هدایت شده از کاروان عشق
🌿🌹🌿
مجموعه #عکسنوشت
با توجه با افت شدید دما 👇
توصیه های جلوگیری از گرمای منزل و محیط کار و کاهش مصرف گاز
#گاز #هواشناسی
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
🎋 #کاروان_عشق
#امام_زمان_(عج)
#نهج_البلاغه
#ایران_قوی
#پرچم_ایران_بالاست
https://eitaa.com/karevaneshgh
🌺🌺🌺سردار شهید خلیل مطهرنیا
تولد:1338 درجهرم فارس
سمت :معاون عملیاتی لشکر المهدی.عج.
شهادت:30/10/65 شلمچه ،عملیات کربلای 5
شهید خلیل مطهرنیادرمهرماه 1338درخانوادهای مذهبی در روستای علی آباد از توابع شهرستان جهرم
چشم به جهان گشود.دوران پرنشاط کودکی او با اندوه مرگ مهربانش قرین گشت ودر زمانیکه نهال وجود او اولین آوازهای رویش را سر می داد درعزای پدر نشست واز بهترین تکیه گاه عاطفی بی نصیب ماند.در طول زمان تحصیل به کارهای مختلفی نیز اشتغال داشت ومخارج زندگی وتحصیل خودرا از دسترنج خویش حاصل می کرد.
شهید مطهرنیا پس از گذراندن دوران تحصیل ابتدایی وراهنمایی در سال 1357 ودر بحبوحه پیروزی انقلاب موفق به اخذ دیپلم گردید.ویک سال بعد یعنی در سال 1358 بعد از انصراف از دانشگاه (که در جریان انقلاب فرهنگی موقتا تعطیل شده بود) به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهرم در آمد.شهید مطهرنیا که دوران انقلاب در مبارزات مردمی در شهرستان جهرم از جمله تسخیر ژاندارمری وشهربانی وپادگان ارتش نقش فعالی داشت،بعد از انقلاب از بنیان گذاران اصلی بسیج وتشکیل دهندگان گروههای مقاومت این شهرستان بود.بعد از شروع جنگ تحمیلی نیز از جمله کسانی بود که رهسپار جبههای حق علیه باطل گردید وتا زمان شهادتش در غالب عملیات ها شرکت کرد.در عملیات رمضان به عنوان فرمانده گردان وبعد از آن به سمت فرماندهی طرح وعملیات لشکر المهدی .عج. منصوب گردید وتا زمان شهادتش در این سمت باقی ماند.
وی در حال گذراندن دوره فرماندهی درتهران بود ٩که عملیات کربلای 4 شروع شد وبه محض اطلاع خود را به جبهه رساند ودراین عملیات شرکت کرد.شهید مطهرنیا که در عملیاتهای مختلف بارها به شدت مجروح شده بود،سرانجام در تاریخ 30 دیماه 65 درحالی که مانند آقایش ابا عبدالله .ع. سر بر بدن نداشت به دیدار حضرت دوست شتافت.خاک لاله خیز شلمچه وعملیات کربلای 5 یادمان پرواز ملکوتی این عاشق واصل است.پیکر مطهر شهید در نهم بهمن ماه 1365 در شهر قهرمان پرور جهرم تشیع و در کنار همرزمانش به خاک سپرده شد.شهید مطهرنیا در سال 1361 ازدواج کرد که ثمره ی آن دوفرزند به نامهای سجاد وفاطمه می باشد که در وصیتنامه خویش درباره فرزندانش ،خطاب به همسرش می نویسد:
«فرزندم سجاد را با اخلاق نیکو وصفات پسندیده تربیت نما وبا خودت عهد کن که او را در راه اسلام فدانمای». در جایی دیگر شهید ، فرزندش را اینگونه وصیت می کند :«هیچ وقت به خاطر مقام و مال و ثروت به دیگران احترام نگذار ،پشتیبانت خدا باشدو امیدت به تلاش کار خود.»
شهید مطهرنیا با قرآن و نهج البلاغه وبا ائمه معصومین علیهم السلام انسی خاص داشت و شور عشق فرزند زهرا .س. خمینی کبیر چنان در تار وپود وجود او ریشه دوانده بود که در این باره می نویسد :
«خداوند به شما منت نهاد واین چنین رهبری را به سوی شما گسیل داشت تا به پیروی از مکتب اسلام این چنین از خود دفاع کنید وبر ظلم وباطل بشورید که به سعادت برسید.»
خاطره:
تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد.می گفت :
«امروز بچه ها دارن این جا می جنگن و خون میدن ،عده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم توی شهرها عین خیالشون نیست !با خیال راحت درس میخونن ،فردا هم که جنگ تموم بشه ،همه مسولیت ها ی کلیدی مملکت رو بدست میگیرن ،این رزمندها هم می شن محافظ یا زیر دست اون ها!»
.....
وسعت دید عجیبی داشت .برای رزمندها می سوخت.یکی از روزها یک گوشه خلوت نشسته بود حال غریبی داشت تا آمدم حرف بزنم گفت :
«چیزی به شروع عملیات نمونده ،بعد از عملیات هم دیگه منو نمی بینی ،کار من با دنیا تموم شده ،کار دنیا هم با من تموم شده!نه من دیگه با دنیا کار دارم نه دنیا بامن».
درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید.🌺
#یادشهداباصلوات
➰➰➰🌺🌱🌼➰➰
@Sardarabdooala🌺
➰➰➰➰🌺🌱🌼➰
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#اللّھمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرج_
🎋#جوانان_انقلابی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#پرچم_ایران_بالاست
#ایران_قوی
http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یادآوری
👌 22 دی ماه سالروز دستگیری تفنگداران آمریکایی متجاوز به خاک میهن در خلیج فارس مبارکباد
گریه تفنگداران آمریکایی بعد از دستگیری توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران
🎋#جوانان_انقلابی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#پرچم_ایران_بالاست
#ایران_قوی
http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
هدایت شده از کاروان عشق
🟣#یک_داستان_یک_پند
دختر بچه کوچکی سوپر مارکت پدربزرگ خود رفت. خیلی ناز و شیرین بود و پدربزرگ عاشق نوه خود بود.
روزی پدربزرگ به نوهاش گفت: برو یک مشت شکلات بردار. دختر بچه خیلی زرنگ و باهوش بود، دستی از شرم بر صورت خود نهاد و گفت: بابابزرگ اگر اجازه بدهید دوست دارم خودتان برای من بردارید و بدهید. میخواهم از دستان شما بگیرم.
پدر بزرگ تبسمی کرد و از پشت قفسههای مغازه بیرون آمد و مشت خود را پر کرد و در جیب نوه نازنین خود خالی کرد.دختر کوچولو خندهای کرد و گفت: پدر بزرگ عزیزم، دستان تو بزرگ است و مشت تو زیاد شکلات برمیدارد، و من اگر طالب شکلات زیادی بودم باید دستهای خودم را کنار میکشیدم و از دستهای تو استفاده میکردم.
گاهی باید آنچه نیاز داریم خودمان برنداریم و به خدا بسپاریم که دستهای او بزرگ است و بخشش زیاد. اگر باز شدن مشکلات را به دست خود ببینیم کارمان سخت و با تردید است اگر به او بسپاریم کارمان آسان و قطعی. حتی زمانی که می خواهیم کسی را به خاطر ظلم بزرگی که در حق ما کرده، مجازات کنیم بدانیم دستان ما برای مجازات و زدن او کوچک است، به دستان بزرگ و توانای منتقم واقعی بسپاریم و سکوت کنیم. که او می بیند و می داند و می تواند.