و همان وضعى پيش مى آمد كه شيوعى ها (كمونيستها) يعنى بلشويك ها پيش آوردند، و نيز در چنين صورتى، تمامى غرائز فطرى كه مرد و زن (انسان) مجهّز به آن غرائز است باطل مى گردد، و ما ان شاء اللَّه در محلّى مناسب توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد.
اين بود اجمال گفتار ما در مسأله زناشويى، و امّا #طلاق كه خود يكى از مفاخر اين شريعت است، و اين نيز مانند همه احكامش، از فطرت بشر سرچشمه دارد، به اين معنا كه جواز اصل آن را به عهده فطرت گذاشته، و از ناحيه فطرت هيچ دليلى بر منع از طلاق نيست، و امّا خصوصيات قيودى كه در تشريع طلاق رعايت شده، ان شاء اللَّه بحث از آنها در تفسير سوره طلاق خواهد آمد.
در اينجا همين را بگوئيم و بگذريم كه در فطرى بودن اصل طلاق همين بس كه ملل متمدّن دنيا و كشورهاى بزرگ امروز نيز بعد از سالها و قرن ها ناگزير شدند حكم ممنوعيّت آن را لغو نموده و جواز طلاق را در قوانين مدنى خود بگنجانند.
✅ پایان ✅
__________
🔴 علاقه مندان به ادامه بحث شخصیت و حقوق #زن در اسلام، به تفسیر المیزان ذیل آیات مربوط به زنان مراجعه کنند، همچنین کتابهای شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی در این زمینه بسیار کارگشا و کاربردی هستند. میتوانید به آنها نیز مراجعه کنید.
📚 #تفسیر_المیزان جلد 2، ص 420
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa
با سلام
برای دسترسی سریع به مطالب معرفتی، اعتقادی و تفسیری کانال میتوانید از طریق هشتگ های ذیل اقدام کنید. موفق باشید🌹 التماس دعا
#تفسیر_المیزان
#جامعه_اسلامی
#زن
#توحید
#عدل_الهی
#مرگ
#برزخ
#قیامت
#دین_رحمت
#تقليد
#حقیقت_محبت
#خرافه
#انسانِ_بَرده
#معرفت
╔══💌═╗
🆔@ishiaa
╚══💌═╝