شماره:25
#سنخیت_وجود_قرآن_درعالم_ماده_وغیربشر_وحی:
📢تمسک منحرفین به قاعده فلسفى:
💥كلّ حادث مسبوق بمادّة،
👤برای اثبات بشری بودن وحی:
📢😈منحرفین به قاعده فلسفى«كل حادث مسبوق بمادة» بر اثبات فرضيه خود استدلال كرده اند و گفته اند:
📣 اين قاعده كه «هر حادثى در شرايط مادى ـ زمانى خاصى بوجود مى آيد»
🔊بر دخالت داشتن حالات شخصى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و شرايط زمانى واجتماعى او در تكون قرآن دلالت مى كند،
📣🌹زيرا حادثه وحى محمدى در شرايط مادى و تاريخى ويژه اى قابل حدوث بوده است و آن شرايط مدخليت تام در شكل دادن به آن داشته اند، و نقش علت صورى و مادى وحى را بازى كرده اند».
🔍🏃امابعدامنحرفین برای فرار از اشکال احتمالی برنظریه وحی بشری که باقانون درعلیت بیان کرده بودند، 🚿صورت مسئله را باطرح قضیه ساختگی میخواهند پاک کنند ومی گویند:
📣((«آنچه او از خدا دريافت مى كند، مضمون وحى است. امّا اين مضمون را نمى توان به همان شكل به مردم عرضه كرد، چون بالاتر از فهم آنها وحتى وراى كلمات است. اين وحى بى صورت است و وظيفه شخص پيامبر اين است كه به اين مضمون بى صورت صورتى ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد».))
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
📢نقد:
🔵الف: علت مادى و صورى و نه علت فاعلى:
1⃣جواب اول:
اولا:اين سخن آنها ـ بر فرض كه درست باشد ـ تنها بر نقش پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در وحى به عنوان علت مادى و صورى دخالت دارد، و نه علت فاعلى و ايجادى،
📣يعنى مطابق اين بيان معانى و مضامين وحى از جانب خداوند بر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)القا شده،
🔊 و او در اين مورد نقش فاعلى نداشته است.
2⃣جواب دوم:
دوما:آنها این واقعیت واضع رایا توجه نکردن یابه عمدخودرابه جهل زدن، اینکه:
⭐️ زيرا همان خدايى كه مضمون وحى را بر پيامبر نازل مى كند، مى تواند لفظ و صورت آن را هم در اختيار او قرار دهد; چنان كه مفاد روشن آيات قرآن نيز همين است:
🌙(إِنّا جَعَلْناهُ قُرآناً عَربياً)(زخرف/3)
🌙 و (كَذلِكَ أَوحَيْنا إِلَيْكَ قُرآناً عَربياً)(شورى/7).
🔵ب: علل مادى در پديده هاى مجرد تأثير صورى ندارند: وحى، خواه آن را علم حضورى بدانيم يا علم حصولى، پديده اى مجرد و غير مادى است، اگر چه از سنخ مجرد جوهرى مانند عقول مفارقه نيست، و حدوث آن در اين عالم مسبوق به علل و شرايط مادى است، ولى اين علل و شرايط مادى تنها در حد علل معدّه در پيدايش آن نقش دارند، و در صورت آن كه قوام بخش هويت و فعليت آن است تأثيرى ندارند.
⭐️ چنان كه علم نيز از طريق به كارگيرى قواى حسى و فكرى حاصل مى شود، ولى تأثيرگذارى قواى حسى، موجب آن كه علم هويتى مادى داشته باشد نخواهد بود.
☀️همين گونه است پيدايش نفس انسان كه مجرد از ماده است،
📢بنابر ديدگاه صدرالمتألهين كه نفس جسمانية الحدوث است، اسباب و شرايط مادى و بدنى در پيدايش نفس نقش دارند، ولى صورت گر نفس نيستند.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
☺️🌹باعرض سلام وخسته نباشی به اعضای کانال اندیشه قلم:
📢🌷به عرض شماعزیزان برسانم:
📢📬روال کانال درگذاشتن پست تاپایان اولین سیرمطالعاتی وفکری، روزی یک یا دو پست درکانال است.
😊💐باتشکر ازهمراهی شما عزیزان💐😌
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:26
#فهم_دینی_نسبی_یاحقیقی:
📢🔆ارتباط یاعدم ارتباط تعدد فهمهای فقها در اجتهادبا مسئله تعدد قرائتها:
📝🔴یک نظريه معروف به سيّال بودن معرفت دينى و عدم ثبات معرفت دینی وجوددارد وگویند؛ اين كه شخصى واحد از بعضى از نصوص دينى امرى را نتيجه ميگيرد و پس از گذشت زمان و اطلاع وى از علوم ديگر، نتيجه ديگرى را استنباط ميكند.
📣♦️پس نتیجه می گیرندکه:
دين قرائتهاى مختلف دارد و هر كسى ميتواند قرائت خاص خود را از دين داشته باشد و هيچ كس مجبور نيست قرائت ديگران را بپذيرد. رأى و نظر هر كسى محترم است ومورد مؤاخذه قرار نمىگيرد؛ چون متون دينى داراى قرائتهاى مختلفى هستند.
🔥انتهای این نظریه:
🔴و داشتن قرائت های مختلف از دین و اعتبار آن قرائت ها، مبتنی بر این نظریه منتهی میشود که ما اساساً هیچ گزاره ی ثابت و مطلقی در دین نداریم و همه ی آنچه به دین نسبت داده می شود و به عنوان «اسلام» تلقی می گردد گزاره ها و اموری نسبی اند.
👁🗨علت این نتیجه گیری را ادله هایی میدانند که یکی ازادله های نظريه قرائتهاى مختلف از دين عبارتست از:
🔱فقها در زمانهاي يك فتوا ميدادهاند و سپس اين فتوا تغيير كرده است.
📣🐐🕳🐓 براى مثال، فقهاى متقدم ميگفتند با افتادن بعضى از حيوانات در چاه ، آب آن نجس ميشود و براى تطهير آن به رواياتى درباره چاهها استناد ميكردند و ميگفتند كه بايد چند سطل آب از آن بيرون ريخته شود؛
〽️اما پس ازچند صد سال اين فتوا تغيير كرد و گفتند كه چاهها يا داراى منبع هستند كه در اين صورت پاكند، و يا داراى منبع نيستند كه در اين صورت با خارج كردن چند سطل آب، تطهير نميشوند.
🏙🏞آنان همچنين به كلمات ديگرى كه از بعضى از علما نقل شده تمسك ميجويند و مثلا ميگويند فقيه شهرى فتوايش با فقيه روستايى فرق ميكند؛ زيرا ذهنيت انسانها متفاوت است.
📢♦️امّاآیا :
⚠️این گونه كه طرفداران هرمنوتیك فلسفی به صورت موجبهی كلیه که میگویند، یعنی(که هرفتوایی وفهمی که باشد بی اعتمادیم( زیرا))
📣💭(گویند:اختلاف فهمهای متعدد از متون دینی، 😳از تمام احكام شرعی و گزارههای دینی است
😵که نتیجه میگیرند: كه البته لازمهی آن نسبیت در فهم دینی فقها است.)
📢🔵 یا اینكه این اختلاف فتاوا (تعدد برداشتها از متون دینی) به صورت
🔆موجبهی جزئیه(احتمال داردبعضی فتاوا به خطارود) است؟
📢🚷بااین مقدمه میتوانیم متوجه بشویم که فرضیه آنها به خطا رفته زیرا :
⛔️در این بحث، به یک هرج و مرج فکری رسیده اند و می گویند :
♨️دینی که فهم های ما از آن ظّنی است، به این صورت که علامه طباطبایی از آن یک فهم دارد; فخر رازی از آن یک فهم دارد; اشعری و معتزلی و تشیع فهم های مختلفی از قرآن دارند; چنین دینی که کثرت افهام در آن است، مستند نمی باشد و بار زیادی نمی توان از این دین بربست.
📢⛔️مدعیان این نظریه، در صدد هستند که یک جور اباحی گری عصر جدید را ترویج کنند
📣⚠️ و ادعا می کنند که وجوب حد و وجوب صوم و این دقت ها که در باب های احکام است، همه فهم فقها است.
🔆 اما این که خود دین چه می گوید،معلوم نیست.
📢📛نقطه انحراف این گروه این است که یانمیدانند یاخودرا به عمد به جهل نسبت میدهند وبه نکات واضح توجه نمیکنند.
📢🔆امّانکات واضح:
💐الف:یک سری از این فهم ها از ضروریات دین است
📜🌹ب:و پاره ای ضروریات فقهی است
🔍🌼ج.:و بقیه هم ظنون حجت است.
🖋📚حال اگر شما هم سال ها زحمت کشیدید و قواعد استنباط را تنقیح کردید و به فهمی غیر از این فهم ها رسیدید; ⭐️این فهم هم حجت دیگری می شود، نه این که به راحتی بگویید این که علما گفتند، افهام خودشان بوده است.
🌙اما در مورد تغيير فتاوا كه به آن تمسك كردهاند، بايد گفت كه ما ميدانيم در فقه شيعه و اهل سنت و تمام امتها نظريات مختلفى وجود دارد و اين اختلاف گاهى در زمان واحدى ميان دو يا چند نفر ظاهر ميشود و يا در زمانهاى متفاوت حتى براى يك شخص اختلاف در فتوا ايجاد ميگردد.
💥اما توجّه نکرده اندکه:
🌟اولاً:وجود اختلاف فتاوا نيز دليل صحت تعدد قرائات نيست. زیرا:
☀️الف :بايد توجه داشت كه در همه مسايل دينى اختلاف وجود ندارد و فقط «مسايل ظنى» مورد اختلاف واقع مىشود. آنجا كه مسألهاى دليل قطعى داشته باشد ديگر جاى طرح تعدد قرائت نخواهد بود.
☀️ ب:وجود فتاواى مختلف نيز بدين معنا است كه مردم در مقام عمل و پاسخگويى در پيشگاه خداى متعال، به هر كدام كه عمل كنند معذورند، نه اين كه همه صاحبان فتاوا به واقع رسيده باشند. ✨به بيان فنى، ما شيعيان «مخطِّئه» هستيم نه «مصوِّبه»؛ يعنى نمىگوييم كه فقيهان ما هر فتوايى كه بدهند مطابق با واقع است، بلكه امكان خطا و اشتباه نيز وجود دارد.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
📍✌️حتى گاهى ممكن است دو فتواى متعارض، هيچيك مطابق با واقع نباشند و واقعيت، امر سومى باشد. در واقع، اختلاف علما در نظرات فقهى، مانند اختلاف صاحبنظران رشتههاى ديگر
است،فرض كنيد دو پزشك، دو نسخه متفاوت به يك بيمار بدهند. بيمار براى درمان خود، چارهاى جز عمل به يكى از آن دو ندارد، اما اين به معناى وجود دو واقعيت نيست.
ادامه دارد.................
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:27
#فهم_دینی_نسبی_یاحقیقی(قسمت2)
📢🔔دوماً:علت اين اختلافها را بایددرست بفهميم.
✍اين اختلاف فتاوا عوامل مختلفى دارد. ممكن است مجتهد به دليل جديدى دست يافته باشد، يا به معانى دقيقتر الفاظ پى برده باشد و يا... . به هر حال تغيير فتوا امرمسلّمى است؛
⛔️ ولى نميتوان سبب آن را «تغيير فهم دينى در اثر تغيير ذهنيات ايجاد شده به وسيله علوم طبيعى و اجتماعى» دانست. وجود اختلاف در فتاواى مجتهدان به خاطر تغيير علوم طبيعى نيست.
💡📡چه بسا مجتهدى متوجه نظريهاي جديد در علم فيزيك يا شيمى يا هر علم ديگر نميشود، امّا فتوايش در اثر اطلاع از روايت يا دليل ديگرى تغيير ميكند.
📢🔵پس تغيير در فتاوا به نحو موجبه جزئيه (درادله ظّن آور وغیریقینی) واقع ميشود،
⚠️ اما اين تغيير فتوا به خاطر تغيير در ذهنيات ايجاد شده به وسيله علوم طبيعى و اختلافات و نظريات آن علوم نيست. هيچ ارتباطى ميان اختلافات فتوايى و تغيير نظريات در علوم مختلف وجود ندارد.
💫اگر نظريه نيوتن به نظريه انيشتين تبديل شد، آيا فتاواى فقها تغيير ميكند؛ چون هندسه علومشان تغيير كرده است!؟
🙏‼️تمسّك به اختلاف فتاوا براى اثبات اين نظريه، امرى غير واقعى و مغالطهاي آشكار است.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:28
#موضوع_شناسی_احکام_وظیفه_مقلِّدیامجتهد
♻️سوال مرتبط بابحث:
موضوع شناسی به طورکلی برعهده مجتهد نیست الااستثنائاتی که وجود دارد.
⁉️مثل این سوال:
تشخیص موضوع در احکام، كار مجتهد است يا كار مقلد؟
📢❓پرسش:
(این مسئله بین مجتهدین مشهور است که تشخیص موضوع حکم از جمله وظائف مکلف است و تعیین حکم وظیفه مجتهد است، اما ما نمونههای زیادی را مشاهده میکنیم که مجتهدین با ملاحظاتی نظرات خودشان را در تعیین و تشخیص موضوع مزبور ارائه میدهند. با این وصف، آیا لازم است در آن موضوع، بر طبق نظر آنها عمل شود؟)
📢🔆پاسخ :
هر چند به صورت کلی تشخیص موضوع با مکلف است، ولی تشخیص برخی از موضوعات، استنباطی بوده و کار مجتهد است. همچنین در مواردی که مجتهد در تشخیص موضوع، مبانی خاصی دارد، مقلد نمیتواند به رأی خویش عمل کند؛ مثلاً اگر مجتهدی در مسئلهٔ رؤیت هلال (که تقلیدی نیست)، رؤیت با چشم مسلح را کافی ندانست، مکلف نمیتواند رؤیت با دستگاه و تجهیزات را معیار در ثبوت اول ماه قرار دهد.
🔗📋ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
⭐️حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
اگر موضوع از حقائق شرعيه و يا از موضوعات استنباطى از ادلّه شرعيه باشد، تشخيص آن با مجتهد است و در غير آن، موضوع شناسى وظيفه مقلّد است.[2]
⭐️حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
موارد مختلف است و بعضى از موضوعات را مجتهد بايد تشخيص دهد.
⭐️حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
به طور کلی تشخیص موضوع با مکلف است، مگر مواردی که مجتهد در تشخیص موضوع، مبانی خاص داشته باشد، در این صورت باید تقلید کند؛ مثلاً مجتهدی در رؤیت هلال که تقلیدی نیست رؤیت با چشم مسلح را کافی نمیداند، در این صورت مکلف نمیتواند رؤیت را با دستگاه برای خود معیار در ثبوت اول ماه قرار دهد.
⭐️حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
در فرض سؤال میتواند به گفته او عمل نماید.
⭐️حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
موضوعات متفاوت است، تبیین موضوعات مستنبطه بر عهده فقیه است.
📢[1]. استفتا از دفاتر آیات عظام: سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
📢[2]. ر.ک سایت معظم له.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:29
#حقانیت_چندمذهب_باهم_امروزه_آری_یاخیر
⚖⛪️آیا می توان به حقانیت چند دین و مذهب و آیین قائل شد؟
اسلام داعیه دار نرمش و مدارا و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان و مذاهب مختلف است . اگر نگوییم مبتکر و پیشقدم در این زمینه اسلام است ، لااقل اسلام موافق با رعایت حقوق اقلیت های مختلف دینی و مذهبی است
📢اما آیا این رفتار بدین معنا هست که همه گروهها را بر حق دانست؟
📣آیا می توان گفت اسلام حق است ، مسیحیت هم حق است ؟
🔵برای پاسخ به این سوال نگاهی به محتوای اسلام و ⛪️مسیحیت می اندازیم تا ببینیم که
🔵می توان به حقانیت هر دو اعتراف کرد
🔴یا اینکه پذیرفت حقانیت فقط یک دین و انکار حقانیت دیگری.
📢اولین مسأله ای که در اسلام داریم ، اصل « توحید » است .
یعنی خداوند یکی است و قابل تجزیه و تعدد نیست و نه از کسی زاده شده و نه فرزندی دارد .
📢⛪️ اما اولین اصل در مسیحیت « تثلیث» است .
♦️ گذشته از فرقه های نادر و شاذ ،
📣مذهب کاتولیک و پروتستان و ارتدوکس که سه مذهب مهم مسیحیت اند
🔊می گویند: سه خدا: (اب ، ابن و روح القدس) داریم .
💐و راه نجات از شقاوت و عذاب ، قبول تثلیث است .
📝در تفسیر این سه اصل و اُقنوم مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است و جز عده ی قلیلی که تثلیث را امری خارج از اصل مسیحیت می دانند ، بقیه آن را قبول دارند و به نحوی الوهیت مسیح یا فرزند خدا بودن او را می پذیرند .
قرآن در برخورد با امثال این سخن 📢🌫می فرماید : کسانی که برای خداوند فرزند قائل شده اند ، حرفی زده اند که جا دارد آسمانها از هم پاشیده شود و زمین از هم بشکافد و کوهها پاره پاره گردند (مریم /۹۰/۹۱ ) .
📢🌹 یا در جای دیگر می فرماید:
به خداوند یکتا و پیامبرانش ایمان آورید و قائل به تثلیث نشوید که این برای شما بهتر است ( نساء /۱۷۱ ) .
📢👿 یا می فرماید :
کسانی که می گویند خداوند یکی از سه خدا است کافر شده اند ( مائده / ۷۳ ) .
⛪️آیا عقل هیچ انسانی ـ چه رسد به انسان مسلمان ـ می پذیرد که توحید و تثلیث هر دو صحیح و حق اند .
📢 یکی می گوید تا موحد نشوی و خدای یگانه را نپذیری وارد جرگه ی مسلمانان نمی شوی و شرط اول برای ورود به اسلام و حقانیت توحید است ؛
📣 و دیگری می گوید تا تثلیث را نپذیری مسیحی نمی شوی و نجات پیدا نمی کنی و به سعادت نمی رسی .
🚀 بین این دو سخن ، فاصله بسیار است .
🔵➕🔴جمع بین اینها به شوخی و افسانه نزدیکتر است تا به مطلبی جدی و واقعی .
👀همچنین اگر نگاهی به شریعت و احکام اسلام و مسیحیت بیندازیم ، می بینیم که اعتراف به حقانیت هر دو غیر ممکن است .
🖐🐷 ⛔️اسلام می گوید خوردن گوشت خوک حرام است .
👍🐷👏 مسیحیت می گوید گوشت خوک حلال است .
💧🕳در اسلام علی (ع) می فرماید اگر یک قطره شراب در چاهی بریزد و از آب آن چاه گیاهی بروید و از آن گیاه حیوانی و گوسفندی بخورد ، من از گوشت آن گوسفند نمی خورم .
🍞اما در مسیحیت آمده است که وقتی کشیشی نان را در شراب زد و دهان شما گذاشت ، نان را که خوردید این شراب تبدیل به خون عیسی می شود . 📚(اشاره به مراسم عشاء ربانی . ر . ک : از جمله به کتاب مقدس ، عهد جدید ، انجیل متی ، باب ۲۶ )
با توجه به این موارد و موارد فراوان دیگر نظیر آن ، آیا انسان عاقل می پذیرد که اسلام یک صراط مستقیم به حق و قلّه کمال و سعادت باشد و مسیحیت هم یک صراط مستقیم ، بودائیت هم صراطی دیگر و … ؟!
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝