eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
💚💚 📝 و معلوم است كه چنين نظامى موافق طبع عموم مردم امروز نيست، فرورفتگى بشر در شهوات و هوا و هوسها و آرزوهايى كه در دو طبقه مرفّه و فقير مى بينيم هرگز نمی گذارد بشر چنين نظامى را بپذيرد، بشرى كه به دست خود، خود را در كام گيرى و خوشگذرانى و سَبُعيّت و درّندگى سلب می كند. چنين نظامى آن گاه موافق طبع عموم مردم مى شود كه در نشر دعوت و گسترش تربيت اسلامى مجاهدت شود، همانطور كه وقتى مى خواهد به اهداف بلند ديگر برسد، مسأله را سَرسَرى نگرفته و تصميم را قطعى مى كند و تخصّص كافى به دست مى آورد و بطور دائم در حفظ آن مى كوشد. 📝 و اما هدف حاضر عبارت است از كام گيريهاى مادّى؛ و پر واضح است كه لازمه دنبال كردن اين هدف، اين است كه زندگى بشر مادّى و احساسى شود. يعنى تنها پيرو چيزى باشد كه طبع او متمايل بدان باشد - چه اينكه عقل آن را موافق با حقّ بداند و چه نداند - و تنها در مواردى از عقل پيروى كند كه مخالف با غرض و هدفش نباشد. 📝 و به همين جهت است كه مى بينيم تمدن عصر حاضر قوانين خود را مطابق هوا و هوسِ افراد، وضع و اجرا مى كند؛ و در نتيجه از ميان قوانينى كه مربوط به معارف اعتقادى و اخلاق و اعمال وضع مى كند تنها قوانين مربوط به اعمال، ضامن اجرا دارد و اما آن دو دسته ديگر هيچ ضامن اجرايى ندارد. و مردم در مورد اخلاق و عقايدشان آزاد خواهند بود و اگر آن دو دسته قوانين را پيروى نكنند كسى نيست كه مورد مؤاخذه اش قرار دهد؛ مگر آنكه آزادى در يكى از موارد اخلاق و عقايد، مزاحم قانون باشد كه در اين صورت فقط از آن آزادى جلوگيرى مى شود. 📝 و لازمه اين اين است كه مردم در چنين جامعه اى به آنچه موافق طبعشان باشد عادت كنند، نظير شهوات رذيله و خشم هاى غير مجاز؛ و نتيجه اين اعتياد هم اين است كه كم كم هر يك از خوب و بد، جاى خود را به ديگرى بدهد. يعنى بسيارى از بديها كه دين خدا آن را زشت مى داند در نظر مردم خوب و بسيارى از خوبيهاى واقعى در نظر آنان زشت شود و مردم در به بازى گرفتن فضائل اخلاقى و معارف عالىِ عقيدتى آزاد باشند و اگر كسى به ايشان اعتراض كند در پاسخ، آزادى را به رخ بكشند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 ❇️ داستان بر انداختن برده گيرى به كجا انجاميد؟ 💠 دولت هاى بزرگ دنيا در قرارى صادر كردند مبنى بر منع اكيد خريد و فروش بَرده، و نتيجه قرار مزبور اين شد كه غلامان و كنيزان هر كجا بودند آزاد گردند و ديگر مثل سابق، بردگان براى عرضه به خريدار به صف در نيامده و چون رمه گوسفند از اينجا به آنجا سوق داده نشوند. نتيجه ديگرش اين شد كه ديگر، عدّه اى از نفوس بشر براى خدمت در حرم سراها اَخته نگردند. خلاصه امروز ديگر از آن بردگان و آن اخته ها حتّى براى نمونه يك نفر هم يافت نمى شود، مگر در بعضى از اقوام وحشى بطورى كه نقل مى كنند. 💠 ليكن بايد ديد آيا صِرف بر انداختن اسم بَرده و برده گيرى از زبانها و يافت نشدن اشخاص به اين اسم، يك دانشمندى را كه آزادانه فكر مى كند قانع ميسازد؟ و آيا مردمِ فهميده نمى پرسند كه مگر در اين مسأله، بحث و نزاع بر سر بود كه با منع از بکار بُردن اسم «برده» و اطلاق اسم «حُرّ» بر بندگان، مطلب تمام و نزاع خاتمه يابد، اگر چه آش همان آش و كاسه همان كاسه باشد و همچنان منافع كارِ عدّه اى را از آنان سلب و اراده شان را تابع اراده خود بكنند؟! آيا اين همه گفتگوها و مبارزه هاى اساسى، بر سر واقعيّت و حقيقت معناى و آثار آن بود؟ و آیا به راستى اينها با رسوم بردگى مخالفند؟ 💠 اگر مخالفند پس آن رفتار وحشيانه در شان چه بود كه دولتهای ضعيف را تسليمِ بلاقيد و شرط خود نموده چون مور و ملخ به شهرها و ديارشان تاخته، ميليونها از اموالشان را به تاراج بُرده حتّى بر جانشان و اطفال بى گناهشان هم رحم نكردند، و ميليونها نفر را به اسيرى و بَردگى به داخل خاك خود كشيده به هر كارى كه خواستند وا داشتند و همين امروز هم رفتار خود را به همان منوال دارند ادامه مى دهند؟؟ ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🌹🌹🌹 ❇️ معناى در مورد حقوق زن و مرد 💠 از سوى ديگر مشترك بودن دو طائفه زن و مرد در اصل موهبتهای وجودى، يعنى در داشتن انديشه و اراده، كه اين دو، خود مولّد اختيار هستند، اقتضا می كند كه زن نيز در آزادى فكر و اراده و در نتيجه در داشتن اختيار، شريك با مرد باشد، همانطور كه مرد در تصرّف در جميع شؤون حيات فردى و اجتماعى خود (به جز آن مواردى كه ممنوع است) استقلال دارد، زن نيز بايد استقلال داشته باشد؛ هم كه دين فطرى است اين استقلال و آزادى را به كاملترين وجه به زن داده، هم چنان كه در بيانات سابق گذشت. آرى، از بركت اسلام مستقل به نفْس و متّكى بر خويش گشت، اراده و عمل او كه تا ظهور اسلام گره خورده به اراده بود، از اراده و عمل مرد جدا شد، و از تحت ولايت و قيمومت مرد در آمد، و به مقامى رسيد كه دنياى قبل از اسلام با همه قدمت خود و در همه ادوارش، چنين مقامى به زن نداده بود، مقامى به زن داد كه در هيچ گوشه از هيچ صفحه تاريخ گذشته بشر چنين مقامى براى زن نخواهيد يافت، و اعلاميّه اى در حقوق زن همانند اعلاميّه قرآن كه مى فرمايد : «فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ... (سوره بقره،234) نخواهيد جست. ليكن اين به آن معنا نيست كه هر چه از مرد خواسته اند از او هم خواسته باشند؛ در عين اينكه در زنان عواملى هست كه در مردان نيز هست، زنان از جهتى ديگر با مردان اختلاف دارند. (البته اين جهت كه مى گوييم جهت است نه شخصى، به اين معنا كه متوسط از زنان در خصوصيّات كمالى، و ابزار تكامل بدنى عقب تر از متوسط مردان هستند). 💠 سخن ساده تر اينكه : هر چند ممكن است، يك يا دو نفر زن فوق العاده و همچنين يك يا دو نفر مرد عقب افتاده پيدا شود، ولى به شهادت علم فيزيولوژى، زنانِ متوسط از نظر دِماغ (مغز) و قلب و شريانها و اعصاب و عضلات بدنى و وزن، با مردانِ متوسطُ الحال تفاوت دارند، يعنى ضعيفتر هستند. و همين باعث شده است كه لطيف تر و نرم تر، و جسم مرد خشن تر و محكم تر باشد و احساسات لطيف از قبيل دوستى و رقّت قلب و ميل به جمال و زينت بر زن غالب تر و بيشتر از مرد باشد و در مقابل، نيروى تعقّل بر مرد، غالب تر از زن باشد، پس ، حياتى احساسى است، هم چنان كه حيات مرد، حياتى تعقّلى است. و به خاطر همين اختلافى كه در زن و مرد هست، در وظائف و تكاليف عمومى و اجتماعى كه قِوامش با يكى از اين دو چيز يعنى تعقّل و احساس است، بين زن و مرد فرق گذاشته، آنچه ارتباطش به تعقّل بيشتر از احساس است (از قبيل ولايت و قضا و جنگ) را مختصّ به مردان كرد، و آنچه از وظائف كه ارتباطش بيشتر با احساس است تا تعقّل، مختصّ به زنان كرد، مانند پرورش اولاد و تربيت او و تدبير منزل و امثال آن. آنگاه مشقّتِ بيشتر وظائف مرد را از اين راه جبران كرده كه : سهم او را دو برابر سهم ارث زن قرار داد، (معناى اين در حقيقت آن است كه نخست سهم ارث هر دو را مساوى قرار داده باشد، بعداً ثُلث –یک سوم- سهم زن را به مرد داده باشد، در مقابل نفقه اى كه مرد به زن مى دهد). و به عبارتى ديگر اگر ارث مرد و زن را 18 تومان فرض كنيم، به هر دو 9 تومان داده و سپس 3 تومان از آن را (كه ثلث سهم زن است) از او گرفته و به مرد بدهيم، سهم مرد 12 تومان مى شود، براى اين كه زن از نصف اين 12 تومان هم سود مى برد. در نتيجه، برگشت اين تقسيم به اين مى شود كه آنچه مال در دنيا هست دو ثلثش از آن مردان است، هم ملكيّت و هم عين آن، و دو ثلث هم از آن زنان است، كه يك ثلث آن را مالك هستند، و از يك ثلث ديگر كه گفتيم در دست مرد است، سود مى برند. پس، از آنچه كه گذشت روشن شد كه غالب مردان (نه كلّ آنان) در امر تدبير قوى ترند، و در نتيجه، بيشترِ تدبير دنيا و يا به عبارت ديگر، توليد به دست مردان است، و بيشتر و بهره گيرى و يا مصرف، از آن زنان است، چون احساس زنان بر تعقّل آنان غلبه دارد، (و ما ان شاء اللَّه در ذيل آيات ارث توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد)، اسلام علاوه بر آنچه كه گذشت تسهيلات و تخفيف هايى نسبت به زنان رعايت نموده، كه بيان آن نيز گذشت. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa